«چطور عاشق یک آدم جعلی شدم»

«چطور عاشق یک آدم جعلی شدم»
بی بی سی فارسی
«چطور عاشق یک آدم جعلی شدم»
  • چائول قصاب‌اوغلو
  • بی‌بی‌سی
یک ساعت پیش

منبع تصویر، YZABEL DZISKY

توضیح تصویر،

ایزابل دزیسکی در استانبول

عشق می‌تواند فریبنده باشد. حتی روابط عاشقانه رو در روی روزمره ما می‌تواند ماجرای‌های پنهان دردناکی در خود داشته باشد.

اما وقتی فقط از طریق دنیای مجازی و فناوری‌های پیشرفته وارد رابطه ‌شوید بیشتر احتمال دارد که احساسات عاشقانه‌تان دستخوش ناامیدی شود و آسیب ببیند.

این همان اتفاقی است که برای ایزابل دزیسکی، فیلمساز فرانسوی افتاد که فریفتهٔ دنیای دوستیابی اینترنتی شد و در نهایت در دام جعل ‌عمیق یا دیپ‌فیک گرفتار شد.

او برای بی‌بی‌سی تعریف می‌کند که چگونه در دام کت‌فیشینگ یا فریب اینترنتی افتاد و چگونه این فریب او را ویران کرد و چطور تلاش کرد تا حقیقت را دریابد و امید دارد تا بتواند قلب شکسته‌اش را مرهم بگذارد.

در سال ۲۰۱۷، ایزابل ۴۶ ساله و مجرد بود و تصمیم گرفته بود فیلم مستندی در مورد اپلیکیشن‌های دوستیابی بسازد. برنامه‌ٔ او این بود که با افرادی به طور اتفاقی مصاحبه کند و در جستجوی مشارکت‌کنندگان احتمالی باشد اما ایدهٔ ساخت این فیلم مستند موقعیتی برای خود او بود تا عشق زندگی‌اش را جستجو کند.

بیشتر بخوانید:

  • زندگی‌ سکسی واقعی (و غیر‌واقعی) بلا تورن
  • آیا سکس آنلاین می‌تواند جای خالی رابطه حضوری را پرکند؟
  • چطور در اینترنت مثل احمق‌ها رفتار نکنیم

او می‌گوید: «دوستان مجردم از ماجرا‌های جالب عاشقانه و قرار‌هایی که در این شبکه‌های دوستیابی می‌گذاشتند، تعریف می‌کردند. ابتدا فکر کردم پی موضوع را بگیرم و با افراد مصاحبه کنم، اما بعد فکر کردم اگر دیگران می‌توانند رابطهٔ عاشقانه‌ای در این شبکه‌ها پیدا کنند شاید من هم بتوانم».

ایزابل مرد خوش‌قیافه‌ای را در این شبکه‌ها پیدا کرد. نام او «تونی» (کولبی) بود البته این نامی بود که ابتدا خودش را با آن معرفی کرد، جراحی ساکن لس‌آنجلس که تصمیم داشت به‌زودی به فرانسه برود.

ایزابل اولین قدم را برداشت، «لایک و سوایپ» کرد. کشش دو‌ جانبه بود آنها با هم «مچ» شدند. حدود یک هفته با هم گپ زدند و ایزابل از همانندی‌ها و همسانی‌هایی که داشتند حیرت می‌کرد.

«او از زندگی‌اش می‌گفت و من هم از زندگی خودم می‌گفتم. جالب اینجا بود که نام سگ‌ها و نام دخترهای هر دوی ما شبیه به‌هم بود. زنان از این همانندی‌ها و شباهت‌های اتفاقی خوش‌شان می‌آید و آن را جذاب می‌بینند. از این رو دل به این ماجرای عاشقانه سپردم تا مرا با خود به هر جا بخواهد بکشاند». در مرحلهٔ بعدی ایزابل از او خواست که همدیگر را در تماس تصویری ببینند.

یک شب که ایزابل با دوستانش بیرون رفته بودند او با «تونی» تماس گرفت و در طول این تماس تصویری که ده دقیقه طول کشید چهرهٔ او را به دوستانش نشان داد.

تصویر نزدیک یک کلهٔ متحرک که به سختی در قاب کوچک تلفن همراه جا می‌شد.

توضیح تصویر،

ایزابل در صفحه نمایشی بزرگتر از موبایلش متوجه غیر عادی بودن اوضاع شد

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکسترادیو فارسی بی‌بی‌سی

پادکست چشم‌انداز بامدادی رادیو بی‌بی‌سی – دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱

پادکست

پایان پادکست

ایزابل به یاد می‌آورد: «وقتی تماس تصویری برقرار می‌کنید بیشتر اوقات به تصویر خودتان توجه می‌کنید که خوب و زیبا به‌نظر برسید و کمتر به طرف مقابل توجه می‌کنید به همین دلیل چندان به جزئیات تصویر او دقت نکردم».

با پیام‌ها و تماس‌های تصویری کوتاه آنها به رابطهٔ خود ادامه دادند تا اینکه «تونی» ناگهان بدون هیچ دلیلی دیگر به او جواب نداد.

سرانجام وقتی جواب داد گفت که نامش «تونی» نیست و نام حقیقی‌اش «مراد» است.

«تعجب کردم، باز‌هم شباهت تصادفی دیگری بود چون همسر سابق من هم مراد نام داشت. او گفت اهل ترکیه است و در استانبول زندگی می‌کند. من هیچ عصبانی نشدم فقط تعجب کرده بودم».

«وقتی از او پرسیدم چرا نامش را تغییر داده بود او گفت چون اهل خاورمیانه و عرب‌تبار بود فکر کرده بود که شاید من از او پرهیز کنم. من به او گفتم که در این زمینه هیچ مشکلی ندارم و همسر سابق من هم فرانسوی عرب‌ و ترک‌تبار بود و به او گفتم از نظر من تصادف جالبی است. اصلاً نگران و ناراحت نباش». ‌

«تصمیم گرفتم نام او را در گوگل جستجو کنم در آنجا اطلاعات زیادی در مورد او وجود داشت. من عکس‌ها و فیلم‌هایی به زبان ترکی دیدم. او همه‌جا حضور داشت، حتی در برنامه‌های تلویزیونی. هیچ تردیدی نداشتم که خودش است، او واقعاً وجود داشت و جراح مشهوری بود».

همه‌چیز برای ایزابل خوب پیش می‌رفت. گفتگو‌های کوتاه تصویری و نامه‌های پر‌آب‌و‌تاب عاشقانه برایش کافی بود و قول اینکه «به زودی به دیدارت خواهم آمد».

اما «مراد» گفت اول باید به شانگهای سفر کند. در این سفر بود که اولین زنگ خطر برای ایزابل به صدا درآمد. «او با من تماس گرفت و گفت در شانگهای است تا مقداری تجهیزات پزشکی بخرد اما کارت اعتباری‌اش کار نمی‌کند و از من کمک خواست، او از من خواست تا ۳۰۰۰ یورو برایش بفرستم». پس از آن «مراد» گفت سرانجام به پاریس خواهد آمد تا دیداری واقعی با ایزابل داشته باشد.

ایزابل از اینکه چنین جراح مشهوری به پول او نیاز پیدا کرده باشد هیجان‌زده شد و ماجرا را برای یکی از دوستانش تعریف کرد.

هردو مشکوک شدند اما او تصمیم گرفت از طریق شبکهٔ بین‌المللی انتقال پول ۲۰۰ یورو برای او بفرستد.

«نمی‌دانم چرا این کار را کردم، شاید چون فکر می‌کردم استفاده از کارت‌های اعتباری ترکیه در آن کشور مشکلاتی داشته باشد. او از من تشکر کرد و بلیط پرواز شانگهای به پاریس خود را به من نشان داد و گفت سه روز دیگر در پاریس خواهم بود».

وقتی روز موعود فرا‌رسید، ایزابل از تصور اولین دیدار رو‌در‌رو هیجان‌زده بود. «برای استقبال از او به فرودگاه رفتم. انتظار و انتظار... اما نیامد... ». وقتی ایزابل به ماجرای آن روز در فرودگاه رسید، مکث کرد و آه عمیقی کشید.

«تلاش کردم با او تماس بگیرم اما پاسخی نداد. چند روز در سکوت و بی‌خبری گذشت. دیگر به‌شدّت عصبانی شده بودم، چرا جواب نمی‌داد؟ اما هنوز به او علاقه داشتم و می‌خواستم جوابم را بدهد. من نیاز داشتم که او جوابم را بدهد».

برای پخش این فایل لطفا جاوا اسکریپت را فعال یا از یک مرورگر دیگر استفاده کنید.توضیح ویدئو،

فناوری تولید تصاویری که حقیقی به نظر می‌رسند، اما از اساس جعلی‌اند

احتمال کت‌فیشینگ و فریب اینترنتی و کلاهبرداری‌ آنلاین به ذهن ایزابل رسید اما تصورش را هم نمی‌توانست بکند.

او با خودش می‌گفت: «امکان ندارد، من بارها با او تماس تصویری داشتم. او واقعی است. دوستانم او را دیده‌اند. فرزندانم او را دیده‌اند. احساس می‌کردم عقلم را از دست داده‌ام. چنین چیزی امکان نداشت اتفاق بیفتد».

چند روز پس از آن «مراد» دوباره تماس گرفت اما این بار ایزابل از او خواست که او را به طور تصویری در صفحه نمایش بزرگ‌تری ببیند از این رو با کامپیوترش با او تماس گرفت.

منبع تصویر، Getty Images

«کیفیت تماس خوب نبود، فکر کردم شاید اشکال از خط ارتباطی باشد. تصویر هم با کمی تأخیر می‌رسید. در تمام مدتی که با من صحبت می‌کرد صدای "کلیک، کلیک، کلیک" می‌شنیدم. به طرف صفحه نمایش کامیپوتر خم شده بودم و به دقت نگاه می‌کردم و می‌دیدم که تصویر ثابت است».

او نیاز به نظر کارشناسانه داشت و دوستی که کار ویرایش فیلم انجام می‌داد به او کمک کرد. به او گفتند که فیلم «دیپ‌فیک اوباما» را در یوتیوب تماشا کند.

او شباهت‌های زیادی میان تماس‌های تصویری خودش و فیلم‌های دیپ‌فیک یا جعل‌ عمیق در اینترنت دید. سرانجام پذیرفت که فریب خورده است. واضح بود که صدا و تصویر دستکاری شده بود.

«احساس حماقت و شرم و ساده ‌لوحی می‌کردم. من زنی با چنین روحیهٔ پرشور بودم که هرگز از پا نیفتاده بودم. با این ماجرا حس کردم به وجودم دستبرد زدند، احساساتم را دزدیدند و به روح و جانم تجاوز کردند. ما حرف‌های قشنگی به هم زدیم و برای هم نوشتیم، من او را باور کرده بودم. من او را به فرزندانم نشان دادم».

خشم، او را به یافتن فردی که پشت این ماجرا بود واداشت، اما او دوباره سکوت کرده بود. ایزابل هم‌چنان برای او می‌نوشت و حتی پیشنهاد مبلغی پول کرد تا دوباره او را وادار به گفتگو کند. وقتی توانست دوباره با او تماس تصویری داشته باشد باز همان صدای کلیک‌کلیک را شنید. حالا وقتش بود...

«من گفتم تو کی هستی؟ می‌دانم که مراد نیستی اما بگو کی هستی؟ مدتی سکوت کرد و سپس پرسید چرا چنین سؤالی می‌کنم و تماس را قطع کرد.»

برای پخش این فایل لطفا جاوا اسکریپت را فعال یا از یک مرورگر دیگر استفاده کنید.توضیح ویدئو،

!دیگر به چشمانتان هم نمی‌توانید اعتماد کنید

اما در نهایت شگفتی او دوباره برایم نوشت که نامش دیوید است و هکر ۲۰ ساله‌ای اهل نیجریه است.

«از او پرسیدم چرا چنین کاری می‌کند. «تو باعث شدی من عاشقت شوم، تو از من پول خواستی» او گفت با این فریب‌های اینترنتی از بسیاری افراد پول گرفته است، آنها شبکهٔ وسیعی در سراسر جهان هستند. ما حتی با هم تماس تصویری برقرار کردیم و او را همراه با دوستش دیدم. او گفت با این کلاهبرداری‌ها توانسته‌ است ثروتمند شود و دلش می‌خواست بازیکن فوتبال شود و در کانادا تحصیل کند».

دیوید گفت نام مراد را اتفاقی ساخته است بدون اینکه حتی فکرش را کرده باشد که این هم‌نامی و اتفاق تصادفی چه معنایی برای ایزابل می‌تواند داشته باشد.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

فریبکاری‌های اینترنتی در دوران کرونا افزایش یافت

ایزابل در‌هم شکسته بود اما نمی‌توانست به راحتی از عشق «واقعی» که به مراد «جعلی» پیدا کرده بود بگذرد.

در جستجوی راه‌حل تلاش کرد مرد جراح واقعی را که هویت او دزدیده شده بود پیدا کند. تلفنی از او در یکی از حساب‌های کاربری‌اش در شبکه‌های اجتماعی پیدا کرد و با او تماس گرفت.

این جراح ترک ابتدا تماس‌های او را جواب نداد. او از حساب‌های جعلی متعددی که به نام او ساخته بودند خبر داشت اما نمی‌خواست درگیر این کلاهبرداری‌های اینترنتی شود.

«تصمیم گرفتم پیام تصویری برای او بفرستم. من گفتم من واقعی هستم. فکر کنم شما هک شده باشید، قصد هیچ آزاری ندارم، ما نقاط مشترک فراوانی داریم. مایلم شما را ملاقات کنم و همهٔ مدارکی که دارم در اختیار شما بگذارم».

ایزابل به مراد گفت قصد سفر به استانبول دارد و مراد قبول کرد با او ملاقات کند. ایزابل فوراً بلیطی به مقصد ترکیه تهیه کرد.

او به‌خاطر می‌آورد: «تنگهٔ بسفور زیبا و باشکوه بود اما من احساس تنهایی می‌کردم...»

به نظر می‌آمد این جراح در تصمیم برای دیدار این غریبه تجدید نظر کرده بود.

منبع تصویر، YZABEL DZISKY

توضیح تصویر،

Yzabel in Istanbul

«من به بیمارستان رفتم. برای من سخت بود، ماه‌ها خیال می‌کردم که با او گفتگو می‌کنم. وقتی در را باز کردم، منشی گفت که او منتظر من است و آنجا بود که برای اولین بار او را دیدم، او واقعی بود... ».

ایزابل در یادآوری خاطرهٔ اولین دیدار کمی تأمل کرد. دیدم که اشک از چشمانش سرازیر شد و صدایش شروع به لرزیدن کرد.

«او نمی‌دانست چه احساسی نسبت به او دارم اما خیلی خوب برخورد کرد. تلاش کردم احساساتی نشوم. من سعی می‌کردم احساساتم را نشان ندهم اما حریف قلبم نمی‌شدم... هم‌چنان به خودم می‌گفتم نه این حقیقت ندارد، این او نیست».

«سپس کاغذ‌ها و مدارک را به او نشان دادم، اسکرین‌شات‌های گفتگو‌هایی که با هکر داشتم تا او بتواند آنها را در اختیار پلیس بگذارد. چهره‌اش دگرگون شد. گفت نمی‌تواند بیمارانش را منتظر بگذارد به همین دلیل توافق کردیم برای شام همدیگر را ملاقات کنیم».

ایزابل می‌گوید آنها شب خوبی را با صحبت از همه آنچه اتفاق افتاده بود گذراندند. او تصمیم گرفت از ماجرایی که بر سرش آمده بود فیلمی بسازد و با چند تهیه‌کننده و بازیگر در ترکیه گفتگو کرد. چندین بار دیگر به استانبول و دیدار این جراح رفت.

«ما مدتی با هم در ارتباط بودیم اما این ارتباط به پایان رسید. دوران زیبایی بود. او از حساب‌های کاربری جعلی و کلاهبرداری‌های اینترنتی صدمهٔ شدیدی خورده بود و دیگر طاقت چنین ماجرا‌هایی را نداشت».

بی‌بی‌سی با این پزشک و وکیل او در ترکیه تماس گرفت. آنها از اظهار‌نظر در این مورد خودداری کردند اما گفتند تلاش خواهند کرد نسبت به حساب‌های جعلی که به نام این پزشک باز شده است به مردم هشدار دهند. این اولین بار نبود که این پزشک با فردی که به این روش فریب خورده بود مواجه می‌شد.

شکایت رسمی هم تنظیم شد اما پیگیری چنین جرایم سایبری و اینترنتی در کشور ترکیه کار آسانی نیست چون شواهد کافی برای آن در دسترس نیست. ردیابی منابع حساب‌های جعلی دشوار است و بیشتر آنها در کشور‌های دیگر هستند.

برای پخش این فایل لطفا جاوا اسکریپت را فعال یا از یک مرورگر دیگر استفاده کنید.توضیح ویدئو،

جعل عمیق؛ دردسرها و نگرانی‌هایش

ایزابل دل‌شکسته در پی التیام قلب خود بود و امیدوار بود ساخت فیلم به او در این راه کمک کند.

پیام او برای همهٔ کسانی که در دام جعل عمیق (دیپ‌فیک) و فریب‌های اینترنتی (کت‌فیشینگ) می‌افتند این است، او می‌گوید: «ما باید مقابله کنیم. باید این اشباح را تعقیب کنیم. فکر می‌کنم به قدر کافی در مورد این موضوع صحبت نمی‌کنیم چون احساس شرمساری می‌کنیم».

با وجود شرمساری از ضرر‌های مادی که ایزابل در این فریب اینترنتی متحمل شده است باز افراد را تشویق می‌‌کند تا تجربه‌های خود را از چنین کلاهبرداری‌هایی با خانواده و دوستان در‌میان بگذارند.

«باید به واقعیت دست یابیم. ما وارد این اپلیکیشن‌ها می‌شویم چون در پی دوست داشتن و دوست ‌داشته شدن هستیم. این حس همانند مخدر است انسان مدام بیشتر و بیشتر به آن نیاز دارد. در این محبت مجازی غرق می‌شوید. این شبکه‌ها برای آشنایی با افراد جدید مناسب هستند اما باید در اولین فرصت آنها را به طور حضوری و واقعی ملاقات کنید. رابطهٔ واقعی را نباید از دست بدهید چون اگر رابطهٔ واقعی نباشد به‌راستی احساس تنهایی می‌کنید».

**مراد نام واقعی مرد جراح نیست. هویت او به درخواست خودش محفوظ است.

کت‌فیشینگ یا فریب اینترنتی چیست و چطور می‌توان از آن در امان بود؟

«کت‌فیشینگ» زمانی است که فردی حساب کاربری جعلی در شبکه‌های اجتماعی می‌سازد تا افرادی را که در جستجوی رابطهٔ عاطفی هستند فریب دهد و از آنها اخاذی کند.

پلیس در مورد فریب‌های عاشقانهٔ اینترنتی هشدار می‌دهد و می‌گوید آنها تمام تلاش خود را برای جلب اعتماد طرف مقابل‌شان به کار می‌برند تا او را متقاعد کنند که در یک رابطهٔ واقعی هستند. آنها از زبان چرب‌و‌نرم برای فریب و راضی کردن طعمه‌های خود استفاده می‌کند به طوری که وقتی از آنها درخواست پول می‌کنند هیچ نگرانی و هشداری در ذهن آنها ایجاد نمی‌شود.

برای جلوگیری از افتادن در دام فریب‌های اینترنتی:

  • تا می‌توانید سؤال کنید. به اطلاعاتی که در حساب کاربری و صفحهٔ افراد آمده است اکتفا نکنید.
  • از اینترنت استفاده کنید و برای کسب اطلاعات منابع دیگر را هم جستجو کنید و حساب‌های کاربری فردی را که با او گفتگو می‌کنید در شبکه‌های اجتماعی چک کنید.
  • با خانواده و دوستان خود صحبت کنید. از دیگران برای درستی و اصالت حساب کاربری فرد مورد‌نظرتان راهنمایی بخواهید.
  • در همان شبکهٔ دوستیابی گفتگو کنید و شمارهٔ شخصی و ای‌میل خود را پیش از شناخت کامل در اختیار دیگری نگذارید.
  • هرگز پول نپردازید. اگر در سایت دوستیابی کسی از شما درخواست پول کرد برای آنها پولی نفرستید.

«دیپ‌فیک» یا «جعل‌عمیق» چیست؟

دیپ‌فیک اصطلاحی است که به هر فیلم و ویدئویی گفته می‌شود که صورت و چهرهٔ افراد به کمک هوش مصنوعی یا هر ابزار دیجیتال دیگر عوض شده باشد.

اپلیکیشن‌ها و فیلتر‌های گوناگونی وجود دارند که چهره را به طور واقعی و باور‌پذیر در عکس‌ و فیلم‌ها تغییر می‌دهند اما همهٔ آنها از هوش مصنوعی برای این کار استفاده نمی‌کنند.

"دیپ" از اصطلاح یادگیری عمیق گرفته شده است که شاخه‌ای از هوش مصنوعی است که از شبکه‌های عصبی استفاده می‌کند. شبکه‌های عصبی نوعی روش یادگیری ماشینی هستند که شباهت‌هایی با عملکرد مغز انسان دارد.

  • خبرهای بیشتر را در کانال تلگرام بی‌‌بی‌سی فارسی دنبال کنید

«چطور عاشق یک آدم جعلی شدم»

  • چائول قصاب‌اوغلو
  • بی‌بی‌سی
ایزابل دزیسکی

منبع تصویر، YZABEL DZISKY

توضیح تصویر،

ایزابل دزیسکی در استانبول

عشق می‌تواند فریبنده باشد. حتی روابط عاشقانه رو در روی روزمره ما می‌تواند ماجرای‌های پنهان دردناکی در خود داشته باشد.

اما وقتی فقط از طریق دنیای مجازی و فناوری‌های پیشرفته وارد رابطه ‌شوید بیشتر احتمال دارد که احساسات عاشقانه‌تان دستخوش ناامیدی شود و آسیب ببیند.

این همان اتفاقی است که برای ایزابل دزیسکی، فیلمساز فرانسوی افتاد که فریفتهٔ دنیای دوستیابی اینترنتی شد و در نهایت در دام جعل ‌عمیق یا دیپ‌فیک گرفتار شد.

او برای بی‌بی‌سی تعریف می‌کند که چگونه در دام کت‌فیشینگ یا فریب اینترنتی افتاد و چگونه این فریب او را ویران کرد و چطور تلاش کرد تا حقیقت را دریابد و امید دارد تا بتواند قلب شکسته‌اش را مرهم بگذارد.

در سال ۲۰۱۷، ایزابل ۴۶ ساله و مجرد بود و تصمیم گرفته بود فیلم مستندی در مورد اپلیکیشن‌های دوستیابی بسازد. برنامه‌ٔ او این بود که با افرادی به طور اتفاقی مصاحبه کند و در جستجوی مشارکت‌کنندگان احتمالی باشد اما ایدهٔ ساخت این فیلم مستند موقعیتی برای خود او بود تا عشق زندگی‌اش را جستجو کند.

بیشتر بخوانید:

او می‌گوید: «دوستان مجردم از ماجرا‌های جالب عاشقانه و قرار‌هایی که در این شبکه‌های دوستیابی می‌گذاشتند، تعریف می‌کردند. ابتدا فکر کردم پی موضوع را بگیرم و با افراد مصاحبه کنم، اما بعد فکر کردم اگر دیگران می‌توانند رابطهٔ عاشقانه‌ای در این شبکه‌ها پیدا کنند شاید من هم بتوانم».

ایزابل مرد خوش‌قیافه‌ای را در این شبکه‌ها پیدا کرد. نام او «تونی» (کولبی) بود البته این نامی بود که ابتدا خودش را با آن معرفی کرد، جراحی ساکن لس‌آنجلس که تصمیم داشت به‌زودی به فرانسه برود.

ایزابل اولین قدم را برداشت، «لایک و سوایپ» کرد. کشش دو‌ جانبه بود آنها با هم «مچ» شدند. حدود یک هفته با هم گپ زدند و ایزابل از همانندی‌ها و همسانی‌هایی که داشتند حیرت می‌کرد.

«او از زندگی‌اش می‌گفت و من هم از زندگی خودم می‌گفتم. جالب اینجا بود که نام سگ‌ها و نام دخترهای هر دوی ما شبیه به‌هم بود. زنان از این همانندی‌ها و شباهت‌های اتفاقی خوش‌شان می‌آید و آن را جذاب می‌بینند. از این رو دل به این ماجرای عاشقانه سپردم تا مرا با خود به هر جا بخواهد بکشاند». در مرحلهٔ بعدی ایزابل از او خواست که همدیگر را در تماس تصویری ببینند.

یک شب که ایزابل با دوستانش بیرون رفته بودند او با «تونی» تماس گرفت و در طول این تماس تصویری که ده دقیقه طول کشید چهرهٔ او را به دوستانش نشان داد.

تصویر نزدیک یک کلهٔ متحرک که به سختی در قاب کوچک تلفن همراه جا می‌شد.

توضیح تصویر،

ایزابل در صفحه نمایشی بزرگتر از موبایلش متوجه غیر عادی بودن اوضاع شد

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهید
پادکست
رادیو فارسی بی‌بی‌سی

پادکست چشم‌انداز بامدادی رادیو بی‌بی‌سی – دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱

پادکست

پایان پادکست

ایزابل به یاد می‌آورد: «وقتی تماس تصویری برقرار می‌کنید بیشتر اوقات به تصویر خودتان توجه می‌کنید که خوب و زیبا به‌نظر برسید و کمتر به طرف مقابل توجه می‌کنید به همین دلیل چندان به جزئیات تصویر او دقت نکردم».

با پیام‌ها و تماس‌های تصویری کوتاه آنها به رابطهٔ خود ادامه دادند تا اینکه «تونی» ناگهان بدون هیچ دلیلی دیگر به او جواب نداد.

سرانجام وقتی جواب داد گفت که نامش «تونی» نیست و نام حقیقی‌اش «مراد» است.

«تعجب کردم، باز‌هم شباهت تصادفی دیگری بود چون همسر سابق من هم مراد نام داشت. او گفت اهل ترکیه است و در استانبول زندگی می‌کند. من هیچ عصبانی نشدم فقط تعجب کرده بودم».

«وقتی از او پرسیدم چرا نامش را تغییر داده بود او گفت چون اهل خاورمیانه و عرب‌تبار بود فکر کرده بود که شاید من از او پرهیز کنم. من به او گفتم که در این زمینه هیچ مشکلی ندارم و همسر سابق من هم فرانسوی عرب‌ و ترک‌تبار بود و به او گفتم از نظر من تصادف جالبی است. اصلاً نگران و ناراحت نباش». ‌

«تصمیم گرفتم نام او را در گوگل جستجو کنم در آنجا اطلاعات زیادی در مورد او وجود داشت. من عکس‌ها و فیلم‌هایی به زبان ترکی دیدم. او همه‌جا حضور داشت، حتی در برنامه‌های تلویزیونی. هیچ تردیدی نداشتم که خودش است، او واقعاً وجود داشت و جراح مشهوری بود».

همه‌چیز برای ایزابل خوب پیش می‌رفت. گفتگو‌های کوتاه تصویری و نامه‌های پر‌آب‌و‌تاب عاشقانه برایش کافی بود و قول اینکه «به زودی به دیدارت خواهم آمد».

اما «مراد» گفت اول باید به شانگهای سفر کند. در این سفر بود که اولین زنگ خطر برای ایزابل به صدا درآمد. «او با من تماس گرفت و گفت در شانگهای است تا مقداری تجهیزات پزشکی بخرد اما کارت اعتباری‌اش کار نمی‌کند و از من کمک خواست، او از من خواست تا ۳۰۰۰ یورو برایش بفرستم». پس از آن «مراد» گفت سرانجام به پاریس خواهد آمد تا دیداری واقعی با ایزابل داشته باشد.

ایزابل از اینکه چنین جراح مشهوری به پول او نیاز پیدا کرده باشد هیجان‌زده شد و ماجرا را برای یکی از دوستانش تعریف کرد.

هردو مشکوک شدند اما او تصمیم گرفت از طریق شبکهٔ بین‌المللی انتقال پول ۲۰۰ یورو برای او بفرستد.

«نمی‌دانم چرا این کار را کردم، شاید چون فکر می‌کردم استفاده از کارت‌های اعتباری ترکیه در آن کشور مشکلاتی داشته باشد. او از من تشکر کرد و بلیط پرواز شانگهای به پاریس خود را به من نشان داد و گفت سه روز دیگر در پاریس خواهم بود».

وقتی روز موعود فرا‌رسید، ایزابل از تصور اولین دیدار رو‌در‌رو هیجان‌زده بود. «برای استقبال از او به فرودگاه رفتم. انتظار و انتظار... اما نیامد... ». وقتی ایزابل به ماجرای آن روز در فرودگاه رسید، مکث کرد و آه عمیقی کشید.

«تلاش کردم با او تماس بگیرم اما پاسخی نداد. چند روز در سکوت و بی‌خبری گذشت. دیگر به‌شدّت عصبانی شده بودم، چرا جواب نمی‌داد؟ اما هنوز به او علاقه داشتم و می‌خواستم جوابم را بدهد. من نیاز داشتم که او جوابم را بدهد».

توضیح ویدئو،

فناوری تولید تصاویری که حقیقی به نظر می‌رسند، اما از اساس جعلی‌اند

احتمال کت‌فیشینگ و فریب اینترنتی و کلاهبرداری‌ آنلاین به ذهن ایزابل رسید اما تصورش را هم نمی‌توانست بکند.

او با خودش می‌گفت: «امکان ندارد، من بارها با او تماس تصویری داشتم. او واقعی است. دوستانم او را دیده‌اند. فرزندانم او را دیده‌اند. احساس می‌کردم عقلم را از دست داده‌ام. چنین چیزی امکان نداشت اتفاق بیفتد».

چند روز پس از آن «مراد» دوباره تماس گرفت اما این بار ایزابل از او خواست که او را به طور تصویری در صفحه نمایش بزرگ‌تری ببیند از این رو با کامپیوترش با او تماس گرفت.

منبع تصویر، Getty Images

«کیفیت تماس خوب نبود، فکر کردم شاید اشکال از خط ارتباطی باشد. تصویر هم با کمی تأخیر می‌رسید. در تمام مدتی که با من صحبت می‌کرد صدای "کلیک، کلیک، کلیک" می‌شنیدم. به طرف صفحه نمایش کامیپوتر خم شده بودم و به دقت نگاه می‌کردم و می‌دیدم که تصویر ثابت است».

او نیاز به نظر کارشناسانه داشت و دوستی که کار ویرایش فیلم انجام می‌داد به او کمک کرد. به او گفتند که فیلم «دیپ‌فیک اوباما» را در یوتیوب تماشا کند.

او شباهت‌های زیادی میان تماس‌های تصویری خودش و فیلم‌های دیپ‌فیک یا جعل‌ عمیق در اینترنت دید. سرانجام پذیرفت که فریب خورده است. واضح بود که صدا و تصویر دستکاری شده بود.

«احساس حماقت و شرم و ساده ‌لوحی می‌کردم. من زنی با چنین روحیهٔ پرشور بودم که هرگز از پا نیفتاده بودم. با این ماجرا حس کردم به وجودم دستبرد زدند، احساساتم را دزدیدند و به روح و جانم تجاوز کردند. ما حرف‌های قشنگی به هم زدیم و برای هم نوشتیم، من او را باور کرده بودم. من او را به فرزندانم نشان دادم».

خشم، او را به یافتن فردی که پشت این ماجرا بود واداشت، اما او دوباره سکوت کرده بود. ایزابل هم‌چنان برای او می‌نوشت و حتی پیشنهاد مبلغی پول کرد تا دوباره او را وادار به گفتگو کند. وقتی توانست دوباره با او تماس تصویری داشته باشد باز همان صدای کلیک‌کلیک را شنید. حالا وقتش بود...

«من گفتم تو کی هستی؟ می‌دانم که مراد نیستی اما بگو کی هستی؟ مدتی سکوت کرد و سپس پرسید چرا چنین سؤالی می‌کنم و تماس را قطع کرد.»

توضیح ویدئو،

!دیگر به چشمانتان هم نمی‌توانید اعتماد کنید

اما در نهایت شگفتی او دوباره برایم نوشت که نامش دیوید است و هکر ۲۰ ساله‌ای اهل نیجریه است.

«از او پرسیدم چرا چنین کاری می‌کند. «تو باعث شدی من عاشقت شوم، تو از من پول خواستی» او گفت با این فریب‌های اینترنتی از بسیاری افراد پول گرفته است، آنها شبکهٔ وسیعی در سراسر جهان هستند. ما حتی با هم تماس تصویری برقرار کردیم و او را همراه با دوستش دیدم. او گفت با این کلاهبرداری‌ها توانسته‌ است ثروتمند شود و دلش می‌خواست بازیکن فوتبال شود و در کانادا تحصیل کند».

دیوید گفت نام مراد را اتفاقی ساخته است بدون اینکه حتی فکرش را کرده باشد که این هم‌نامی و اتفاق تصادفی چه معنایی برای ایزابل می‌تواند داشته باشد.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

فریبکاری‌های اینترنتی در دوران کرونا افزایش یافت

ایزابل در‌هم شکسته بود اما نمی‌توانست به راحتی از عشق «واقعی» که به مراد «جعلی» پیدا کرده بود بگذرد.

در جستجوی راه‌حل تلاش کرد مرد جراح واقعی را که هویت او دزدیده شده بود پیدا کند. تلفنی از او در یکی از حساب‌های کاربری‌اش در شبکه‌های اجتماعی پیدا کرد و با او تماس گرفت.

این جراح ترک ابتدا تماس‌های او را جواب نداد. او از حساب‌های جعلی متعددی که به نام او ساخته بودند خبر داشت اما نمی‌خواست درگیر این کلاهبرداری‌های اینترنتی شود.

«تصمیم گرفتم پیام تصویری برای او بفرستم. من گفتم من واقعی هستم. فکر کنم شما هک شده باشید، قصد هیچ آزاری ندارم، ما نقاط مشترک فراوانی داریم. مایلم شما را ملاقات کنم و همهٔ مدارکی که دارم در اختیار شما بگذارم».

ایزابل به مراد گفت قصد سفر به استانبول دارد و مراد قبول کرد با او ملاقات کند. ایزابل فوراً بلیطی به مقصد ترکیه تهیه کرد.

او به‌خاطر می‌آورد: «تنگهٔ بسفور زیبا و باشکوه بود اما من احساس تنهایی می‌کردم...»

به نظر می‌آمد این جراح در تصمیم برای دیدار این غریبه تجدید نظر کرده بود.

منبع تصویر، YZABEL DZISKY

توضیح تصویر،

Yzabel in Istanbul

«من به بیمارستان رفتم. برای من سخت بود، ماه‌ها خیال می‌کردم که با او گفتگو می‌کنم. وقتی در را باز کردم، منشی گفت که او منتظر من است و آنجا بود که برای اولین بار او را دیدم، او واقعی بود... ».

ایزابل در یادآوری خاطرهٔ اولین دیدار کمی تأمل کرد. دیدم که اشک از چشمانش سرازیر شد و صدایش شروع به لرزیدن کرد.

«او نمی‌دانست چه احساسی نسبت به او دارم اما خیلی خوب برخورد کرد. تلاش کردم احساساتی نشوم. من سعی می‌کردم احساساتم را نشان ندهم اما حریف قلبم نمی‌شدم... هم‌چنان به خودم می‌گفتم نه این حقیقت ندارد، این او نیست».

«سپس کاغذ‌ها و مدارک را به او نشان دادم، اسکرین‌شات‌های گفتگو‌هایی که با هکر داشتم تا او بتواند آنها را در اختیار پلیس بگذارد. چهره‌اش دگرگون شد. گفت نمی‌تواند بیمارانش را منتظر بگذارد به همین دلیل توافق کردیم برای شام همدیگر را ملاقات کنیم».

ایزابل می‌گوید آنها شب خوبی را با صحبت از همه آنچه اتفاق افتاده بود گذراندند. او تصمیم گرفت از ماجرایی که بر سرش آمده بود فیلمی بسازد و با چند تهیه‌کننده و بازیگر در ترکیه گفتگو کرد. چندین بار دیگر به استانبول و دیدار این جراح رفت.

«ما مدتی با هم در ارتباط بودیم اما این ارتباط به پایان رسید. دوران زیبایی بود. او از حساب‌های کاربری جعلی و کلاهبرداری‌های اینترنتی صدمهٔ شدیدی خورده بود و دیگر طاقت چنین ماجرا‌هایی را نداشت».

بی‌بی‌سی با این پزشک و وکیل او در ترکیه تماس گرفت. آنها از اظهار‌نظر در این مورد خودداری کردند اما گفتند تلاش خواهند کرد نسبت به حساب‌های جعلی که به نام این پزشک باز شده است به مردم هشدار دهند. این اولین بار نبود که این پزشک با فردی که به این روش فریب خورده بود مواجه می‌شد.

شکایت رسمی هم تنظیم شد اما پیگیری چنین جرایم سایبری و اینترنتی در کشور ترکیه کار آسانی نیست چون شواهد کافی برای آن در دسترس نیست. ردیابی منابع حساب‌های جعلی دشوار است و بیشتر آنها در کشور‌های دیگر هستند.

توضیح ویدئو،

جعل عمیق؛ دردسرها و نگرانی‌هایش

ایزابل دل‌شکسته در پی التیام قلب خود بود و امیدوار بود ساخت فیلم به او در این راه کمک کند.

پیام او برای همهٔ کسانی که در دام جعل عمیق (دیپ‌فیک) و فریب‌های اینترنتی (کت‌فیشینگ) می‌افتند این است، او می‌گوید: «ما باید مقابله کنیم. باید این اشباح را تعقیب کنیم. فکر می‌کنم به قدر کافی در مورد این موضوع صحبت نمی‌کنیم چون احساس شرمساری می‌کنیم».

با وجود شرمساری از ضرر‌های مادی که ایزابل در این فریب اینترنتی متحمل شده است باز افراد را تشویق می‌‌کند تا تجربه‌های خود را از چنین کلاهبرداری‌هایی با خانواده و دوستان در‌میان بگذارند.

«باید به واقعیت دست یابیم. ما وارد این اپلیکیشن‌ها می‌شویم چون در پی دوست داشتن و دوست ‌داشته شدن هستیم. این حس همانند مخدر است انسان مدام بیشتر و بیشتر به آن نیاز دارد. در این محبت مجازی غرق می‌شوید. این شبکه‌ها برای آشنایی با افراد جدید مناسب هستند اما باید در اولین فرصت آنها را به طور حضوری و واقعی ملاقات کنید. رابطهٔ واقعی را نباید از دست بدهید چون اگر رابطهٔ واقعی نباشد به‌راستی احساس تنهایی می‌کنید».

**مراد نام واقعی مرد جراح نیست. هویت او به درخواست خودش محفوظ است.

کت‌فیشینگ یا فریب اینترنتی چیست و چطور می‌توان از آن در امان بود؟

«کت‌فیشینگ» زمانی است که فردی حساب کاربری جعلی در شبکه‌های اجتماعی می‌سازد تا افرادی را که در جستجوی رابطهٔ عاطفی هستند فریب دهد و از آنها اخاذی کند.

پلیس در مورد فریب‌های عاشقانهٔ اینترنتی هشدار می‌دهد و می‌گوید آنها تمام تلاش خود را برای جلب اعتماد طرف مقابل‌شان به کار می‌برند تا او را متقاعد کنند که در یک رابطهٔ واقعی هستند. آنها از زبان چرب‌و‌نرم برای فریب و راضی کردن طعمه‌های خود استفاده می‌کند به طوری که وقتی از آنها درخواست پول می‌کنند هیچ نگرانی و هشداری در ذهن آنها ایجاد نمی‌شود.

برای جلوگیری از افتادن در دام فریب‌های اینترنتی:

  • تا می‌توانید سؤال کنید. به اطلاعاتی که در حساب کاربری و صفحهٔ افراد آمده است اکتفا نکنید.
  • از اینترنت استفاده کنید و برای کسب اطلاعات منابع دیگر را هم جستجو کنید و حساب‌های کاربری فردی را که با او گفتگو می‌کنید در شبکه‌های اجتماعی چک کنید.
  • با خانواده و دوستان خود صحبت کنید. از دیگران برای درستی و اصالت حساب کاربری فرد مورد‌نظرتان راهنمایی بخواهید.
  • در همان شبکهٔ دوستیابی گفتگو کنید و شمارهٔ شخصی و ای‌میل خود را پیش از شناخت کامل در اختیار دیگری نگذارید.
  • هرگز پول نپردازید. اگر در سایت دوستیابی کسی از شما درخواست پول کرد برای آنها پولی نفرستید.

«دیپ‌فیک» یا «جعل‌عمیق» چیست؟

دیپ‌فیک اصطلاحی است که به هر فیلم و ویدئویی گفته می‌شود که صورت و چهرهٔ افراد به کمک هوش مصنوعی یا هر ابزار دیجیتال دیگر عوض شده باشد.

اپلیکیشن‌ها و فیلتر‌های گوناگونی وجود دارند که چهره را به طور واقعی و باور‌پذیر در عکس‌ و فیلم‌ها تغییر می‌دهند اما همهٔ آنها از هوش مصنوعی برای این کار استفاده نمی‌کنند.

"دیپ" از اصطلاح یادگیری عمیق گرفته شده است که شاخه‌ای از هوش مصنوعی است که از شبکه‌های عصبی استفاده می‌کند. شبکه‌های عصبی نوعی روش یادگیری ماشینی هستند که شباهت‌هایی با عملکرد مغز انسان دارد.

&config=http://www.bbc.co.uk/worldservice/scripts/core/2/emp_jsapi_config.xml?212&relatedLinksCarousel=false&embedReferer=http://www.bbc.co.uk/persian/&config_settings_language=en&config_settings_showFooter=false&domId=emp-15228070&config_settings_autoPlay=true&config_settings_displayMode=standard&config_settings_showPopoutButton=true&uxHighlightColour=0xff0000&showShareButton=true&config.plugins.fmtjLiveStats.pageType=t2_eav1_Started&embedPageUrl=$pageurl&messagesFileUrl=http://www.bbc.co.uk/worldservice/emp/3/vocab/en.xml&config_settings_autoPlay=false" />

«چطور عاشق یک آدم جعلی شدم»

  • چائول قصاب‌اوغلو
  • بی‌بی‌سی
ایزابل دزیسکی

منبع تصویر، YZABEL DZISKY

توضیح تصویر،

ایزابل دزیسکی در استانبول

عشق می‌تواند فریبنده باشد. حتی روابط عاشقانه رو در روی روزمره ما می‌تواند ماجرای‌های پنهان دردناکی در خود داشته باشد.

اما وقتی فقط از طریق دنیای مجازی و فناوری‌های پیشرفته وارد رابطه ‌شوید بیشتر احتمال دارد که احساسات عاشقانه‌تان دستخوش ناامیدی شود و آسیب ببیند.

این همان اتفاقی است که برای ایزابل دزیسکی، فیلمساز فرانسوی افتاد که فریفتهٔ دنیای دوستیابی اینترنتی شد و در نهایت در دام جعل ‌عمیق یا دیپ‌فیک گرفتار شد.

او برای بی‌بی‌سی تعریف می‌کند که چگونه در دام کت‌فیشینگ یا فریب اینترنتی افتاد و چگونه این فریب او را ویران کرد و چطور تلاش کرد تا حقیقت را دریابد و امید دارد تا بتواند قلب شکسته‌اش را مرهم بگذارد.

در سال ۲۰۱۷، ایزابل ۴۶ ساله و مجرد بود و تصمیم گرفته بود فیلم مستندی در مورد اپلیکیشن‌های دوستیابی بسازد. برنامه‌ٔ او این بود که با افرادی به طور اتفاقی مصاحبه کند و در جستجوی مشارکت‌کنندگان احتمالی باشد اما ایدهٔ ساخت این فیلم مستند موقعیتی برای خود او بود تا عشق زندگی‌اش را جستجو کند.

بیشتر بخوانید:

او می‌گوید: «دوستان مجردم از ماجرا‌های جالب عاشقانه و قرار‌هایی که در این شبکه‌های دوستیابی می‌گذاشتند، تعریف می‌کردند. ابتدا فکر کردم پی موضوع را بگیرم و با افراد مصاحبه کنم، اما بعد فکر کردم اگر دیگران می‌توانند رابطهٔ عاشقانه‌ای در این شبکه‌ها پیدا کنند شاید من هم بتوانم».

ایزابل مرد خوش‌قیافه‌ای را در این شبکه‌ها پیدا کرد. نام او «تونی» (کولبی) بود البته این نامی بود که ابتدا خودش را با آن معرفی کرد، جراحی ساکن لس‌آنجلس که تصمیم داشت به‌زودی به فرانسه برود.

ایزابل اولین قدم را برداشت، «لایک و سوایپ» کرد. کشش دو‌ جانبه بود آنها با هم «مچ» شدند. حدود یک هفته با هم گپ زدند و ایزابل از همانندی‌ها و همسانی‌هایی که داشتند حیرت می‌کرد.

«او از زندگی‌اش می‌گفت و من هم از زندگی خودم می‌گفتم. جالب اینجا بود که نام سگ‌ها و نام دخترهای هر دوی ما شبیه به‌هم بود. زنان از این همانندی‌ها و شباهت‌های اتفاقی خوش‌شان می‌آید و آن را جذاب می‌بینند. از این رو دل به این ماجرای عاشقانه سپردم تا مرا با خود به هر جا بخواهد بکشاند». در مرحلهٔ بعدی ایزابل از او خواست که همدیگر را در تماس تصویری ببینند.

یک شب که ایزابل با دوستانش بیرون رفته بودند او با «تونی» تماس گرفت و در طول این تماس تصویری که ده دقیقه طول کشید چهرهٔ او را به دوستانش نشان داد.

تصویر نزدیک یک کلهٔ متحرک که به سختی در قاب کوچک تلفن همراه جا می‌شد.

