مرگ «فخرالدین» سینمای ایران و «قیصر» سینمای ترکیه
- مهرداد فرهمند
- بیبیسی، استانبول
منبع تصویر، ARCHIVE
توضیح تصویر،جنید آرکین، بازیگر قدیمی و نامآور سینمای ترکیه که در ایران با نام فخرالدین شناخته میشد
جنید آرکین، بازیگر قدیمی و نامآور سینمای ترکیه که در ایران با نام «فخرالدین» شناخته میشد، در آستانه ۸۵ سالگی بر اثر ایست قلبی در بیمارستانی در محله اولوس استانبول درگذشت. او در ترکیه به عنوان ستاره خوشتیپ و یکهبزن و در ایران با چند فیلمی در یادها مانده است که پیش از انقلاب بازی کرد و همچنین سریال تلویزیونی پس از انقلاب که بار دیگر یادش را برای ایرانیان زنده کرد.
از کارگری تا پزشکی
نام اصلیاش فخرالدین جورکلی باتیر و زاده روستایی در استان اسکیشهر در غرب ترکیه بود. خانوادهاش همچون بسیاری از اهالی این منطقه، از تاتارهای مهاجر از شبه جزیره کریمه بودند و پدرش حاج یعقوب از رزمندگان جنگ استقلال ترکیه بود.
فخرالدین به دانشکده پزشکی دانشگاه استانبول راه یافت که در آن زمان، برترین مرکز آموزش پزشکی در ترکیه بود. دوران تحصیل را در تنگدستی گذراند. به نوشته خودش، در سالهای نخست تحصیل، کارگر ساختمانی بود و در دوران کارآموزی و کارورزی از سالمندان بیمار در خانهشان پرستاری میکرد. گرسنگی کشیدن در آن سالها آن قدر بر او اثر گذاشت که حتی سالها بعد که به شهرت و ثروت رسید، همیشه قدری نان همراه خود داشت و هنگامی که به سفر میرفت، نان بالای سر خود میگذاشت تا بتواند راحت بخوابد.
پس از پایان تحصیلات و خدمت سربازی در آدانا به طبابت مشغول شد. در مسابقه سالیانه بازیگری که مجلهای سینمایی به نام آرتیست ترتیب میداد، جایگاه نخست را به دست آورد و خالد رفیق کارگردان ترک او را به بازی در فیلمهای خود فراخواند. نخستین تجربه بازیگریاش در فیلم «پرندگان غربت» بود که خالد رفیق بر اثر داستانی از اورهان کمال ساخت. این فیلم در سال ۱۹۶۴ که روی پرده رفت، بهترین محصول سال سینمای ترکیه شناخته شد.
یکهبزن عاشقپیشه
در همین فیلم پرندگان غربت، مهارت فخرالدین در بازی در صحنههای زد و خورد توجه خالد رفیق را جلب کرد. برایش مربی فرانسوی گرفت که به مدت شش ماه به او عملیات آکروباتیک آموخت. فخرالدین همچنین آموختن کاراته و سوارکاری را آغاز و از آن پس صحنههای زد و خورد و پرتحرکی خلق کرد که پیشتر هیچگاه در سینمای ترکیه دیده نشده بود. این مهارت در کنار جذابیت ظاهریاش، او را هم در نقش جوان عاشقپیشه جلوهگر میکرد و هم در نقش جوان بزنبهادر. چنین ویژگی بود که فخرالدین را در سینمای ترکیه آن روزگار منحصر به فرد کرد و تقاضا برای او را بسیار بالا برد تا جایی که در دو سال نخست بازیگریاش در بیش از سی فیلم نقش آفرید.
فخرالدین در بیش از نیم قرن فعالیت سینمایی، در افزون بر سیصد فیلم و سریال بازی کرد که بیشتر گونههای سینمایی را از فیلمهای تجاری و کمکیفیت تا فیلمهایی فاخر را در برگرفت که در یادها ماندند اما فیلمی که نام او را در خارج از مرزهای ترکیه سر زبانها انداخت، یکی از همان فیلمهای نازل تجاری بود: «مردی که دنیا را نجات داد».
در این فیلم که در سال ۱۹۸۲ روی پرده رفت، فخرالدین نقش قهرمانی را بازی کرد که در سیارهای دیگر با اسکلتها و هیولاها و جادوگرها میجنگد. بسیاری از صحنههای این فیلم بدون اجازه از فیلمهای سینمایی و مستند امریکا و شوروی برداشته شده بودند. داستان و صحنههای پر زد و خورد خارقالعاده فیلم برای بینندگان خارجی چنان سرگرمکننده و خندهآور شد که این فیلم شهرت جهانی یافت و با نام جنگ ستارگان ترکی در یادها ماند.
منبع تصویر، ARCHIVE
توضیح تصویر،فیلم «پیشانی نوشت» (آلین یازیسی) با بازی جنید آرکین که کپی کامل و در واقع نسخه ترکی فیلم ایرانی قیصر است
فخرالدین در ایران
سالهای نخست اوجگیری ستاره اقبال جنید آرکین در سینما همزمان بود با شورش کردها در عراق و نگرانی در ترکیه از اینکه این شورش به آن کشور گسترش یابد و به تجزیهاش بینجامد. پشتیبانی دولت ایران از کردهای عراق به این شایعه میان عامه مردم ترکیه انجامید که گویی آمریکا و متحدان غربیاش به دنبال ایناند که جنگی میان ایران با ترکیه و عراق راه بیندازند که به جدایی مناطق کردنشین و تشکیل کشور مستقلی برای کردها بینجامد. کشیده شدن ایران و عراق به آستانه جنگ در آن سالها به این شایعه دامن میزد.
همراه با این شایعه، مثلی هم در ترکیه بر سر زبانها افتاد که اگر ایران حمله کند، جنید آرکین را به جنگ میفرستیم. همهشان را حریف است. جنید آرکین به ایران رفت اما نه برای جنگ بلکه برای آغاز فصلی از همکاری سینمایی ایران و ترکیه که تا آستانه انقلاب ادامه یافت. فیلمهای یوسف و زلیخا، نسل شجاعان، سرزمین دلاوران، میوه گناه، شیرین و فرهاد، صلاحالدین ایوبی، فرزند شمشیر، و سه رفیق یادگار آن دورهاند.
منبع تصویر، ARCHIVE
توضیح تصویر،فیلم «سرزمین دلاوران» با بازی جنید آرکین (فخرالدین)
از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکسترادیو فارسی بیبیسیپادکست چشمانداز بامدادی رادیو بیبیسی – دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
پادکست
پایان پادکست
در آن دوره، بازیگران دیگری هم از ترکیه در فیلمهای ایرانی و بازیگرانی ایرانی در فیلمهای ترکی نقش آفریدند. سینماگران ایرانی نام جنید آرکین و برخی دیگر از بازیگران ترک را تغییر دادند. برای جنید آرکین نام اصلیاش فخرالدین را به کار بردند که به گوش ایرانیان آشناتر بود و بهتر از جنید آرکین خوانده میشد. نام فاطمه گیریک را هم از سر پرهیز از برانگیختن حساسیتهای مذهبی به نازنین تغییر دادند.
در آن سالها، فیلم مشترکی هم به نام «سه زبردست» با همکاری ایران، ایتالیا و ترکیه ساخته شد که فخرالدین در کنار رضا فاضلی در آن بازی کرد. فخرالدین در ایران شهرت فراوانی یافت که مبالغه و زیادهگوییهای فراوانی در آن شد. خود فخرالدین هم به این زیادهگوییها دامن زد. مثلا سالها بعد در مصاحبهای گفت در تهران شاهدختی ایرانی عاشقش شده بود و برای به دست آوردنش یک مشت پر از جواهرات گرانبها به او هدیه داد اما او جواهرات را به خزانه دولت ایران برگرداند و دست رد به سینه آن «شاهدخت» زد. «شاهدخت» نیز به قصد خودکشی رگ دست خود را برید اما نجات یافت.
هنگامی که نام این «شاهدخت» از فخرالدین پرسیده شد، او نام استلا صادق را به زبان آورد که زنی ثروتمند و از سهامداران کمپانی فیلمسازی مترو گلدوین میر در هالیوود بود اما شاهدختی به این نام در ایران وجود نداشته است. احتمال دارد استلا صادق نوه مستشارالدوله صادق از رجال برجسته دوران قاجار و پهلوی باشد.
از جالب توجهترین فیلمهایی که فخرالدین در سالهای همکاری سینمایی ایران و ترکیه بازی کرد، «پیشانی نوشت» (آلین یازیسی) نام دارد که کپی کامل و در واقع نسخه ترکی فیلم ایرانی قیصر است. صحنه های قیصر تک به تک بازسازی شده و موسیقی متن آن نیز همان موسیقی متن فیلم قیصر است. نقش اصلی را که به جای قیصر، حیدر نام گذاشته شده، فخرالدین بازی میکند.
منبع تصویر، ARCHIVE
توضیح تصویر،فیلم «پیشانی نوشت» (آلین یازیسی) با بازی جنید آرکین
انقلاب به همکاری سینمایی ایران و ترکیه پایان داد تا اینکه در دهه دوم پس از انقلاب، جنید آرکین در سریال تلویزیوی ایرانی «بازی با مرگ»، ساخته حمید تمجیدی نقش آفرید که نسخهای سینمایی از آن نیز روی پرده رفت.
جنید آرکین بخت خود را در سیاست هم آزمود اما ناکام ماند. دو بار در سالهای ۱۹۹۱ و ۲۰۰۲ از زادگاهش اسکیشهر نامزد حزب «مام میهن» برای نمایندگی مجلس شد اما هر دو بار شکست خورد. در سالهای بعد نیز با شماری از هنرمندان و چهرههای فرهنگی ترکیه کوشید حزبی به نام «کارگر» راه بیندازد که سرانجامی نیافت.
فخرالدین دو بار ازدواج کرد. بار نخست با گولر موجان که همکلاس سابقش در دانشکده پزشکی بود و از او صاحب دختری به نام فلز شد. بار دوم با یک مهماندار هواپیما به نام بتول ایشیل ازدواج کرد که از خانوادهای ثروتمند و دختر مالک یک کارخانه تولید ظروف چینی بود. از این ازدواج نیز دو پسر به نامهای قاآن و مراد به یادگار ماند. مراد نیز همچون پدرش بازیگر سینما و تلویزیون است.
- قیصر! داش فرمونت رفت
- فیلم قیصر؛ مانیفست ناموسپرستی
- بازار داغ سریالهای ترکیهای؛ سرگرمی یا جریانساز
- مهرداد فرهمند
- بیبیسی، استانبول
جنید آرکین، بازیگر قدیمی و نامآور سینمای ترکیه که در ایران با نام «فخرالدین» شناخته میشد، در آستانه ۸۵ سالگی بر اثر ایست قلبی در بیمارستانی در محله اولوس استانبول درگذشت. او در ترکیه به عنوان ستاره خوشتیپ و یکهبزن و در ایران با چند فیلمی در یادها مانده است که پیش از انقلاب بازی کرد و همچنین سریال تلویزیونی پس از انقلاب که بار دیگر یادش را برای ایرانیان زنده کرد.
از کارگری تا پزشکی
نام اصلیاش فخرالدین جورکلی باتیر و زاده روستایی در استان اسکیشهر در غرب ترکیه بود. خانوادهاش همچون بسیاری از اهالی این منطقه، از تاتارهای مهاجر از شبه جزیره کریمه بودند و پدرش حاج یعقوب از رزمندگان جنگ استقلال ترکیه بود.
فخرالدین به دانشکده پزشکی دانشگاه استانبول راه یافت که در آن زمان، برترین مرکز آموزش پزشکی در ترکیه بود. دوران تحصیل را در تنگدستی گذراند. به نوشته خودش، در سالهای نخست تحصیل، کارگر ساختمانی بود و در دوران کارآموزی و کارورزی از سالمندان بیمار در خانهشان پرستاری میکرد. گرسنگی کشیدن در آن سالها آن قدر بر او اثر گذاشت که حتی سالها بعد که به شهرت و ثروت رسید، همیشه قدری نان همراه خود داشت و هنگامی که به سفر میرفت، نان بالای سر خود میگذاشت تا بتواند راحت بخوابد.
پس از پایان تحصیلات و خدمت سربازی در آدانا به طبابت مشغول شد. در مسابقه سالیانه بازیگری که مجلهای سینمایی به نام آرتیست ترتیب میداد، جایگاه نخست را به دست آورد و خالد رفیق کارگردان ترک او را به بازی در فیلمهای خود فراخواند. نخستین تجربه بازیگریاش در فیلم «پرندگان غربت» بود که خالد رفیق بر اثر داستانی از اورهان کمال ساخت. این فیلم در سال ۱۹۶۴ که روی پرده رفت، بهترین محصول سال سینمای ترکیه شناخته شد.
یکهبزن عاشقپیشه
در همین فیلم پرندگان غربت، مهارت فخرالدین در بازی در صحنههای زد و خورد توجه خالد رفیق را جلب کرد. برایش مربی فرانسوی گرفت که به مدت شش ماه به او عملیات آکروباتیک آموخت. فخرالدین همچنین آموختن کاراته و سوارکاری را آغاز و از آن پس صحنههای زد و خورد و پرتحرکی خلق کرد که پیشتر هیچگاه در سینمای ترکیه دیده نشده بود. این مهارت در کنار جذابیت ظاهریاش، او را هم در نقش جوان عاشقپیشه جلوهگر میکرد و هم در نقش جوان بزنبهادر. چنین ویژگی بود که فخرالدین را در سینمای ترکیه آن روزگار منحصر به فرد کرد و تقاضا برای او را بسیار بالا برد تا جایی که در دو سال نخست بازیگریاش در بیش از سی فیلم نقش آفرید.
فخرالدین در بیش از نیم قرن فعالیت سینمایی، در افزون بر سیصد فیلم و سریال بازی کرد که بیشتر گونههای سینمایی را از فیلمهای تجاری و کمکیفیت تا فیلمهایی فاخر را در برگرفت که در یادها ماندند اما فیلمی که نام او را در خارج از مرزهای ترکیه سر زبانها انداخت، یکی از همان فیلمهای نازل تجاری بود: «مردی که دنیا را نجات داد».
در این فیلم که در سال ۱۹۸۲ روی پرده رفت، فخرالدین نقش قهرمانی را بازی کرد که در سیارهای دیگر با اسکلتها و هیولاها و جادوگرها میجنگد. بسیاری از صحنههای این فیلم بدون اجازه از فیلمهای سینمایی و مستند امریکا و شوروی برداشته شده بودند. داستان و صحنههای پر زد و خورد خارقالعاده فیلم برای بینندگان خارجی چنان سرگرمکننده و خندهآور شد که این فیلم شهرت جهانی یافت و با نام جنگ ستارگان ترکی در یادها ماند.
فخرالدین در ایران
سالهای نخست اوجگیری ستاره اقبال جنید آرکین در سینما همزمان بود با شورش کردها در عراق و نگرانی در ترکیه از اینکه این شورش به آن کشور گسترش یابد و به تجزیهاش بینجامد. پشتیبانی دولت ایران از کردهای عراق به این شایعه میان عامه مردم ترکیه انجامید که گویی آمریکا و متحدان غربیاش به دنبال ایناند که جنگی میان ایران با ترکیه و عراق راه بیندازند که به جدایی مناطق کردنشین و تشکیل کشور مستقلی برای کردها بینجامد. کشیده شدن ایران و عراق به آستانه جنگ در آن سالها به این شایعه دامن میزد.
همراه با این شایعه، مثلی هم در ترکیه بر سر زبانها افتاد که اگر ایران حمله کند، جنید آرکین را به جنگ میفرستیم. همهشان را حریف است. جنید آرکین به ایران رفت اما نه برای جنگ بلکه برای آغاز فصلی از همکاری سینمایی ایران و ترکیه که تا آستانه انقلاب ادامه یافت. فیلمهای یوسف و زلیخا، نسل شجاعان، سرزمین دلاوران، میوه گناه، شیرین و فرهاد، صلاحالدین ایوبی، فرزند شمشیر، و سه رفیق یادگار آن دورهاند.
در آن دوره، بازیگران دیگری هم از ترکیه در فیلمهای ایرانی و بازیگرانی ایرانی در فیلمهای ترکی نقش آفریدند. سینماگران ایرانی نام جنید آرکین و برخی دیگر از بازیگران ترک را تغییر دادند. برای جنید آرکین نام اصلیاش فخرالدین را به کار بردند که به گوش ایرانیان آشناتر بود و بهتر از جنید آرکین خوانده میشد. نام فاطمه گیریک را هم از سر پرهیز از برانگیختن حساسیتهای مذهبی به نازنین تغییر دادند.
در آن سالها، فیلم مشترکی هم به نام «سه زبردست» با همکاری ایران، ایتالیا و ترکیه ساخته شد که فخرالدین در کنار رضا فاضلی در آن بازی کرد. فخرالدین در ایران شهرت فراوانی یافت که مبالغه و زیادهگوییهای فراوانی در آن شد. خود فخرالدین هم به این زیادهگوییها دامن زد. مثلا سالها بعد در مصاحبهای گفت در تهران شاهدختی ایرانی عاشقش شده بود و برای به دست آوردنش یک مشت پر از جواهرات گرانبها به او هدیه داد اما او جواهرات را به خزانه دولت ایران برگرداند و دست رد به سینه آن «شاهدخت» زد. «شاهدخت» نیز به قصد خودکشی رگ دست خود را برید اما نجات یافت.
هنگامی که نام این «شاهدخت» از فخرالدین پرسیده شد، او نام استلا صادق را به زبان آورد که زنی ثروتمند و از سهامداران کمپانی فیلمسازی مترو گلدوین میر در هالیوود بود اما شاهدختی به این نام در ایران وجود نداشته است. احتمال دارد استلا صادق نوه مستشارالدوله صادق از رجال برجسته دوران قاجار و پهلوی باشد.
از جالب توجهترین فیلمهایی که فخرالدین در سالهای همکاری سینمایی ایران و ترکیه بازی کرد، «پیشانی نوشت» (آلین یازیسی) نام دارد که کپی کامل و در واقع نسخه ترکی فیلم ایرانی قیصر است. صحنه های قیصر تک به تک بازسازی شده و موسیقی متن آن نیز همان موسیقی متن فیلم قیصر است. نقش اصلی را که به جای قیصر، حیدر نام گذاشته شده، فخرالدین بازی میکند.
انقلاب به همکاری سینمایی ایران و ترکیه پایان داد تا اینکه در دهه دوم پس از انقلاب، جنید آرکین در سریال تلویزیوی ایرانی «بازی با مرگ»، ساخته حمید تمجیدی نقش آفرید که نسخهای سینمایی از آن نیز روی پرده رفت.
جنید آرکین بخت خود را در سیاست هم آزمود اما ناکام ماند. دو بار در سالهای ۱۹۹۱ و ۲۰۰۲ از زادگاهش اسکیشهر نامزد حزب «مام میهن» برای نمایندگی مجلس شد اما هر دو بار شکست خورد. در سالهای بعد نیز با شماری از هنرمندان و چهرههای فرهنگی ترکیه کوشید حزبی به نام «کارگر» راه بیندازد که سرانجامی نیافت.
فخرالدین دو بار ازدواج کرد. بار نخست با گولر موجان که همکلاس سابقش در دانشکده پزشکی بود و از او صاحب دختری به نام فلز شد. بار دوم با یک مهماندار هواپیما به نام بتول ایشیل ازدواج کرد که از خانوادهای ثروتمند و دختر مالک یک کارخانه تولید ظروف چینی بود. از این ازدواج نیز دو پسر به نامهای قاآن و مراد به یادگار ماند. مراد نیز همچون پدرش بازیگر سینما و تلویزیون است.
- مهرداد فرهمند
- بیبیسی، استانبول
جنید آرکین، بازیگر قدیمی و نامآور سینمای ترکیه که در ایران با نام «فخرالدین» شناخته میشد، در آستانه ۸۵ سالگی بر اثر ایست قلبی در بیمارستانی در محله اولوس استانبول درگذشت. او در ترکیه به عنوان ستاره خوشتیپ و یکهبزن و در ایران با چند فیلمی در یادها مانده است که پیش از انقلاب بازی کرد و همچنین سریال تلویزیونی پس از انقلاب که بار دیگر یادش را برای ایرانیان زنده کرد.
از کارگری تا پزشکی
نام اصلیاش فخرالدین جورکلی باتیر و زاده روستایی در استان اسکیشهر در غرب ترکیه بود. خانوادهاش همچون بسیاری از اهالی این منطقه، از تاتارهای مهاجر از شبه جزیره کریمه بودند و پدرش حاج یعقوب از رزمندگان جنگ استقلال ترکیه بود.
فخرالدین به دانشکده پزشکی دانشگاه استانبول راه یافت که در آن زمان، برترین مرکز آموزش پزشکی در ترکیه بود. دوران تحصیل را در تنگدستی گذراند. به نوشته خودش، در سالهای نخست تحصیل، کارگر ساختمانی بود و در دوران کارآموزی و کارورزی از سالمندان بیمار در خانهشان پرستاری میکرد. گرسنگی کشیدن در آن سالها آن قدر بر او اثر گذاشت که حتی سالها بعد که به شهرت و ثروت رسید، همیشه قدری نان همراه خود داشت و هنگامی که به سفر میرفت، نان بالای سر خود میگذاشت تا بتواند راحت بخوابد.
پس از پایان تحصیلات و خدمت سربازی در آدانا به طبابت مشغول شد. در مسابقه سالیانه بازیگری که مجلهای سینمایی به نام آرتیست ترتیب میداد، جایگاه نخست را به دست آورد و خالد رفیق کارگردان ترک او را به بازی در فیلمهای خود فراخواند. نخستین تجربه بازیگریاش در فیلم «پرندگان غربت» بود که خالد رفیق بر اثر داستانی از اورهان کمال ساخت. این فیلم در سال ۱۹۶۴ که روی پرده رفت، بهترین محصول سال سینمای ترکیه شناخته شد.
یکهبزن عاشقپیشه
در همین فیلم پرندگان غربت، مهارت فخرالدین در بازی در صحنههای زد و خورد توجه خالد رفیق را جلب کرد. برایش مربی فرانسوی گرفت که به مدت شش ماه به او عملیات آکروباتیک آموخت. فخرالدین همچنین آموختن کاراته و سوارکاری را آغاز و از آن پس صحنههای زد و خورد و پرتحرکی خلق کرد که پیشتر هیچگاه در سینمای ترکیه دیده نشده بود. این مهارت در کنار جذابیت ظاهریاش، او را هم در نقش جوان عاشقپیشه جلوهگر میکرد و هم در نقش جوان بزنبهادر. چنین ویژگی بود که فخرالدین را در سینمای ترکیه آن روزگار منحصر به فرد کرد و تقاضا برای او را بسیار بالا برد تا جایی که در دو سال نخست بازیگریاش در بیش از سی فیلم نقش آفرید.
فخرالدین در بیش از نیم قرن فعالیت سینمایی، در افزون بر سیصد فیلم و سریال بازی کرد که بیشتر گونههای سینمایی را از فیلمهای تجاری و کمکیفیت تا فیلمهایی فاخر را در برگرفت که در یادها ماندند اما فیلمی که نام او را در خارج از مرزهای ترکیه سر زبانها انداخت، یکی از همان فیلمهای نازل تجاری بود: «مردی که دنیا را نجات داد».
در این فیلم که در سال ۱۹۸۲ روی پرده رفت، فخرالدین نقش قهرمانی را بازی کرد که در سیارهای دیگر با اسکلتها و هیولاها و جادوگرها میجنگد. بسیاری از صحنههای این فیلم بدون اجازه از فیلمهای سینمایی و مستند امریکا و شوروی برداشته شده بودند. داستان و صحنههای پر زد و خورد خارقالعاده فیلم برای بینندگان خارجی چنان سرگرمکننده و خندهآور شد که این فیلم شهرت جهانی یافت و با نام جنگ ستارگان ترکی در یادها ماند.
فخرالدین در ایران
سالهای نخست اوجگیری ستاره اقبال جنید آرکین در سینما همزمان بود با شورش کردها در عراق و نگرانی در ترکیه از اینکه این شورش به آن کشور گسترش یابد و به تجزیهاش بینجامد. پشتیبانی دولت ایران از کردهای عراق به این شایعه میان عامه مردم ترکیه انجامید که گویی آمریکا و متحدان غربیاش به دنبال ایناند که جنگی میان ایران با ترکیه و عراق راه بیندازند که به جدایی مناطق کردنشین و تشکیل کشور مستقلی برای کردها بینجامد. کشیده شدن ایران و عراق به آستانه جنگ در آن سالها به این شایعه دامن میزد.
همراه با این شایعه، مثلی هم در ترکیه بر سر زبانها افتاد که اگر ایران حمله کند، جنید آرکین را به جنگ میفرستیم. همهشان را حریف است. جنید آرکین به ایران رفت اما نه برای جنگ بلکه برای آغاز فصلی از همکاری سینمایی ایران و ترکیه که تا آستانه انقلاب ادامه یافت. فیلمهای یوسف و زلیخا، نسل شجاعان، سرزمین دلاوران، میوه گناه، شیرین و فرهاد، صلاحالدین ایوبی، فرزند شمشیر، و سه رفیق یادگار آن دورهاند.
در آن دوره، بازیگران دیگری هم از ترکیه در فیلمهای ایرانی و بازیگرانی ایرانی در فیلمهای ترکی نقش آفریدند. سینماگران ایرانی نام جنید آرکین و برخی دیگر از بازیگران ترک را تغییر دادند. برای جنید آرکین نام اصلیاش فخرالدین را به کار بردند که به گوش ایرانیان آشناتر بود و بهتر از جنید آرکین خوانده میشد. نام فاطمه گیریک را هم از سر پرهیز از برانگیختن حساسیتهای مذهبی به نازنین تغییر دادند.
در آن سالها، فیلم مشترکی هم به نام «سه زبردست» با همکاری ایران، ایتالیا و ترکیه ساخته شد که فخرالدین در کنار رضا فاضلی در آن بازی کرد. فخرالدین در ایران شهرت فراوانی یافت که مبالغه و زیادهگوییهای فراوانی در آن شد. خود فخرالدین هم به این زیادهگوییها دامن زد. مثلا سالها بعد در مصاحبهای گفت در تهران شاهدختی ایرانی عاشقش شده بود و برای به دست آوردنش یک مشت پر از جواهرات گرانبها به او هدیه داد اما او جواهرات را به خزانه دولت ایران برگرداند و دست رد به سینه آن «شاهدخت» زد. «شاهدخت» نیز به قصد خودکشی رگ دست خود را برید اما نجات یافت.
هنگامی که نام این «شاهدخت» از فخرالدین پرسیده شد، او نام استلا صادق را به زبان آورد که زنی ثروتمند و از سهامداران کمپانی فیلمسازی مترو گلدوین میر در هالیوود بود اما شاهدختی به این نام در ایران وجود نداشته است. احتمال دارد استلا صادق نوه مستشارالدوله صادق از رجال برجسته دوران قاجار و پهلوی باشد.
از جالب توجهترین فیلمهایی که فخرالدین در سالهای همکاری سینمایی ایران و ترکیه بازی کرد، «پیشانی نوشت» (آلین یازیسی) نام دارد که کپی کامل و در واقع نسخه ترکی فیلم ایرانی قیصر است. صحنه های قیصر تک به تک بازسازی شده و موسیقی متن آن نیز همان موسیقی متن فیلم قیصر است. نقش اصلی را که به جای قیصر، حیدر نام گذاشته شده، فخرالدین بازی میکند.
انقلاب به همکاری سینمایی ایران و ترکیه پایان داد تا اینکه در دهه دوم پس از انقلاب، جنید آرکین در سریال تلویزیوی ایرانی «بازی با مرگ»، ساخته حمید تمجیدی نقش آفرید که نسخهای سینمایی از آن نیز روی پرده رفت.
جنید آرکین بخت خود را در سیاست هم آزمود اما ناکام ماند. دو بار در سالهای ۱۹۹۱ و ۲۰۰۲ از زادگاهش اسکیشهر نامزد حزب «مام میهن» برای نمایندگی مجلس شد اما هر دو بار شکست خورد. در سالهای بعد نیز با شماری از هنرمندان و چهرههای فرهنگی ترکیه کوشید حزبی به نام «کارگر» راه بیندازد که سرانجامی نیافت.
فخرالدین دو بار ازدواج کرد. بار نخست با گولر موجان که همکلاس سابقش در دانشکده پزشکی بود و از او صاحب دختری به نام فلز شد. بار دوم با یک مهماندار هواپیما به نام بتول ایشیل ازدواج کرد که از خانوادهای ثروتمند و دختر مالک یک کارخانه تولید ظروف چینی بود. از این ازدواج نیز دو پسر به نامهای قاآن و مراد به یادگار ماند. مراد نیز همچون پدرش بازیگر سینما و تلویزیون است.
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: «فخرالدین» سینمای ایران درگذشت - Gooya News