سلمان رشدی، آیه‌های شیطانی و فتوای مرگ

سلمان رشدی، آیه‌های شیطانی و فتوای مرگ
صدای آلمان

با صدور فتوای قتل سلمان رشدی از سوی آیت‌الله خمینی، هستی او و آثارش به بخشی از هستی ما نیز تبدیل شد. پیامدهای این رخداد تاریخی آینه‌ای‌ست برای ما تا خود را در آن بهتر بنگریم.

سلمان رشدی و ادبیات

سلمان رشدی، زاده ۱۹ ژوئن ۱۹۴۷، نویسنده هندی‌تبار بریتانیایی (و اکنون ساکن آمریکا) پیش از انتشار "آیه‌های شیطانی" چهره‌ای شناخته‌شده در ادبیات جهان بود. انتشار "بچه‌های نیمه‌شب" که دومین کتابش بود، برایش شهرت به همراه داشت. موضوع این کتاب که به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده، به استقلال هند و دورانی می‌پردازد که هند مستعمره بریتانیا بود. این کتاب در سال ۱۹۸۱ میلادی جایزه "بوکر" را از آن خود کرد. این جایزه در سال ۲۰۰۸ نیز به این اثر به عنوان بهترین اثر در تاریخ چهار دهه این بنیاد اهدا شد و از سوی مجله تایم در شمار صد رمان برتر جهان قرار گرفت.

مهدی سحابی در سال ۱۳۶۴ خورشیدی آن را به فارسی برگرداند که با استقبالی بی‌نظیر روبرو شد و جایزه "بهترین رمان خارجی" کتاب سال جمهوری اسلامی را نیز از آن خود کرد.

او پس از این کتاب رمان "شرم" را در سال ۱۹۸۳ میلادی منتشر کرد که موضوع آن به جدایی هند و پاکستان اختصاص دارد و در پس‌زمینه‌های آن تأثیر و عملکرد فرهنگ اسلامی را در رفتار شخصیت‌ها می‌توان یافت. این کتاب را نیز در سال ۱۳۶۴ مهدی سحابی به فارسی برگرداند و در همین سال از سوی وزارت ارشاد به عنوان "بهترین رمان خارجی" سال معرفی شد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

سلمان رشدی تاکنون بیش از ۲۰ عنوان کتاب منتشر کرده است که ۱۵ عنوان آن رمان هستند.

آیه‌های شیطانی

آیه‌های شیطانی چهارمین رمان سلمان رشدی است که در سال ۱۹۸۸ منتشر شد. این اثر به یکی از جنجالی‌ترین رمان‌های تاریخ معاصر ادبیات تبدیل شد. اگر "مادام بوواری" اثر گوستاو فلوبر و یا "عاشق لیدی چترلی" اثر د. اچ. لارنس را به عنوان رمان‌هایی "ضداخلاق" به دادگاه کشاندند، در رابطه با "آیه‌های شیطانی" همه‌جا صحبت از "تحریک احساسات مسلمانان" می‌شد. مسلمانان و از جمله روح‌الله خمینی پیش از آن‌که آن را بخوانند، علیه آن شوریدند، آن را به آتش کشاندند و مرگ نویسنده را فریاد زدند.

با فتوای قتل نویسنده از سوی خمینی، آیه‌های شیطانی و سلمان رشدی به دو مقوله ادبی و اجتماعی در جهان تبدیل شدند. خمینی این کتاب را توهین به "اسلام، پیامبر اسلام و قرآن" اعلام داشت. این‌که او می‌دانست و یا به وی گفته شده بود که سیمایی از او را نیز می‌توان در این کتاب یافت، معلوم نیست.

آیه‌های شیطانی رمانی‌ست در حدود ۵۰۰ صفحه که با سقوط یک هواپیمای ربوده‌شده بر فراز دریای مانش آغاز می‌شود. دو شخصیت از سرنشینان این هواپیما زنده می‌مانند: جبرئیل فرشته، بازیگر سینمای هند و صلاح‌الدین چمچا، یک مهاجر هندی ساکن بریتانیا که به کار دوبله فیلم مشغول است. این دو سرانجام به انگلستان می‌رسند و داستان نیز در دهه هشتاد در همین کشور اتفاق می‌افتد. داستان با بازگشت صلاح‌الدین به هند و آشتی با پدر و زینت وکیل، معشوق دوران جوانی، پایان می‌یابد.

زندگی این دو شخصیت به شکلی با هستی مهاجران در پیوند قرار می‌گیرد. نشان‌هایی از چند رخداد تاریخی را نیز می‌توان در ورای آن یافت؛ از جمله انقلاب ایران، شورش حاشیه‌نشینان محله بریکستون لندن علیه فقر و تبعیض نژادی در سال ۱۹۸۱، شهرت افسانه‌ای آمیتاب باپان، هنرپیشه محبوب هند که از افتخار "ستاره قرن" برخوردار است و او را "بزرگ‌ترین ستاره سینمای جهان" محسوب می‌دارند. هستی نویسنده که خود در خانواده‌ای مسلمان بزرگ شده بوده و تجربه او از زندگی در هند، به زمانی که آن‌جا زندگی می‌کرد نیز در این اثر دیده می‌شود. در ورای همین تجربه است که اسلام، زندگی پیامبر و داده‌های قرآن هم به شکل داستانی خویش، به رمان کشیده می‌شوند.

سلمان رشدی می‌گوید که پنج سال بر این رمان کار کرده است. حوادث تاریخی در آن با اساطیر و احادیث به تخیلی ناب درآمیخته و داستان شده‌اند. فرهنگ مهاجران و فرهنگ بریتانیا در این رمان در برابر هم قرار گرفته است تا واقعیت و رؤیا، غرب مدرن و اسلام سنتی در کشورهایی چون هند و پاکستان و عربستان و ایران، در رئالیسمی جادویی به داستان درآیند. نویسنده زندگی صلاح‌الدین چمچا و جبرئیل فرشته را از تولد آنان تا سفرها و ماجراجویی‌هایشان بهانه قرار داده تا حقیقت جهان هند مسلمان را در برابر مدرنیسم اروپایی بازبیند. در این راستا تجربه‌های تاریخی در کنار آرزوها و رؤیاها، شکست‌ها و پیروزی‌ها به داستان می‌نشینند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

"آیه‌های شیطانی" پس از انتشار با استقبال جهانی روبرو شد. به فهرست نهایی جایزه "بوکر" راه یافت، ولی جنجال حاکم هراسی همگانی به همراه داشت و این جایزه در چنین موقعیتی به این رمان تعلق نگرفت. نشریات معتبر جهان، از جمله تایمز لندن، این اثر را برتر از "بچه‌های نیمه‌شب" ارزیابی کردند. در هیاهوی حاکم "آیه‌های شیطانی" به عنوان اثری "کفرآمیز" از جهان ادبیات حذف و به دنیای سیاست کشیده شد. در چنین احوالی همه‌جا صحبت از آن بود.

فتوای خمینی

در ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ (۱۴ فوريه ۱۹۸۹)، روح‌الله خمينی خطاب به مسلمانان جهان فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کرد: «به اطلاع مسلمانان غيور سراسر جهان می‌رسانم، مؤلف كتاب "آيات شيطانی" كه عليه اسلام و پيامبر و قرآن تنظيم و چاپ و منتشر شده است، همچنين ناشرين مطلع از محتوای آن محكوم به اعدام می‌باشند. از مسلمانان غيور می‌خواهم تا در هر نقطه كه آنان را يافتند، سريعاً آنها را اعدام نمايند تا ديگر كسی جرئت نكند به مقدسات مسلمين توهين نمايد و هر كس در اين راه كشته شود، شهيد است انشاء‌الله. ضمناً اگر كسی دسترسی به مؤلف كتاب دارد ولی خود قدرت اعدام آن را ندارد، او را به مردم معرفی نمايد تا به جزای اعمالش برسد».

نشریات تهران در صبح ۲۵ بهمن ۱۳۷۸ یک روز پس از آنکه سازمان تبلیغات اسلامی اعلام کرد فتوای قتل سلمان رشدی از سوی خمینی به قوت خود باقی است

خمینی این فتوا را زمانی صادر می‌کند که سرانجام "جام زهر" را در جنگ ایران و عراق نوشیده و به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل برای پایان جنگ تن داده است. شکست فاجعه‌بار او را در پذیرش صلحی که خواست قلبی او نبود، این فتوا تحت‌الشعاع قرار داد. خمینی با شکست در "صدور انقلاب" با این فتوا جبهه‌ای دیگر در برابر "استکبار غرب" گشود.

آن‌چه که مسلمانان "توهین به اسلام و محمد" می‌خواندند، به بخش دوم رمان مربوط می‌شود که در آن شیطان به حیله در لباس جبرئیل فرشته بر شخصیتی با نام "ماهوند" که تداعی‌گر پیامبر اسلام است ظاهر می‌شود، آیه‌هایی بر او می‌خواند و ماهوند آن‌ها را الهی می‌پندارد، بی‌آنکه بداند شیطانی هستند.

در تاریخ اسلام، از جمله در "تاریخ طبری"، این موضوع نوشته شده و از این آیه‌ها نیز با عنوان "غرانیق" نام برده می‌شود. در این آیه‌ها محمد هنگام خواندن سوره نجم، دو آیه‌ای را می‌خواند که در آن‌ها وجود سه خدای مکه را که دختران الله خوانده می‌شدند، می‌پذیرد و به ستایش آن‌ها می‌پردازد. بر اساس این افسانه، پیامبر بعدها پی می‌برد که این آیه‌ها فریبی بیش نبودند و او گول شیطان را خورده است و هم‌او آن‌ها را بر زبانش جاری کرده است. به همین علت غرانیق از آیات قرآنی کنار گذاشته می‌شود. در اسلام این آیه‌ها را "شیطانی" می‌خوانند و این عنوانی است که سلمان رشدی بر رمان خویش نهاده است.

این واقعه تا پیش از انتشار "آیه‌های شیطانی" موضوعی فراموش‌شده به شمار می‌رفت. این‌که شیطان بتواند پیامبر را بفریبد، در ذهن مسلمانان ناممکن به نظر می‌رسید. سلمان رشدی در این رمان آن را آشکار و همگانی کرد. پیامبر "آیه‌های شیطانی" انسانی‌ست چون دیگر انسان‌ها که می‌تواند فریب بخورد. و این آن چیزی بود که از نگاه بنیادگرایان، به قداست اسلام خدشه وارد می‌ساخت.

در همین فصل از رمان از یک شهر خیالی با نام "جاهلیه" نیز نام برده می‌شود که در "خانه عشق" آن دوازده روسپی به کار مشغولند. آنان برای کسب درآمد بیشتر، نام زنان پیامبر را بر خود می‌گذارند.

پیامدهای یک فتوا

پیش از آنکه فتوای خمینی صادر شود، مسلمانان در سراسر دنیا به اعتراض برخاسته بودند. دولت هند تحت فشار، انتشار "آیه‌های شیطانی" را در هند و هم‌چنین فروش نسخه‌های چاپ خارج را در این کشور ممنوع کرد.

غرفه خالی ایران در نمایشگاه بین‌المللی کتاب فرانکفورت در اکتبر ۲۰۱۵ به دلیل حضور سلمان رشدی در نمایشگاه

دامنه اعتراض‌ها به غرب راه یافت. در انگستان مسلمانان نسخه‌های کتاب را به آتش کشیدند. عده‌ای از چهره‌های سیاسی بریتانیا نیز به طرفداری از اعتراض‌کنندگان پیوستند و در این میان حضور اسقف شهر بردفورد در میان تظاهرکنندگان معنادار بود. آنان از دولت مارگارت تاچر می‌خواستند تا علیه این کتاب و نویسنده آن اقدام کند. در آمریکا و استرالیا تظاهرکنندگان برای جمع‌آوری "آیه‌های شیطانی" به کتابفروشی‌ها هجوم بردند.

دامنه اعتراض‌ها به پاکستان، لبنان، اندونزی، مصر و دیگر کشورهای اسلامی رسید. همه اعدام نویسنده را طلب می‌کردند. سرانجام فتوای خمینی آن را در مسیری دیگر انداخت و بر خشم مسلمانان افزود. پنداری "امام" ساکن لندن در "آیه‌های شیطانی" جان گرفته و این‌بار در واقعیت، فرمان کتابسوزان می‌دهد. سیمای این امام که در لندن و در تبعید به سر می‌برد، به شخصیت خمینی نزدیک است. او با شعار "مرگ بر آمریکا" از مریدان خویش می‌طلبد که جز به کتاب الهی، به کتابی دیگر اعتماد نکنند و بهتر آنکه همه آن‌ها سوزانده شوند. این امام بی‌رحم و مکار همان کسی‌ست که همیشه با دعا و نیایش و در نهایت فریب، جوانان را به جبهه‌های جنگ می‌کشاند تا در راه خدا شهید شوند و به بهشت راه یابند.

"آیه‌های شیطانی" روابط جهان اسلام را با غرب دچار بحران کرد. در پی فرمان قتل نویسنده، زندگی مخفی بر سلمان رشدی تحمیل شد و این زندگی ۱۳ سال ادامه یافت. دولت بریتانیا از نویسنده خواست تا از مسلمانان جهان پوزش بطلبد. او به این کار تن داد، ولی بعدها این رفتار خویش را اشتباه خواند. خمینی در پاسخ گفت که «سلمان رشدى اگر توبه كند و زاهد زمان هـم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال، تمامى هـمّ خود را به كار گيرد تا او را به درک واصل گرداند». بنیاد پانزده خرداد برای برای قاتل نویسنده یک میلیون دلار جایزه تعیین کرد؛ مبلغی که بعدها تا سه میلیون دلار هم افزایش یافت.

اگرچه محمد خاتمی در زمانی که وزیر ارشاد بود، اجرای "حکم امام" را لازم می‌دانست، در زمان ریاست جمهوری خویش اعلام داشت که سلمان رشدی را نخواهند کشت و این فتوا را باید خاتمه‌یافته تلقی کرد، ولی علی خامنه‌ای هیچ‌گاه در نفی فتوا سخنی بر زبان نراند.

سایت رسمی رهبر جمهوری اسلامی چند سال پیش از تأکید علی خامنه‌ای بر اجرای حکم اعدام سلمان رشدی خبر داد

در ایران چندین کتاب در تأیید فتوای خمینی نوشته شد که مشهورترین آن‌ها با عنوان "نقد توطئه آیات شیطانی" به عطاء‌الله مهاجرانی تعلق دارد. در این اثر که آن را وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی منتشر کرده، مهاجرانی بر قتل سلمان رشدی و اجرای فرمان خمینی تأکید دارد. او با رجوع به تاریخ اسلام، از قرآن و احادیث کمک می‌گیرد تا ثابت کند، مرگ حق سلمان رشدی است و او باید کشته شود. از "عالمان اسلام" و احکام آنها نقل می‌کند که هرکس پیامبر را توهین کند، قتل او واجب است و نتیجه می‌گیرد که حکم خمینی نیز بر این اساس قابل اجراست. جالب اینکه هم‌اکنون نیز که او ساکن لندن است، تغییری در نظر خویش نداده است.

جنجال انتشار "آیه‌های شیطانی" تلفات جانی نیز در پی داشت. مترجم ژاپنی آن کشته شد. مترجم ایتالیایی رمان در یک حمله تروریستی به شدت زخمی شد. ناشر نروژی اثر نیز مورد سوءقصد قرار گرفت و زخمی شد. عزیز نسین در حمایت از سلمان رشدی، آن را به ترکی برگرداند و بنیادگرایان در حمله به جلسه‌‌ای در شهر سیواس برای کشتن او اقدام به آتش‌ زدن مکان جلسه کردند. عزیز نسین در این یورش زنده ماند، ولی ۳۷ نفر از "علوی"های شرکت‌کننده در این جلسه به آتش بنیادگرایان مسلمان سوختند. از دیگر سو، ده‌ها نفر نیز در تظاهرات ضد سلمان رشدی کشته شدند.

اگرچه این اتفاق‌ها سلمان رشدی را از نوشتن بازنداشت، ولی بر نوشتن و کار خلاقه در داستان‌نویسی تأثیری منفی گذاشت. خودسانسوری، به ویژه در جوامع اسلامی، رواج یافت و نویسندگان از ترس به برخی موضوع‌ها نزدیک نشدند.

سلمان رشدی در رمان "جوزف آنتوان" که آن را "تاریخ شخصی" خویش می‌داند، از سال‌های مخفی زیستن خویش به عنوان "دوران وحشت‌بار هراس" نام می‌برد.

سلمان رشدی همچون یکی از ما

با فتوای خمینی افکار جهان متوجه خفقان حاکم بر ایران شد. مفتی الازهر در رقابت با خمینی که رهبر مسلمانان جهان خوانده می‌شد،  فتوا را غیرشرعی خواند. روشنفکران جهان غرب در دفاع از دمکراسی و آزادی اندیشه و بیان، به دفاع از سلمان رشدی برخاستند. روشنفکران ایران نیز در جهان غرب، بزرگ‌ترین پشتیبان سلمان رشدی بوده و هستند. پشتیبانی از او به اعلامیه محدود نماند و سرانجام "آیه‌های شیطانی" به کوشش زنده‌یاد روشنک داریوش به فارسی برگردانده شد و بی‌آنکه نامی از مترجم آورده شود، انتشار یافت.

فتوای خمینی علیه سلمان رشدی موجی از حمایت‌های بین‌المللی از نویسنده "آیه‌های شیطانی" را در پی داشت. نادین گوردیمر (وسط) و گونتر گراس (چپ) از جمله نویسندگان سرشناس حامی سلمان رشدی بودند

دفاع از سلمان رشدی برای ایرانیان در واقع دفاع از آزادی اندیشه و بیان و اعتراض به سانسور و خفقان حاکم بر ایران بود. سلمان رشدی حرف ایرانیان طرفدار آزادی را می‌زد. پنداری سخنگوی آنان بود در برابر خشونت حاکم بر ایران.

"غرانیق" نشان می‌دهد که پیامبر نیز به عنوان یک انسان می‌تواند اشتباه کند. سلمان رشدی چنین حادثه یا افسانه‌ای را از پستوی تاریخ اسلام بیرون کشید که خوشایند اسلام سیاسی نبود.

در عرصه ادبیات نیز "آیه‌های شیطانی" به ما نشان داد چه گنجینه عظیمی از دستمایه در خلق داستان در فرهنگ کهن خود داریم. سلمان رشدی در اثر دیگرش، رمان "دو سال و هشت ماه و بیست‌وهشت شب" به سراغ هزار و ‌یک شب رفت و از قابلیت‌های همین گنجینه در خلق داستان بهره گرفت. او تاریخ ننوشت، تاریخ را دستمایه داستان قرار داد. بنیادگرایان رمان را از تاریخ بازنشناختند و همین آتش خشم آنان را برافروخت.

در رفتار جمهوری اسلامی با هنر و ادبیات اما در این سال‌ها هیچ تغییری حاصل نشده است. همین رفتار را این روزها در رابطه با فیلم "عنکبوت مقدس" شاهدیم. آنان این‌بار نیز بی‌آنکه فیلم را ببینند و از آن خبر داشته باشند، به صرف شهرت آن و اختصاص جایزه بهترین بازیگر زن در فسیوال کن به زر امیرابراهیمی، در ورای این موفقیت توطئه‌ای را کشف کردند، آن را "شبنامه سخیف تصویری" خواندند که به باورهای ایرانیان و شیعیان توهین می‌کند و اعلام داشتند که «این فیلم درصدد است تا مسیری را طی کند که سلمان رشدی‌ها و آتش‌زنندگان قرآن کریم رفته‌اند».

و این داستان همچنان ادامه دارد.

* مطالب منتشرشده در صفحه "دیدگاه" نظر نویسنده بوده و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.

منبع خبر: صدای آلمان

اخبار مرتبط: سلمان رشدی، آیه‌های شیطانی و فتوای مرگ