خطای بایدن در نبرد علیه چین
به طور معمول، مؤثرترین سیاست خارجی، تاکتیکی هوشمند را برای یک موضوع استراتژیک به کار میگیرد. چارچوب بندی صحیح یک سیاست خارجی می تواند حمایت سیاسی داخلی را حفظ و متحدان را جذب کند. برعکس، چارچوببندی معیوب میتواند همه منافعی که سیاستهای خاص ممکن است داشته باشند را زیر سوال ببرد. وقتی صحبت از چین به میان میآید، دولت جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در خطر افتادن در دام دوم است.
از بسیاری جهات، سیاست کاخ سفید در مورد چین نتایج بسیار خوبی به همراه دارد. برخلاف سلف جمهوری خواه خود، رئیس جمهور پیشین دونالد ترامپ، بایدن با پشتکار دوستان و متحدانی را در اقیانوس هند و اقیانوس آرام و اروپا برای آمریکا دست و پا کرده است. ایالات متحده در راه ایجاد یک ائتلاف گسترده است که می تواند به حفظ یک رقابت بی پایان با چین کمک کند.
بایدن همچنین با حفظ تعرفه ها بر واردات چینی (اگرچه ممکن است برخی از آنها را برای مبارزه با تورم حذف کند) و اعمال تحریم های اضافی بر شرکت های فناوری چینی، فشار بر چین را حفظ کرده است. در عین حال، بایدن خطوط ارتباطی با رهبران چین را برای جلوگیری از تشدید تنش های خطرناک باز گذاشته است. مشاوران کلیدی امنیت ملی او اکنون به طور منظم با همتایان چینی خود ملاقات می کنند. خود بایدن سه تماس تلفنی و یک نشست مجازی با شی جین پینگ رئیس جمهور چین داشته است. انتظار می رود او در هفته های آینده هم دوباره با شی صحبت کند.
با این حال، این موفقیتهای تاکتیکی بایدن به خاطر یک سری اقدامات نادرست وی زیر سوال می رود. بایدن در اولین کنفرانس خبری خود در ماه مارس سال گذشته، رقابت آمریکا و چین را نبردی بین سودمندی دموکراسی ها در قرن بیست و یکم و خودکامگی ها خواند. در دسامبر گذشته، او «اجلاس مجازی دموکراسی ها» را برای تأکید بر همین موضوع تشکیل داد.
رقابت با چین به عنوان بخشی از نبرد بزرگ علیه استبداد در بهترین حالت احمقانه و در بدترین حالت خود ویرانگر است. حداقل، این روایت برای شرکای ایالات متحده ریاکارانه به نظر می رسد. تعداد کمی از متحدان موجود یا بالقوه واشنگتن دموکراسیهای نمونه هستند. ویتنام یک دیکتاتوری کمونیستی است، تایلند عملاً توسط حکومت نظامی حکومت می شود و وضع دموکراسی در فیلیپین و هند با سرعت نگران کننده ای رو به وخامت گذاشته است. سفر خود بایدن به عربستان سعودی در این هفته بر ضرورت همکاری با کشورهای غیردموکراسی تاکید داشت.
علاوه بر این، این که رقابت ایالات متحده و چین بخشی از رقابت جهانی بین دموکراسی و دیکتاتوری است، به سادگی درست نیست. کشورهای حامی ایالات متحده مانند ژاپن، ویتنام، استرالیا و هند بیشتر به دلیل تهدیدی که چین برای امنیت ملی آنها ایجاد می کند، این کار را انجام می دهند. ژاپن به سختی به عنوان قهرمان خستگی ناپذیر ترویج دموکراسی شناخته می شود. ادامه روابط صمیمانه هند با روسیه هم گواهی بر عمل گرایی آن است، نه تعهد ایدئولوژیک آن به دموکراسی.
برای بسیاری از کشورهای ثالث، رویکرد ایالات متحده به چین بیشتر نبرد بر سر قدرت به نظر می رسد تا ایدئولوژی. این کشورها - احتمالاً به درستی - مشکوک هستند که انگیزه ایالات متحده عمدتاً ناشی از ترس از دست دادن اولویت جهانی خود است. بنابراین، رقابت با چین صرفاً از منظر ایدئولوژیک، متهم به عدم صداقت فکری است. در واقع، کتاب گراهام آلیسون، «مقصد جنگ: آیا آمریکا و چین می توانند از دام توسیدید فرار کنند؟»به این دلیل پرفروش شده است که بحث اصلی آن این است که رقابت برای قدرت، نه ایدئولوژی، ایالات متحده و چین را به سمت درگیری سوق می دهد.
جنگ صلیبی بایدن برای دموکراسی ممکن است ایالات متحده را در کنج قرار دهد. زیرا نشان می دهد تغییر رژیم در چین تنها نتیجه قابل قبول این رقابت است و منطقاً، ایالات متحده با شکست دادن استبداد چین برنده رقابت است. این بازی با جمع جبری صفر سوالاتی را در مورد اینکه آیا این دو قدرت بزرگ می توانند به صورت مسالمت آمیز همزیستی کنند، ایجاد می کند.
در نهایت و خطرناکتر از همه، چارچوببندی بایدن، تهدید مرگبار برای دموکراسی ایالات متحده در داخل را نادیده میگیرد. همانطور که در جلسه استماع اخیر در روز ۶ ژانویه مشخص شد، ترامپ شکست خورده به طرز خطرناکی به لغو نتیجه انتخابات ریاست جمهوری قانونی نزدیک بوده است. امروز، به دلیل قطب بندی شدید سیاسی و تسلط ترامپ بر حزب جمهوری خواه، خطر اینکه دموکراسی ایالات متحده از بین برود، افزایش یافته است. اگر ایالات متحده نتواند از دموکراسی در داخل دفاع کند، تلاش برای غلبه دموکراسی بر دیکتاتوری در چین شعار توخالی به نظر می رسد.
پس ایالات متحده چگونه رقابت خود با چین را توضیح دهد؟ بهترین راه این است که گفته شود دلیل این رقابت منافع ملی است. بایدن می تواند برای آمریکایی ها، متحدان و چین روشن کند که ایالات متحده صرفاً به دنبال پیشبرد امنیت و منافع اقتصادی خود است. سازش و همکاری با چین تا زمانی امکان پذیر است که رفتار آن به چنین منافعی آسیب نرساند.
این چارچوب عملگرایانه و صادقانه احتمالاً نتایج بلندمدت بهتری به همراه خواهد داشت و از قضا، ماهیت سیاست بایدن در چین را تا به امروز توصیف می کند.
نویسنده : Minxin Pei
*منبع: Bloomberg
۳۱۱۳۱۱
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: خطای بایدن در نبرد علیه چین
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران