لوگوی نشریه معروف به نام زیزو شد؛/ سکوت زیدان شکست؛ حرکتی تاریخی به افتخار فوقستاره!
به گزارش "ورزش سه"، زین الدین زیدان اگرچه یک سال است از دنیای فوتبال فاصله گرفته، اما هر روز اخباری در مورد احتمال بازگشت او به دنیای مربیگری و حضور روی نیمکت تیم هایی چون پاری سن ژرمن یا تیم ملی فرانسه شنیده می شود. ستاره محبوب و پرافتخار تیم ملی فرانسه که امروز 50 ساله شد، مصاحبه ای مفصل و طولانی با نشریه اکیپ انجام داده و در مورد جزئیات دوران سه دهه ای و اغلب درخشان خود صحبت کرده است.
زیدان در این مصاحبه از روزهای مهاجرت از خانه، رسیدن به تیم ملی فرانسه، تبدیل شدن به قهرمان یک کشور بعد از بریس در فینال جام جهانی، انتقال به رئال مادرید، قصد خداحافظی از فوتبال در 32 سالگی، آن فینال نحس سال 2006، موفقیت های تاریخی روی نیمکت رئال مادرید و در حقیقت هر چیزی که فکر کنید صحبت کرده است. در ادامه این مصاحبه جذاب را مرور خواهیم کرد؛
اما قبل از شروع به خواندن مصاحبه این نکته را فراموش نکنید؛ فقط باید زین الدین زیدان باشی که لوگوی چنین نشریه مشهوری را به افتخار نامت عوض کنند.
با پیراهن بازی فینال جام جهانی چه کردی؟
من در پایان نیمه اول لباسم را با رونالدو عوض کردم. لباس نیمه دوم خود را نیز روی سکوها انداختم. البته یک تی شرت زیر لباس اصلی داشتم، وگرنه این کار را نمی کردم و در واقع بدون لباس دور افتخار نمی زدم. فکر می کنم باید واقعا کسی را خوشحال کرده باشم. در آن زمان در هر بازی سه پیراهن داشتیم و سومی را نیز نمی دانم به چه کسی دادم، اما من هیچکدام را نگه نداشتم.
توپ طلا برای زیزو در 26 سالگی، در این رابطه بگو؟
من هرگز اینگونه نیستم که بگویم سزاوار این یا آن جایزه هستم. اما در مورد توپ طلا در سال 1998 شاید اینگونه حس می کردم و خیلی به دنبال این جایزه بودم. هفته های قبل از رای گیری کمی بیش از حد اعتماد به نفس داشتم. خیلی دوست داشتم این جایزه را از آن خود کنم و کمی هم استرس گرفتم. من بهترین بازیکن دنیا بودم و این اتفاق همیشه رخ نمی دهد. برای من فقط یکبار ممکن است آرا به نفع شما باشد، این جایزه یعنی شما بهترین بازیکن جهان در آن سال هستید و این زیباست.
آیا حسرت نمی خوری این جایزه را در سال 2000 یا شاید در سال 2006 برنده نشدی؟
هرگز. هیچ وقت حسرت نمی خورم. وقتی فاتح توپ طلا نشدید یعنی این جایزه برای شما نبوده. اما من سه بار جایزه بهترین بازیکن فیفا را دریافت کرده بودم (1998، 2000، 2003) و کارنامه ام بد نیست.
امضای قرارداد با رئال مادرید در 10 جولای 2001.
انتقال به بزرگ ترین باشگاه دنیا (زیدان مبلغ انتقال خود در آن زمان را می خواند) "500 میلیون فرانک ... اوه، این قیمت یک ایرباس است! مجبور شدیم بنزین بزنیم (می خندد).
آیا این مبلغ اذیتت کرد؟ در آن زمان این بزرگ ترین انتقال تاریخ بود.
عجیب بود. حدود 76 میلیون یورو (حدود 100 میلیون یورو به قیمت امروز) ناگزیر حواس پرتی داشت. یوونتوس خواهان چنین رقمی بود و رئال مادرید نیز پرداخت کرد.
این انتقال را چگونه تجربه کردید؟
من تازه 29 ساله شده بودم. به نوعی من به این انتقال نیاز داشتم تا دوران حرفهای خودم را دوباره بازسازی کنم. من پنج سال در یووه بودم و همه چیز برده بودم به جز لیگ قهرمانان. ما دو بار آن را باختیم (1-3 مقابل بوروسیا دورتموند در سال 1997 و 0-1 مقابل رئال مادرید در سال 1998). من برای احیای خودم به این چالش جدید نیاز داشتم.
رویای رئال مادرید را در سر داشتی؟
این رویا در سرم بود و کم کم قوی تر شد. وقتی در یووه بازی کردید و در فرانسه فاتح همه چیز شدید، باید سطح دیگری را تجربه کنید. رئال مادرید مال من بود و می دانستم که این هدف در ذهن فلورنتینو پرز نیز قرار داشت. وقتی هدفی مشترک در سر دارید، همه چیز با پرز خیلی سریع پیش می رود.
چرا پنج، شماره ای که در رئال می پوشیدی، به شماره تو تبدیل شد؟
پنج سال در یووه، پنج سال در رئال... اگر یک روز، کسی به جایگاه شماره پنج در زندگی من نگاه کند متعجب می شود. به عنوان مثال من در پنج قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا با رئال مادرید نقش داشتم؛ یکی به عنوان بازیکن (2002)، یکی به عنوان دستیار کارلو آنچلوتی (2014) و سه بار به عنوان سرمربی (2016، 2017، 2018). حتی در زندگی شخصی نیز این عدد را می بینم.
وقتی به هتل می رویم و در طبقه پنج هستم، 99 درصد در بازی بعدی برنده می شوم. چیزهای خاصی وجود دارد. در مادرید فلورنتینو پرز به من گفت در تیمم اعداد از 1 به 11 پر شده و اینجا خبری از پیراهنهای 35 یا 40 نیست. او در ادامه گفت فقط شماره پنج خالی است و من مشکلی با این عدد نداشتم. پنج چیزهای زیادی در زندگی به من داد.
آیا والی مقابل لورکوزن در فینال لیگ قهرمانان بهترین گل دوران حرفه ای شماست؟
زیباترین؟ نمی دانم، شاید، احتمالا. اما قطعا یکی از مهمترین آنها، زیرا برای کسب اولین قهرمانی در لیگ قهرمانان به این گل نیاز داشتم. من همچنین باید با مادرید در یک فینال بزرگ تعیین کننده ظاهر می شدم. من در تیم فرانسه و با یوونتوس برای جام های دیگر موفق به انجام این کار شده بودم و باید در برای اولین فصلم در رئال نیز کار مهمی می کردم. وقتی این کار را کردم، آرامش بیشتری داشتم. قبل از قهرمانی در این فینال، سه فینال اروپایی را نیز باخته بودم. یکی با بوردو در جام یوفا مقابل بایرن مونیخ در سال 1996 و دو بار با یوونتوس در فینال لیگ قهرمانان.
بهترین احساس چیست؟ قهرمانی در لیگ قهرمانان به عنوان بازیکن یا به عنوان سرمربی با رئال مادرید؟
شرایط متفاوت است، اما هر دو فوق العاده است. وقتی سرمربی باشید مسئولیت همه چیز بر عهده شماست، اما هنگام حضور در زمین یکی از 25 بازیکن هستید. مربیگری مسئولیت بزرگی است که ما هنگام بازی کردن آن را به دوش نمی کشیم. هنگامی که لیگ قهرمانان را سه بار متوالی فتح میکنید، یک احساس عالی و عمیق از موفقیت برای کل باشگاه حاصل می شود. قهرمانی در لیگ قهرمانان هرگز شانسی نیست، مخصوصا سه بار پشت سر هم.
بازیکنانم به من ایمان داشتند و من هم به آنها باور داشتم. بازیکن که بودم ساعت 9 صبح به تمرین می رسیدم و ساعت 13 خانه بودم. اما سرمربی ساعت هشت راهی باشگاه می شود و اغلب ساعت 11 شب برمی گردد. گاهی جسمم در خانه بود، اما مغزم در مرکز تمرینی می ماند. وقتی بازی می کنید استرس کمتری دارید و کار خود را انجام می دهید. خیلی بیشتر به خودت فکر می کنی و برای خودت آماده میشوی مربی، اما روی نیمکت شما برای موفقیت بازیکنان تلاش می کنید.
اولین قهرمانی شما در لیگ قهرمانان اروپا به عنوان سرمربی با رئال مادرید در برابر اتلتیکو.
این خاطره من را خوشحال می کند، زیرا در کنار بازیکنانم احساس بسیار خوبی داشتم. آنها پاداش پنج ماه کار فشرده در اولین تجربه ام به عنوان سرمربی را به من دادند.
بهترین پیروزی شما در فینال لیگ قهرمانان کدام بود؟
مقابل یوونتوس. در نیمه اول خیلی خوب کار نکردیم و قصد داشتم با صحبت با بازیکنان در رختکن کاری کنم آنها در نیمه دوم عملکرد بهتری ارائه دهند. در نیمه دوم لوکا مودریچ و دنی کارواخال واقعا خوب کار کردند و آن طرف نیز مارسلو عالی بود. در نیمه دوم سه گل زدیم و روی ریتم پافشاری کردیم. ما ده دقیقه اول را در اختیار گرفتیم و حریف را خفه کردیم. از بالا پرس کردیم و من دوست دارم تیمم را اینگونه ببینم؛ برو گلوی حریف را بگیر و سعی کنی خیلی زود توپ را دریافت کنی.
مقابل لیورپول در سال 2018 هم خوب بودید.
نیمه اول 0-0 شد. سپس گل اول از کریم بنزما در اوایل نیمه دوم با گرفتن توپ از لوریس کاریوس. آنها سریع به گل تساوی رسیدند، اما در ادامه دبل گرت بیل، بازیکن تعویضی ما با آن قیچی فوق العاده ای. صحبت های بین نیمه تاثیر داشت. وقتی به رختکن برمی گردید، باید بازیکنان را تنها بگذارید. آنها نیاز به ریکاوری دارند و لازم نیست فورا به آنها حمله کنید. 15 دقیقه مکرر حرف زدن فایده ای ندارد و من به خصوص در مسابقات بزرگ و زمانی که اوضاع سخت و پرتنش است، روی دو یا سه نکته مهم تمرکز می کنم.
زین الدین زیدان امروز در مورد زیزو در سال 1998 چه فکری می کند؟
اینکه او بیشتر مرد شده است. در حدود 25 سالگی، هنوز تردیدهایی وجود دارد. آیا ما کارمان را درست انجام می دهیم؟ آیا می توانیم بهتر از این هم عمل کنیم؟ من اینطور بودم. من اغلب می خواستم به من بگویند این کاری که انجام می دهی خوب است. اما امروز خودم به این باور رسیده ام. در 20 سالگی دوست داشتم مردم مرا بشناسند، در خیابان متوقفم کنند تا عکس بگیرند و امضا کنم. اما وقتی بزرگ تر می شوید، دقیقا برعکس است و شما آرامش می خواهی.
در اسپانیا به من "راهب" می گویند، زیرا روزنامه نگاران متوجه شدند که در اطراف من نکته مهم چندانی برای گفتن وجود ندارد. وقتی در سال 2001 به مادرید رسیدم، صد روز دائماً آنها پشت سرم بودند. بیش از سه ماه از صبح تا غروب و از غروب تا صبح به طور مداوم مرا دنبال می کردند. اما در ادامه مطبوعات زندگی نرمال من را دید و متوجه شد دنبال کردن من هیچ فایده ای ندارد.
در 50 سالگی، بسیاری از بازیکنان گذشته دنیای فوتبال از نظر بدنی افت کرده و به شدت شکسته شده اند، اما شما دقیقا برعکس هستید. راز آمادگی زیدان چیست؟
برای من سلامتی مهم است. اگر از نظر بدنی احساس بهتری داشته باشید، شرایط روحی خوبی هم دارید. دوست دارم پیاده روی کنم و نفس بکشم. من مرتب پادل بازی می کنم و همه اینها بخشی از زندگی من است. همسر من نیز همینطور بوده، او یک رقصنده است.
آیا در 15 سالگی با ترک خانه مسئولیت پذیرتر می شوید؟
پدر و مادرم خیلی خوشحال نبودند که من به دنبال ادامه تحصیلات خود نمی روم. اما تمرکزم روی فوتبال بود و با رفتن به کن، به خودم گفتم که قرار است برای خوشحالی پدر و مادرم تلاش کنم، زیرا می خواستم آنها به من افتخار کنند. من همه چیزم را در فوتبال گذاشتم. میخواستم هر وقت که ممکن است تمرین حرفهایها را تماشا کنم و بتوانم پیشرفت بیشتری داشته باشم. در 15 سالگی می دانستم که چه می خواهم، فقط موفقیت در فوتبال و خوشحال کردن پدر و مادرم.
آلن پدرتی، رئیس کن خواهان من شد و او اولین ماشینم را بعد از گل اولم به من هدیه داد (می خندد). شما نمی توانید تصور کنید که این جایزه چه معنایی برای من داشت. انگار دیوانه شده بودم... لوئیس فرناندز، بازیکن قدیمی کن و خوزه بری که با آنها صمیمی بودم، چیزهای زیادی درباره زندگی به من میگفتند. تیم بزرگی در رختکن کن حضور داشت و نکات فراوانی در این باشگاه یاد گرفتم.
در ادامه زیدان ازدواج کرد. آیا آن دوران را در خاطر داری؟
روزی که با همسرم آشنا شدم در کن برف می بارید... ما بیش از 31 سال است که با هم هستیم و من خیلی به او مدیونم. همیشه توانسته ام روی همسرم حساب کنم و او همیشه در شرایط پیچیده کنارم حضور دارد، همیشه در کنار من بود، همیشه اندیش مثبت بود، همیشه در کنار بچه ها بود تا شرایط سخت را پشت سر بگذاریم. این موفقیت ها هم به لطف اوست، ممنون که 28 سال پیش با من ازدواج کردی، او تنها زن دیگر زندگی من در کنار مادرم است.
پس از تقریبا 26 سال زندگی در خارج از کشور، فرانسه را چگونه می بینید؟
به هر حال این کشور من است و خوشحالم که هر وقت بخواهم می توانم برگردم. اما من رفتم تا چیزهای جدیدی را در ایتالیا و سپس اسپانیا تجربه کنم. وقتی جایی کار نمی کنم به طور طبیعی علاقه دارم در فرانسه بمانم.
وقتی یک سال از مربیگری فاصله می گیرم، این طور نیست که بخوابم و فقط استراحت کنم، به هیچ وجه. من متوقف نمی شوم. البته در کنارش از آزادی خود لذت می برم و اگر تصمیم بگیرم با پدر و مادرم شام بخورم، خیلی راحت این کار را انجام می دهم. در واقع بیشتر از وقتم نهایت استفاده را می کنم. هیچ حسرتی ندارم، هرگز. حتی روزهای دشوار و آنچه به انجام آن افتخار نمی کنم نیز بخشی از زندگی من هستند.
احتمال حضور روی نیمکت فرانسه بعد از دیدیه دشان؟
نمی دانم. اگر قرار باشد این اتفاق رخ دهد، همینگونه نیز خواهد شد. وقتی میگویم میخواهم روزی هدایت تیم فرانسه را بر عهده بگیرم، این پیش فرض ذهنی من است. امروز یک تیم در جای خود است، اما اگر فرصت بعدی پیش آمد، من آنجا خواهم بود. باز هم همه چیز به من مربوط نیست.
تیم فرانسه زیباترین چیزی است که وجود دارد. وقتی پیراهن تیم فرانسه را به شما می دهند، خاص است. اولین حضورم در تیم ملی واقعا خاص بود. بازیکنانی فوق العاده مانند اریک کانتونا، دیوید ژینولا یا لوران بلان حضور داشتند. وقتی طعم بازی برای فرانسه را میچشید، فوقالعاده است. ما ترجیح می دهیم این حس را زندگی کنیم تا در موردش حرف بزنیم و تیم ملی فرانسه برای من همه چیز است.
در ادامه آغاز یک سفر طولانی به سوی سال 1998 و یک نسل استثنایی.
قهرمانی در سالهای 1998 و 2000 پیوندی بزرگ بین همه ما است. ما هنوز دوست داریم بعد از 20 سال همدیگر را ببینیم. هر اتفاقی رخ دهد و حتی اگر ماه ها همدیگر را ندیده باشیم، انگار دیروز بوده و باز مشتاق ملاقات با اعضای تیم هستیم.
شما نماد کاملی از موفقیت هستید. بچه لاکاستلان در مارسی که به عنوان بازیکن و سپس مربی به اوج فوتبال جهان می رسد.
این روند البته که مایه مباهات است. مردم در خیابان در این مورد با من صحبت کرده و می گویند تو هنوز همان آدم سابق هستی. شما باید بدانید که چگونه در جای خود بمانید و البته این بدان معنا نیست که من نمی دانم کجا ایستاده ام. اگر الهام بخش مردم باشم، به خودم افتخار می کنم. اما چرا به بهانه اینکه من در رشته خود موفق شده ام، کسی بخواهد که من در مورد همه چیز صحبت کنم؟ چون معروفم؟ من اغلب به پدر و مادرم فکر می کنم، آنها محتاط بودند و چرا باید زندگیم را نسبت به قبل تغییر دهم؟
حتی اگر از نظر اجتماعی و مالی نیز پیشرفت کرده باشم، چرا باید در مورد همه چیز نظر بدهم؟ خیر، محال است. خیلی چیزها. نیازی به افشای آن نیست. اغلب کارآمدتر است. من زندگی خود را می گذرانم، در 50 سالگی، حرفه ام به عنوان بازیکن، مربی، ورزشکار، اما مهمتر از همه به عنوان یک شوهر و پدر. و حالا از پدربزرگ (می خندد). البته من نمی خواهم به من بگویند پدربزرگ.
بت زیدان در 10 سالگی کی بود؟
مارادونا در 14 سالگی مرا مجذوب خود کرد. من هنوز از مسابقات سال 1986 لذت می برم. نه فقط تصاویر مسابقه برابر انگلیس و آن دو گل فوق العاده. مثلا بازی آرژانتین و بلژیک در نیمه نهایی نیز فوق العاده است. کاری که مارادونا در زمین انجام میداد شگفت انگیز است. او اولین خاطرات خوب من را رقم زد. انگار همین دیروز بود و همه چیز در ذهنم است.
اما انزو فرانچسکولی، بازیکن تیم ملی اروگوئه و سپس مارسی بیشتر از همه اسطوره من بود. من نسبت به او متعصب بودم و می خواستم کارهایش را تقلید کنم. هر کاری که انجام می داد کالبدشکافی کرده و خودم را مجبور می کردم دوباره این کار را در زمین انجام دهم.
علاوه بر این، در آن زمان به ورزشگاه می رفتم، من در اوج دوران هیجان در ولودروم، پشت دروازه می نشستم. عاشق کارل هاینز فورستر و بلاز اسلیسکوویچ بودم. ژان پیر پاین را نیز خیلی دوست داشتم و حتی بعدها در برابر او بازی کردم. اما همه چیز در مورد انزو فرانچسکولی مرا مجذوب خود کرد، زیرا او بازیکنی با شکوه بود.
درست پس از این پیروزی در لیگ قهرمانان، جام جهانی ژاپن و کره جنوبی آغاز شد. حسرتی در مورد آن تورنمنت دارید؟
خیر، این نیز بخشی از سفر من است. اینها لحظات پیچیده یک حرفه هستند که برای لذت بردن از بقیه لحظات، باید آنها را نیز تجربه کنید. به تنهایی وارد ژاپن شدم و به تنهایی تمرین کردم. اما مقصر منم که در 15 می قهرمان لیگ قهرمانان اروپا می شوم، پسرم در 18 می به دنیا می آید، یک روز با خانواده ام می مانم و در 20 می سوار بر هواپیما راهی ژاپن هستم. چند روز بعد، من در یک بازی دوستانه مقابل کره جنوبی بازی می کنم، آنهم پس از یک فصل کامل و فشرده. اگرچه سرخوش و سرحال بودم، اما همه چیز خیلی بد پیش رفت.
از چه زمانی به فکر خداحافظی از تیم ملی فرانسه افتادید؟
در سال 2004 در آستانه گرفتن تصمیم خداحافظی از رده ملی و باشگاهی در سن 32 سالگی بودم، اما سه روز طول کشید که نظرم را تغییر دادم. در اولین استراحت به چند روز تعطیلی با همسر و فرزندانم رفتم و اینقدر حالم بهتر شد که تصمیم گرفتم دوباره بازی کنم.
جام جهانی 2006 و آغاز امیدواری بعد از برتری مقابل اسپانیا.
مقابل اسپانیا مصدوم شدم. هیچ کس این موضوع را نمی داند. هر بازی می توانست آخرین مسابقه من باشد. اما برای من غیرممکن بود که مقابل برزیل بازی نکنم و میخواستم از هر ثانیه جام لذت ببرم. علیرغم مصدومیت برابر اسپانیا خودم را رساندم. کادر پزشکی می گفتند که نمی توانم مقابل برزیل بازی کنم... پاسخ دادم محال است. کادر پزشکی تمام تلاشش را برای بازی کردن من انجام داد، زیرا من به هر طریقی می خواستم در این مسابقه بازی کنم. آنقدر این هدف در ذهنم بود که امکان نداشت مقابل برزیل بازی نکنم.
سپس پیروزی مقابل پرتغال در نیمه نهایی با پنالتی زیدان و فینال مقابل ایتالیا و آن ضربه چیپ در دقایق ابتدایی.
دقایق ابتدایی بازی بود و فکر میکردم هنوز فرصت کافی تا پایان مسابقه وجود دارد. یک یا دو ثانیه فرصت داشتم تا به این فکر کنم که چگونه این کار را انجام دهم. دروازهبانی به نام جیجی بوفون مقابلم بود که واقعا مرا میشناسد، بنابراین باید به انجام کار جدیدی فکر میکردم. در آن ضربه مطمئنا چاشنی تکنیک هم وجود داشت، من فکر نمیکنم این کار جنون آمیز باشد. ممکن است شما یک پنالتی را نیز از دست بدهید، اما در آن لحظه این کاری بود که من باید انجام میدادم.
و آن درگیری با مارکو ماتزاتزی و پایان فوتبال با اخراج در بازی فینال جام جهانی.
من اصلا به کاری که انجام دادم افتخار نمیکنم، اما این دیگر بخشی از گذشته من و داستان تمام شده است. سخت است، اما این اتفاق نیز بخشی از دوران حرفه ای من است. داستان زندگی من، مانند دو گل من در سال 1998 در فینال.
آن روز مادرم خیلی مریض بود. روزی چند بار با خواهرم تلفنی حرف میزدم، می دانستم حال مادرم خوب نیست و البته مشکلش خیلی هم جدی نبود. ماتراتزی بارها گفته که به مادرم توهین نکرده، درست است. اما او به خواهرم که در آن زمان پیش مادرم بود توهین کرد. پیش از این نیز توهین هایی صورت گرفته است. همه با هم صحبت می کنند، گاهی اوقات بد، اما شما هیچ کاری نمی کنید. اما صحبت او در مورد خواهرم لیلا باعث این اتفاق شد. فاصله ای یک ثانیه ای ... همه چیز تمام شد... اما باید کارم را بپذیرم. من مغرور نیستم، اما این نیز بخشی از سفرم است. در آن زمان شکننده تر بودم و گاهی ممکن است مرتکب اشتباه شوید.
آیا مدیریت ستاره های بزرگ مانند کریستیانو رونالدو یا کریم بنزما آسان است؟
هر چه بازیکنان بزرگتر و مهم تر باشند، کار با آنها آسان تر است. آنها واقعا می دانند چه کار می کنند و متمرکز هستند. آنها می دانند که به کجا می روند. پس تنها وظیفه من در مورد چنین بازیکنانی گوشزد کردن تغییرات خاص، تاکتیک ها و شرایط بازیکنان حریف است. به همین دلیل است که عاشق هدایت بازیکنان بزرگ هستم و این کار را واقعا دوست دارم.
کریم بنزما زیر نظر زیدان در رئال مادرید اوج گرفت.
کریم مثل برادر کوچکی است که هرگز نداشتم. رابطه ما در سال های اخیر اوج گرفت. وقتی او به مادرید آمد ما با هم آشنا شدیم و من در آن مقطع دستیار رئیس باشگاه و بعد کارلو آنچلوتی شدم. حتی بعد از جدایی از رئال مادرید نیز ما با هم حرف زده و از شرایط یکدیگر خبر داشتیم. درخشش بنزما مرا غافلگیر نمی کند و همه چیز فقط معطوف به ثبات است. می دانستم که او قادر به انجام چنین کاری است. عملکرد کریم همیشه در رئال خیلی خوب بود. همه دنیا قبول دارند توپ طلا باید به بنزما برسد.
بهترین لحظه دوران مربیگری زیدان؟
پاسخ این سوال هم سخت است. گل بیل به لیورپول؟ کریستیانو در یوونتوس؟ همان، قیچی رونالدو و برتری 0-3 در تورین. همچنین زمانی که در اولین بازی روی نیمکت در لیگ قهرمانان در رم پیروز شدیم، بازیکنان همه به سمتم آمدند و می پرند در آغوشم. در تصویر می بینیم که مانند یک کودک هستم و آنجا نیز خیلی احساساتی شدم.
سوال آخر. آیا می دانید چند بار تیتر یک نشریه اکیپ را به خود اختصاص داده ای؟
نه.
195 بار.
این که خیلی زیاد است.
منبع خبر: ورزش ۳
اخبار مرتبط: لوگوی نشریه معروف به نام زیزو شد؛/ سکوت زیدان شکست؛ حرکتی تاریخی به افتخار فوقستاره!
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران