لزوم بازنگری در شاخص های جذب و توزیع منابع انسانی آموزش و پرورش / تربیت معلم یا تامین معلم؟
گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو- فرانک آرامی؛ چگونگی تامین نیروی انسانی آموزش و پرورش که این روزها با گزارهی "بحران کمبود معلم" بر سر زبانها افتاده موضوعی است که توجه بسیاری از صاحب نظران و کارشناسان حوزه تعلیم و تربیت را به خود معطوف کرده است. برخی از کارشناسان معتقدند که راهکارهای مطرح شده برای مقابله با این بحران مبنی بر افزایش جذب افراد از طریق آزمونهای استخدامی، تدریس زودهنگام دانشجو معلمان ورودی سال ۹۸ و افزایش ظرفیت دانشگاه فرهنگیان، بدون ساز و کارهای کارآمد و شفاف صورت گرفته که ممکن است در بلندمدت آسیبهای قابل توجهی را متحمل دستگاه تعلیم و تربیت کشور کند. از طرف دیگر برخی از کارشناسان معتقدند که در شرایط فعلی مسئولین وزارت آموزش و پرورش چارهای جز اتخاذ چنین تصمیماتی ندارند. به همین دلیل برای بحث پیرامون عوامل موثر در شکل گیری این بحران و سنجش و ارزیابی تصمیمات اتخاذ شده از سوی وزارت آموزش و پرورش با امیرحسین سلطانی فلاح کارشناس و پژوهشگر مسائل تعلیم و تربیت به گفتگو نشستیم.
ریشه به وجود آمدن بحران کمبود نیروی انسانی آموزش و پرورش را باید در کجا جستجو کرد؟
ریشه این مسئله به دو دهه پیش بازمیگردد، زمانی که تصمیماتی در رابطه با جذب نیروها در فضای تعلیم و تربیت صورت گرفت، اما با نگاه میانمدت و بلندمدتی همراه نبود؛ لذا سنجشهایی که برای ورود معلمان به فضای کار صورت میگرفت نیاز به بازنگری و بازتعریف داشت، اما دلیل اصلی این مسئله عدم ثبات و آشفتگی در جذب و توزیع منابع انسانی بوده است. گواه این مسئله آن است که بسیاری از معلمان در شهرهایی که محل سکونت آنها نیست خدمت میکنند و پس از گذشت چند سال به شهر خودشان باز میگردند و شهر محل خدمت آنها مجددا از نیرو خالی میشود.
به همین خاطر باید گفت که مدیران برای جذب نیروها در فضای تعلیم و تربیت الگوی مشخصی نداشته اند و چنانچه اگر الگویی داشته اند این الگوها با نقدهای جدی روبرو بوده است.
آیا تصمیمات اتخاذ شده از سوی مسئولین مانند ورود زودهنگام دانشجویان ورودی سال ۹۸دانشگاه فرهنگیان به فضای کار برای جبران کمبود معلم اثربخش و کارآمد خواهد بود؟
در رابطه با تدریس زودهنگام ورودیهای سال ۹۸ باید گفت که در فضای تعلیم و تربیت اگر دانشگاه فرهنگیان از حالت چهارسال خارج شده و به حالت ۳+۱ تبدیل شود احتمالاً کنش سنجیدهای اتخاذ شده است که هم منجر به کیفیت معلمان خواهد شد و هم بحث تأمین منابع انسانی را پوشش میدهد؛ اما اینتصمیم تنها در صورتی کارآمد است که دانشجو معلم طی سه سال حضور خود در دانشگاه بر روی دروس نظری متمرکز باشد و در سال پایانی تمرکز او بر روی دروس عملی باشد که در این صورت میتواند تحت نظر مربی و یا استاد خود در مدرسه نقش آفرینی کند. اما اتفاقی که در حال حاضر در رابطه با ورودیهای سال ۹۸ افتاده بدین شکل است که اکنون بسیاری از دروس نظری آنها که بعضا پشتوانه ورود آنها به فصای مدرسه است باقی مانده و فارغ از این مسئله، چالشهای دیگری نیز وجود دارد که یکی از آنها مناسبات و مباحث مالی است که آیا حقوق این دانشجویان به مثابه حقوق یک معلم خواهد بود و به چشم یک معلم مستقل به آنها نگاه میشود یا خیر. به همین خاطر اگر این تصمیمات منجر به تضییع حقوق دانشجو معلم شود تصمیم درستی نخواهد بود.ئهمچنین باید به این نکته توجه کرد که هرچند مدل کنونی دانشگاه فرهنگیان با نقدهایی مواجه است، اما نباید به بهانه تامین نیرو این دانشگاه را از مدل و مدیریت کنونی خود خارج کرده و به اصطلاح سقف آن را کوتاه کنیم.
منظور از این صحبت این است که دانشگاه فرهنگیان از ابتدا برنامه ریزی خود برای تربیت دانشجومعلمان را برای مدت چهار سال انجام داده است حال اگر با تصمیمی ناگهانی این دوره چهارساله به دوره سه ساله تبدیل شود در واقع دانشگاه از کنترل و مدیریت خود خارج میشود.
برخی از مسئولین معتقدند برای جبران کمبود معلم باید ورودیهای دانشگاه فرهنگیان افزایش پیدا کند، به نظر شما این راهکار، کارآمد و اثربخش خواهد بود؟
در رابطه با افزایش ورودی دانشگاه فرهنگیان باید گفت که این تصمیم میتواند در نوع خود تصمیمی بسیار خوب و یا بسیار آسیب زا باشد. به عنوان مثال مسئولین باید پاسخگوی این سوالات باشند که آیا دانشگاه فرهنگیان در حال حاضر زیرساختهای لازم برای پذیرش دانشجو را داراست؟ موضوع بعدی بحث زیرساختهای علمی دانشگاه است یعنی دانشگاه فرهنگیان چقدر توانسته در جذب هیئت علمی موفق باشد؟
به تمامی این سوالات باید پاسخ داد و از طرفی ما باید در تحقق اهداف دانشگاه فرهنگیان نگاهی موازی داشته باشیم بدین معنا که یکی از اهداف دانشگاه فرهنگیان تامین معلم کارآزموده است، اما این تنها یکی از اهداف این دانشگاه است نه هدف محوری. به عبارتی هویت و اصالت دانشگاه فرهنگیان به تربیت معلم است نه صرفا تامین معلم. به همین خاطر افزایش ظرفیت باید با این ملاحظه انجام شود که همراه با تامین معلم اصالت و هویت معلم را زنده کنیم و اجازه ندهیم که افزایش کمی دانشجو معلمان منجر به کاهش کیفی تربیت دانشجومعلمان شود.
آیا به کارگیری دانشجویان فارغ التحصیل از دانشگاههای دیگر برای جبران کمبود معلم تصمیم درستی است؟
قبل از هرچیز باید به این سوال پاسخ داد که آیا با برگزاری یک دوره چند ماهه میتوان دانشجویان دانشگاههای دیگر را به صلاحیتهای حرفهای یک معلم مسلح کرد؟ در واقع یکی از نکات مثبت دانشگاه فرهنگیان این است که دانشجویان در این دانشگاه، زیست در فضای معلمانه را تجربه میکنند به همین خاطر است که دانشجویان این دانشگاه شاکله متفاوتی با دانشجویان سایر دانشگاههای دیگر دارند. زیست در فضای معلمانه بدین معناست که دانشجویان پس از چند سال با یک سری از مسائل در حوزه تعلیم و تربیت آشنا میشوند و میتوانند راجع به این مسائل نگاه دقیقتر و دغدغهمندانه تری داشته باشند؛ به عنوان مثال میتوانند مسائل تعلیم و تربیت را در لایه دوم و سوم نقد کند؛ ولی افراد دیگر شاید نقدهای سطحی تری نسبت به تعلیم و تربیت ارائه دهند به همین دلیل اولویت با دانشجویانی است که در فضای دانشگاه فرهنگیان و در فضای معلمانه رشد کرده اند.
برای اینکه در آینده شاهد چنین وضعیتی نباشیم باید در حوزه مدیریت و تامین منابع انسانی آموزش و پرورش چه تدابیری اندیشیده شود؟
درباره این مسئله میتوان گفت که باید در جذب و توزیع منابع انسانی عدالت ایجاد کنیم؛ یعنی ظرفیت شناسی مناطق به طور دقیق لحاظ شود. به طور مثال چرا باید مناسبات جذب و توزیع نیروی انسانی ما بدین صورت باشد که معلمی در شهری غیر از محل سکونت خود خدمت کند و پس از گذشت چند سال که به شهر خود بازگشت، شهر محل خدمت او مجددا از نیرو خالی شود. به همین خاطر باید در شاخصهای جذب و توزیع منابع انسانی بازنگریهایی صورت گیرد.
منبع خبر: خبرگزاری دانشجو
اخبار مرتبط: لزوم بازنگری در شاخص های جذب و توزیع منابع انسانی آموزش و پرورش / تربیت معلم یا تامین معلم؟
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران