تصحیحی تازه از «سیر العباد الی ‌العباد»

تصحیحی تازه از «سیر العباد الی ‌العباد»
ایسنا

شرح و تصحیح مریم مشرف از«سیرالعباد الی المعاد» سنایی منتشر می‌شود.

این استاد دانشگاه و مصحح در گفت‌وگو با ایسنا درباره تصحیح جدید خود، گفت: «سیرالعباد» یکی از مثنوی‌های مهم زبان فارسی و اولین مثنوی حکمی و ثمثیلی‌ است که در آن مفاهیم حکمی و عرفانی با یکدیگر ممزوج شده و درآمیخته است. سنایی حدودا در سومین دهه عمرش، در ۳۳ سالگی این مثنوی را سروده که در آن هنگام خیلی جوان بوده و با صرف وقت زیاد و حوصله و انگیزه بسیار بالا مثنوی‌ای آفریده که دارای ساختار بسیار منسجمی است.

 او افزود: در بین آثار سنایی «سیر العباد» ساختاری محکم و چارچوب روشنی دارد؛ در زمان حیات سنایی، بخش‌هایی از مثنوی بلند «حدیقه الحقیقه» به سرقت رفت و بعد دوباره جمع‌آوری شد. در این جابه‌جایی‌ها و اتفاق‌هایی که رخ داد، بخش‌هایی از حدیقه جابه‌جا و یا گم شد، اما این اتفاقات برای مثنوی «سیرالعباد» نیفتاده است. برای تصحیح این اثر تعدادی از نسخه‌های قدیم را تهیه کردم، برخی از نسخه‌های قرن هفتم و هشتم تاکنون گزارش نشده بودند و قدیمی‌ترین نسخه‌ موجود هم نسخه قرن ششم است. همچنین سعی کرده‌ام سلسله‌ نسخه‌ها رها نشود، پس نسخه‌ها را تا دوره قاجار حتی‌ آن‌هایی را که در تبارشناسی نسخ، خویشاوند و هم‌پیوند بودند، لحاظ کرده‌ام؛ مثلا نسخه‌ای که در مجلس شورا است، با این‌که از قرون متأخر است، برخی از ضبط‌های قرن ششم را تأیید می‌کند و توجه به این شباهت‌ها و تفاوت‌ها در تبارشناسی دست‌نویس‌ها مهم است. 

 مشرف با بیان این‌که «سیر العباد» شرح‌ کهنی هم دارد، افزود: این شرح‌ امروزی و قابل استفاده برای کلاس‌ها و دانشجویان نبود؛ هدف من از این شرح و تصحیح این بود که یک شرح منزه، پاکیزه و امروزی به وجود بیاورم که شامل کل ابیات باشد. شرح‌ کهن سیرالعباد علاوه بر اینکه دارای اشتباهات زیاد است، بسیاری ابیات را هم ندارد. از این رو در سالهایی که تدریس درس سنایی را بر عهده داشتم، همواره لزوم تصحیح و شرح دوباره سیرالعباد را احساس می‌کردم. در این شرح سعی کرده‌ام تا جایی که امکان داشت، با مراجعه به منابع دست اول و منابع حکمی مانند «رسائل اخوان الصفا» و «رسائل ابن سینا» و «رساله‌ النفس‌»‌های موجود و همچنین فرهنگ‌ها و دایره المعارف ها و دیوانهای شعر، ابهام‌های مثنوی را برطرف کنم. کوشیدم چارچوب فکری سنایی را به نحوی در شرح منعکس کنم که پاسخ‌گوی همه ابهام‌ها باشد.

او در ادامه توضیح داد: شرح باید به نحوی باشد که همه ابهام‌های اجزای یک اثر را دربربگیرد اما معمولا در شروح می‌بینیم، شرح فقط برای یک بیت مصداق پیدا می‌کند اما وقتی که همان تعبیر را در ابیات دیگر به کار ببندیم، جور در نمی‌آید و شرحی نیست که وافی به مقصود باشد. شرح باید به نحوی باشد که اگر ما تأویلی می‌کنیم مثلا فلان چیز رمز فلان است، «پیر» رمز «عقل فعال» است، باید این را در همه ابیات بتوانیم به کار ببندیم؛ مگر این‌که دلیل روشن و منطقی‌ای بر خلاف آن داشته باشیم. هدف اصلی من رسیدن به شرحی منسجم بود که وقتی درباره بیتی مطلبی را شرح و یا تأویل می‌کنم، بیت دیگری آن را نقض نکند و در همه‌جا مصداق پیدا کند. این مشکل بوده و وقت زیادی از من گرفت، ادعا نمی‌کنم که همه ابهام‌های «سیر العباد» را برطرف کردم اما تلاش خود را کردم. همچنین مواردی را که به نظرم ابهام دارد، متذکر شدم تا در آینده اهل فن کمک کنند و یا با یافتن نسخه‌های تازه این مشکلات برطرف شود.

  نویسنده «زندگی و شعر محمد فضولی»، «نشانه‌شناسی تفسیر عرفانی »، «جستارهایی در ادبیات تعلیمی ایران» و «میراث مولوی»، در ادامه متذکر شد: برای تصحیح «سیر العباد» حدودا ۱۴ نسخه دیده شده که ۱۲ نسخه به دقت گزارش شده و در مورد ۲ نسخه قاجاری فقط برخی از ابیات گزارش شده است. در مقدمه کتاب سعی کردم مفهوم «شاعر حکیم» را معرفی وسرچشمه‌های فکری سنایی و افکار اسماعیلی او را کاوش کنم. چون می‌خواستم خودم به یک شرح برسم، روی شرح‌ کهن تکیه نداشتم. البته اگر مثلی بوده برای این‌که ببینیم این مثل در گذشته چه معنایی داشته و امروز دیگر به کار نمی‌رود، به سراغ شرح رفته‌ام مثلا «شانه نو و موی ژولیده»، مثلی است که در فرهنگ‌ها نیامده است و ناچار بودم در متن‌های قدیمی آن را ببینم، به این موضوع در شرح قدیم اشاره شده و مثل را به این‌ معنا «امری که هنوز به آن عادت نداریم و یاد نگرفته‌ایم» یعنی مضمونش نزدیک به این معنی است و این‌گونه به کار می‌بردند. گاه از طریق همین متن سنایی می‌توانیم بفهیم که خیلی جاها مثلی را اشتباه ضبط کرده‌اند، و اصطلاحاتی که سنایی به کار برده صورت درست مثل است، مانند «با خر در جوال شدن» که کنایه از فریب خوردن است و اغلب جدال نوشته‌اند به جای جوال. منظورم این است که «سیرالعباد» علاوه بر فواید حکمی و فلسفی، فواید جانبی هم دارد که آشنا شدن با مثل‌ها، یا شیوه زندگی قاضیان و عارفان و طبقات اجتماعی مختلف بخشی از آن است و جنبه انتقادی دارد، انتقاد از محیطی است که سنایی در آن قرار داشته.

 این استاد دانشگاه در ادامه با توضیحی درباره زندگی سنایی در دوران جوانی و پیری او، بیان کرد: محمد منصور سرخسی، ممدوح سنایی برای او کتابخانه‌ای درست کرده بود و سنایی در آن دوران که در سرخس بوده، زندگی نسبتا آرام و راحتی داشته است. در آن کتابخانه‌ هم کتاب‌های بسیار ارزشمندی گرد آورده بوده که می‌توانیم بگوییم دوران طلایی زندگی سنایی بوده است. درست است که بعدها شخصی به نام «احمد تیشه» در دوران پیری در غزنین برای او جایی فراهم می‌کند اما این کجا و آن کجا. افکار سیاه و ناامیدکننده‌ سنایی در ایامی که «حدیقه» را می‌سروده اصلا قابل مقایسه با آن دوران طلایی جوانی و شادی و سرخوشی که در سرخس و در خانقاه محمد منصور سرخسی زندگی می‌کرده و همه‌جور امکانات و کتاب هم در اختیارش بوده، نیست. سنایی در «حدیقه» خیلی نومید و مرگ‌اندیش ظاهر می‌شود، اثر رنجهای زندگی در حدیقه پیداست، مرگ خویشان و عزیزان، پراکندگی دوستان، آوارگی اهل قلم، تهدید و تکفیر، سال‌های سختی را برای سنایی رقم زدند. با این‌که حدیقة مثنوی بسیار مهمی است، اما تم‌ها و در نمایه‌های غم انگیز است اما در «سیر العباد» به عکس در تمام مدت صحبت از زندگی و رویش دوباره و تلاش و پیشرفت است که به زبان تمثیلی بیان شده است. 

 انتهای پیام

منبع خبر: ایسنا

اخبار مرتبط: تصحیحی تازه از «سیر العباد الی ‌العباد»