چرا اولین درمانگاه از پذیرش ایشان امتناع کرد؟ / روایتی از جزئیات ترور آیت الله خامنه ای + عکس ها
امروز ششم تیر، چهل و یکمین سالگرد ترور ناموفق حجتالاسلام والمسلمین سید علی خامنهای، نماینده امام خمینی در شورای عالی دفاع در سال ۱۳۶۰ است.
ریشههای ترور
با وجودی که در اولین دوره انتخابات ریاستجمهور کشور ۹۵ نفر کاندیدای ریاست جمهوری شدند، اما به جهت بر حذر دانستن روحانیون از دخالت در امور اجرایی کشور توسط آیت الله سید روحالله موسوی خمینی، بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی از یک سو و تایید صلاحیت نشدن تعداد قابل توجهی از کاندیداهای ثبتنام شده از سوی دیگر، راه برای رییسجمهور شدن سید ابوالحسن بنیصدر که فرزندزادهِ سید نصرالله بنیصدر معروف به صدرالعلما بود، هموار شد.
تاکید امام خمینی (ره) بر وارد نشدن روحانیون به امور اجرایی کشور مانع از حضور قدرتمند حزب جمهوری اسلامی که اکثریت کرسیهای مجلس را در اختیار داشت، در رقابتهای انتخاباتی و شکست حسن حبیبی، کاندیدای حزب شد.
دیدار سید ابوالحسن بنیصدر با رهبر انقلاب اسلامی و اعلام تصمیم قطعی برای شرکت در انتخابات از سوی او به نحوی انجام شد که گویی حضور او در رقابتهای انتخاباتی خواست رهبر کبیر انقلاب اسلامی است.
با در هم آمیختن جو هیجانی ماههای ابتدایی انقلاب اسلامی با شور و اشتیاق انتخابات، اسم بنیصدر در لیست انتخاباتی جامعه روحانیت مبارز قرار گرفت و او شد پیروز اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری. پنجم بهمن ۱۳۵۸ حدود ۱۱ میلیون رای به نفع او به صندوقهای آراء ریخته شد و گزارش وزارت کشور نشان از جذب ۷۶ درصد آراء شرکتکنندگان در انتخابات به نفع بنیصدر داشت.
انتخاب سید ابوالحسن بنیصدر به عنوان اولین رییسجمهور کشور و تفویض حکم ریاست جمهوری او از سوی بنیانگذار انقلاب اسلامی، خاطر او از نشستن بر صندلی قدرت را جمع کرد.
بنیصدرِ روشنفکر، مسرور از نشستن بر صندلی قدرت، نخستوزیر و کابینه مورد نظرش را انتخاب و به مجلس معرفی کرد، اما حزب جمهوری اسلامی، رقیب فکری و سیاسی او که اکثریت مجلس را در اختیار داشت با همه گزینههای نخستوزیری و با اکثر گزینههای وزارت او مخالفت کرد. این اتفاق موجب ایجاد حاشیههای سیاسی و اجتماعی و دلخوری و کدورت در هر دو جریان سیاسی شد.
رای ندادن مجلس به نخستوزیر و وزرای دلخواه بنیصدر رفته رفته موجب بالا گرفتن اختلافات سیاسی بین رییسجمهور و اعضای حزب جمهوری اسلامی شد.
آتش اختلافات، با عملکردِ بنیصدر در بیتوجهی به توصیهها و سفارشهای امام خمینی و اجرای دل بخواهی فرامین ایشان توسط او در کنار همراهی نکردن بنیصدر با فرماندهان نظامی جنگ در تامین به موقع ادوات و جنگافزارهای مورد نیاز جبههها، رفته رفته شدت گرفت.
مجموعه تصمیمات و سیاستهای بنیصدر موجب سلب اعتماد تدریجی بنیانگذار جمهوری اسلامی و افتادنش از چشم مقامات ارشد نظام شد.
آتش اختلافات بین سید ابوالحسن بنیصدر و نیروهای انقلاب در حزب جمهوری اسلامی در پی سخنرانی او در سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق در دانشگاه تهران در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ و طرح برخی شبهات و ابهاماتِ بدون سند علیه برخی مقامات ارشد نظام، شدت گرفت. این سخنرانی موجب شعله کشیدن آتش اختلافات بین حامیان و مخالفان بنیصدر و شکلگیری غائله اعتراضات و نابسامانیهای خیابانی در زمستان ۱۳۵۹ شد.
راهپیمایی اعتراضی و قدرتنمایی اعضای سازمان منافقین در حمایت از بنیصدر در ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ در کارنامه سیاسی او به نقطه سیاه تاریخی تبدیل شد. این حادثه تاریخی نامبارک، مسئلهای نبود که برای امام و نمایندگان انقلابی نخستین دوره مجلس، قابل تحمل باشد.
کش و قوس بین جریان بنیصدر و نیروهای انقلاب بالاخره کار را به جایی رساند که پس از اطمینان رهبر انقلاب اسلامی از آشتیناپذیری بنیصدر با نظام جدید سیاسی، در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۳۶۰ یعنی ۱۶ ماه بعد از انتصابش به فرماندهی کل نیروهای مسلح، با فرمان جدید به ستاد مشترک ارتش، از این سمت عزل شد.
پنج روز پس از عزل سید ابوالحسن بنیصدر از فرماندهی نیروهای مسلح، مخالفان سیاسی او در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ تظاهرات اعتراضی گستردهای در تهران و برخی شهرهای کشور برگزار کردند و خواستار محاکمه و اعدام او شدند.
فردای این تجمع سراسری، طرحی دو فوریتی توسط برخی نمایندگان در مجلس شورای اسلامی به جریان افتاد تا کفایت سیاسی او را بررسی مجدد کنند. با تصویب کلیات طرح، رسیدگی به جزییات آن در صحن علنی مجلس در دستور کار نمایندگان مجلس قرار گرفت.
روند رسیدگی به کفایت سیاسی بنیصدر در مجلس پنج روز طول کشید و مباحث سیاسی داخل مجلس، فضای سیاسی و اجتماعی کشور را گرفتار تلاطمهای سیاسی کرد. اولین دوره مجلس شورای اسلامی در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ با اکثریت قاطع به عدم کفایت سیاسی بنیصدر، رای داد.
آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس وقت مجلس شورای اسلامی در نامهای که در ۳۱ خرداد ۱۳۶۱ به رهبر انقلاب اسلامی نوشت، نتایج رایگیری مجلس شورای اسلامی در رد کفایت سیاسی بنیصدر را به اطلاع ایشان رساند.
وی در این نامه نوشت: «بسم اللَّه الرحمن الرحیم. محضر شریف حضرت آیتالله العظمی امام خمینی- ادام اللَّه ظله. محترما به عرض میرساند، رای مجلس شورای اسلامی در جلسه مورخ ۳۱/ ۳/ ۱۳۶۰ پس از بحث و بررسی با حضور ۱۹۰ نفر به شرح زیر:
آرای موافق ۱۷۷ رای، آرای مخالف یک رای و آرای ممتنع ۱۲ رای است.
در مورد آقای سید ابوالحسن بنیصدر بر این قرار گرفت که «آقای ابوالحسن بنیصدر برای ریاست جمهوری اسلامی ایران، کفایت سیاسی ندارد» به موجب اصل ۱۱۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مراتب برای اتخاذ تصمیم به خدمت امام عظیم الشأن گزارش میشود. رییس مجلس شورای اسلامی»
امام نیز طی حکمی در اول تیر ۱۳۶۰ رای خود در هنگام تنفیض حکم ریاست جمهوری را پس گرفت و رای مجلس را تایید کرد.
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران هم در پاسخ به این نامه نوشتند: «بسم اللَّه الرحمن الرحیم. پس از رأی اکثریت قاطع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مبنی بر اینکه آقای ابوالحسن بنیصدر برای ریاست جمهوری اسلامی ایران کفایت سیاسی ندارد، ایشان را از ریاست جمهوری اسلامی ایران عزل نمودم. اول تیر ماه ۱۳۶۰»
نهیب روحالله
امام خمینی همان روز در سخنانی خطاب به مخالفان و هواداران بنیصدر، بیان کردند: «من بسیار متأسفم از اینکه کوشش کردم که در این دوره اول جمهوری اسلامی این طور مسائل پیش نیاید و این طور عزل و نصبها نشود لکن با کمال کوششی که کردم اینها نتوانستند بفهمند. من با زبانهای مختلف آنها را دعوت کردم به اینکه رها کنند این راهی را که در پیش دارند و با ملت ایران این طور نکنند.
