آبنبات هل دار سوغات نیکوی استانبول

آبنبات هل دار داستان طنزی از زبان یک کودک بجنوردی است که برادرش به جبهه می‌رود و اسیر می‌شود، مهرداد صدقی کتاب آبنبات هل دار را نوشته و نشر سوره مهر آن را با ۴۱۶ صفحه در سال۱۳۹۴ منتشر کرده است، این کتاب داستانی طنز از حال و هوای پشت جبهه در دوران دفاع مقدس است و از زبان یک کودک بجنوردی به نام محسن روایت می‌شود که برادرش به جبهه می‌رود، محسن، راوی داستان، فرزند آخر یک خانواده پنج‌نفری است، آن‌ها همراه مادربزرگشان در یکی از محله‌های قدیم بجنورد زندگی می‌کنند، فضای داستان سر تا سر ماجرا‌های خنده‌دار و حیرت‌آور است؛ ماجرا‌هایی که محسن آن‌ها را ایجاد می‌کند.

یکی از نقاط قوّت کتاب توانایی نویسنده در نشان‌دادن فضای پشت جبهه‌هاست؛ نویسنده نشان می‌دهد که چگونه مردم در این فضا زندگی روزمره خود را می‌گذراندند و سرگرمی‌های خاص خود را داشتند، در کتاب آبنبات هل‌دار، نویسنده نشان می‌دهد در سال‌هایی که به ظاهر برای بسیاری یادآور روز‌های جنگ است، بخش عمده‌ای از مردم ایران زندگی شاد و پُرماجرایی داشتند؛ زندگی همراه با خنده و سرزندگی...

این کتاب، برای کسانی که از روزگار دهه ۱۳۶۰ خاطرات نوستالژیک دارند، برای نسل امروز هم، که دوست‌دارِ موقعیت‌های طنزِ کُمیک‌اند، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. محسن، قهرمان داستان، از روزگاری می‌گوید که مردم با مسائل ساده شادی‌های بزرگی می‌آفریدند، مثلِ اولین تجربة رفتن به سینما؛ دیدنِ اولین تلویزیون رنگی؛ تجربة حضورِ نخستین خوراکی‌های لوکس در خانه مردم. انجام دادنِ کار‌های ساده برای محسن به ماجراجویی‌هایی تبدیل می‌شود که کمتر از هفت‌خان رستم نیست؛ کار‌هایی مثل رفتن به مدرسه و پخش آش نذری یا پخشِ کارتِ عروسی برای محسن ماجرا‌هایی را رقم می‌زند.

خواندن کتاب آبنبات هل دار را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم:
اگر علاقه‌مند به شنیدن خاطرات شیرینی هستید که در دوران جنگ و دفاع مقدس در پشت جبهه‌ها پیش می‌آمد خواندن کتاب آب‌نبات هل دار را به شما پیشنهاد می‌کنیم، زیرا که هریک از داستان‌های این کتاب دنیایی پُر از خنده و نشاط

جملاتی از کتاب آبنبات هل‌دار:
بی بی قشقرقی به راه انداخت که بیا و ببین، با این حرف‌ها که «شما منِ آدم حساب نِمکنین.» و «من آرزوی دیدن عروسی نوه‌مِ باید به گور ببرم.» و «منِ بگو که یک بسته روشورِ امروز تو حموم تموم کردم.» و ... خلاصه، از آنجا که ماندنِ من هم به‌تن‌هایی صلاح نبود، همه به سمت خانۀ عروس راه افتادیم. البته همه که نه. عمو جواد و زن‌عمو هاجر نیامدند؛ چون توی مشهد زندگی می‌کردند و عمویم نتوانسته بود مرخصی بگیرد. عمه بتول هم برای دلیل نیامدنش گلایه کرده بود چرا فرد دیگری را که او می‌پسندد برای محمد نمی‌گیریم؛ اما مسئله این بود که او اصلاً هیچ‌کس را نمی‌پسندید و فقط دنبال بهانه بود تا بهانه بگیرد! مامان می‌گفت عمه بتول، وقتی جوان و مهربان بوده، یک نفر را می‌خواسته و او هم عمه بتول را؛ ولی یک‌دفعه، با اینکه عمه بتول هنوز هم او را می‌خواسته، او دیگر عمه ام را نخواسته و از آن‌موقع اخلاق عمه بتول سگ شده! طفلکی، با اینکه چهل سالش شده بود، هنوز عروسی نکرده بود و می‌گفت: «مردا آدم نیستن.» یک بار از او پرسیدم: «یعنی منم عمه؟» و عمه جواب داد: «تا بچه‌ای خوبی؛ ولی بزرگ که بشی تو یَم یک خری مِشی مثل بقیه!»

مجموعه سه جلدی بیز بیز پشه که جلد اول آن با عنوان یکی بیز، یکی نبیز به قلم طاهره ابید با تصویرگری حدیثه قربان از سوی انتشارات سوره مهر سال ۱۳۹۸ به چاپ رسیده است، کتاب حاضر در ۴۸ صفحه برای کودکان ۵ تا ۸ سال مناسب است.

موضوعیت بودن و وجود داشتن به عنوان مقوله فلسفی در این کتاب به زبان کودکانه و طنز بیان شده است و کودکی که فقط بعد از لحظه بودن را به خاطر می آورد، کتاب او را به سمت کشف معنی برده و مسیری را به سمت سوال‌های جدیدی که در ذهن دارد پیش پای کودک میگذارد، همچنین والدینی که قصد خواندن این کتاب را دارند باید خود را همراه زبان این کتاب، لحن طنز و بامزه آن کنند و جدی بودن هنگام خوانش کتاب را کنار بگذارند.

قهوه استانبول نیکو می‌سوزد دومین کتاب از مجموعه کتاب‌های «تماشای شهر» است که با همت و گزینش علی‌اکبر شیروانی منتشر شده است، این کتاب شامل دوازده سفرنامه است از آبان ١١٨١ تا دی ماه ١٢٨٣ شمسی؛ و در واقع صد سال استانبول شناسی قجری را پیش روی خواننده می‌گذارد و کم وبیش نشان می‌دهد که استانبول در این صد سال، از فقر به رفاه رسیده و به جمع مدائن راقیه پیوسته است. 

قهوه استانبول نیکو می‌سوزد توصیف شهر استانبول به روایت مسافران دوره قاجار در سفرنامه‌های آنان، به کوشش علی‌اکبر شیروانی از آبان ١١٨١ تا دی ماه ١٢٨٣ شمسی گردآوری شده‌است، این اثر دومین کتاب از مجموعه «تماشای شهرِ» نشر اطراف است که هدف آن معرفی کلان شهر‌های دنیای عصر قاجار از نگاه مسافران ایرانی است.

در این کتاب با استانبول از نگاه مسافران ایرانی که معمولا از بزرگان و توان‌مندان دوره قاجار بودند و هنگام سفر یادداشت و سفرنامه می‌نوشتند، همچون حاج سیاح، افشار ارومی، فرهادمیرزا و... آشنا خواهید شد.

چه بهتر که گوشه‌هایی از سفرنامه‌ی شاه ایران، ناصرالدین‌شاه را به این دیار بخوانید:

از تبعه ایران که در استانبول زیاد هستند قریب سه هزار نفر در پنج کشتی بخار بسیار بزرگ سوار شده به استقبال آمده بودند. کشتی‌های خود را نزدیک کشتی ما آوردند. در این بین صدراعظم ما با شاهزادگان و ... به قایق نشسته از آن کشتی به این کشتی می‌آمدند. یکی از کشتی‌هایی که تبعه ایران در آن بودند دود کرده، راند که نزدیک کشتی ما بیاید. قایق صدراعظم و سایرین کم مانده بود بخورد به این کشتی و غرق شود.

خدا رحم کرده به یک طوری خلاص شده، رسیده، آمدند بالا، اغلب پیشخدمت‌ها هم با لباس رسمی بودند. سایر پیشخدمت‌ها و ... همه در کشتی اول ماندند. خلاصه راندیم. دست راست جزایر زیاد است و کوه و درخت و بعضی هم چشمه آب دارد. از فرنگی‌ها و بعضی متمولین عثمانی را گفتند آنجا‌ها عمارات می‌سازند که تابستان‌ها به گردش بروند، اما ما عمارتی ندیدیم شاید توی دره‌ها و پشت تپه‌ها بوده است.

آنچه علی اکبر شیروانی در کتاب قهوه استانبول نیکو می‌سوزد گردآوری کرده، مجموعه‌ای است از خاطرات دو پادشاه قاجار یعنی مظفرالدین شاه و ناصرالدین شاه، چند چهره‌ی صاحب منصب و شاهزادگانی از همین سلسله و همچنین سفرنامه‌هایی که سیاحان، تاجران و دیگر مسافران ایرانی از خود برجای گذاشته اند.

به این ترتیب مطالعه‌ی این کتاب، دید نسبتا خوبی از استانبول در آن دوران، از دریچه‌ی نگاه ایرانیانی که فرصت دیدن این شهر معروف را داشته اند، می‌دهد، عمده‌ تمرکز کتاب "قهوه استانبول نیکو می‌سوزد" بر مشاهدات مسافران متمرکز شده و اکثریت قریب به اتفاق آن‌ها یک تصویر دلپذیر و مطبوع از شهر استانبول ارائه کرده اند، در این اثر توصیفات چشمگیری از ابنیه و اماکن نظیر بازارها، کاخ ها، مساجد، مقبره ها، محلات، باغ‌ها و ... صورت گرفته و همچنین از چهره و ظاهر مردم استانبول، ادب و متانت آن ها، اعیاد، جشن‌ها و مراسم جالب آنان نیز سخن به میان آمده است.

همانطور که انتظار می‌رود، ادبیات متونی که در کتاب قهوه استانبول نیکو می‌سوزد گردآوری شده، در زمره‌ی ادبیات سفرنامه‌ای قاجاری قرار می‌گیرد، اما نوع نگارش متون به گونه‌ای است که خواننده‌ی امروزی را دچار دشواری در خواندن آن نخواهد کرد.

در بخشی از کتاب قهوه استانبول نیکو می‌سوزد می‌خوانیم:

اما طعام عثمانی یک دو قسم کباب و دلمه و شوربای برنج‌دار و قلیه‌های میوه‌دار و ... طعام‌های مسخ‌شده ایرانی است. از لذت بهره چندانی ندارد و پلوی ایشان بی‌گوشت، خشکه‎ای است که در حین دم روغن را گرم کرده بر آن می‌ریزند. این پلو را به قاشق‌های چوبی می‌خورند و قاشق‌های ایشان اعم از شربت یا فرنی و طعام‌خوار هیچ کدام ظرفیت ندارد و به جای برآمدگی پیش، مدور است. لهذا از استعمال آن چیزی به جز خجالت به دست انسان نمی‌افتد و از حلویات، ماقوت و ترحلوا و چند قسم از نان‌های شکرین در روغن پخته و از میوه، انگور و خربزه و تربوز قاش کرده بر سفره آرند، مجموع این‌ها درهم برهم خورند.

گفتنی ست این کتاب سال ۹۹ در ۲۱۶ صفحه روانه باز شده و مناسب کسانی است که به سفرنامه نویسی و تاریخ علاقه دارند.

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیات

منبع خبر: باشگاه خبرنگاران

اخبار مرتبط: آبنبات هل دار سوغات نیکوی استانبول