فرار فوتبالیستهای زن افغان از دست طالبان؛ «همیشه در برابر در بسته، یک در باز وجود دارد»
- مانی جازمی
- بیبیسی
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،دروازه شرقی میدان هوایی/فرودگاه کابل در هفته آخر اوت/آگوست سال ۲۰۲۱
فرودگاه کابل به صحنهای از هرجومرج و بیچارگی بدل شده بود. با وجود شلیکها، مردم با وحشت تمام به آن هجوم برده بودند. هزاران نفر در تلاش فرار از طالبان بودند و فاطی نیز در میان آنها بود.
فاطی دروازهبان است. او در یک افغانستان بسیار متفاوت بزرگ شده و زبان انگلیسی را با تماشای سریالها و فیلمهای تلویزیونی فرا گرفته است. از ذکر نام کامل و سن او برای محافظت از هویت خانوادهاش در این گزارش خودداری شده است.
از آنجایی که طالبان به طور ناگهانی کنترل افغانستان را در آگوست/اوت ۲۰۲۱ بهدست گرفتند، فاطی فوراً تصمیم گرفت که او و هم تیمیهایش باید کشور و عزیزان خود را ترک کنند.
آنها سالها با هم در تیم فوتبالی بازی میکردند که یک افغانستان دارای فرصتها و آزادیهای بیشتر برای زنان را نمایندگی میکرد. اکنون همهای افکار به اعدامها در ملاء عام و سرکوب آزادیها که از ویژگیهای بارز حکومت قبلی طالبان در سالهای ۱۹۹۶-۲۰۰۱ بود، معطوف شده است.
فاطی بازگشت طالبان به قدرت را ناممکن میدانست. ناباوری او به زودی به احساس ناامیدی و ترس تغییر شکل داد. او مجبور بود از کشور خارج شود.
او می گوید: «پذیرفتم که کار افغانستان دیگر تمام شده است...فکر کردم دیگر نه فرصتی برای زندگی کردن وجود دارد، نه فرصتی برای من که دوباره بروم بیرون و برای حقوقم بجنگم. نه مدرسه/مکتب، نه رسانه، نه ورزشکار، نه هیچ چیز. ما در داخل خانه شبیه اجساد بودیم.»
او در ادامه میافزاید: «برای دو هفته هرگز نخوابیدم. ۲۴ ساعت با تلفنم بودم و سعی میکردم با کسی تماسم برقرار شود، هر کسی که بتواند کمک کند. تمام روز و تمام شب بیدار بودم، پیامک میفرستادم و در حال جستجو در شبکههای اجتماعی بودم.»
بالاخره فاطی و هم تیمیهایش راهی برای خروج پیدا کردند. یک شبکه بینالمللی زنان که نامش منتشر نشده، قدم به قدم به آنها کمک کرد.
این روایت داستان فرار آنها از افغانستان است.
این داستان، ۱۲۷۰۰ کیلومتر دورتر از آن کشور در شهر هوستون، ایالت تگزاس آمریکا آغاز میشود، در جایی که یک عضو سابق نیروی ویژه آمریکا برنامهریزی برای عملیات خروج را به عهده میگیرد.
از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکسترادیو فارسی بیبیسیپادکست چشمانداز بامدادی رادیو بیبیسی – دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
پادکست
پایان پادکست
هیلی کارتر میگوید: «این مثل یک مرکز کوچک عملیات مجازی بود که از طریق واتساپ انجام میشد..قدرت زنان با تلفنهای هوشمند را هرگز دست کم نگیرید.»
کارتر ۳۷ ساله نیز زمانی دروازه بان بود. او پس از پیوستن به ارتش که در چارچوب آن مدتی در عراق هم خدمت کرد، سه فصل در تیم فوتبال «هیوستون داش» در چارچوب لیگ ملی فوتبال زنان بازی کرد و سپس به مربیگری روی آورد و بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ کمک مربی تیم فوتبال زنان افغانستان بود.
این شهروند آمریکایی هرچند هزاران کیلومتر دورتر از افغانستان بود، اما اطلاعاتی را در مورد وضعیت کابل که به سرعت در حال تغییر بود با دیگر نیروهای دریایی و کارکنان امنیت ملی آمریکا از طریق پیامرسانهای رمزگذاریشده مثل واتساپ و سیگنال به اشتراک میگذاشت. این عملیات «دانکرک دیجیتال» نامیده شد.
او میگوید: «این نوع اطلاعات در یک فضای معمول جنگی به اشتراک گذاشته نمیشود. اما این یک عملیات تخلیه بود.»
کارتر میگوید: «راستش را بگویم، فکر نمیکردم چنین کاری ممکن باشد. حالا که به گذشته نگاه میکنم، میبینم که «این عملیات» بسیار پرهیجان و جنونآمیز بود.»
خالده پوپل، کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال زنان افغانستان که سالها در عرصه فوتبال زنان فعالیت داشته، از کارتر طلب کمک کرده بود.
تحت حاکمیت اول طالبان، خانم پوپل و دوستانش در نوجوانی در سکوت کامل به طور پنهانی، به دور از چشم و گوش طالبان فوتبال بازی میکردند.
او بعد از این که به دلیل فعالیتهایش در زمینه فوتبال تهدید به مرگ شد، افغانستان را در سال ۲۰۱۱ ترک کرد و از آن زمان تا حالا در دانمارک زندگی میکند.
زمان اهمیت زیادی داشت. پوپل میدانست که فاطی و همتیمیهایش به دلیل فعالیتهای ورزشیشان در برابر تحقیقات احتمالی طالبان آسیبپذیر خواهند بود. او همچنین میدانست که نیروهای طالبان خانهبهخانه میروند. بسیاری از ورزشکاران زن در کابل مخفی شده بودند.
او به فاطی و سایر بازیکنان گفت که حسابهای رسانههای اجتماعی خود را حذف کنند، کیت (بسته ورزشی) خود را بسوزانند و مدال و جامهای خود را دفن کنند.
فاطی میگوید: «این کار سخت بود، این چیزها نشانه دستاوردهای ما بود...مگر کسی لباس ورزشی خود را با رضایت خود میسوزاند؟ اما فکر کردم اگر زنده بمانم، دوباره به این [دستاوردها] خواهم رسید.»
همزمان، کارتر روی طرحی کار میکرد که در اولین فرصت آنها را با یک هواپیمای نظامی از کشور خارج کند. او میدانست که وضعیت امنیتی در پایتخت افغانستان خطرناکتر میشود. او به شدت معتقد بود که دولتهای آمریکا و بریتانیا بهخوبی اوضاع را مدیریت نمیکنند. و طالبان در حال ایجاد ایستهای بازرسی بودند.
فاطی میگوید خالده به همه ما پیامی فرستاد و گفت: «دخترها آماده باشید باهم به فرودگاه بروید، هر کدام فقط یک کوله/بکس پشتی بگیرید.»
فاطی میگوید که خالده به ما نوشت: «نمیتوانیم به شما با اطمینان حتی بگوییم که به داخل فرودگاه راه مییابید یا نه، اما اگر تقلا و مبارزه کنید، جان سالم بهدر خواهید برد.»
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،خالده پوپل، کاپیتان سابق افغانستان نیز نقش کلیدی در کمک به بازیکنان داشت
وقتی زمان حرکت فرا رسید، فاطی شماره تلفن کارتر را روی بازوی خود نوشت تا در صورت به سرقت رفتن یا مصادره موبایلش، آن شماره را داشته باشد. کارتر همچنین به فاطی گفته بود که اعضای گروه برای حفظ شارژ موبایل، باید تلفنهایشان را به نوبت روشن نگهدارند.
فاطی طبق دستور با کمترین چیزهای ممکن از خانه خارج شد. او حجاب بلندی پوشیده بود که صورتش را نیز پوشانده بود. سفر به فرودگاه پر از خطر بود. این خطرات هر لحظه ممکن بود باعث متوقف شدن بازیکنان را در مسیر راه شود.
توصیه خانم پوپل به بازیکنان این بود که وسائل مورد نیاز برای سه روز را با خود بگیرند.. اما فاطی علاوه بر شارژر تلفن، لباس و آب، چیز دیگری را هم باخود برداشت، اگرچه انجام این کار ریسک بزرگی بود. او میگوید: «یکی از شورتهای تیم ملی را داشتم. آن را مثل لباس زیر پوشیدم و از این که چنین کاری کرده بودم، میترسیدم.»
وضعیت فرودگاه واقعاً ناامیدکننده بود. هزاران نفر جمع شده بودند، برخی از آنها از دورترین مناطق کشور به آنجا آمده بودند..
فاطی میگوید: «مردم یکدیگر را به هم میفشردند و سعی میکردند تا هرچه سریعتر که بتوانند وارد شوند...این موضوع مرگ و زندگی بود. همه برای زنده ماندن تلاش میکردند.»
این تقلاًبرای اکثریت قریب به اتفاق بینتیجه و بیهوده بود.
کارتر میگوید «اگر نام شما در لیست نمیبود، یا کسی در داخل فرودگاه نبود که بیرون بیاید و شما را به داخل ببرد، نمیتوانستید وارد شوید.»
«بنابراین ما باید تلاش میکردیم که مطمئن شویم که همکاران نظامی ما در دروازههای ورودی فرودگاه اطلاعات لازم را دارند تا این گروه مطمئن شوند که میتوانند وارد فرودگاه شوند.»
کارتر به فاطی گفت که: «مردی در دروازه ورودی شمالی (فرودگاه) خواهد بود.»
او افزود: «شما باید در زمان دقیق آنجا باشید و رمز عبوری را که به شما میگویم بنویسید. او متوجه میشود و هیچ سوالی از شما نمیپرسد و اینگونه وارد {فرودگاه} خواهید شد.»
آن رمز عبور نام جان باسیلون، قهرمان نیروی دریایی جنگ جهانی دوم و تاریخ تأسیس سپاه تفنگداران دریایی (۱۰ نوامبر ۱۷۷۵) بود که با نمادهای مختلف دیگر ترکیب شده بود.
کارتر میگوید: «به من اطلاع داده شد که همکاران در در ورودی میدان هوایی در پی همین رمز عبور خواهند بود.»
کارتر میگوید: «نیروهای دریایی مستقر در آنجا میدانستند که همکار دیگر آنها این رمز عبور را به آنها منتقل کرده است.»
اما به دلیل اینک پیام و رمز عبور هنوز به دربان نرسیده بود، فاطی و همراهانش از دروازه شمالی، برگردانده شدند و نتوانستند وارد شوند.
فاطی میگوید: «سعی کردم آن رمز را نشان بدهم، اما سرباز حاضر نبود ببینید و رد میکرد، میگفت کدام تیم ملی فوتبال؟ تو که هستی؟»
فاطی میگوید، او گفت «اگر پاسپورت آمریکایی دارید، به شما اجازه ورود میدهیم، اگر نه، هیچ گزینه دیگری نداریم.»
در هوستون، کارتر مجبور شد طرح را مجدداً بازنگری و تنظیم کند.
او میگوید: «در آن لحظه ناامید نشدم، چون در حالت عملیاتی بودم... گفتم باشد، مشکلی نیست، فقط کمی به من فرصت بده تا بتوانم با افرادی که در ورودی هستند تماس بگیرم تا بدانند که شما میآیید.»
کارتر در ادامه میگوید «فکر میکنم او استرس داشت، و حق هم داشت که مضطرب باشد. من استرس نداشتم، زیرا اگر استرس میگفتم، حتما به او هم {فاطی} منتقل میشد.»
فاطی و بقیه بازیکنان چارهای جز صبر نداشتند. او میگوید: «گمانم، ۴۸ ساعت، در بیرون فرودگاه {منتظر} ماندیم."
فاطی میگوید: «هوا خیلی گرم بود، هوایی {برای تنفس} نبود. کودکان در اطراف ما گریه میکردند و جیغ میزدند و میگفتند 'برویم خانه، نمیخواهیم بمیریم '. هر وقت صدای تیراندازی را می شنیدند، فریاد میزدند.»
فاطی میگوید که «نگاههای زیادی به من دوخته شده بود تا کاری انجام دهم، راهی پیدا کنم.»
فاطی تصمیم گرفت که با همراهانش دوباره تلاش کنند، این بار از طریق دروازه جنوبی. دو ایست بازرسی طالبان در میانه راه بود.
در ابتدا او را از برادرش جدا کردند و برادرش را به شدت کتک زدند. در مرحله دوم، فاطی توسط مردانی که تفنگ در دست داشتند و جمعیت را عقب میراندند، مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
با بار سنگین مسئولیت بر شانههایش و در میان اجساد افتاده بر زمین و گرمای شدید و شلیک گلولهها، احساس کرد که دیگر همه چیز تمام شد. احساس میکرد که دیگر باید تسلیم شود.
همان زمان، به یاد پیامکی افتاد که خالده پوپل برای او فرستاده بود: «اگر تقلا و مبارزه کنی، زنده جان سالم به در میبری.»
فاطی با اشاره به پیامک خالده پوپل میگوید: «آن چیزی بود که آن تاریکی را روشن کرد. ناگهان چیزی به من گفت که دوباره بلند شوم و دوباره با قدرت شروع کردم. این درسی بود که در تمام زندگیام در خاطرم خواهد بود؛ همیشه امیدی هست. همیشه در برابر چند در بسته، در بازی وجود دارد.»
بازیکنان دوباره باهم گردآمدند. ناگهان، توجه محافظان طالبان به سمتی جلب شد و آنها با استفاده از آن به سوی سربازان استرالیایی که کمی فراتر از آنجا و هنوز در ورودی جنوبی فرودگاه قرار داشتند، رفتند.
فاتی میگوید: «افراد زیادی در آنجا بودند، اما موفق شدیم از آخرین ایست بازرسی رد شویم. سربازان استرالیایی را دیدیم و عباراتی مانند 'بازیکنان تیم ملی '، 'استرالیا ' و 'فوتبال ' را فریاد زدیم.»
« آنها به مدارک ما نگاه کردند و اجازه دادند وارد شویم.»
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،یک خدمه هوایی برای بارگیری افراد تخلیه شده در فرودگاه کابل در ماه اوت/آگوست ۲۰۲۱ آماده می شود
هنگامی که فاطی، هم تیمیهایش و برخی از پارالمپیکهای افغان سوار هواپیمای ترابری نظامی۱۳۰- C به مقصد استرالیا شدند، او عکس و پیامی را برای کارتر فرستاد: «من توانستم وارد شوم. ما توانستیم و موفق شدیم.»
هواپیمای ۱۳۰- C یک وسیله عادی حمل و نقل نیست و دارای سختافزار و تجهیزات برای مناطق جنگی ساخته شده است و دختران در داخل این هواپیما در کنار هم طوری قرار گرفتند که روی شانههای همدیگر سر بگذارند و استراحت کنند.
بنابراین فرصت نگاه کردنهای آخری هنگام سفر از مکانی که همیشه خانه آنها بود، نیز وجود نداشت.
فاطی میگوید: «هواپیما بلند شد و فقط همهمه افراد بود و ترسی که ما داشتیم. در هر طرف فقط چهرههای وحشتزده میدیدی.»
فاطی میگوید: «به این فکر میکردم که دیگر هرگز این جای زیبا را نخواهی دید، جایی را جایی را که در آن بزرگ شدی و این همه خاطره ساختی. این آخرین بارت خواهد بود.»
در سال ۲۰۱۰، زنان فوتبالیست افغانستان در اولین بازی رسمی خود با کاپیتانی پوپل، ۱۳ بر صفر مقابل نپال شکست خوردند.
صرف نظر از نتیجه بازی، حرکتی ایجاد شد که تنها در آزادیهای نسبی افغانستان بدون حکومت طالبان میتوانست شکوفا شود.
فاطی میگوید: «ما صدای همه کسانی بودیم که بیصدا بودند.»
«این باعث شد والدینم طرز فکرشان را تغییر دهند، مخصوصاً پدرم. او همان طرز فکر مردان دیگر را داشت که فکر میکنند ورزش برای زنان خوب نیست.»
«برخی از مردم فکر میکردند ما فقط برای خوشگذرانی این کار را میکنیم. اما آنها نمیدانستند که این فقط یک سرگرمی نیست. این مرتبط به جامعه است و به حقوق ما مرتبط است.»
«تیم ملی ما به تمام زنانی هم مرتبط بود که از نظرها پنهان بودند.»
این تیم هرگز نتوانست به حضور در یک تورنمنت بزرگ مانند جام جهانی یا جام ملتهای آسیا نزدیک شود، اما تحت مربیگری لیندزی و دستیار او کارتر، علیرغم خطری که متوجه آنها بود، این تیم به آستانه ۱۰۰ تیم برتر جهان رسید.
منبع تصویر، Rex Features
توضیح تصویر،هیلی کارتر در زمانی با تیم هوستون داش در ۲۰۱۶ بازی میکرد
آخرین بازی رسمی فوتبالیستهای زن افغان حضور آنها در بازیهای زیر ۲۰ سال کشورهای آسیای مرکزی در ژوئن ۲۰۲۱ در تاجیکستان بود
دو ماه بعد از آن طالبان دوباره به قدرت بازگشتند.
در استرالیا، فاطی و همتیمیهایش برای اولینبار در ماه فوریه/فبروری پس از فراهم شدن امکانات از سوی تیم «ملبورن ویکتوری» باهم تمرین کردند.
فاطی میگوید: «احساس بسیار خوبی بود...فکر میکردم همه چیزمان را پس گرفتهایم و امید جدیدی برای همه هم تیمیهایم پدیدار شد.»
«من آن لبخندها را در حافظهام ضبط کردهام و فکر کردم من آدم موفقی هستم. ما محو شدنی نیستیم.»
در ماه آوریل، آنها نقطه عطف دیگری را پشت سر گذاشتند و با مربیگری جف هاپکینز، ملیپوش سابق ولز که اکنون مربی تیم فوتبال زنان «ملبورن ویکتوری» است، اولین بازی خود را پس از فرار از کابل انجام دادند، با نتیجه تساوی ۰-۰ در برابر یک تیم محلی که شامل لیگ نبود.
به دلیل اینکه هنوز برخی از بستگان بازیکنان در افغانستان بهسر میبرند و در معرض خطر قرار دارند، لباس بازیکنان افغان هیچ نامی نداشت، فقط اعداد را نشان میداد.
آینده آنها هنوز هم روشن نیست. برای این که وارد رقابت رسمی در بازیهای بینالمللی شوند، آنها به حمایت اتحادیه فوتبال افغانستان (AFA) و تایید طالبان نیاز خواهند داشت، چیزی که انتظار نمیرود بهدست بیاید.
در سپتامبر این تیم از مسابقات مقدماتی جام ملتهای آسیا زنان در فوریه برگزار شد و چین قهرمان آن شد، کنار رفت.
فیفا وضعیت افغانستان را «بیثبات و بسیار نگرانکننده» توصیف میکند و میگوید با فدراسیون فوتبال افغانستان «در ارتباط است» و «به رشد این بازی متعهد میماند».
تا این حال اما نمیتوان با صراحت گفت که آیا فاطی و هم تیمیهایش بار دیگر خواهند توانست که از کشور خود نمایندگی کنند یا خیر.
این در حالی است که تیم فوتبال مردان از افغانستان هم اخیراً بازیهایی انجام دادند اما از راهیابی به جام ملتهای آسیا ۲۰۲۳ بازماندند.
محمد یوسف کارگر، رئیس فدراسیون فوتبال افغانستان به درخواست مصاحبه پاسخ نداد.
فاطی اما مصمم است.
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،تیم ملی زنان افغانستان در یک بازی غیر رسمی در استرالیا
او میگوید: «ما نگران عنوان تیم ملی افغانستان هستیم و اینکه آیا آن را به طور رسمی حفظ میکنیم یا نه.»
«اگر هم اتحادیه فوتبال افغانستان بگوید به تیم ملی نیاز نیست، مهم نیست زیرا من همتیمیهایم را دارم. ما همدیگر را داریم. یا با هم هم بازی میکنم یا هم انفرادی. ما حالا یک خانواده هستیم و هیچکس نمیتواند آن را تغییر دهد.»
فاطی در ادامه میگوید: «در عوض هدف ما این خواهد بود که تیم ملی استرالیا یا کشوری که در آن هستیم را بسازیم. اما در آخر کار، ما نمایندگان ملیت خود خواهیم بود».
کارتر سرانجام در ماه آوریل در استرالیا با فاطی ملاقات کرد.
هیلی کارتر درباره فاطی میگوید: «او یک زن جوان شگفتانگیز است».
«این فقط مربوط به تدبیر آنها نیست، بلکه شهامتی است که کل گروه زنان جوان از خود نشان دادند و فاطی رهبر آنها بود. مقاومت و شجاعتی که آنها در سال گذشته نشان دادهاند، فوقالعاده است.»
کارتر میگوید: «آن زنان، قهرمانان من هستند.»
- مانی جازمی
- بیبیسی
فرودگاه کابل به صحنهای از هرجومرج و بیچارگی بدل شده بود. با وجود شلیکها، مردم با وحشت تمام به آن هجوم برده بودند. هزاران نفر در تلاش فرار از طالبان بودند و فاطی نیز در میان آنها بود.
فاطی دروازهبان است. او در یک افغانستان بسیار متفاوت بزرگ شده و زبان انگلیسی را با تماشای سریالها و فیلمهای تلویزیونی فرا گرفته است. از ذکر نام کامل و سن او برای محافظت از هویت خانوادهاش در این گزارش خودداری شده است.
از آنجایی که طالبان به طور ناگهانی کنترل افغانستان را در آگوست/اوت ۲۰۲۱ بهدست گرفتند، فاطی فوراً تصمیم گرفت که او و هم تیمیهایش باید کشور و عزیزان خود را ترک کنند.
آنها سالها با هم در تیم فوتبالی بازی میکردند که یک افغانستان دارای فرصتها و آزادیهای بیشتر برای زنان را نمایندگی میکرد. اکنون همهای افکار به اعدامها در ملاء عام و سرکوب آزادیها که از ویژگیهای بارز حکومت قبلی طالبان در سالهای ۱۹۹۶-۲۰۰۱ بود، معطوف شده است.
فاطی بازگشت طالبان به قدرت را ناممکن میدانست. ناباوری او به زودی به احساس ناامیدی و ترس تغییر شکل داد. او مجبور بود از کشور خارج شود.
او می گوید: «پذیرفتم که کار افغانستان دیگر تمام شده است...فکر کردم دیگر نه فرصتی برای زندگی کردن وجود دارد، نه فرصتی برای من که دوباره بروم بیرون و برای حقوقم بجنگم. نه مدرسه/مکتب، نه رسانه، نه ورزشکار، نه هیچ چیز. ما در داخل خانه شبیه اجساد بودیم.»
او در ادامه میافزاید: «برای دو هفته هرگز نخوابیدم. ۲۴ ساعت با تلفنم بودم و سعی میکردم با کسی تماسم برقرار شود، هر کسی که بتواند کمک کند. تمام روز و تمام شب بیدار بودم، پیامک میفرستادم و در حال جستجو در شبکههای اجتماعی بودم.»
بالاخره فاطی و هم تیمیهایش راهی برای خروج پیدا کردند. یک شبکه بینالمللی زنان که نامش منتشر نشده، قدم به قدم به آنها کمک کرد.
این روایت داستان فرار آنها از افغانستان است.
این داستان، ۱۲۷۰۰ کیلومتر دورتر از آن کشور در شهر هوستون، ایالت تگزاس آمریکا آغاز میشود، در جایی که یک عضو سابق نیروی ویژه آمریکا برنامهریزی برای عملیات خروج را به عهده میگیرد.
هیلی کارتر میگوید: «این مثل یک مرکز کوچک عملیات مجازی بود که از طریق واتساپ انجام میشد..قدرت زنان با تلفنهای هوشمند را هرگز دست کم نگیرید.»
کارتر ۳۷ ساله نیز زمانی دروازه بان بود. او پس از پیوستن به ارتش که در چارچوب آن مدتی در عراق هم خدمت کرد، سه فصل در تیم فوتبال «هیوستون داش» در چارچوب لیگ ملی فوتبال زنان بازی کرد و سپس به مربیگری روی آورد و بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ کمک مربی تیم فوتبال زنان افغانستان بود.
این شهروند آمریکایی هرچند هزاران کیلومتر دورتر از افغانستان بود، اما اطلاعاتی را در مورد وضعیت کابل که به سرعت در حال تغییر بود با دیگر نیروهای دریایی و کارکنان امنیت ملی آمریکا از طریق پیامرسانهای رمزگذاریشده مثل واتساپ و سیگنال به اشتراک میگذاشت. این عملیات «دانکرک دیجیتال» نامیده شد.
او میگوید: «این نوع اطلاعات در یک فضای معمول جنگی به اشتراک گذاشته نمیشود. اما این یک عملیات تخلیه بود.»
کارتر میگوید: «راستش را بگویم، فکر نمیکردم چنین کاری ممکن باشد. حالا که به گذشته نگاه میکنم، میبینم که «این عملیات» بسیار پرهیجان و جنونآمیز بود.»
خالده پوپل، کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال زنان افغانستان که سالها در عرصه فوتبال زنان فعالیت داشته، از کارتر طلب کمک کرده بود.
تحت حاکمیت اول طالبان، خانم پوپل و دوستانش در نوجوانی در سکوت کامل به طور پنهانی، به دور از چشم و گوش طالبان فوتبال بازی میکردند.
او بعد از این که به دلیل فعالیتهایش در زمینه فوتبال تهدید به مرگ شد، افغانستان را در سال ۲۰۱۱ ترک کرد و از آن زمان تا حالا در دانمارک زندگی میکند.
زمان اهمیت زیادی داشت. پوپل میدانست که فاطی و همتیمیهایش به دلیل فعالیتهای ورزشیشان در برابر تحقیقات احتمالی طالبان آسیبپذیر خواهند بود. او همچنین میدانست که نیروهای طالبان خانهبهخانه میروند. بسیاری از ورزشکاران زن در کابل مخفی شده بودند.
او به فاطی و سایر بازیکنان گفت که حسابهای رسانههای اجتماعی خود را حذف کنند، کیت (بسته ورزشی) خود را بسوزانند و مدال و جامهای خود را دفن کنند.
فاطی میگوید: «این کار سخت بود، این چیزها نشانه دستاوردهای ما بود...مگر کسی لباس ورزشی خود را با رضایت خود میسوزاند؟ اما فکر کردم اگر زنده بمانم، دوباره به این [دستاوردها] خواهم رسید.»
همزمان، کارتر روی طرحی کار میکرد که در اولین فرصت آنها را با یک هواپیمای نظامی از کشور خارج کند. او میدانست که وضعیت امنیتی در پایتخت افغانستان خطرناکتر میشود. او به شدت معتقد بود که دولتهای آمریکا و بریتانیا بهخوبی اوضاع را مدیریت نمیکنند. و طالبان در حال ایجاد ایستهای بازرسی بودند.
فاطی میگوید خالده به همه ما پیامی فرستاد و گفت: «دخترها آماده باشید باهم به فرودگاه بروید، هر کدام فقط یک کوله/بکس پشتی بگیرید.»
فاطی میگوید که خالده به ما نوشت: «نمیتوانیم به شما با اطمینان حتی بگوییم که به داخل فرودگاه راه مییابید یا نه، اما اگر تقلا و مبارزه کنید، جان سالم بهدر خواهید برد.»
وقتی زمان حرکت فرا رسید، فاطی شماره تلفن کارتر را روی بازوی خود نوشت تا در صورت به سرقت رفتن یا مصادره موبایلش، آن شماره را داشته باشد. کارتر همچنین به فاطی گفته بود که اعضای گروه برای حفظ شارژ موبایل، باید تلفنهایشان را به نوبت روشن نگهدارند.
فاطی طبق دستور با کمترین چیزهای ممکن از خانه خارج شد. او حجاب بلندی پوشیده بود که صورتش را نیز پوشانده بود. سفر به فرودگاه پر از خطر بود. این خطرات هر لحظه ممکن بود باعث متوقف شدن بازیکنان را در مسیر راه شود.
توصیه خانم پوپل به بازیکنان این بود که وسائل مورد نیاز برای سه روز را با خود بگیرند.. اما فاطی علاوه بر شارژر تلفن، لباس و آب، چیز دیگری را هم باخود برداشت، اگرچه انجام این کار ریسک بزرگی بود. او میگوید: «یکی از شورتهای تیم ملی را داشتم. آن را مثل لباس زیر پوشیدم و از این که چنین کاری کرده بودم، میترسیدم.»
وضعیت فرودگاه واقعاً ناامیدکننده بود. هزاران نفر جمع شده بودند، برخی از آنها از دورترین مناطق کشور به آنجا آمده بودند..
فاطی میگوید: «مردم یکدیگر را به هم میفشردند و سعی میکردند تا هرچه سریعتر که بتوانند وارد شوند...این موضوع مرگ و زندگی بود. همه برای زنده ماندن تلاش میکردند.»
این تقلاًبرای اکثریت قریب به اتفاق بینتیجه و بیهوده بود.
کارتر میگوید «اگر نام شما در لیست نمیبود، یا کسی در داخل فرودگاه نبود که بیرون بیاید و شما را به داخل ببرد، نمیتوانستید وارد شوید.»
«بنابراین ما باید تلاش میکردیم که مطمئن شویم که همکاران نظامی ما در دروازههای ورودی فرودگاه اطلاعات لازم را دارند تا این گروه مطمئن شوند که میتوانند وارد فرودگاه شوند.»
کارتر به فاطی گفت که: «مردی در دروازه ورودی شمالی (فرودگاه) خواهد بود.»
او افزود: «شما باید در زمان دقیق آنجا باشید و رمز عبوری را که به شما میگویم بنویسید. او متوجه میشود و هیچ سوالی از شما نمیپرسد و اینگونه وارد {فرودگاه} خواهید شد.»
آن رمز عبور نام جان باسیلون، قهرمان نیروی دریایی جنگ جهانی دوم و تاریخ تأسیس سپاه تفنگداران دریایی (۱۰ نوامبر ۱۷۷۵) بود که با نمادهای مختلف دیگر ترکیب شده بود.
کارتر میگوید: «به من اطلاع داده شد که همکاران در در ورودی میدان هوایی در پی همین رمز عبور خواهند بود.»
کارتر میگوید: «نیروهای دریایی مستقر در آنجا میدانستند که همکار دیگر آنها این رمز عبور را به آنها منتقل کرده است.»
اما به دلیل اینک پیام و رمز عبور هنوز به دربان نرسیده بود، فاطی و همراهانش از دروازه شمالی، برگردانده شدند و نتوانستند وارد شوند.
فاطی میگوید: «سعی کردم آن رمز را نشان بدهم، اما سرباز حاضر نبود ببینید و رد میکرد، میگفت کدام تیم ملی فوتبال؟ تو که هستی؟»
فاطی میگوید، او گفت «اگر پاسپورت آمریکایی دارید، به شما اجازه ورود میدهیم، اگر نه، هیچ گزینه دیگری نداریم.»
در هوستون، کارتر مجبور شد طرح را مجدداً بازنگری و تنظیم کند.
او میگوید: «در آن لحظه ناامید نشدم، چون در حالت عملیاتی بودم... گفتم باشد، مشکلی نیست، فقط کمی به من فرصت بده تا بتوانم با افرادی که در ورودی هستند تماس بگیرم تا بدانند که شما میآیید.»
کارتر در ادامه میگوید «فکر میکنم او استرس داشت، و حق هم داشت که مضطرب باشد. من استرس نداشتم، زیرا اگر استرس میگفتم، حتما به او هم {فاطی} منتقل میشد.»
فاطی و بقیه بازیکنان چارهای جز صبر نداشتند. او میگوید: «گمانم، ۴۸ ساعت، در بیرون فرودگاه {منتظر} ماندیم."
فاطی میگوید: «هوا خیلی گرم بود، هوایی {برای تنفس} نبود. کودکان در اطراف ما گریه میکردند و جیغ میزدند و میگفتند 'برویم خانه، نمیخواهیم بمیریم '. هر وقت صدای تیراندازی را می شنیدند، فریاد میزدند.»
فاطی میگوید که «نگاههای زیادی به من دوخته شده بود تا کاری انجام دهم، راهی پیدا کنم.»
فاطی تصمیم گرفت که با همراهانش دوباره تلاش کنند، این بار از طریق دروازه جنوبی. دو ایست بازرسی طالبان در میانه راه بود.
در ابتدا او را از برادرش جدا کردند و برادرش را به شدت کتک زدند. در مرحله دوم، فاطی توسط مردانی که تفنگ در دست داشتند و جمعیت را عقب میراندند، مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
با بار سنگین مسئولیت بر شانههایش و در میان اجساد افتاده بر زمین و گرمای شدید و شلیک گلولهها، احساس کرد که دیگر همه چیز تمام شد. احساس میکرد که دیگر باید تسلیم شود.
همان زمان، به یاد پیامکی افتاد که خالده پوپل برای او فرستاده بود: «اگر تقلا و مبارزه کنی، زنده جان سالم به در میبری.»
فاطی با اشاره به پیامک خالده پوپل میگوید: «آن چیزی بود که آن تاریکی را روشن کرد. ناگهان چیزی به من گفت که دوباره بلند شوم و دوباره با قدرت شروع کردم. این درسی بود که در تمام زندگیام در خاطرم خواهد بود؛ همیشه امیدی هست. همیشه در برابر چند در بسته، در بازی وجود دارد.»
بازیکنان دوباره باهم گردآمدند. ناگهان، توجه محافظان طالبان به سمتی جلب شد و آنها با استفاده از آن به سوی سربازان استرالیایی که کمی فراتر از آنجا و هنوز در ورودی جنوبی فرودگاه قرار داشتند، رفتند.
فاتی میگوید: «افراد زیادی در آنجا بودند، اما موفق شدیم از آخرین ایست بازرسی رد شویم. سربازان استرالیایی را دیدیم و عباراتی مانند 'بازیکنان تیم ملی '، 'استرالیا ' و 'فوتبال ' را فریاد زدیم.»
« آنها به مدارک ما نگاه کردند و اجازه دادند وارد شویم.»
هنگامی که فاطی، هم تیمیهایش و برخی از پارالمپیکهای افغان سوار هواپیمای ترابری نظامی۱۳۰- C به مقصد استرالیا شدند، او عکس و پیامی را برای کارتر فرستاد: «من توانستم وارد شوم. ما توانستیم و موفق شدیم.»
هواپیمای ۱۳۰- C یک وسیله عادی حمل و نقل نیست و دارای سختافزار و تجهیزات برای مناطق جنگی ساخته شده است و دختران در داخل این هواپیما در کنار هم طوری قرار گرفتند که روی شانههای همدیگر سر بگذارند و استراحت کنند.
بنابراین فرصت نگاه کردنهای آخری هنگام سفر از مکانی که همیشه خانه آنها بود، نیز وجود نداشت.
فاطی میگوید: «هواپیما بلند شد و فقط همهمه افراد بود و ترسی که ما داشتیم. در هر طرف فقط چهرههای وحشتزده میدیدی.»
فاطی میگوید: «به این فکر میکردم که دیگر هرگز این جای زیبا را نخواهی دید، جایی را جایی را که در آن بزرگ شدی و این همه خاطره ساختی. این آخرین بارت خواهد بود.»
در سال ۲۰۱۰، زنان فوتبالیست افغانستان در اولین بازی رسمی خود با کاپیتانی پوپل، ۱۳ بر صفر مقابل نپال شکست خوردند.
صرف نظر از نتیجه بازی، حرکتی ایجاد شد که تنها در آزادیهای نسبی افغانستان بدون حکومت طالبان میتوانست شکوفا شود.
فاطی میگوید: «ما صدای همه کسانی بودیم که بیصدا بودند.»
«این باعث شد والدینم طرز فکرشان را تغییر دهند، مخصوصاً پدرم. او همان طرز فکر مردان دیگر را داشت که فکر میکنند ورزش برای زنان خوب نیست.»
«برخی از مردم فکر میکردند ما فقط برای خوشگذرانی این کار را میکنیم. اما آنها نمیدانستند که این فقط یک سرگرمی نیست. این مرتبط به جامعه است و به حقوق ما مرتبط است.»
«تیم ملی ما به تمام زنانی هم مرتبط بود که از نظرها پنهان بودند.»
این تیم هرگز نتوانست به حضور در یک تورنمنت بزرگ مانند جام جهانی یا جام ملتهای آسیا نزدیک شود، اما تحت مربیگری لیندزی و دستیار او کارتر، علیرغم خطری که متوجه آنها بود، این تیم به آستانه ۱۰۰ تیم برتر جهان رسید.
آخرین بازی رسمی فوتبالیستهای زن افغان حضور آنها در بازیهای زیر ۲۰ سال کشورهای آسیای مرکزی در ژوئن ۲۰۲۱ در تاجیکستان بود
دو ماه بعد از آن طالبان دوباره به قدرت بازگشتند.
در استرالیا، فاطی و همتیمیهایش برای اولینبار در ماه فوریه/فبروری پس از فراهم شدن امکانات از سوی تیم «ملبورن ویکتوری» باهم تمرین کردند.
فاطی میگوید: «احساس بسیار خوبی بود...فکر میکردم همه چیزمان را پس گرفتهایم و امید جدیدی برای همه هم تیمیهایم پدیدار شد.»
«من آن لبخندها را در حافظهام ضبط کردهام و فکر کردم من آدم موفقی هستم. ما محو شدنی نیستیم.»
در ماه آوریل، آنها نقطه عطف دیگری را پشت سر گذاشتند و با مربیگری جف هاپکینز، ملیپوش سابق ولز که اکنون مربی تیم فوتبال زنان «ملبورن ویکتوری» است، اولین بازی خود را پس از فرار از کابل انجام دادند، با نتیجه تساوی ۰-۰ در برابر یک تیم محلی که شامل لیگ نبود.
به دلیل اینکه هنوز برخی از بستگان بازیکنان در افغانستان بهسر میبرند و در معرض خطر قرار دارند، لباس بازیکنان افغان هیچ نامی نداشت، فقط اعداد را نشان میداد.
آینده آنها هنوز هم روشن نیست. برای این که وارد رقابت رسمی در بازیهای بینالمللی شوند، آنها به حمایت اتحادیه فوتبال افغانستان (AFA) و تایید طالبان نیاز خواهند داشت، چیزی که انتظار نمیرود بهدست بیاید.
در سپتامبر این تیم از مسابقات مقدماتی جام ملتهای آسیا زنان در فوریه برگزار شد و چین قهرمان آن شد، کنار رفت.
فیفا وضعیت افغانستان را «بیثبات و بسیار نگرانکننده» توصیف میکند و میگوید با فدراسیون فوتبال افغانستان «در ارتباط است» و «به رشد این بازی متعهد میماند».
تا این حال اما نمیتوان با صراحت گفت که آیا فاطی و هم تیمیهایش بار دیگر خواهند توانست که از کشور خود نمایندگی کنند یا خیر.
این در حالی است که تیم فوتبال مردان از افغانستان هم اخیراً بازیهایی انجام دادند اما از راهیابی به جام ملتهای آسیا ۲۰۲۳ بازماندند.
محمد یوسف کارگر، رئیس فدراسیون فوتبال افغانستان به درخواست مصاحبه پاسخ نداد.
فاطی اما مصمم است.
او میگوید: «ما نگران عنوان تیم ملی افغانستان هستیم و اینکه آیا آن را به طور رسمی حفظ میکنیم یا نه.»
«اگر هم اتحادیه فوتبال افغانستان بگوید به تیم ملی نیاز نیست، مهم نیست زیرا من همتیمیهایم را دارم. ما همدیگر را داریم. یا با هم هم بازی میکنم یا هم انفرادی. ما حالا یک خانواده هستیم و هیچکس نمیتواند آن را تغییر دهد.»
فاطی در ادامه میگوید: «در عوض هدف ما این خواهد بود که تیم ملی استرالیا یا کشوری که در آن هستیم را بسازیم. اما در آخر کار، ما نمایندگان ملیت خود خواهیم بود».
کارتر سرانجام در ماه آوریل در استرالیا با فاطی ملاقات کرد.
هیلی کارتر درباره فاطی میگوید: «او یک زن جوان شگفتانگیز است».
«این فقط مربوط به تدبیر آنها نیست، بلکه شهامتی است که کل گروه زنان جوان از خود نشان دادند و فاطی رهبر آنها بود. مقاومت و شجاعتی که آنها در سال گذشته نشان دادهاند، فوقالعاده است.»
کارتر میگوید: «آن زنان، قهرمانان من هستند.»
- مانی جازمی
- بیبیسی
فرودگاه کابل به صحنهای از هرجومرج و بیچارگی بدل شده بود. با وجود شلیکها، مردم با وحشت تمام به آن هجوم برده بودند. هزاران نفر در تلاش فرار از طالبان بودند و فاطی نیز در میان آنها بود.
فاطی دروازهبان است. او در یک افغانستان بسیار متفاوت بزرگ شده و زبان انگلیسی را با تماشای سریالها و فیلمهای تلویزیونی فرا گرفته است. از ذکر نام کامل و سن او برای محافظت از هویت خانوادهاش در این گزارش خودداری شده است.
از آنجایی که طالبان به طور ناگهانی کنترل افغانستان را در آگوست/اوت ۲۰۲۱ بهدست گرفتند، فاطی فوراً تصمیم گرفت که او و هم تیمیهایش باید کشور و عزیزان خود را ترک کنند.
آنها سالها با هم در تیم فوتبالی بازی میکردند که یک افغانستان دارای فرصتها و آزادیهای بیشتر برای زنان را نمایندگی میکرد. اکنون همهای افکار به اعدامها در ملاء عام و سرکوب آزادیها که از ویژگیهای بارز حکومت قبلی طالبان در سالهای ۱۹۹۶-۲۰۰۱ بود، معطوف شده است.
فاطی بازگشت طالبان به قدرت را ناممکن میدانست. ناباوری او به زودی به احساس ناامیدی و ترس تغییر شکل داد. او مجبور بود از کشور خارج شود.
او می گوید: «پذیرفتم که کار افغانستان دیگر تمام شده است...فکر کردم دیگر نه فرصتی برای زندگی کردن وجود دارد، نه فرصتی برای من که دوباره بروم بیرون و برای حقوقم بجنگم. نه مدرسه/مکتب، نه رسانه، نه ورزشکار، نه هیچ چیز. ما در داخل خانه شبیه اجساد بودیم.»
او در ادامه میافزاید: «برای دو هفته هرگز نخوابیدم. ۲۴ ساعت با تلفنم بودم و سعی میکردم با کسی تماسم برقرار شود، هر کسی که بتواند کمک کند. تمام روز و تمام شب بیدار بودم، پیامک میفرستادم و در حال جستجو در شبکههای اجتماعی بودم.»
بالاخره فاطی و هم تیمیهایش راهی برای خروج پیدا کردند. یک شبکه بینالمللی زنان که نامش منتشر نشده، قدم به قدم به آنها کمک کرد.
این روایت داستان فرار آنها از افغانستان است.
این داستان، ۱۲۷۰۰ کیلومتر دورتر از آن کشور در شهر هوستون، ایالت تگزاس آمریکا آغاز میشود، در جایی که یک عضو سابق نیروی ویژه آمریکا برنامهریزی برای عملیات خروج را به عهده میگیرد.
هیلی کارتر میگوید: «این مثل یک مرکز کوچک عملیات مجازی بود که از طریق واتساپ انجام میشد..قدرت زنان با تلفنهای هوشمند را هرگز دست کم نگیرید.»
کارتر ۳۷ ساله نیز زمانی دروازه بان بود. او پس از پیوستن به ارتش که در چارچوب آن مدتی در عراق هم خدمت کرد، سه فصل در تیم فوتبال «هیوستون داش» در چارچوب لیگ ملی فوتبال زنان بازی کرد و سپس به مربیگری روی آورد و بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ کمک مربی تیم فوتبال زنان افغانستان بود.
این شهروند آمریکایی هرچند هزاران کیلومتر دورتر از افغانستان بود، اما اطلاعاتی را در مورد وضعیت کابل که به سرعت در حال تغییر بود با دیگر نیروهای دریایی و کارکنان امنیت ملی آمریکا از طریق پیامرسانهای رمزگذاریشده مثل واتساپ و سیگنال به اشتراک میگذاشت. این عملیات «دانکرک دیجیتال» نامیده شد.
او میگوید: «این نوع اطلاعات در یک فضای معمول جنگی به اشتراک گذاشته نمیشود. اما این یک عملیات تخلیه بود.»
کارتر میگوید: «راستش را بگویم، فکر نمیکردم چنین کاری ممکن باشد. حالا که به گذشته نگاه میکنم، میبینم که «این عملیات» بسیار پرهیجان و جنونآمیز بود.»
خالده پوپل، کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال زنان افغانستان که سالها در عرصه فوتبال زنان فعالیت داشته، از کارتر طلب کمک کرده بود.
تحت حاکمیت اول طالبان، خانم پوپل و دوستانش در نوجوانی در سکوت کامل به طور پنهانی، به دور از چشم و گوش طالبان فوتبال بازی میکردند.
او بعد از این که به دلیل فعالیتهایش در زمینه فوتبال تهدید به مرگ شد، افغانستان را در سال ۲۰۱۱ ترک کرد و از آن زمان تا حالا در دانمارک زندگی میکند.
زمان اهمیت زیادی داشت. پوپل میدانست که فاطی و همتیمیهایش به دلیل فعالیتهای ورزشیشان در برابر تحقیقات احتمالی طالبان آسیبپذیر خواهند بود. او همچنین میدانست که نیروهای طالبان خانهبهخانه میروند. بسیاری از ورزشکاران زن در کابل مخفی شده بودند.
او به فاطی و سایر بازیکنان گفت که حسابهای رسانههای اجتماعی خود را حذف کنند، کیت (بسته ورزشی) خود را بسوزانند و مدال و جامهای خود را دفن کنند.
فاطی میگوید: «این کار سخت بود، این چیزها نشانه دستاوردهای ما بود...مگر کسی لباس ورزشی خود را با رضایت خود میسوزاند؟ اما فکر کردم اگر زنده بمانم، دوباره به این [دستاوردها] خواهم رسید.»
همزمان، کارتر روی طرحی کار میکرد که در اولین فرصت آنها را با یک هواپیمای نظامی از کشور خارج کند. او میدانست که وضعیت امنیتی در پایتخت افغانستان خطرناکتر میشود. او به شدت معتقد بود که دولتهای آمریکا و بریتانیا بهخوبی اوضاع را مدیریت نمیکنند. و طالبان در حال ایجاد ایستهای بازرسی بودند.
فاطی میگوید خالده به همه ما پیامی فرستاد و گفت: «دخترها آماده باشید باهم به فرودگاه بروید، هر کدام فقط یک کوله/بکس پشتی بگیرید.»
فاطی میگوید که خالده به ما نوشت: «نمیتوانیم به شما با اطمینان حتی بگوییم که به داخل فرودگاه راه مییابید یا نه، اما اگر تقلا و مبارزه کنید، جان سالم بهدر خواهید برد.»
وقتی زمان حرکت فرا رسید، فاطی شماره تلفن کارتر را روی بازوی خود نوشت تا در صورت به سرقت رفتن یا مصادره موبایلش، آن شماره را داشته باشد. کارتر همچنین به فاطی گفته بود که اعضای گروه برای حفظ شارژ موبایل، باید تلفنهایشان را به نوبت روشن نگهدارند.
فاطی طبق دستور با کمترین چیزهای ممکن از خانه خارج شد. او حجاب بلندی پوشیده بود که صورتش را نیز پوشانده بود. سفر به فرودگاه پر از خطر بود. این خطرات هر لحظه ممکن بود باعث متوقف شدن بازیکنان را در مسیر راه شود.
توصیه خانم پوپل به بازیکنان این بود که وسائل مورد نیاز برای سه روز را با خود بگیرند.. اما فاطی علاوه بر شارژر تلفن، لباس و آب، چیز دیگری را هم باخود برداشت، اگرچه انجام این کار ریسک بزرگی بود. او میگوید: «یکی از شورتهای تیم ملی را داشتم. آن را مثل لباس زیر پوشیدم و از این که چنین کاری کرده بودم، میترسیدم.»
وضعیت فرودگاه واقعاً ناامیدکننده بود. هزاران نفر جمع شده بودند، برخی از آنها از دورترین مناطق کشور به آنجا آمده بودند..
فاطی میگوید: «مردم یکدیگر را به هم میفشردند و سعی میکردند تا هرچه سریعتر که بتوانند وارد شوند...این موضوع مرگ و زندگی بود. همه برای زنده ماندن تلاش میکردند.»
این تقلاًبرای اکثریت قریب به اتفاق بینتیجه و بیهوده بود.
کارتر میگوید «اگر نام شما در لیست نمیبود، یا کسی در داخل فرودگاه نبود که بیرون بیاید و شما را به داخل ببرد، نمیتوانستید وارد شوید.»
«بنابراین ما باید تلاش میکردیم که مطمئن شویم که همکاران نظامی ما در دروازههای ورودی فرودگاه اطلاعات لازم را دارند تا این گروه مطمئن شوند که میتوانند وارد فرودگاه شوند.»
کارتر به فاطی گفت که: «مردی در دروازه ورودی شمالی (فرودگاه) خواهد بود.»
او افزود: «شما باید در زمان دقیق آنجا باشید و رمز عبوری را که به شما میگویم بنویسید. او متوجه میشود و هیچ سوالی از شما نمیپرسد و اینگونه وارد {فرودگاه} خواهید شد.»
آن رمز عبور نام جان باسیلون، قهرمان نیروی دریایی جنگ جهانی دوم و تاریخ تأسیس سپاه تفنگداران دریایی (۱۰ نوامبر ۱۷۷۵) بود که با نمادهای مختلف دیگر ترکیب شده بود.
کارتر میگوید: «به من اطلاع داده شد که همکاران در در ورودی میدان هوایی در پی همین رمز عبور خواهند بود.»
کارتر میگوید: «نیروهای دریایی مستقر در آنجا میدانستند که همکار دیگر آنها این رمز عبور را به آنها منتقل کرده است.»
اما به دلیل اینک پیام و رمز عبور هنوز به دربان نرسیده بود، فاطی و همراهانش از دروازه شمالی، برگردانده شدند و نتوانستند وارد شوند.
فاطی میگوید: «سعی کردم آن رمز را نشان بدهم، اما سرباز حاضر نبود ببینید و رد میکرد، میگفت کدام تیم ملی فوتبال؟ تو که هستی؟»
فاطی میگوید، او گفت «اگر پاسپورت آمریکایی دارید، به شما اجازه ورود میدهیم، اگر نه، هیچ گزینه دیگری نداریم.»
در هوستون، کارتر مجبور شد طرح را مجدداً بازنگری و تنظیم کند.
او میگوید: «در آن لحظه ناامید نشدم، چون در حالت عملیاتی بودم... گفتم باشد، مشکلی نیست، فقط کمی به من فرصت بده تا بتوانم با افرادی که در ورودی هستند تماس بگیرم تا بدانند که شما میآیید.»
کارتر در ادامه میگوید «فکر میکنم او استرس داشت، و حق هم داشت که مضطرب باشد. من استرس نداشتم، زیرا اگر استرس میگفتم، حتما به او هم {فاطی} منتقل میشد.»
فاطی و بقیه بازیکنان چارهای جز صبر نداشتند. او میگوید: «گمانم، ۴۸ ساعت، در بیرون فرودگاه {منتظر} ماندیم."
فاطی میگوید: «هوا خیلی گرم بود، هوایی {برای تنفس} نبود. کودکان در اطراف ما گریه میکردند و جیغ میزدند و میگفتند 'برویم خانه، نمیخواهیم بمیریم '. هر وقت صدای تیراندازی را می شنیدند، فریاد میزدند.»
فاطی میگوید که «نگاههای زیادی به من دوخته شده بود تا کاری انجام دهم، راهی پیدا کنم.»
فاطی تصمیم گرفت که با همراهانش دوباره تلاش کنند، این بار از طریق دروازه جنوبی. دو ایست بازرسی طالبان در میانه راه بود.
در ابتدا او را از برادرش جدا کردند و برادرش را به شدت کتک زدند. در مرحله دوم، فاطی توسط مردانی که تفنگ در دست داشتند و جمعیت را عقب میراندند، مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
با بار سنگین مسئولیت بر شانههایش و در میان اجساد افتاده بر زمین و گرمای شدید و شلیک گلولهها، احساس کرد که دیگر همه چیز تمام شد. احساس میکرد که دیگر باید تسلیم شود.
همان زمان، به یاد پیامکی افتاد که خالده پوپل برای او فرستاده بود: «اگر تقلا و مبارزه کنی، زنده جان سالم به در میبری.»
فاطی با اشاره به پیامک خالده پوپل میگوید: «آن چیزی بود که آن تاریکی را روشن کرد. ناگهان چیزی به من گفت که دوباره بلند شوم و دوباره با قدرت شروع کردم. این درسی بود که در تمام زندگیام در خاطرم خواهد بود؛ همیشه امیدی هست. همیشه در برابر چند در بسته، در بازی وجود دارد.»
بازیکنان دوباره باهم گردآمدند. ناگهان، توجه محافظان طالبان به سمتی جلب شد و آنها با استفاده از آن به سوی سربازان استرالیایی که کمی فراتر از آنجا و هنوز در ورودی جنوبی فرودگاه قرار داشتند، رفتند.
فاتی میگوید: «افراد زیادی در آنجا بودند، اما موفق شدیم از آخرین ایست بازرسی رد شویم. سربازان استرالیایی را دیدیم و عباراتی مانند 'بازیکنان تیم ملی '، 'استرالیا ' و 'فوتبال ' را فریاد زدیم.»
« آنها به مدارک ما نگاه کردند و اجازه دادند وارد شویم.»
هنگامی که فاطی، هم تیمیهایش و برخی از پارالمپیکهای افغان سوار هواپیمای ترابری نظامی۱۳۰- C به مقصد استرالیا شدند، او عکس و پیامی را برای کارتر فرستاد: «من توانستم وارد شوم. ما توانستیم و موفق شدیم.»
هواپیمای ۱۳۰- C یک وسیله عادی حمل و نقل نیست و دارای سختافزار و تجهیزات برای مناطق جنگی ساخته شده است و دختران در داخل این هواپیما در کنار هم طوری قرار گرفتند که روی شانههای همدیگر سر بگذارند و استراحت کنند.
بنابراین فرصت نگاه کردنهای آخری هنگام سفر از مکانی که همیشه خانه آنها بود، نیز وجود نداشت.
فاطی میگوید: «هواپیما بلند شد و فقط همهمه افراد بود و ترسی که ما داشتیم. در هر طرف فقط چهرههای وحشتزده میدیدی.»
فاطی میگوید: «به این فکر میکردم که دیگر هرگز این جای زیبا را نخواهی دید، جایی را جایی را که در آن بزرگ شدی و این همه خاطره ساختی. این آخرین بارت خواهد بود.»
در سال ۲۰۱۰، زنان فوتبالیست افغانستان در اولین بازی رسمی خود با کاپیتانی پوپل، ۱۳ بر صفر مقابل نپال شکست خوردند.
صرف نظر از نتیجه بازی، حرکتی ایجاد شد که تنها در آزادیهای نسبی افغانستان بدون حکومت طالبان میتوانست شکوفا شود.
فاطی میگوید: «ما صدای همه کسانی بودیم که بیصدا بودند.»
«این باعث شد والدینم طرز فکرشان را تغییر دهند، مخصوصاً پدرم. او همان طرز فکر مردان دیگر را داشت که فکر میکنند ورزش برای زنان خوب نیست.»
«برخی از مردم فکر میکردند ما فقط برای خوشگذرانی این کار را میکنیم. اما آنها نمیدانستند که این فقط یک سرگرمی نیست. این مرتبط به جامعه است و به حقوق ما مرتبط است.»
«تیم ملی ما به تمام زنانی هم مرتبط بود که از نظرها پنهان بودند.»
این تیم هرگز نتوانست به حضور در یک تورنمنت بزرگ مانند جام جهانی یا جام ملتهای آسیا نزدیک شود، اما تحت مربیگری لیندزی و دستیار او کارتر، علیرغم خطری که متوجه آنها بود، این تیم به آستانه ۱۰۰ تیم برتر جهان رسید.
آخرین بازی رسمی فوتبالیستهای زن افغان حضور آنها در بازیهای زیر ۲۰ سال کشورهای آسیای مرکزی در ژوئن ۲۰۲۱ در تاجیکستان بود
دو ماه بعد از آن طالبان دوباره به قدرت بازگشتند.
در استرالیا، فاطی و همتیمیهایش برای اولینبار در ماه فوریه/فبروری پس از فراهم شدن امکانات از سوی تیم «ملبورن ویکتوری» باهم تمرین کردند.
فاطی میگوید: «احساس بسیار خوبی بود...فکر میکردم همه چیزمان را پس گرفتهایم و امید جدیدی برای همه هم تیمیهایم پدیدار شد.»
«من آن لبخندها را در حافظهام ضبط کردهام و فکر کردم من آدم موفقی هستم. ما محو شدنی نیستیم.»
در ماه آوریل، آنها نقطه عطف دیگری را پشت سر گذاشتند و با مربیگری جف هاپکینز، ملیپوش سابق ولز که اکنون مربی تیم فوتبال زنان «ملبورن ویکتوری» است، اولین بازی خود را پس از فرار از کابل انجام دادند، با نتیجه تساوی ۰-۰ در برابر یک تیم محلی که شامل لیگ نبود.
به دلیل اینکه هنوز برخی از بستگان بازیکنان در افغانستان بهسر میبرند و در معرض خطر قرار دارند، لباس بازیکنان افغان هیچ نامی نداشت، فقط اعداد را نشان میداد.
آینده آنها هنوز هم روشن نیست. برای این که وارد رقابت رسمی در بازیهای بینالمللی شوند، آنها به حمایت اتحادیه فوتبال افغانستان (AFA) و تایید طالبان نیاز خواهند داشت، چیزی که انتظار نمیرود بهدست بیاید.
در سپتامبر این تیم از مسابقات مقدماتی جام ملتهای آسیا زنان در فوریه برگزار شد و چین قهرمان آن شد، کنار رفت.
فیفا وضعیت افغانستان را «بیثبات و بسیار نگرانکننده» توصیف میکند و میگوید با فدراسیون فوتبال افغانستان «در ارتباط است» و «به رشد این بازی متعهد میماند».
تا این حال اما نمیتوان با صراحت گفت که آیا فاطی و هم تیمیهایش بار دیگر خواهند توانست که از کشور خود نمایندگی کنند یا خیر.
این در حالی است که تیم فوتبال مردان از افغانستان هم اخیراً بازیهایی انجام دادند اما از راهیابی به جام ملتهای آسیا ۲۰۲۳ بازماندند.
محمد یوسف کارگر، رئیس فدراسیون فوتبال افغانستان به درخواست مصاحبه پاسخ نداد.
فاطی اما مصمم است.
او میگوید: «ما نگران عنوان تیم ملی افغانستان هستیم و اینکه آیا آن را به طور رسمی حفظ میکنیم یا نه.»
«اگر هم اتحادیه فوتبال افغانستان بگوید به تیم ملی نیاز نیست، مهم نیست زیرا من همتیمیهایم را دارم. ما همدیگر را داریم. یا با هم هم بازی میکنم یا هم انفرادی. ما حالا یک خانواده هستیم و هیچکس نمیتواند آن را تغییر دهد.»
فاطی در ادامه میگوید: «در عوض هدف ما این خواهد بود که تیم ملی استرالیا یا کشوری که در آن هستیم را بسازیم. اما در آخر کار، ما نمایندگان ملیت خود خواهیم بود».
کارتر سرانجام در ماه آوریل در استرالیا با فاطی ملاقات کرد.
هیلی کارتر درباره فاطی میگوید: «او یک زن جوان شگفتانگیز است».
«این فقط مربوط به تدبیر آنها نیست، بلکه شهامتی است که کل گروه زنان جوان از خود نشان دادند و فاطی رهبر آنها بود. مقاومت و شجاعتی که آنها در سال گذشته نشان دادهاند، فوقالعاده است.»
کارتر میگوید: «آن زنان، قهرمانان من هستند.»
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: فرار فوتبالیستهای زن افغان از دست طالبان؛ «همیشه در برابر در بسته، یک در باز وجود دارد»