ایشان با مخاطب قرار دادن بنیصدر، گفتند: «من الان هم نصیحت میکنم آقای بنیصدر را به اینکه مبادا در دام این گرگهایی که در خارج از کشور نشستند و کمین کردند، بیفتید و این آبرویی که از دست دادید، بدتر بشود.»
روزگار تروریستی
هرج و مرج خیابانیِ گروهک تروریستی منافقین در روزهای ۳۰ و ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ که در اعتراض به عزل بنیصدر از فرماندهی کل نیروهای مسلح و در مخالفت با رای مجلس به عدم کفایت سیاسی او انجام شد، موجب دمیدن در آتش اختلافات سیاسی و شدت گرفتن موجِ ترورهای کور توسط گروهکهای تروریستی که از سوم اردیبهشت ۱۳۵۸ آغاز شده بود، شد.
یکی از گروهکهای تروریستی که با منشاء ایدئولوژی مذهبی دست به اسلحه برد، گروهک تروریستی فرقان بود که ترور محمدولیالله قرنی، مرتضی مطهری، محمد مفتح، مهدی عراقی و پسرش و آیتالله شیخ قاسم اسلامی را در پرونده داشت و تا ششم تیر ۱۳۶۰ بالغ بر ۱۹ نفر را ترور کرد.
این گروهک تروریستی پس از دستگیری، محاکمه و اعدام اکبر گودرزی، رهبر و عوامل اصلی خود و نیمه خاموش شدن آن، با حمایت برخی هوادارانش بار دیگر دست به چند عملیات کور تروریستی جدید زد. ترور نافرجام حجتالاسلام سید علی خامنهای، نماینده امام خمینی در شورای عالی دفاع و امام جمعه موقت تهران اولین اقدام تروریستی این گروهک پس از سقوط بنیصدر از قدرت بود.
روز ترور
نماینده امام در شورای عالی دفاع ششم تیر ۱۳۶۰ برای ارائه گزارش از جبهههای جنوب نزد بنیانگذار جمهوری اسلامی رفت و بعد از دیدار و گفتوگو، به رسم برنامه هفتگیِ شنبههای خود، به مسجد ابوذر واقع در خیابان فلاح تهران رفت تا بعد از نماز ظهر و عصر برای مردم سخنرانی کند.
او از جماران تا خیابان فلاح با خلبان عباس بابایی که آن زمان سرهنگ دوم نیروی هوایی بود، هم مسیر شد و با او درباره مسائل روزِ نظامی و سیاسی گفتوگو کرد. نماینده امام و سرهنگِ خلبان، نیم ساعت قبل از اذان به مسجد ابوذر رسیدند و ادامه گفتوگوهایشان را در شبستان مسجد، ادامه دادند.
با وجود حضور حجتالاسلام رضا مطلبی، امام جماعت مسجد ابوذر، نماز به امامت سید علی خامنهای اقامه شد. او بلافاصله بعد از نماز عصر پشت بلندگوی مسجد ایستاد و خطاب به نمازگزاران حاضر درباره مسائل روز صحبت کرد.
سخنان ایشان با این جمله آغاز شد: «امروز شایعات فراوانی بین مردم پخش شده و من میخواهم به بخشی از آنها پاسخ بدهم.»
لحظات اول پس از ترور آیتالله سید علی خامنهای در مسجد ابوذر تهران
بیشتر بخوانید :
-
نامه ای منتشر نشده از بنی صدر / ظهور و سقوط یک رئیس جمهور
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: چرا اولین درمانگاه از پذیرش ایشان امتناع کرد؟ / روایتی از جزئیات ترور آیت الله خامنه ای + عکس ها
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران