آیا شکست پوتین در اوکراین خطرناک است؟

غروب یک روز زیبا و گرم ماه ژوئن است. پارک گورکی، از زیباترین و محبوب‌ترین مراکز تفریحی مسکونشینان، پر از جمعیت است. پسرها و دخترهای خوش‌پوش و زیبای مسکویی در زیر درخت‌های انبوه یاس بنفش مشغول مغازله هستند. جاده‌ی حاشیه‌ای پارک که در امتداد رودخانه‌ی مسکو کشیده شده، مملو از اسکیت‌بازها، اسکوترسوارها و دونده‌هایی ست که ضمن ورزش از منظره‌ی غروب خورشید و انعکاس زیبایش در رودخانه لذت می‌برند.

در امتداد این رودخانه، با شباهت فراوانش به سِن پاریس، پیست‌های متعدد رقص و اجرای موسیقی به زبان‌های مختلف جمعیت را به رقص دعوت می‌کند. عده‌ای از رقصیدن لذت می‌برند و عده‌ای دیگر از تماشای رقص آنان… مراکز خرید، مترو و خیابان‌های مسکو مملو از جمعیت است، نه در ظاهر و نه در گفتگوهای مردم پایتخت نشانه‌ای از ترس و دلهره و یا نگرانی در رابطه با آنچه روسیه در اوکراین انجام می‌دهد، دیده نمی‌شود.

Ad placeholder

نتایج نظرسنجی‌های مرکز لوادا (Levada Center) در هفته‌های اخیر این مشاهدات فردی را تأیید کرده و نشان می‌دهد که شوک واردشده به جامعه‌ی روسیه در هفته‌های اول شروع «عملیات ویژه‌ی نظامی» در اوکراین تا حدود قابل ملاحظه‌ای تخفیف یافته است. به عنوان مثال، ۸۳% از مصاحبه‌شوندگان در ماه می هیچ تغییری، یا تغییر قابل ملاحظه‌ای، که ناشی از تحریم‌های جدید غرب علیه روسیه باشد، در زندگی خود و نزدیکان احساس نکرده اند. تنها ۵% پاسخ‌دهندگان شاهد تغییرات جدی در زندگی خود و نزدیکان خود بوده اند. تغییرات جدی برای ۳۹%  از این افراد به موضوع افزایش قیمت‌ها مربوط می‌شود. نکته‌ی قابل تأمل دیگر آنکه ۶۱% مصاحبه‌شوندگان نگران عواقب تحریم‌های غرب نیستند.

بازنمایی‌های روسی‌ از اوکراین: از ملت برادر تا سرزمین نازی‌ها

این خوش‌بینی در میان ساکنان مناطق کم‌جمعیت و دورافتاده به وضوح بیشتر است. افراد نگران از عواقب آتی تحریم‌های غرب علیه روسیه از مسکو و شهرهای بزرگ با جمعیت بالای نیم میلیون نفر هستند. اولین عامل نگرانی در پاسخ‌دهندگان به موضوع مسدود شدن دارایی‌های روسیه در خارج از کشور باز می‌گردد. دومین عامل نگرانی مشکلات مرتبط با دریافت ویزا برای ورود به کشورهای غربی و انجام پرداخت‌ها در سطح بین المللی است و سومین عامل نگرانی  هم موضوع خروج شرکت‌های خارجی از روسیه است.

نکته‌ی جالب توجه‌ی دیگر آن که اکثر مصاحبه‌شوندگان هیچ‌گونه ارتباط مستقیمی بین حمله روسیه به اوکراین و اِعمال تحریم‌های غرب علیه این کشور نمی‌بینند. ۷۴% پاسخ‌دهندگان بر این باورند که تحریم‌های غرب با هدف ضعیف کردن روسیه اعمال می‌شوند. تنها ۸% از پاسخ‌دهندگان معتقدند که تحریم‌های غرب برای توقف عملیات نظامی روسیه و جلوگیری از کشته‌شدن مردم اوکراین است‌.

