هفته فرهنگ و هنر؛ دستگیری و تعطیلی در شیراز، حراج ملی شاه شهید، اشک مهتاب کسرایی

هفته فرهنگ و هنر؛ دستگیری و تعطیلی در شیراز، حراج ملی شاه شهید، اشک مهتاب کسرایی
بی بی سی فارسی
هفته فرهنگ و هنر؛ دستگیری و تعطیلی در شیراز، حراج ملی شاه شهید، اشک مهتاب کسرایی
  • مسعود بهنود
  • روزنامه نگار
۴ ساعت پیش

بهار آخرین نفس را کشید و طی شد تا تابستان رسد، اما گویی وعده‌های پیشین از یاد رفت، زبان صحیح گفتار و نوشتار را هم با خود برد. متن از سرتا پا غلط مدیران نو، میلیون‌ها دانش آموز را به آینده خود امیدوار کرد. دریغ از یک متن منظم، حسرت بر چهار خط از انشایی بی‌قید، بی‌فاعل و مفعول؛ که گفته‌اند این همان آب در هاون کوبیدن است. همان روز متقلبان کنکور هم بی‌سیم و با سیم، فقط چند میلیونی از کارت بانکی اولیا خود به جاعلان پرداختند.

در هفته پیش، نوجوانان شیرازی هم به میدان اسکیت شهر رفتند، بی‌اسکیت، تا مبادا ناظمان شهر و حافظان عفت و عصمت سررسند و بی‌تاب شوند. جوانان هنوز در راه خانه بودند که قانون صیانتشان به تصویب نرسیده، آن‌ها را دستگیر کردند. بیهوده نبود که کارگذاران شریف شهرداری شیراز، کتابخانه ناب را در بستند. همان زمان مدیر دفتر میراث فرهنگی در کنار مقبره کوروش اعلام کرد که مقبره این شخص مانع کشاورزی و حفاری چاه‌های نفت است.

و در تاریخ ثبت شد که در این هفته، همزمان با خبرهایی درباره حل مشکلات هسته‌ای، ناگهان مذاکرات قطع شد، و طرف اروپایی اعلام داشت که از گفتگو خرسند نیست، اما طرف ایرانی کماکان امیدوار ماند و گفت به زودی. و بعد وزیر امور خارجه ایران راهی مسکو شد.

منبع تصویر، Figar

توضیح تصویر،

اولین کنسرت بزرگ بی‌حضور او

از خورشید آرزو تا مرغ سحر

اجرایی که پیش از این فقط با حضور محمدرضا شجریان امکان داشت به چنین نقطه‌ای از سوی مردم برسد، در غیاب وی، همایون دلبندش مردمی را نشاند تا در چنین اتفاق بزرگ هنری شاهد و ناظر باشند. چنین بود که کنسرت در عین دلچسبی، گاه گاهی با یاد آن خسرو خوبان اشک افشان شد. کنسرتی که تیر ماه در مرکز همایش‌های کشور زبان گشود، چند هزار مشتاق داشت که میهمان لحظات دلچسبی بودند، و حاضر در مجلسی که میهمان ویژه‌اش سحر دولتشاهی، بازیگر سینما گلی از همایون شجریان گرفت که عطرعشق را در فضا پراکند.

محمد متین رستمی در گزارش دلنشینی از شب اول کنسرت، در سایت فیگار نوشت سحر دولتشاهی و هانا کامکار، مهمانان نخستین روز کنسرت‌ همایون شجریان هستند. آن‌ها کنار هم نشسته، دوستانی از کودکی با هم. پس ماجرای اولین شب تابستان با تصنیف «خورشید آرزو» آغاز شد، با شعر فریدون مشیری «بگذار سر به سینه من تا که بشنوی/ آهنگ اشتیاق دلی دردمند را...» با آهنگسازی سعید فرج پوری.

در بداهه‌نوازی سازهای کوبه‌ای، همایون نصیری، حسین رضایی‌نیا و آیین مشکاتیان و سنتور، عود، تار و کمانچه هم به آن پیوستند تا پیش درآمدی باشد برای آغاز تصنیف «زلف بر باد مده» با آهنگسازی سعید فرج پوری و شعر حافظ تا شاهد یک اجرای دیگر که گویا از عرش رسیده است.

در مقدم اثر بدیع «آسمان ابری»، با مطلع «نبودی و نشنیدی دلم به گریه نشسته میان خاطره‌هایت…»

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکسترادیو فارسی بی‌بی‌سی

پادکست چشم‌انداز بامدادی رادیو بی‌بی‌سی – دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱

پادکست

پایان پادکست

همایون شجریان و گروهش، همانند مینیاتوریست‌ها، دانه‌دانه و بخش بخش اولین کنسرت بزرگ خود را چیده بودند، همانند وسواس سیاوش آواز. اجرای این تصنیف‌ها و سکوتی که می‌نشست، حاضران را آرام آرام، میان دریایی از موسیقی اصیل ایرانی می‌نشاند تا نفس نکشند و بی‌هیچ صدایی بمانند تا به آوازی در مایه دشتی با شعری از هوشنگ ابتهاج برسند. «نشود فاش کسی آنچه میان من و توست/ تا اشارات نظر نامه رسان من و توست...» که مهیار طریحی نوازنده سنتور، همایون را همراهی کرد.

مجموعه‌ای که در آن شب تاریخی، چون قایقی بر اقیانوسی می‌خرامید و می‌گذشت پس به «اشک مهتاب» رسید. تصنیفی در مایه دشتی، ساخته یوسف زمانی با شعر سیاوش کسرایی حکایت دیگری بود که با استقبال بسیار روبه‌رو شد. شعر با مطلع «به من گفتی که دل دریا کن ای دوست/ همه دریا از آن ما کن ای دوست»

سرانجام «اشک مهتاب» در فضا پیچید، اهل فن به یادآوردند آهنگسازی یوسف زمانی و تنظیم فرامرز پایور را، که دی‌ماه سال ۵۵ در پنجاه و هفتمین گلچین هفته، توسط ارکستر بزرگ رادیو تلویزیون به رهبری فرهاد فخرالدینی با آواز محمدرضا شجریان اجرا شد.

منبع تصویر، Etemad online

توضیح تصویر،

جوانان در میدان اسکیت شیراز

واکنش به جوانان شیرازی

شواهد می‌گویند نسلی تازه‌ پا به دنیای ما گذاشته که قواعد و سنت‌های بزرگسالان را برنمی‌تابد. نسلی تازه‌نفس که متناسب با تغییرات جهان و ارتباطات و تکنولوژی در دسترس، هنجارها و ایده‌های خودش را دارد و بسیاری از آنها، خوب یا بد، با آرمان‌ها و باور گذشتگان نمی‌خواند. این تفاوت و فاصله‌ای است که شاید نسل جدید دغدغه‌ای هم نسبت به آن ندارد. شاهد این ادعا ماجرای گردهمایی نوجوانان و جوانان دهه ‌نودی در شیراز.

کسانی که فردای روز جهانی اسکیت دانستند که شادبازان میدان با مقابله ماموران روبرو شدند، به یاد آوردند که این اولین بار نیست که به خاطر تفاوت نگاه نسل‌هاست. سال ۹۰ هم ماجرای آب‌بازی دختران و پسران جوان در پارک آب و آتش تهران چنین بحثی را باز کرد. در همین سال‌های اخیر در مدارس با بچه‌هایی آشنا شدیم که دور از همه دنیا و تصورات دیگران، موسیقی لس‌آنجلسی مدنظرشان را در کلاس با روسری همخوانی می‌کردند.

عباس عبدی جامعه‌شناس در مقاله‌ای درباره ماجرای شیراز و نوجوانانش نوشت: ماجرای جمع شدن تعدادی جوان و نوجوان شیرازی در روز جهانی اسکیت در زمین اسکیت‌بازی و انتشار فیلم آن اتفاق جالبی است که واکنش‌ها به آن، نسبت به اصل ماجرا از اهمیت بیشتری برخوردار است. اگر خوب دقت کنیم، احتمالا این افراد پس از شنیدن بازتاب‌های این رویداد تعجب کرده و از خود خواهند پرسید، مگر ما چه کرده‌ایم که این همه برای رسانه‌ها و حکومت مهم شده است؟ ما جز رفتار روزانه خود مرتکب چه عمل خلافی شده‌ایم؟

این روزنامه نگار در مقاله اعتماد به این جا رسیده که: این وضع محصول تعارض این دو نگاه است. این وضعیتی است که سیاست‌های رسمی ایجاد کرده است. چگونه؟ از یک سو تاکید می‌کند که کاری به داخل خانه شما نداریم ولی در عرصه عمومی باید چنین و چنان باشید و فلان رفتار را رعایت کنید. از سوی دیگر جامعه را به نحوی سیاست‌زدایی کرده و در نتیجه رابطه جوان و نوجوان را با حکومت و مقررات آن قطع کرده است.

آذر منصوری در همان روزنامه تاکید کرده: آیا با دادن این آدرس که عده‌ای در بیرون از مرزهای ایران اتاق فکر راه انداخته‌اند و... می‌توان صورت‌مساله را ساده‌سازی یا پاک کرد؟ طبیعی است که آنها سعی می‌کنند با شناخت شکاف‌های ایران موج‌سواری‌های خود را داشته باشند، اما آیا راه‌حل مساله شناخت و پذیرش این شکاف‌ها و تلاش برای ترمیم آنهاست، یا اینکه برای هر اعتراضی با این اتهام دنبال راهکار امنیتی بروید؟

دبیرکل فعلی حزب اتحاد ملت در نهایت نوشته: چرا به گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس که در سال ۹۷ انجام شد، توجهی نشد؟ آیا وقت آن نرسیده که حجاب یا پوشش زنان را ذیل جایگاه زنان ایران در اقتصاد و سیاست و اشتغال و کسب و کار و... ببینید تا پی ببرید که چرا اعتراض به پوشش اجباری به یک مقاومت مدنی تبدیل شده است؟ اعتراض به پوشش اجباری حاصل مجموعه‌ای از سیاست‌گذاری‌های غلطی است که باعث شده رتبه شکاف جنسیتی ایران همواره در محدوده ده کشور آخر جهان در گزارش مجمع جهانی اقتصاد باشد.

منبع تصویر، Isna

توضیح تصویر،

تابلو شاه قاجاری در حراج ملی

حراج ملی شاه شهید گران شد

حراج ملی در هفتمین دور خود بحث‌های متفاوت داشت و با خود تمام فضای رسانه‌ها را پر کرد. ابهام‌هایی رخ نمود که ابتدا درد اصالت سنجی داشت، اما به سرعت با نوایی دیگر همراه شد. سه وزارتخانه‌ از جمله صمت (با توجه به حضور فرش در این رویداد و استقرار مرکز ملی فرش ایران در این وزارت)، میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی (باتوجه به حضور صنایع دستی و هنرهای سنتی در این رویداد) و در نهایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به میدان کشاند که در عین مصلحت اندیش، صاحب حراج تابلوها بودند.

میزان ناهماهنگی بین ارگان مرتبط تا جایی بود که هیچ کدام از سه وزارتخانه نپذیرفتند که به آن‌ها ربطی دارد. مسئولان حراج گفتند: «از ارشاد مجوز گرفته‌ایم و همین نشان می‌دهد که این رویداد اجازه قانونی برای فعالیت داشته است.» وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم با تاکید بر اینکه حراج ملی زیرمجموعه‌ای از این وزارتخانه است، در عین حال پاسخگویی درباره‌ فروش آثاری متعلق به میراث فرهنگی را متوجه وزارت میراث فرهنگی دانست.

با این همه میراثی‌ها اعلام کرده‌اند که «هیچ مجوزی برای این حراجی از سوی این وزارتخانه صادر نشده و موضوع در حال بررسی است.» آنها هشدار داده‌اند، «با توجه به قدمت و نفاست این آثار، خروج آن‌ها از کشور ممنوع بوده و برابر با ماده ۵۶۱ مجازات اسلامی جرم محسوب می‌شود.»

عبدالله احراری، «عامل توسعه شبکه ملی دست بافته‌های داری و دستگاهی جهاد دانشگاهی» و عضو پیوسته انجمن علمی فرش در پاسخ روزنامه شرق که آیا حراج ملی بر اساس سازوکار قانونی پیش رفته است؟ گفت: «وجود رویدادهایی از جنس حراج ملی در ایران بد نیست. مشکلی که وجود دارد این است که در ایران متأسفانه برای این رویداد سازوکار درستی وجود ندارد. نه تشکیلات ضابطه‌مندی وجود دارد و نه اساسا اعتمادی به این رویدادها هست»

این کارشناس با اشاره به لزوم وجود یک سازمان مقتدر در این زمینه می‌گوید: «افراد متولی نیامده‌اند از مجموعه‌ای که به این آثار هویت‌بخشی کرده‌اند، مجوز دریافت کنند. زمانی از این رویداد استقبال می‌شود که مجموعه برگزارکننده حراج، یک جایگاه قانونی داشته باشد.»

منبع تصویر، Ahoora

نمایش جنون محض

نمایش جنون محض، نوشته مایکل فرین قصه خوانده و دیده شده‌ای است که در سراسر جهان خواستار داشته است، اجرایی از آن در نمایشخانه آهورا روی صحنه رفته. مترجم قصه و کارگردان نمایش علیرضا ‌کوشک ‌جلالی است و بازیگران: الهام ‌پاوه ‌نژاد، امین ‌میری، سام ‌کبودوند، صدف اسپهبدی، الهه ‌فرازمند، میثاق ‌زارع، دیبا ‌زاهدی، علی ‌پویا ‌قاسمی، علی ‌ابدالی، مجید ‌امیدی و خشایار بنکدار

«جنون محض» بهترین کمدی سال ۱۹۸۲ انگلستان است. این نمایش در زندگی تقریبا کوتاه خود تبدیل به یک کمدی کلاسیک مدرن شده است که صحنه‌های تئاتر اروپا را تسخیر کرده است.

جنون محض طنزی درجه یکی است که ریشه در کمدی‌های یونان و قصه‌های شیرین شکسپیر دارد و با سلاح خنده تماشاچیان را از فضای روحانی صحنه به فضای روزمره پشت صحنه می‌برد.

بسیاری از منتقدین از جنون محض به عنوان مانیفست عشق به تئاتر یاد می‌کنند، چرا که این هنرمندان علی‌رغم هرج و مرج و آنارشی موجود در زندگی خصوصی‌شان سعی می‌کنند که نمایش را به خوبی روی صحنه اجرا کنند، که این امر به خاطر مشکلات عدیده تقریبا غیرممکن است.

در اولین شب اجرا، در تماشاخانه اهورا مهدیه خانلو در سایت تیوال اظهار نظر کرده: نمایشی که سر تا سر آن بازیگران باید بسیار متمرکز باشند تا بتوانند بازی عالی رو ارائه بدهند که این کار را به نحو ‌احسن انجام دادند، چقدر همه چیز سرجاش بود، آنقدر خوش میگذره که متوجه نمی شوی دو ساعت یک جا بی‌حرکت نشسته‌ای، مخصوصا پرده دوم، بی‌نظیر بود، لحظه‌هاتی که درها باز و بسته می‌شوند و بازیگران داخل و خارج.

متین بختی نیز نظر داده و پرسیده: شده بخواهید دو ساعت به چیزی فکر نکنید؟ البته شدنی است، با جنون محض. دو ساعت، هر آنچه در ذهن دارید، بذارید پشت در تماشاخانه، بعد می‌نشینید تا یک تئاتر کمدی فاخر بینید.

منبع تصویر، A.ASADELAHI

توضیح تصویر،

کتابخانه تعطیل شده شیراز

مامن کتاب شیراز بسته شد

سال‌ها بود خبر یک کتاب‌فروشی در شیراز به گوش‌ها رسیده بود که با مجتمع فرهنگی همراه شده بود تا نوجوانان و جوانان در کلاس‌هایی با کتاب آشنا می‌شدند. حالا اسدالله امرایی مترجم پرکار و ناظر و نگهبان دنیای کتاب فارسی غمگنانه خبر داد که اسباب خجالت است که در شهر سعدی و حافظ، شهرداری پلاک ۱ ارم یک را به بهانه تغییر کاربری مسکونی به فرهنگی بلوک چینی و مهر و موم می‌کند.

عکسی که اقای امرایی ضمیمه خبر خود کرد نشان داد که رای کمیسیون ماده ۱۰۰ کار را به این جا کشانده است. به نظر مترجم کتابدوست «این تغییر کاربری حتی اگر غیرقانونی باشد باید از آن استقبال کرد. شرم دارم که بنویسم یک کتابفروشی در شهر به دلایل اقتصادی و کسادی بازار کتاب تعطیل می‌شود. ننگین‌تر آن است که بعد از قریب شش سال فعالیت فرهنگی کمیسیون ماده صد شهرداری تازه یادش افتاده که این تغییر کاربری غیر قانونی است و با آن خط خرچنگ قورباغه اوج سوادش را ثبت کرده. کمی آن‌سوتر بناهای با چندین طبقه غیرقانونی سر بر آسمان می‌ساید.»

بر نوشته اسدالله امرایی، زهره احمدی آورده: فقط بوکلند نیست. مجتمع فرهنگی آبی و چندین کافه را هم تعطیل کرده‌اند. هنری که ندارند هیچ، فقط بلدند چوب لای چرخ فعالان فرهنگی بگذارند.

از واکنش شیرازی‌ها به نوشته آقای امرایی پیداست که چنین عملیاتی - همزمان با حمله به جوانان میدان اسکیت شیراز- از جمله اقدامات دشمن‌شکن دولت جدید است، چنان که قبلا وعده آن داده شده بود.

کارتون هفته

منبع تصویر، Firoozeh Mozaffari

توضیح تصویر،

کارتون فیروزه مظفری درباره بی‌خانمان‌ها

بیشتر بخوانید:

  • هفته هنر و فرهنگ؛ از فشار دولت به فرهنگ و هنر تا سنگ شکسته مزار گلشیری و سالگرد چلچراغ
  • هفته هنر و فرهنگ؛ هفته تلخ، صدای بیداری شجر و سایه، آزادی طلاها و جواهرها
  • هفته هنر و فرهنگ؛ تشویق جهان و تهدید خودی، خشونت در انحصار، شام آخر
  • هفته هنر و فرهنگ؛ آوار متروپل بر سر خرداد، عروسک‌ها دروغ نمی‌گویند، کن و بوسه ممنوع
  • هفته هنر و فرهنگ؛ عبور از خط فقر، خماری جمع، یاد مهدی، کارتخوان و نان
  • هفته هنر و فرهنگ؛ مرگ عالمی امیدوار، تفکر موریانه، رقص و مستوری
  • هفته هنر و فرهنگ؛ انتخاب ما نبود، آینده در مه، شوخی‌های چند میلیاردی
  • هنر و فرهنگ هفته؛ صعود نسل تازه سینما، حل فرانکلین در جمکران، ناهار دادند به شما؟

هفته فرهنگ و هنر؛ دستگیری و تعطیلی در شیراز، حراج ملی شاه شهید، اشک مهتاب کسرایی

  • مسعود بهنود
  • روزنامه نگار
ایران

بهار آخرین نفس را کشید و طی شد تا تابستان رسد، اما گویی وعده‌های پیشین از یاد رفت، زبان صحیح گفتار و نوشتار را هم با خود برد. متن از سرتا پا غلط مدیران نو، میلیون‌ها دانش آموز را به آینده خود امیدوار کرد. دریغ از یک متن منظم، حسرت بر چهار خط از انشایی بی‌قید، بی‌فاعل و مفعول؛ که گفته‌اند این همان آب در هاون کوبیدن است. همان روز متقلبان کنکور هم بی‌سیم و با سیم، فقط چند میلیونی از کارت بانکی اولیا خود به جاعلان پرداختند.

در هفته پیش، نوجوانان شیرازی هم به میدان اسکیت شهر رفتند، بی‌اسکیت، تا مبادا ناظمان شهر و حافظان عفت و عصمت سررسند و بی‌تاب شوند. جوانان هنوز در راه خانه بودند که قانون صیانتشان به تصویب نرسیده، آن‌ها را دستگیر کردند. بیهوده نبود که کارگذاران شریف شهرداری شیراز، کتابخانه ناب را در بستند. همان زمان مدیر دفتر میراث فرهنگی در کنار مقبره کوروش اعلام کرد که مقبره این شخص مانع کشاورزی و حفاری چاه‌های نفت است.

و در تاریخ ثبت شد که در این هفته، همزمان با خبرهایی درباره حل مشکلات هسته‌ای، ناگهان مذاکرات قطع شد، و طرف اروپایی اعلام داشت که از گفتگو خرسند نیست، اما طرف ایرانی کماکان امیدوار ماند و گفت به زودی. و بعد وزیر امور خارجه ایران راهی مسکو شد.

منبع تصویر، Figar

توضیح تصویر،

اولین کنسرت بزرگ بی‌حضور او

از خورشید آرزو تا مرغ سحر

اجرایی که پیش از این فقط با حضور محمدرضا شجریان امکان داشت به چنین نقطه‌ای از سوی مردم برسد، در غیاب وی، همایون دلبندش مردمی را نشاند تا در چنین اتفاق بزرگ هنری شاهد و ناظر باشند. چنین بود که کنسرت در عین دلچسبی، گاه گاهی با یاد آن خسرو خوبان اشک افشان شد. کنسرتی که تیر ماه در مرکز همایش‌های کشور زبان گشود، چند هزار مشتاق داشت که میهمان لحظات دلچسبی بودند، و حاضر در مجلسی که میهمان ویژه‌اش سحر دولتشاهی، بازیگر سینما گلی از همایون شجریان گرفت که عطرعشق را در فضا پراکند.

محمد متین رستمی در گزارش دلنشینی از شب اول کنسرت، در سایت فیگار نوشت سحر دولتشاهی و هانا کامکار، مهمانان نخستین روز کنسرت‌ همایون شجریان هستند. آن‌ها کنار هم نشسته، دوستانی از کودکی با هم. پس ماجرای اولین شب تابستان با تصنیف «خورشید آرزو» آغاز شد، با شعر فریدون مشیری «بگذار سر به سینه من تا که بشنوی/ آهنگ اشتیاق دلی دردمند را...» با آهنگسازی سعید فرج پوری.

در بداهه‌نوازی سازهای کوبه‌ای، همایون نصیری، حسین رضایی‌نیا و آیین مشکاتیان و سنتور، عود، تار و کمانچه هم به آن پیوستند تا پیش درآمدی باشد برای آغاز تصنیف «زلف بر باد مده» با آهنگسازی سعید فرج پوری و شعر حافظ تا شاهد یک اجرای دیگر که گویا از عرش رسیده است.

در مقدم اثر بدیع «آسمان ابری»، با مطلع «نبودی و نشنیدی دلم به گریه نشسته میان خاطره‌هایت…»

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهید
پادکست
رادیو فارسی بی‌بی‌سی

پادکست چشم‌انداز بامدادی رادیو بی‌بی‌سی – دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱

پادکست

پایان پادکست

همایون شجریان و گروهش، همانند مینیاتوریست‌ها، دانه‌دانه و بخش بخش اولین کنسرت بزرگ خود را چیده بودند، همانند وسواس سیاوش آواز. اجرای این تصنیف‌ها و سکوتی که می‌نشست، حاضران را آرام آرام، میان دریایی از موسیقی اصیل ایرانی می‌نشاند تا نفس نکشند و بی‌هیچ صدایی بمانند تا به آوازی در مایه دشتی با شعری از هوشنگ ابتهاج برسند. «نشود فاش کسی آنچه میان من و توست/ تا اشارات نظر نامه رسان من و توست...» که مهیار طریحی نوازنده سنتور، همایون را همراهی کرد.

مجموعه‌ای که در آن شب تاریخی، چون قایقی بر اقیانوسی می‌خرامید و می‌گذشت پس به «اشک مهتاب» رسید. تصنیفی در مایه دشتی، ساخته یوسف زمانی با شعر سیاوش کسرایی حکایت دیگری بود که با استقبال بسیار روبه‌رو شد. شعر با مطلع «به من گفتی که دل دریا کن ای دوست/ همه دریا از آن ما کن ای دوست»

سرانجام «اشک مهتاب» در فضا پیچید، اهل فن به یادآوردند آهنگسازی یوسف زمانی و تنظیم فرامرز پایور را، که دی‌ماه سال ۵۵ در پنجاه و هفتمین گلچین هفته، توسط ارکستر بزرگ رادیو تلویزیون به رهبری فرهاد فخرالدینی با آواز محمدرضا شجریان اجرا شد.

منبع تصویر، Etemad online

توضیح تصویر،

جوانان در میدان اسکیت شیراز

واکنش به جوانان شیرازی

شواهد می‌گویند نسلی تازه‌ پا به دنیای ما گذاشته که قواعد و سنت‌های بزرگسالان را برنمی‌تابد. نسلی تازه‌نفس که متناسب با تغییرات جهان و ارتباطات و تکنولوژی در دسترس، هنجارها و ایده‌های خودش را دارد و بسیاری از آنها، خوب یا بد، با آرمان‌ها و باور گذشتگان نمی‌خواند. این تفاوت و فاصله‌ای است که شاید نسل جدید دغدغه‌ای هم نسبت به آن ندارد. شاهد این ادعا ماجرای گردهمایی نوجوانان و جوانان دهه ‌نودی در شیراز.

کسانی که فردای روز جهانی اسکیت دانستند که شادبازان میدان با مقابله ماموران روبرو شدند، به یاد آوردند که این اولین بار نیست که به خاطر تفاوت نگاه نسل‌هاست. سال ۹۰ هم ماجرای آب‌بازی دختران و پسران جوان در پارک آب و آتش تهران چنین بحثی را باز کرد. در همین سال‌های اخیر در مدارس با بچه‌هایی آشنا شدیم که دور از همه دنیا و تصورات دیگران، موسیقی لس‌آنجلسی مدنظرشان را در کلاس با روسری همخوانی می‌کردند.

عباس عبدی جامعه‌شناس در مقاله‌ای درباره ماجرای شیراز و نوجوانانش نوشت: ماجرای جمع شدن تعدادی جوان و نوجوان شیرازی در روز جهانی اسکیت در زمین اسکیت‌بازی و انتشار فیلم آن اتفاق جالبی است که واکنش‌ها به آن، نسبت به اصل ماجرا از اهمیت بیشتری برخوردار است. اگر خوب دقت کنیم، احتمالا این افراد پس از شنیدن بازتاب‌های این رویداد تعجب کرده و از خود خواهند پرسید، مگر ما چه کرده‌ایم که این همه برای رسانه‌ها و حکومت مهم شده است؟ ما جز رفتار روزانه خود مرتکب چه عمل خلافی شده‌ایم؟

این روزنامه نگار در مقاله اعتماد به این جا رسیده که: این وضع محصول تعارض این دو نگاه است. این وضعیتی است که سیاست‌های رسمی ایجاد کرده است. چگونه؟ از یک سو تاکید می‌کند که کاری به داخل خانه شما نداریم ولی در عرصه عمومی باید چنین و چنان باشید و فلان رفتار را رعایت کنید. از سوی دیگر جامعه را به نحوی سیاست‌زدایی کرده و در نتیجه رابطه جوان و نوجوان را با حکومت و مقررات آن قطع کرده است.

آذر منصوری در همان روزنامه تاکید کرده: آیا با دادن این آدرس که عده‌ای در بیرون از مرزهای ایران اتاق فکر راه انداخته‌اند و... می‌توان صورت‌مساله را ساده‌سازی یا پاک کرد؟ طبیعی است که آنها سعی می‌کنند با شناخت شکاف‌های ایران موج‌سواری‌های خود را داشته باشند، اما آیا راه‌حل مساله شناخت و پذیرش این شکاف‌ها و تلاش برای ترمیم آنهاست، یا اینکه برای هر اعتراضی با این اتهام دنبال راهکار امنیتی بروید؟

دبیرکل فعلی حزب اتحاد ملت در نهایت نوشته: چرا به گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس که در سال ۹۷ انجام شد، توجهی نشد؟ آیا وقت آن نرسیده که حجاب یا پوشش زنان را ذیل جایگاه زنان ایران در اقتصاد و سیاست و اشتغال و کسب و کار و... ببینید تا پی ببرید که چرا اعتراض به پوشش اجباری به یک مقاومت مدنی تبدیل شده است؟ اعتراض به پوشش اجباری حاصل مجموعه‌ای از سیاست‌گذاری‌های غلطی است که باعث شده رتبه شکاف جنسیتی ایران همواره در محدوده ده کشور آخر جهان در گزارش مجمع جهانی اقتصاد باشد.

منبع تصویر، Isna

توضیح تصویر،

تابلو شاه قاجاری در حراج ملی

حراج ملی شاه شهید گران شد

حراج ملی در هفتمین دور خود بحث‌های متفاوت داشت و با خود تمام فضای رسانه‌ها را پر کرد. ابهام‌هایی رخ نمود که ابتدا درد اصالت سنجی داشت، اما به سرعت با نوایی دیگر همراه شد. سه وزارتخانه‌ از جمله صمت (با توجه به حضور فرش در این رویداد و استقرار مرکز ملی فرش ایران در این وزارت)، میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی (باتوجه به حضور صنایع دستی و هنرهای سنتی در این رویداد) و در نهایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به میدان کشاند که در عین مصلحت اندیش، صاحب حراج تابلوها بودند.

میزان ناهماهنگی بین ارگان مرتبط تا جایی بود که هیچ کدام از سه وزارتخانه نپذیرفتند که به آن‌ها ربطی دارد. مسئولان حراج گفتند: «از ارشاد مجوز گرفته‌ایم و همین نشان می‌دهد که این رویداد اجازه قانونی برای فعالیت داشته است.» وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم با تاکید بر اینکه حراج ملی زیرمجموعه‌ای از این وزارتخانه است، در عین حال پاسخگویی درباره‌ فروش آثاری متعلق به میراث فرهنگی را متوجه وزارت میراث فرهنگی دانست.

با این همه میراثی‌ها اعلام کرده‌اند که «هیچ مجوزی برای این حراجی از سوی این وزارتخانه صادر نشده و موضوع در حال بررسی است.» آنها هشدار داده‌اند، «با توجه به قدمت و نفاست این آثار، خروج آن‌ها از کشور ممنوع بوده و برابر با ماده ۵۶۱ مجازات اسلامی جرم محسوب می‌شود.»

عبدالله احراری، «عامل توسعه شبکه ملی دست بافته‌های داری و دستگاهی جهاد دانشگاهی» و عضو پیوسته انجمن علمی فرش در پاسخ روزنامه شرق که آیا حراج ملی بر اساس سازوکار قانونی پیش رفته است؟ گفت: «وجود رویدادهایی از جنس حراج ملی در ایران بد نیست. مشکلی که وجود دارد این است که در ایران متأسفانه برای این رویداد سازوکار درستی وجود ندارد. نه تشکیلات ضابطه‌مندی وجود دارد و نه اساسا اعتمادی به این رویدادها هست»

این کارشناس با اشاره به لزوم وجود یک سازمان مقتدر در این زمینه می‌گوید: «افراد متولی نیامده‌اند از مجموعه‌ای که به این آثار هویت‌بخشی کرده‌اند، مجوز دریافت کنند. زمانی از این رویداد استقبال می‌شود که مجموعه برگزارکننده حراج، یک جایگاه قانونی داشته باشد.»

منبع تصویر، Ahoora

نمایش جنون محض

نمایش جنون محض، نوشته مایکل فرین قصه خوانده و دیده شده‌ای است که در سراسر جهان خواستار داشته است، اجرایی از آن در نمایشخانه آهورا روی صحنه رفته. مترجم قصه و کارگردان نمایش علیرضا ‌کوشک ‌جلالی است و بازیگران: الهام ‌پاوه ‌نژاد، امین ‌میری، سام ‌کبودوند، صدف اسپهبدی، الهه ‌فرازمند، میثاق ‌زارع، دیبا ‌زاهدی، علی ‌پویا ‌قاسمی، علی ‌ابدالی، مجید ‌امیدی و خشایار بنکدار

«جنون محض» بهترین کمدی سال ۱۹۸۲ انگلستان است. این نمایش در زندگی تقریبا کوتاه خود تبدیل به یک کمدی کلاسیک مدرن شده است که صحنه‌های تئاتر اروپا را تسخیر کرده است.

جنون محض طنزی درجه یکی است که ریشه در کمدی‌های یونان و قصه‌های شیرین شکسپیر دارد و با سلاح خنده تماشاچیان را از فضای روحانی صحنه به فضای روزمره پشت صحنه می‌برد.

بسیاری از منتقدین از جنون محض به عنوان مانیفست عشق به تئاتر یاد می‌کنند، چرا که این هنرمندان علی‌رغم هرج و مرج و آنارشی موجود در زندگی خصوصی‌شان سعی می‌کنند که نمایش را به خوبی روی صحنه اجرا کنند، که این امر به خاطر مشکلات عدیده تقریبا غیرممکن است.

در اولین شب اجرا، در تماشاخانه اهورا مهدیه خانلو در سایت تیوال اظهار نظر کرده: نمایشی که سر تا سر آن بازیگران باید بسیار متمرکز باشند تا بتوانند بازی عالی رو ارائه بدهند که این کار را به نحو ‌احسن انجام دادند، چقدر همه چیز سرجاش بود، آنقدر خوش میگذره که متوجه نمی شوی دو ساعت یک جا بی‌حرکت نشسته‌ای، مخصوصا پرده دوم، بی‌نظیر بود، لحظه‌هاتی که درها باز و بسته می‌شوند و بازیگران داخل و خارج.

متین بختی نیز نظر داده و پرسیده: شده بخواهید دو ساعت به چیزی فکر نکنید؟ البته شدنی است، با جنون محض. دو ساعت، هر آنچه در ذهن دارید، بذارید پشت در تماشاخانه، بعد می‌نشینید تا یک تئاتر کمدی فاخر بینید.

منبع تصویر، A.ASADELAHI

توضیح تصویر،

کتابخانه تعطیل شده شیراز

مامن کتاب شیراز بسته شد

سال‌ها بود خبر یک کتاب‌فروشی در شیراز به گوش‌ها رسیده بود که با مجتمع فرهنگی همراه شده بود تا نوجوانان و جوانان در کلاس‌هایی با کتاب آشنا می‌شدند. حالا اسدالله امرایی مترجم پرکار و ناظر و نگهبان دنیای کتاب فارسی غمگنانه خبر داد که اسباب خجالت است که در شهر سعدی و حافظ، شهرداری پلاک ۱ ارم یک را به بهانه تغییر کاربری مسکونی به فرهنگی بلوک چینی و مهر و موم می‌کند.

عکسی که اقای امرایی ضمیمه خبر خود کرد نشان داد که رای کمیسیون ماده ۱۰۰ کار را به این جا کشانده است. به نظر مترجم کتابدوست «این تغییر کاربری حتی اگر غیرقانونی باشد باید از آن استقبال کرد. شرم دارم که بنویسم یک کتابفروشی در شهر به دلایل اقتصادی و کسادی بازار کتاب تعطیل می‌شود. ننگین‌تر آن است که بعد از قریب شش سال فعالیت فرهنگی کمیسیون ماده صد شهرداری تازه یادش افتاده که این تغییر کاربری غیر قانونی است و با آن خط خرچنگ قورباغه اوج سوادش را ثبت کرده. کمی آن‌سوتر بناهای با چندین طبقه غیرقانونی سر بر آسمان می‌ساید.»

بر نوشته اسدالله امرایی، زهره احمدی آورده: فقط بوکلند نیست. مجتمع فرهنگی آبی و چندین کافه را هم تعطیل کرده‌اند. هنری که ندارند هیچ، فقط بلدند چوب لای چرخ فعالان فرهنگی بگذارند.

از واکنش شیرازی‌ها به نوشته آقای امرایی پیداست که چنین عملیاتی - همزمان با حمله به جوانان میدان اسکیت شیراز- از جمله اقدامات دشمن‌شکن دولت جدید است، چنان که قبلا وعده آن داده شده بود.

کارتون هفته

منبع تصویر، Firoozeh Mozaffari

توضیح تصویر،

کارتون فیروزه مظفری درباره بی‌خانمان‌ها

بیشتر بخوانید:

&config=http://www.bbc.co.uk/worldservice/scripts/core/2/emp_jsapi_config.xml?212&relatedLinksCarousel=false&embedReferer=http://www.bbc.co.uk/persian/&config_settings_language=en&config_settings_showFooter=false&domId=emp-15228070&config_settings_autoPlay=true&config_settings_displayMode=standard&config_settings_showPopoutButton=true&uxHighlightColour=0xff0000&showShareButton=true&config.plugins.fmtjLiveStats.pageType=t2_eav1_Started&embedPageUrl=$pageurl&messagesFileUrl=http://www.bbc.co.uk/worldservice/emp/3/vocab/en.xml&config_settings_autoPlay=false" />

هفته فرهنگ و هنر؛ دستگیری و تعطیلی در شیراز، حراج ملی شاه شهید، اشک مهتاب کسرایی

  • مسعود بهنود
  • روزنامه نگار
ایران

بهار آخرین نفس را کشید و طی شد تا تابستان رسد، اما گویی وعده‌های پیشین از یاد رفت، زبان صحیح گفتار و نوشتار را هم با خود برد. متن از سرتا پا غلط مدیران نو، میلیون‌ها دانش آموز را به آینده خود امیدوار کرد. دریغ از یک متن منظم، حسرت بر چهار خط از انشایی بی‌قید، بی‌فاعل و مفعول؛ که گفته‌اند این همان آب در هاون کوبیدن است. همان روز متقلبان کنکور هم بی‌سیم و با سیم، فقط چند میلیونی از کارت بانکی اولیا خود به جاعلان پرداختند.

در هفته پیش، نوجوانان شیرازی هم به میدان اسکیت شهر رفتند، بی‌اسکیت، تا مبادا ناظمان شهر و حافظان عفت و عصمت سررسند و بی‌تاب شوند. جوانان هنوز در راه خانه بودند که قانون صیانتشان به تصویب نرسیده، آن‌ها را دستگیر کردند. بیهوده نبود که کارگذاران شریف شهرداری شیراز، کتابخانه ناب را در بستند. همان زمان مدیر دفتر میراث فرهنگی در کنار مقبره کوروش اعلام کرد که مقبره این شخص مانع کشاورزی و حفاری چاه‌های نفت است.

و در تاریخ ثبت شد که در این هفته، همزمان با خبرهایی درباره حل مشکلات هسته‌ای، ناگهان مذاکرات قطع شد، و طرف اروپایی اعلام داشت که از گفتگو خرسند نیست، اما طرف ایرانی کماکان امیدوار ماند و گفت به زودی. و بعد وزیر امور خارجه ایران راهی مسکو شد.

منبع تصویر، Figar

توضیح تصویر،

اولین کنسرت بزرگ بی‌حضور او

از خورشید آرزو تا مرغ سحر

اجرایی که پیش از این فقط با حضور محمدرضا شجریان امکان داشت به چنین نقطه‌ای از سوی مردم برسد، در غیاب وی، همایون دلبندش مردمی را نشاند تا در چنین اتفاق بزرگ هنری شاهد و ناظر باشند. چنین بود که کنسرت در عین دلچسبی، گاه گاهی با یاد آن خسرو خوبان اشک افشان شد. کنسرتی که تیر ماه در مرکز همایش‌های کشور زبان گشود، چند هزار مشتاق داشت که میهمان لحظات دلچسبی بودند، و حاضر در مجلسی که میهمان ویژه‌اش سحر دولتشاهی، بازیگر سینما گلی از همایون شجریان گرفت که عطرعشق را در فضا پراکند.

محمد متین رستمی در گزارش دلنشینی از شب اول کنسرت، در سایت فیگار نوشت سحر دولتشاهی و هانا کامکار، مهمانان نخستین روز کنسرت‌ همایون شجریان هستند. آن‌ها کنار هم نشسته، دوستانی از کودکی با هم. پس ماجرای اولین شب تابستان با تصنیف «خورشید آرزو» آغاز شد، با شعر فریدون مشیری «بگذار سر به سینه من تا که بشنوی/ آهنگ اشتیاق دلی دردمند را...» با آهنگسازی سعید فرج پوری.

در بداهه‌نوازی سازهای کوبه‌ای، همایون نصیری، حسین رضایی‌نیا و آیین مشکاتیان و سنتور، عود، تار و کمانچه هم به آن پیوستند تا پیش درآمدی باشد برای آغاز تصنیف «زلف بر باد مده» با آهنگسازی سعید فرج پوری و شعر حافظ تا شاهد یک اجرای دیگر که گویا از عرش رسیده است.

در مقدم اثر بدیع «آسمان ابری»، با مطلع «نبودی و نشنیدی دلم به گریه نشسته میان خاطره‌هایت…»

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهید
پادکست
رادیو فارسی بی‌بی‌سی

پادکست چشم‌انداز بامدادی رادیو بی‌بی‌سی – دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱

پادکست

پایان پادکست

همایون شجریان و گروهش، همانند مینیاتوریست‌ها، دانه‌دانه و بخش بخش اولین کنسرت بزرگ خود را چیده بودند، همانند وسواس سیاوش آواز. اجرای این تصنیف‌ها و سکوتی که می‌نشست، حاضران را آرام آرام، میان دریایی از موسیقی اصیل ایرانی می‌نشاند تا نفس نکشند و بی‌هیچ صدایی بمانند تا به آوازی در مایه دشتی با شعری از هوشنگ ابتهاج برسند. «نشود فاش کسی آنچه میان من و توست/ تا اشارات نظر نامه رسان من و توست...» که مهیار طریحی نوازنده سنتور، همایون را همراهی کرد.

مجموعه‌ای که در آن شب تاریخی، چون قایقی بر اقیانوسی می‌خرامید و می‌گذشت پس به «اشک مهتاب» رسید. تصنیفی در مایه دشتی، ساخته یوسف زمانی با شعر سیاوش کسرایی حکایت دیگری بود که با استقبال بسیار روبه‌رو شد. شعر با مطلع «به من گفتی که دل دریا کن ای دوست/ همه دریا از آن ما کن ای دوست»

سرانجام «اشک مهتاب» در فضا پیچید، اهل فن به یادآوردند آهنگسازی یوسف زمانی و تنظیم فرامرز پایور را، که دی‌ماه سال ۵۵ در پنجاه و هفتمین گلچین هفته، توسط ارکستر بزرگ رادیو تلویزیون به رهبری فرهاد فخرالدینی با آواز محمدرضا شجریان اجرا شد.

منبع تصویر، Etemad online

توضیح تصویر،

جوانان در میدان اسکیت شیراز

واکنش به جوانان شیرازی

شواهد می‌گویند نسلی تازه‌ پا به دنیای ما گذاشته که قواعد و سنت‌های بزرگسالان را برنمی‌تابد. نسلی تازه‌نفس که متناسب با تغییرات جهان و ارتباطات و تکنولوژی در دسترس، هنجارها و ایده‌های خودش را دارد و بسیاری از آنها، خوب یا بد، با آرمان‌ها و باور گذشتگان نمی‌خواند. این تفاوت و فاصله‌ای است که شاید نسل جدید دغدغه‌ای هم نسبت به آن ندارد. شاهد این ادعا ماجرای گردهمایی نوجوانان و جوانان دهه ‌نودی در شیراز.

کسانی که فردای روز جهانی اسکیت دانستند که شادبازان میدان با مقابله ماموران روبرو شدند، به یاد آوردند که این اولین بار نیست که به خاطر تفاوت نگاه نسل‌هاست. سال ۹۰ هم ماجرای آب‌بازی دختران و پسران جوان در پارک آب و آتش تهران چنین بحثی را باز کرد. در همین سال‌های اخیر در مدارس با بچه‌هایی آشنا شدیم که دور از همه دنیا و تصورات دیگران، موسیقی لس‌آنجلسی مدنظرشان را در کلاس با روسری همخوانی می‌کردند.

عباس عبدی جامعه‌شناس در مقاله‌ای درباره ماجرای شیراز و نوجوانانش نوشت: ماجرای جمع شدن تعدادی جوان و نوجوان شیرازی در روز جهانی اسکیت در زمین اسکیت‌بازی و انتشار فیلم آن اتفاق جالبی است که واکنش‌ها به آن، نسبت به اصل ماجرا از اهمیت بیشتری برخوردار است. اگر خوب دقت کنیم، احتمالا این افراد پس از شنیدن بازتاب‌های این رویداد تعجب کرده و از خود خواهند پرسید، مگر ما چه کرده‌ایم که این همه برای رسانه‌ها و حکومت مهم شده است؟ ما جز رفتار روزانه خود مرتکب چه عمل خلافی شده‌ایم؟

این روزنامه نگار در مقاله اعتماد به این جا رسیده که: این وضع محصول تعارض این دو نگاه است. این وضعیتی است که سیاست‌های رسمی ایجاد کرده است. چگونه؟ از یک سو تاکید می‌کند که کاری به داخل خانه شما نداریم ولی در عرصه عمومی باید چنین و چنان باشید و فلان رفتار را رعایت کنید. از سوی دیگر جامعه را به نحوی سیاست‌زدایی کرده و در نتیجه رابطه جوان و نوجوان را با حکومت و مقررات آن قطع کرده است.

آذر منصوری در همان روزنامه تاکید کرده: آیا با دادن این آدرس که عده‌ای در بیرون از مرزهای ایران اتاق فکر راه انداخته‌اند و... می‌توان صورت‌مساله را ساده‌سازی یا پاک کرد؟ طبیعی است که آنها سعی می‌کنند با شناخت شکاف‌های ایران موج‌سواری‌های خود را داشته باشند، اما آیا راه‌حل مساله شناخت و پذیرش این شکاف‌ها و تلاش برای ترمیم آنهاست، یا اینکه برای هر اعتراضی با این اتهام دنبال راهکار امنیتی بروید؟

دبیرکل فعلی حزب اتحاد ملت در نهایت نوشته: چرا به گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس که در سال ۹۷ انجام شد، توجهی نشد؟ آیا وقت آن نرسیده که حجاب یا پوشش زنان را ذیل جایگاه زنان ایران در اقتصاد و سیاست و اشتغال و کسب و کار و... ببینید تا پی ببرید که چرا اعتراض به پوشش اجباری به یک مقاومت مدنی تبدیل شده است؟ اعتراض به پوشش اجباری حاصل مجموعه‌ای از سیاست‌گذاری‌های غلطی است که باعث شده رتبه شکاف جنسیتی ایران همواره در محدوده ده کشور آخر جهان در گزارش مجمع جهانی اقتصاد باشد.

منبع تصویر، Isna

توضیح تصویر،

تابلو شاه قاجاری در حراج ملی

حراج ملی شاه شهید گران شد

حراج ملی در هفتمین دور خود بحث‌های متفاوت داشت و با خود تمام فضای رسانه‌ها را پر کرد. ابهام‌هایی رخ نمود که ابتدا درد اصالت سنجی داشت، اما به سرعت با نوایی دیگر همراه شد. سه وزارتخانه‌ از جمله صمت (با توجه به حضور فرش در این رویداد و استقرار مرکز ملی فرش ایران در این وزارت)، میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی (باتوجه به حضور صنایع دستی و هنرهای سنتی در این رویداد) و در نهایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به میدان کشاند که در عین مصلحت اندیش، صاحب حراج تابلوها بودند.

میزان ناهماهنگی بین ارگان مرتبط تا جایی بود که هیچ کدام از سه وزارتخانه نپذیرفتند که به آن‌ها ربطی دارد. مسئولان حراج گفتند: «از ارشاد مجوز گرفته‌ایم و همین نشان می‌دهد که این رویداد اجازه قانونی برای فعالیت داشته است.» وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم با تاکید بر اینکه حراج ملی زیرمجموعه‌ای از این وزارتخانه است، در عین حال پاسخگویی درباره‌ فروش آثاری متعلق به میراث فرهنگی را متوجه وزارت میراث فرهنگی دانست.

با این همه میراثی‌ها اعلام کرده‌اند که «هیچ مجوزی برای این حراجی از سوی این وزارتخانه صادر نشده و موضوع در حال بررسی است.» آنها هشدار داده‌اند، «با توجه به قدمت و نفاست این آثار، خروج آن‌ها از کشور ممنوع بوده و برابر با ماده ۵۶۱ مجازات اسلامی جرم محسوب می‌شود.»

عبدالله احراری، «عامل توسعه شبکه ملی دست بافته‌های داری و دستگاهی جهاد دانشگاهی» و عضو پیوسته انجمن علمی فرش در پاسخ روزنامه شرق که آیا حراج ملی بر اساس سازوکار قانونی پیش رفته است؟ گفت: «وجود رویدادهایی از جنس حراج ملی در ایران بد نیست. مشکلی که وجود دارد این است که در ایران متأسفانه برای این رویداد سازوکار درستی وجود ندارد. نه تشکیلات ضابطه‌مندی وجود دارد و نه اساسا اعتمادی به این رویدادها هست»

این کارشناس با اشاره به لزوم وجود یک سازمان مقتدر در این زمینه می‌گوید: «افراد متولی نیامده‌اند از مجموعه‌ای که به این آثار هویت‌بخشی کرده‌اند، مجوز دریافت کنند. زمانی از این رویداد استقبال می‌شود که مجموعه برگزارکننده حراج، یک جایگاه قانونی داشته باشد.»

منبع تصویر، Ahoora

نمایش جنون محض

نمایش جنون محض، نوشته مایکل فرین قصه خوانده و دیده شده‌ای است که در سراسر جهان خواستار داشته است، اجرایی از آن در نمایشخانه آهورا روی صحنه رفته. مترجم قصه و کارگردان نمایش علیرضا ‌کوشک ‌جلالی است و بازیگران: الهام ‌پاوه ‌نژاد، امین ‌میری، سام ‌کبودوند، صدف اسپهبدی، الهه ‌فرازمند، میثاق ‌زارع، دیبا ‌زاهدی، علی ‌پویا ‌قاسمی، علی ‌ابدالی، مجید ‌امیدی و خشایار بنکدار

«جنون محض» بهترین کمدی سال ۱۹۸۲ انگلستان است. این نمایش در زندگی تقریبا کوتاه خود تبدیل به یک کمدی کلاسیک مدرن شده است که صحنه‌های تئاتر اروپا را تسخیر کرده است.

جنون محض طنزی درجه یکی است که ریشه در کمدی‌های یونان و قصه‌های شیرین شکسپیر دارد و با سلاح خنده تماشاچیان را از فضای روحانی صحنه به فضای روزمره پشت صحنه می‌برد.

بسیاری از منتقدین از جنون محض به عنوان مانیفست عشق به تئاتر یاد می‌کنند، چرا که این هنرمندان علی‌رغم هرج و مرج و آنارشی موجود در زندگی خصوصی‌شان سعی می‌کنند که نمایش را به خوبی روی صحنه اجرا کنند، که این امر به خاطر مشکلات عدیده تقریبا غیرممکن است.

در اولین شب اجرا، در تماشاخانه اهورا مهدیه خانلو در سایت تیوال اظهار نظر کرده: نمایشی که سر تا سر آن بازیگران باید بسیار متمرکز باشند تا بتوانند بازی عالی رو ارائه بدهند که این کار را به نحو ‌احسن انجام دادند، چقدر همه چیز سرجاش بود، آنقدر خوش میگذره که متوجه نمی شوی دو ساعت یک جا بی‌حرکت نشسته‌ای، مخصوصا پرده دوم، بی‌نظیر بود، لحظه‌هاتی که درها باز و بسته می‌شوند و بازیگران داخل و خارج.

متین بختی نیز نظر داده و پرسیده: شده بخواهید دو ساعت به چیزی فکر نکنید؟ البته شدنی است، با جنون محض. دو ساعت، هر آنچه در ذهن دارید، بذارید پشت در تماشاخانه، بعد می‌نشینید تا یک تئاتر کمدی فاخر بینید.

منبع تصویر، A.ASADELAHI

توضیح تصویر،

کتابخانه تعطیل شده شیراز

مامن کتاب شیراز بسته شد

سال‌ها بود خبر یک کتاب‌فروشی در شیراز به گوش‌ها رسیده بود که با مجتمع فرهنگی همراه شده بود تا نوجوانان و جوانان در کلاس‌هایی با کتاب آشنا می‌شدند. حالا اسدالله امرایی مترجم پرکار و ناظر و نگهبان دنیای کتاب فارسی غمگنانه خبر داد که اسباب خجالت است که در شهر سعدی و حافظ، شهرداری پلاک ۱ ارم یک را به بهانه تغییر کاربری مسکونی به فرهنگی بلوک چینی و مهر و موم می‌کند.

عکسی که اقای امرایی ضمیمه خبر خود کرد نشان داد که رای کمیسیون ماده ۱۰۰ کار را به این جا کشانده است. به نظر مترجم کتابدوست «این تغییر کاربری حتی اگر غیرقانونی باشد باید از آن استقبال کرد. شرم دارم که بنویسم یک کتابفروشی در شهر به دلایل اقتصادی و کسادی بازار کتاب تعطیل می‌شود. ننگین‌تر آن است که بعد از قریب شش سال فعالیت فرهنگی کمیسیون ماده صد شهرداری تازه یادش افتاده که این تغییر کاربری غیر قانونی است و با آن خط خرچنگ قورباغه اوج سوادش را ثبت کرده. کمی آن‌سوتر بناهای با چندین طبقه غیرقانونی سر بر آسمان می‌ساید.»

بر نوشته اسدالله امرایی، زهره احمدی آورده: فقط بوکلند نیست. مجتمع فرهنگی آبی و چندین کافه را هم تعطیل کرده‌اند. هنری که ندارند هیچ، فقط بلدند چوب لای چرخ فعالان فرهنگی بگذارند.

از واکنش شیرازی‌ها به نوشته آقای امرایی پیداست که چنین عملیاتی - همزمان با حمله به جوانان میدان اسکیت شیراز- از جمله اقدامات دشمن‌شکن دولت جدید است، چنان که قبلا وعده آن داده شده بود.

کارتون هفته

منبع تصویر، Firoozeh Mozaffari

توضیح تصویر،

کارتون فیروزه مظفری درباره بی‌خانمان‌ها

بیشتر بخوانید:

&config=http://www.bbc.co.uk/worldservice/scripts/core/2/emp_jsapi_config.xml?212&relatedLinksCarousel=false&embedReferer=http://www.bbc.co.uk/persian/&config_settings_language=en&config_settings_showFooter=false&domId=emp-15228070&config_settings_autoPlay=true&config_settings_displayMode=standard&config_settings_showPopoutButton=true&uxHighlightColour=0xff0000&showShareButton=true&config.plugins.fmtjLiveStats.pageType=t2_eav1_Started&embedPageUrl=$pageurl&messagesFileUrl=http://www.bbc.co.uk/worldservice/emp/3/vocab/en.xml&config_settings_autoPlay=false">

منبع خبر: بی بی سی فارسی

اخبار مرتبط: هفته فرهنگ و هنر؛ دستگیری و تعطیلی در شیراز، حراج ملی شاه شهید، اشک مهتاب کسرایی