به عبارتی، اکثر روس‌ها تحریم‌های غرب علیه روسیه را نه واکنشی در پاسخ به کنشی از سوی دولت پوتین بلکه عملی مستقل و تهدیدی جدی با هدف تضعیف این کشور تلقی می‌کنند. راه‌حل پیشنهادی اکثر روس‌ها در برابر این به باورِ آنها “تهدید خارجی”، مقاومت و پایداری است. بنابراین در پاسخ به سوال «به نظر شما روسیه در پاسخ به تحریم‌های چه کار باید بکند؟»، هفتاد و پنج درصد پاسخ‌دهندگان بر این باورند که روسیه علی رغم تحریم‌ها باید سیاست‌های خود را ادامه دهد.

Ad placeholder

نوع و میزان تهدیدی که جامعه‌ی روسیه از سوی تحریم‌های غرب و ناتو احساس می‌کند بسیار شبیه و معنادار است. علاوه بر آن، تحریم‌های اقتصادی غرب و تصمیمات ناتو، در ذهن فرد روس در وهله‌ی اول تداعی‌کننده‌ی سیاست‌های امریکا، و نه اروپا، در قبال روسیه است. به همین دلیل نقطه‌نظرات مصاحبه‌شوندگان نسبت به آمریکا و ناتو کاملاً هماهنگ است.

از نظر اکثریت روس‌ها، حمله‌ی ماه فوریه به اوکراین نه انتخاب روسیه بلکه واکنشی اجتناب‌ناپذیر، و البته به‌موقع بوده است؛ با هدف دفاع از خود و خنثی‌کردن تهدیدات ناتو علیه حاکمیت ارضی روسیه.

۸۲% از پاسخ‌دهندگان نسبت به ناتو بدبین هستند. این بدبینی از سر ترس، عدم امنیت و عدم اعتماد است. ۶۰% پاسخ‌دهندگان بر این باورند که برای ترسیدن روسیه از خطر ناتو دلایل کافی وجود دارد و معتقدند که الحاق کشورهای جدید به این پیمان نظامی تهدیدی برای کشورشان است. ۷۱% از پاسخ‌دهندگان الحاق اوکراین به ناتو را تهدیدی جدی برای روسیه تلقی می‌کنند. نکته‌ی کلیدی آن که بیش از ۷۰% از روس‌ها معتقدند که «عملیات ویژه‌ی نظامی علیه فاشیست‌ها در اوکراین» نه حمله که در واقع دفاع از خود در برابر تهدیدهای ناتوست و بر این باورند که اگر روسیه «عملیات ویژه نظامی» را در فوریه شروع نمی‌کرد، از سوی اعضاء آن پیمان در برابر عمل انجام‌شده قرار می‌گرفت.

به عبارتی از نظر اکثریت روس‌ها، حمله‌ی ماه فوریه به اوکراین نه انتخاب روسیه بلکه واکنشی اجتناب‌ناپذیر، و البته به‌موقع بوده است؛ با هدف دفاع از خود و خنثی‌کردن تهدیدات ناتو علیه حاکمیت ارضی روسیه.

بترسیم از دخالت بشردوستانه!

نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که روس‌ها نه اروپا، و نه حتی اوکراین، بلکه آمریکا و ناتو را دشمن اصلی خود و تهدیدی جدی علیه روسیه تلقی می‌کنند. میزان بدبینی مصاحبه‌شوندگان نسبت به ناتو و تهدیدآمیز بودن سیاست‌های آن برای روسیه به شکل معنی‌داری به میزان بی‌اعتمادی روس‌ها به امریکا نزدیک است.

در تحقیق مشترک صورت‌گرفته در مه ۲۰۲۲ از سوی موسسه‌ی لوادا و موسسه‌ی تحقیقاتی در امور بین‌المللی شیکاگو در خصوص روابط بین روسیه و امریکا، نظر ۷۵% از مصاحبه‌شدگان روس در رابطه با امریکا منفی بوده است که نسبت به نظرسنجی انجام‌شده در نوامبر ۲۰۲۱  سی و سه درصد افزایش نشان می‌دهد.

علی رغم باز بودن نسبی نگاه نسل جوان و دسترسی بیشتر جوانان به اطلاعات آزاد، بدبینی به آمریکا در رده‌ی سنی بین ۱۸ تا ۴۰ سال به بالای شصت درصد می‌رسد. حتی بدبینی روس‌ها نسبت به اوکراین کمتر است تا امریکا (۶۶%) در حالی که میزان بدبینی به کشورهای اروپایی حدود ۴۸% است .این بدبینیِ عمومی در روسیه خاص امریکا و البته ناتو است و به دیگر قدرت‌های بزرگ تعمیم داده نمی‌شود. به عنوان مثال ۸۳% از پاسخ‌دهندگان نسبت به چین نظر مثبتی دارند و میزان خوشبینی نسبت به چین در افراد رده‌ی سنی ۱۸ تا ۴۰ سال حدود ۸۰% بوده است.

در کنار نقطه نظرات شخصی افراد در رابطه با دیگر کشورها در نظرسنجی انجام‌شده در ماه گذشته، نظر آنان در مورد میزان محبوبیت جهانی این کشورها هم مورد پرسش قرار گرفته است. از نظر پاسخ‌دهندگان روس، چین در بین مردم جهان اولین کشور محبوب است (۸۳%)، روسیه با ۶۶% در رده‌ی دوم محبوبیت جهانی قرار دارد و آلمان با (۵۲% ) در رده‌ی سوم قرار دارد. اکثر روس‌ها نه تنها خود نسبت به امریکا نظر مثبتی ندارند بلکه بر این باورند که آمریکا تنها از محبوبیتی حدود ۳۴% در بین دیگر کشورهای دنیا برخوردار است. نکته‌ی قابل تأمل این است که به نظر نمی‌رسد که افزایش احساسات ضدآمریکایی در روسیه الزاماً نتیجه‌ی فعالیت‌های دستگاه‌های تبلیغاتی رسمی این کشور باشد، چرا که در آستانه‌ی فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۰ میزان بدبینی روس‌ها نسبت به آمریکا تنها ۷% بوده است. در طی دهه ۱۹۹۰ که روسیه از فضای بسیار باز سیاسی برخوردار بود، این رقم چهار برابر افزایش یافت و به ۲۸% رسید. طی ده سال بعدی (تا ۲۰۱۰) بدبینی نسبت به امریکا همچنان افزایش یافته (تا ۳۴% ) و  در اواخر ۲۰۱۴ با بالا گرفتن موضوع درگیری بر سر شبه جزیره‌ی کریمه تا ۸۱%  افزایش داشته است. 

می‌توان چنین برداشت کرد که موضع روس‌ها نسبت به آنچه در ماه‌های اخیر در اوکراین می گذرد، و بدبینی روزافزون آنها نسبت به امریکا و ناتو، با میزان ترس و عدم امنیت جمعی در سطح بین المللی ارتباط مستقیمی دارد.

Ad placeholder

در مقاله‌ی «چرا پوتین و ارتش در روسیه از حمایت اکثر مردم برخوردارند؟» ضمن بررسی ریشه‌های روانی حمایت بالای روس‌ها از ارتش و پوتین اشاره کردم که اولین عامل نگرانی و ترس در فرد روس احتمال از دست دادن عزیزان است. بی‌شک این موضوع، به طور ناخوداگاه، با جنگ جهانی دوم که بیش از بیست و شش میلیون کشته بر دست این ملت گذاشت مرتبط است، چرا که دومین عامل ترس و نگرانی در فرد روس احتمال وقوع جنگ جهانی است. بعید است در هیچ کدام از کشورهای غربی دومین عامل ترس در اکثریت جمعیت احتمال وقوع جنگ جهانی باشد! اولین دو عامل تولید ترس و نگرانی در فرد روس، یعنی احتمال از دست دادن عزیزان و احتمال وقوع جنگ جهانی، به خوبی گویای علت عدم اعتماد روس‌ها به آمریکا و ناتو و احساس عدم امنیت دائمی درسطح بین المللی ست.

حال باید دید ناخوداگاه جمعی در روسیه برای فرار از این دو عامل اصلی ترس چه مأمنی دارد؟ در مقاله‌ی مورد اشاره پیشین من گفته شد که نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که سومین عامل اصلی ترس در روس‌ها صاحبان ثروت و قدرت در جامعه هستند. همچنین اشاره شد که روس‌ها به کارایی سیستم قانونگذاری و تأثیرگذاری واقعی احزاب سیاسی این کشور هم بسیار بی‌اعتمادند.

اوکراین: جنگ نیابتی غرب و روسیه شدت می‌گیرد

به عبارتی، از دیدگاه فرد روس، برای گریز از ترس ناشی از احتمال جنگ و از دست دادن عزیزان نه تنها نمی‌توان به صاحب‌منصبان جامعه و قانونگذاران و سیاستمداران پناه برد، بلکه خود آنها عاملی بزرگ برای تولید ترس و نگرانی محسوب می‌شوند. به همین دلیل ناخودآگاهِ فرد روسِ نگران برای جان عزیزانش و گریزان از احتمال درگیری کشورش در جنگ جهانی دیگری، مأمن بهتری نمی‌یابد الا قدرتمندترین فرد در کشور ــ رئیس جمهوری ــ و وفادارترین نهادهای اجتماعی به او، که به زعم اکثر روس‌ها، عبارتند از ارتش و سیستم اطلاعاتی-امنیتی روسیه.

میزان محبوبیت پوتین از ۶۱% در اوت ۲۰۲۱ به ۷۱% در فوریه ۲۰۲۲ رسیده است. بیش از نیمی از روس‌ها امیدوارند که پوتین بعد از ۲۰۲۴ همچنان رئیس‌جمهوری روسیه باقی بماند و ۶۱% آنها ارتش را اولین نهاد اجتماعی مورد اعتماد خود معرفی کرده اند. 

بعد از رئیس جمهوری و ارتش، بیشترین اعتماد مردم روسیه به نهادهای اطلاعاتی-امنیتی این کشور است (۴۵%).  به همین دلیل است که حمله به خاک اوکراین «عملیات ویژه‌ی نظامی علیه فاشیسم» نام می‌گیرد، چرا که از اعتبار سه نهاد اجتماعی محبوب روس‌ها برخوردار است: این عملیات نظامی توسط ارتشی در حال انجام است که نه تنها دومین نهاد محبوب روس‌هاست بلکه مدال افتخار شکست فاشیسم در اروپا را بر سینه دارد و تحت فرماندهی سیاسی رئیس جمهوری است که افسر سابق اطلاعاتی است، که سومین نهاد مورد اعتماد روس ها محسوب می‌شود.

تأکید رسانه‌های رسمی روسیه، که از اعتماد هفتاد درصد مردم برخوردارند، بر ضد فاشیست خواندن عملیات نظامی در اوکراین به جایگاه کلیدی مفهوم فاشیسم در تاریخ قرن بیستم روسیه و ظرفیت آن برای متحد کردن روس‌ها گِردِ شخص اول کشور و دولت مرکزی روسیه و غلبه بر اولین دو عامل تولید ترس جمعی برمی‌گردد.

از نظر روس‌ها شکست فاشیسم در طی جنگ جهانی دوم توسط شوروی و تنها در سایه‌ی درایت فوق انسانی استالین و قهرمانی فرزندان اتحاد جماهیر شوروی محقق شد. تأکید بر این پیروزی عظیم نه تنها به بازتولید امید و دفع نگرانی جمعی در جامعه کمک می‌کند، بلکه به نوعی وحدت و یگانگی با گذشتگان منجر می‌شود؛ چرا که به زعم روس‌ها شکست فاشیسم در قرن بیستم نه واقعه‌ی تاریخی منفرد بلکه حلقه‌ای از زنجیره‌ی «ماموریت تاریخی روسیه برای نجات بشریت» و در ادامه‌ی مقاومت اجدادشان در برابر مغول‌ها و جلوگیری ازبسط نفوذ آنها به غرب و نیز نجات اروپا از خطر ناپلئون در اوایل قرن نوزدهم بوده است.

وارثان حقیقی عیسی مسیح بودن و بر عهده داشتن مسئولیت تاریخی نجات بشریت ماموریتی الهی است که روس‌های ارتودکس از زمان سقوط امپراتوری روم شرقی (بیزانس) در قرن پانزدهم بر دوش خود حس کرده اند. در همین راستا بود که مسکو را روم سوم می‌خواندند و روسیه و پایتختش مسکو را سرزمینی مقدس. این که روس‌های ارتدوکس در طی قرون متمادی همواره خود را جدای از دنیای غرب و برتر از پیروان دیگر فرقه‌های مسیحیت در آن سرزمین‌ها می‌دانسته اند از نتایج همین باور مذهبی بوده است؛ باوری که نه تنها در میان کلیسا و عوام بلکه در بین متفکران روسیه هم طرفداران فراوانی داشته است.

توجه به این باور مذهبی به این لحاظ با اهمیت است  که اساس هویت ملی روس‌ها را تشکیل داده است. حفظ تمامیت ارضی روسیه، حمایت بی‌چون و چرا از دولت مرکزی قوی و مقابله با هر نوع فرقه‌گرایی که هم از سوی کلیسا (اصلی‌ترین نهاد اجتماعی تا انقلاب ۱۹۱۷)، هم حکومت‌ها و هم بسیاری از متفکران روس تأکید می‌شده است، در راستای همین برداشت از جایگاه و «مأموریت» تاریخی روسیه قابل درک است. بنابراین حاکمانی که بر این هویت ملی- مذهبی روسی تاکید داشته و بر وسعت مرزهای روسیه و اقتدار آن می‌افزودند، همواره از سوی کلیسا و مردم از محبوبیت و احترام بالایی برخوردار بوده اند که بارزترین نمونه‌ی آن استالین است.

ارتقاء سطح تمایلات وطن‌پرستانه، وحدت ملی و وفاداری به استالین از اوایل دهه ۱۹۳۰ بی‌تردید مدیون احیاء میراث فرهنگی- تاریخی روسیه در اساس نظام بولشویسم ناسیونالیستی بود. تاکید فراوان استالین بر رابطه‌ی سنتی فرد روس با حکومت از نشانه‌های بازسازی این میراث است. کلیسای ارتدوکس روسی قدرت استالین را تمجید می‌کرد و رسالت شوروی در متحد کردن پرولتاریای جهانی را مرحله ای از رسالت تاریخی روسیه ارتدوکسی برای نجات بشریت می‌نامید. استالین تنها شخصیت سیاسی دوران شوروی است که امروزه مورد ستایش کلیسا ارتدوکس روسی بوده و بر سر قرار دادن نام او در لیست محدود قدیسان کلیسای ارتدوکس گفتگوها شده است.

احترام ویژه‌ی کلیسای روسی در دهه‌های اخیر برای استالین به دلیل تاثیرپذیری بنیادی استالینیسم از میراث مذهبی- تاریخی روسیه و به پاس خدمات فوق‌العاده‌ی او به این نهاد اجتماعی روسیه است. توجه و احترام کلیسای ارتدوکس روسی به استالین در دو دهه‌ی اخیر، نشان‌دهنده‌ی نهایت اهمیت حفظ هویت منسجم مذهبی-ملی و بسط تمامیت ارضی روسیه برای این نهاد اجتماعی روسی است. بنابراین برگزیدن عنوان “عملیات ویژه ی نظامی علیه فاشیسم”  برای آنچه روسیه در اوکراین انجام می‌دهد از یک سو روسیه‌ی معاصر را به دوران اقتدار استالینی و شکوه و عظمت پیروزی در جنگ جهانی دوم متصل می‌کند و از سوی دیگر، و در ابعادی وسیع‌تر، به رسالتی تاریخی که روس ها برای خود و سرزمین شان در قبال غرب قائلند.

روس ها از جنگ می‌ترسند به همین دلیل نمی‌خواهند باور کنند که خود آغازگر جنگی شده اند که ممکن است آتش‌اش به این زودی خاموش نشود و جان عزیزان زیادی را بگیرد.

فاشیسم از مفاهیم کلیدی در شکل‌گیری ناخوداگاه خود پوتین هم بوده است: پدر خشن‌اش که مرتب او را کتک می‌زد در جنگ جهانی دوم به دست فاشیست‌ها معلول شده بود. مادرش در دوران محاصره ی لنینگراد توسط فاشیست‌ها دوبار تا مرگ پیش رفته و فرزند خردسالش را در آن دوران از دست داده بود. در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ که کودکی و نوجوانی ولادیمیر سپری می‌شد پیروزی بر فاشیسم در جنگ جهانی دوم نه تنها اصلی‌ترین موضوع دورهمی‌های خانوادگی و دوستانه بود، بلکه اصلی‌ترین سوژه برای تولید محصولات فرهنگی و هنری شوروی. آرزوی ولادیمیر نوجوان ــ جاسوس شدن ــ دقیقاً منعکس‌کننده‌ی عمق تأثیر پیروزی بر فاشیسم است. چرا که در نگاه ولادیمیر نوجوان، آنگونه که خود می‌گوید، یک سرباز شجاع مثل پدر او در جنگ فقط سرنوشت چند انسان را تعیین می‌کرد اما یک جاسوس سرنوشت هزاران انسان را. پس اگر او یک جاسوس می‌شد از پدر خشن و زورگویش که فاشیست‌ها را شکست داده بود، قهرمان‌تر به نظر می‌رسید.

برای پایان دادن به جنگ اوکراین به وضوح سیاسی نیاز داریم

بنابراین می‌توان چنین برداشت کرد که تعبیر «عملیات نظامی ویژه علیه فاشسیت ها در اوکراین»، به روس‌ها اعتماد می‌دهد که نه تنها اولین سه نهاد مورد اعتماد آنها دست در دست هم دارند بلکه این عملیات جامعه امروز را به بزرگترین دستاورد روسیه قرن بیستم در رابطه با غرب متصل می‌کند. اگر پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها توانستند اروپا را از خطر فاشیسم نجات بدهند قطعاً امروز سرکوب کردنِ به زعم روس‌ها “عده‌ای فاشیست” در اوکراین هیچ مشکل پیچیده‌ای نیست. پس هم متصل شدن به دوران شکوهمندی در قرن بیستم و هم به دوره هایی طلایی در تاریخ روسیه ی قبل از انقلاب ۱۹۱۷ باعث تحکیم وحدت ملی شده اولین دو عامل تولید ترس و نگرانی جمعی در جامعه را کنار می زند.

در یکی از کلینیک‌های خصوصی مسکو با خانم دکتر جوانی مشغول صحبت هستم. برای توضیح موضوعی از کلمه‌ی «جنگ» برای عملیات ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ روسیه در اوکراین استفاده می‌کنم. حرفم را به سرعت قطع می‌کند و با لحنی محکم و جدی می‌گوید: «این جنگ نیست بلکه عملیات ویژه‌ی نظامی علیه فاشیسم است». حتی سوتلانا زن جوان اوکراینی که در یکی از سالن‌های زیبایی مسکو کار می‌کند، دقیقاً نمی‌داند این جنگ را چگونه بنامد. می‌گوید به شدت نگران پدر و مادر پیرش است که در منطقه ای بین شرق و مرکز اوکراین زندگی می‌کنند و به دلیل بیماری و کهولت سن نمی‌توانند از آنجا خارج شوند. سوتلانا امیدوار است این شرایط هر چه زودتر تغییر کند اما می گوید که نمی داند حق با کدام طرف است یا چه کسی باید پیروز این جنگ باشد.

روس ها از جنگ می‌ترسند به همین دلیل نمی‌خواهند باور کنند که خود آغازگر جنگی شده اند که ممکن است آتش‌اش به این زودی خاموش نشود و جان عزیزان زیادی را بگیرد. انکار جنگ در اوکراین راهی است که روس ها برای غلبه بر ترس و و افزایش احساس امنیت روانی جمعی انتخاب کرده اند. اما در عین حال مخالفت با این «عملیات نظامی» مخالفت با ارزش جمعی و غیر قابل انکار لزوم مبارزه علیه فاشیسم تلقی می شود، مخالفت با جانفشانی های پدران و مادران در سال های جنگ جهانی دوم، مخالفت با این «عملیات نظامی» ایستادن در برابر آن بیست و شش میلیون نفری تلقی می شود که در جنگ علیه فاشیسم جان خود را از دست دادند، ایستادن در برابر آن ده ها میلیون نفری که معلول به خانه برگشتند، ایستادن در برابر ده ها میلیون کودکی که یتیم شدند و ده ها میلیون پدر مادری که بی فرزند شدند و ده ها میلیون زنی که بیوه شدند…

و حال این سوال مطرح می‌شود که آیا روسیه، به زعم روس‌ها، حق دارد در «عملیات ویژه نظامی علیه فاشیست ها» شکست بخورد؟ آیا این شکست خیانت به کشته‌شدگان در جنگ علیه فاشیسم (جنگ جهانی دوم) محسوب نمی‌شود؟ شکست در این جنگ بی‌تردید به معنی پاره شدن رشته است که روسیه‌ی معاصر را  به دوران طلایی و شکوهمند پیروزی در جنگ جهانی دوم و نابودی فاشیسم در اروپا وصل می کند. شکست در این جنگ به معنی بی اعتباری آن بخش از روایت هویت روسی است که پیروزی بر فاشیست‌ها را در ادامه ی رسالت تاریخی روسیه برای نجات اروپا از سلطه‌ی ناپلئون و مغول‌ها تعبیر می‌کند؟ آیا روس‌ها آمادگی لازم برای بازتعریف بنیادی هویت خود را دارند؟

Ad placeholder

باز تأکید می‌کنیم که یکی از اصلی‌ترین ویژگی‌های حاکم بر جامعه ی روسیه ترس است، میزان ترس عمومی با میزان اقتدار و اعتبار اولین سه مأمن روس‌ها برای فرار از ترس یعنی رئیس جمهوری، ارتش و نهادهای امنیتی اطلاعاتی نسبت عکس دارد. اعتبار هر سه نهاد در گروی پیروزی در این «عملیات ویژه» است. در نظرسنجی های ماه می امسال  نیمی از پاسخ دهندگان اذعان کرده اند که بحران اوکراین به درگیری بین روسیه و اعضای پیمان آتلانتیک شمالی _ ناتو_ تغییر مسیر خواهد شد. یک سوم از پاسخ دهندگان بر این باور بوده اند که این امکان وجود دارد که در صورت درگیری با اعضاء ناتو ولادیمیر پوتین دستور استفاده از سلاح اتمی را صادر کند و تنها حدود ۴۰% از پاسخ دهندگان واقعاً نگران پوتین از سلاح اتمی بوده اند.

یکی از اصلی‌ترین ویژگی‌های حاکم بر جامعه ی روسیه ترس است، میزان ترس عمومی با میزان اقتدار و اعتبار اولین سه مأمن روس‌ها برای فرار از ترس یعنی رئیس جمهوری، ارتش و نهادهای امنیتی اطلاعاتی نسبت عکس دارد.

ضعیف شدن پوتین و دولتش و شکست عملیات نظامی در اوکراین به معنی تخریب پناهگاه امن روس ها برای فرار از احساس عدم امنیت در برابر امریکا و ناتوست. به همین دلیل بیش از هفتاد درصد مردم از تصمیم رئیس جمهور در رابطه با حمله به اوکراین دفاع می کنند. به دلیل نیاز جمعی روس‌ها به غلبه بر احساس عدم امنیت در سطح بین المللی، نیاز به غلبه بر ترس از امریکا و ناتو و ترس از درگیر شدن در جنگ جهانی، می‌شود پیش بینی کرد که با افزایش فشارهای بین المللی و افزایش تحریمات غرب و بیشتر شدن تهدیدات ناتو میزان پشتیبانی روس‌ها از پوتین و تصمیماتش کاسته نخواهد شد. می‌توان پیش‌بینی کرد که ترس جمعی غالب بر جامعه‌ی روسیه از درگیر شدن در جنگ جهانی دیگری آنها را به شعله ور کردن چنین جنگی سوق خواهد داد.

مژگان صمدی پژوهشگر مسائل فرهنگی روسیه در دانشگاه منچستر است. او اکنون برای همکاری با دانشگاه HSE در مسکو به سر می‌برد.

منبع خبر: رادیو زمانه

اخبار مرتبط: آیا شکست پوتین در اوکراین خطرناک است؟