توضیح تصویر،

ایزابل در صفحه نمایشی بزرگتر از موبایلش متوجه غیر عادی بودن اوضاع شد

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهید
پادکست
رادیو فارسی بی‌بی‌سی

پادکست چشم‌انداز بامدادی رادیو بی‌بی‌سی – دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱

پادکست

پایان پادکست

ایزابل به یاد می‌آورد: «وقتی تماس تصویری برقرار می‌کنید بیشتر اوقات به تصویر خودتان توجه می‌کنید که خوب و زیبا به‌نظر برسید و کمتر به طرف مقابل توجه می‌کنید به همین دلیل چندان به جزئیات تصویر او دقت نکردم».

با پیام‌ها و تماس‌های تصویری کوتاه آنها به رابطهٔ خود ادامه دادند تا اینکه «تونی» ناگهان بدون هیچ دلیلی دیگر به او جواب نداد.

سرانجام وقتی جواب داد گفت که نامش «تونی» نیست و نام حقیقی‌اش «مراد» است.

«تعجب کردم، باز‌هم شباهت تصادفی دیگری بود چون همسر سابق من هم مراد نام داشت. او گفت اهل ترکیه است و در استانبول زندگی می‌کند. من هیچ عصبانی نشدم فقط تعجب کرده بودم».

«وقتی از او پرسیدم چرا نامش را تغییر داده بود او گفت چون اهل خاورمیانه و عرب‌تبار بود فکر کرده بود که شاید من از او پرهیز کنم. من به او گفتم که در این زمینه هیچ مشکلی ندارم و همسر سابق من هم فرانسوی عرب‌ و ترک‌تبار بود و به او گفتم از نظر من تصادف جالبی است. اصلاً نگران و ناراحت نباش». ‌

«تصمیم گرفتم نام او را در گوگل جستجو کنم در آنجا اطلاعات زیادی در مورد او وجود داشت. من عکس‌ها و فیلم‌هایی به زبان ترکی دیدم. او همه‌جا حضور داشت، حتی در برنامه‌های تلویزیونی. هیچ تردیدی نداشتم که خودش است، او واقعاً وجود داشت و جراح مشهوری بود».

همه‌چیز برای ایزابل خوب پیش می‌رفت. گفتگو‌های کوتاه تصویری و نامه‌های پر‌آب‌و‌تاب عاشقانه برایش کافی بود و قول اینکه «به زودی به دیدارت خواهم آمد».

اما «مراد» گفت اول باید به شانگهای سفر کند. در این سفر بود که اولین زنگ خطر برای ایزابل به صدا درآمد. «او با من تماس گرفت و گفت در شانگهای است تا مقداری تجهیزات پزشکی بخرد اما کارت اعتباری‌اش کار نمی‌کند و از من کمک خواست، او از من خواست تا ۳۰۰۰ یورو برایش بفرستم». پس از آن «مراد» گفت سرانجام به پاریس خواهد آمد تا دیداری واقعی با ایزابل داشته باشد.

ایزابل از اینکه چنین جراح مشهوری به پول او نیاز پیدا کرده باشد هیجان‌زده شد و ماجرا را برای یکی از دوستانش تعریف کرد.

هردو مشکوک شدند اما او تصمیم گرفت از طریق شبکهٔ بین‌المللی انتقال پول ۲۰۰ یورو برای او بفرستد.

«نمی‌دانم چرا این کار را کردم، شاید چون فکر می‌کردم استفاده از کارت‌های اعتباری ترکیه در آن کشور مشکلاتی داشته باشد. او از من تشکر کرد و بلیط پرواز شانگهای به پاریس خود را به من نشان داد و گفت سه روز دیگر در پاریس خواهم بود».

وقتی روز موعود فرا‌رسید، ایزابل از تصور اولین دیدار رو‌در‌رو هیجان‌زده بود. «برای استقبال از او به فرودگاه رفتم. انتظار و انتظار... اما نیامد... ». وقتی ایزابل به ماجرای آن روز در فرودگاه رسید، مکث کرد و آه عمیقی کشید.

«تلاش کردم با او تماس بگیرم اما پاسخی نداد. چند روز در سکوت و بی‌خبری گذشت. دیگر به‌شدّت عصبانی شده بودم، چرا جواب نمی‌داد؟ اما هنوز به او علاقه داشتم و می‌خواستم جوابم را بدهد. من نیاز داشتم که او جوابم را بدهد».

توضیح ویدئو،

فناوری تولید تصاویری که حقیقی به نظر می‌رسند، اما از اساس جعلی‌اند

احتمال کت‌فیشینگ و فریب اینترنتی و کلاهبرداری‌ آنلاین به ذهن ایزابل رسید اما تصورش را هم نمی‌توانست بکند.

او با خودش می‌گفت: «امکان ندارد، من بارها با او تماس تصویری داشتم. او واقعی است. دوستانم او را دیده‌اند. فرزندانم او را دیده‌اند. احساس می‌کردم عقلم را از دست داده‌ام. چنین چیزی امکان نداشت اتفاق بیفتد».

چند روز پس از آن «مراد» دوباره تماس گرفت اما این بار ایزابل از او خواست که او را به طور تصویری در صفحه نمایش بزرگ‌تری ببیند از این رو با کامپیوترش با او تماس گرفت.

منبع تصویر، Getty Images

«کیفیت تماس خوب نبود، فکر کردم شاید اشکال از خط ارتباطی باشد. تصویر هم با کمی تأخیر می‌رسید. در تمام مدتی که با من صحبت می‌کرد صدای "کلیک، کلیک، کلیک" می‌شنیدم. به طرف صفحه نمایش کامیپوتر خم شده بودم و به دقت نگاه می‌کردم و می‌دیدم که تصویر ثابت است».

او نیاز به نظر کارشناسانه داشت و دوستی که کار ویرایش فیلم انجام می‌داد به او کمک کرد. به او گفتند که فیلم «دیپ‌فیک اوباما» را در یوتیوب تماشا کند.

او شباهت‌های زیادی میان تماس‌های تصویری خودش و فیلم‌های دیپ‌فیک یا جعل‌ عمیق در اینترنت دید. سرانجام پذیرفت که فریب خورده است. واضح بود که صدا و تصویر دستکاری شده بود.

«احساس حماقت و شرم و ساده ‌لوحی می‌کردم. من زنی با چنین روحیهٔ پرشور بودم که هرگز از پا نیفتاده بودم. با این ماجرا حس کردم به وجودم دستبرد زدند، احساساتم را دزدیدند و به روح و جانم تجاوز کردند. ما حرف‌های قشنگی به هم زدیم و برای هم نوشتیم، من او را باور کرده بودم. من او را به فرزندانم نشان دادم».

خشم، او را به یافتن فردی که پشت این ماجرا بود واداشت، اما او دوباره سکوت کرده بود. ایزابل هم‌چنان برای او می‌نوشت و حتی پیشنهاد مبلغی پول کرد تا دوباره او را وادار به گفتگو کند. وقتی توانست دوباره با او تماس تصویری داشته باشد باز همان صدای کلیک‌کلیک را شنید. حالا وقتش بود...

«من گفتم تو کی هستی؟ می‌دانم که مراد نیستی اما بگو کی هستی؟ مدتی سکوت کرد و سپس پرسید چرا چنین سؤالی می‌کنم و تماس را قطع کرد.»

توضیح ویدئو،

!دیگر به چشمانتان هم نمی‌توانید اعتماد کنید

اما در نهایت شگفتی او دوباره برایم نوشت که نامش دیوید است و هکر ۲۰ ساله‌ای اهل نیجریه است.

«از او پرسیدم چرا چنین کاری می‌کند. «تو باعث شدی من عاشقت شوم، تو از من پول خواستی» او گفت با این فریب‌های اینترنتی از بسیاری افراد پول گرفته است، آنها شبکهٔ وسیعی در سراسر جهان هستند. ما حتی با هم تماس تصویری برقرار کردیم و او را همراه با دوستش دیدم. او گفت با این کلاهبرداری‌ها توانسته‌ است ثروتمند شود و دلش می‌خواست بازیکن فوتبال شود و در کانادا تحصیل کند».

دیوید گفت نام مراد را اتفاقی ساخته است بدون اینکه حتی فکرش را کرده باشد که این هم‌نامی و اتفاق تصادفی چه معنایی برای ایزابل می‌تواند داشته باشد.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

فریبکاری‌های اینترنتی در دوران کرونا افزایش یافت

ایزابل در‌هم شکسته بود اما نمی‌توانست به راحتی از عشق «واقعی» که به مراد «جعلی» پیدا کرده بود بگذرد.

در جستجوی راه‌حل تلاش کرد مرد جراح واقعی را که هویت او دزدیده شده بود پیدا کند. تلفنی از او در یکی از حساب‌های کاربری‌اش در شبکه‌های اجتماعی پیدا کرد و با او تماس گرفت.

این جراح ترک ابتدا تماس‌های او را جواب نداد. او از حساب‌های جعلی متعددی که به نام او ساخته بودند خبر داشت اما نمی‌خواست درگیر این کلاهبرداری‌های اینترنتی شود.

«تصمیم گرفتم پیام تصویری برای او بفرستم. من گفتم من واقعی هستم. فکر کنم شما هک شده باشید، قصد هیچ آزاری ندارم، ما نقاط مشترک فراوانی داریم. مایلم شما را ملاقات کنم و همهٔ مدارکی که دارم در اختیار شما بگذارم».

ایزابل به مراد گفت قصد سفر به استانبول دارد و مراد قبول کرد با او ملاقات کند. ایزابل فوراً بلیطی به مقصد ترکیه تهیه کرد.

او به‌خاطر می‌آورد: «تنگهٔ بسفور زیبا و باشکوه بود اما من احساس تنهایی می‌کردم...»

به نظر می‌آمد این جراح در تصمیم برای دیدار این غریبه تجدید نظر کرده بود.

منبع تصویر، YZABEL DZISKY

توضیح تصویر،

Yzabel in Istanbul

«من به بیمارستان رفتم. برای من سخت بود، ماه‌ها خیال می‌کردم که با او گفتگو می‌کنم. وقتی در را باز کردم، منشی گفت که او منتظر من است و آنجا بود که برای اولین بار او را دیدم، او واقعی بود... ».

ایزابل در یادآوری خاطرهٔ اولین دیدار کمی تأمل کرد. دیدم که اشک از چشمانش سرازیر شد و صدایش شروع به لرزیدن کرد.

«او نمی‌دانست چه احساسی نسبت به او دارم اما خیلی خوب برخورد کرد. تلاش کردم احساساتی نشوم. من سعی می‌کردم احساساتم را نشان ندهم اما حریف قلبم نمی‌شدم... هم‌چنان به خودم می‌گفتم نه این حقیقت ندارد، این او نیست».

«سپس کاغذ‌ها و مدارک را به او نشان دادم، اسکرین‌شات‌های گفتگو‌هایی که با هکر داشتم تا او بتواند آنها را در اختیار پلیس بگذارد. چهره‌اش دگرگون شد. گفت نمی‌تواند بیمارانش را منتظر بگذارد به همین دلیل توافق کردیم برای شام همدیگر را ملاقات کنیم».

ایزابل می‌گوید آنها شب خوبی را با صحبت از همه آنچه اتفاق افتاده بود گذراندند. او تصمیم گرفت از ماجرایی که بر سرش آمده بود فیلمی بسازد و با چند تهیه‌کننده و بازیگر در ترکیه گفتگو کرد. چندین بار دیگر به استانبول و دیدار این جراح رفت.

«ما مدتی با هم در ارتباط بودیم اما این ارتباط به پایان رسید. دوران زیبایی بود. او از حساب‌های کاربری جعلی و کلاهبرداری‌های اینترنتی صدمهٔ شدیدی خورده بود و دیگر طاقت چنین ماجرا‌هایی را نداشت».

بی‌بی‌سی با این پزشک و وکیل او در ترکیه تماس گرفت. آنها از اظهار‌نظر در این مورد خودداری کردند اما گفتند تلاش خواهند کرد نسبت به حساب‌های جعلی که به نام این پزشک باز شده است به مردم هشدار دهند. این اولین بار نبود که این پزشک با فردی که به این روش فریب خورده بود مواجه می‌شد.

شکایت رسمی هم تنظیم شد اما پیگیری چنین جرایم سایبری و اینترنتی در کشور ترکیه کار آسانی نیست چون شواهد کافی برای آن در دسترس نیست. ردیابی منابع حساب‌های جعلی دشوار است و بیشتر آنها در کشور‌های دیگر هستند.

توضیح ویدئو،

جعل عمیق؛ دردسرها و نگرانی‌هایش

ایزابل دل‌شکسته در پی التیام قلب خود بود و امیدوار بود ساخت فیلم به او در این راه کمک کند.

پیام او برای همهٔ کسانی که در دام جعل عمیق (دیپ‌فیک) و فریب‌های اینترنتی (کت‌فیشینگ) می‌افتند این است، او می‌گوید: «ما باید مقابله کنیم. باید این اشباح را تعقیب کنیم. فکر می‌کنم به قدر کافی در مورد این موضوع صحبت نمی‌کنیم چون احساس شرمساری می‌کنیم».

با وجود شرمساری از ضرر‌های مادی که ایزابل در این فریب اینترنتی متحمل شده است باز افراد را تشویق می‌‌کند تا تجربه‌های خود را از چنین کلاهبرداری‌هایی با خانواده و دوستان در‌میان بگذارند.

«باید به واقعیت دست یابیم. ما وارد این اپلیکیشن‌ها می‌شویم چون در پی دوست داشتن و دوست ‌داشته شدن هستیم. این حس همانند مخدر است انسان مدام بیشتر و بیشتر به آن نیاز دارد. در این محبت مجازی غرق می‌شوید. این شبکه‌ها برای آشنایی با افراد جدید مناسب هستند اما باید در اولین فرصت آنها را به طور حضوری و واقعی ملاقات کنید. رابطهٔ واقعی را نباید از دست بدهید چون اگر رابطهٔ واقعی نباشد به‌راستی احساس تنهایی می‌کنید».

**مراد نام واقعی مرد جراح نیست. هویت او به درخواست خودش محفوظ است.

کت‌فیشینگ یا فریب اینترنتی چیست و چطور می‌توان از آن در امان بود؟

«کت‌فیشینگ» زمانی است که فردی حساب کاربری جعلی در شبکه‌های اجتماعی می‌سازد تا افرادی را که در جستجوی رابطهٔ عاطفی هستند فریب دهد و از آنها اخاذی کند.

پلیس در مورد فریب‌های عاشقانهٔ اینترنتی هشدار می‌دهد و می‌گوید آنها تمام تلاش خود را برای جلب اعتماد طرف مقابل‌شان به کار می‌برند تا او را متقاعد کنند که در یک رابطهٔ واقعی هستند. آنها از زبان چرب‌و‌نرم برای فریب و راضی کردن طعمه‌های خود استفاده می‌کند به طوری که وقتی از آنها درخواست پول می‌کنند هیچ نگرانی و هشداری در ذهن آنها ایجاد نمی‌شود.

برای جلوگیری از افتادن در دام فریب‌های اینترنتی:

  • تا می‌توانید سؤال کنید. به اطلاعاتی که در حساب کاربری و صفحهٔ افراد آمده است اکتفا نکنید.
  • از اینترنت استفاده کنید و برای کسب اطلاعات منابع دیگر را هم جستجو کنید و حساب‌های کاربری فردی را که با او گفتگو می‌کنید در شبکه‌های اجتماعی چک کنید.
  • با خانواده و دوستان خود صحبت کنید. از دیگران برای درستی و اصالت حساب کاربری فرد مورد‌نظرتان راهنمایی بخواهید.
  • در همان شبکهٔ دوستیابی گفتگو کنید و شمارهٔ شخصی و ای‌میل خود را پیش از شناخت کامل در اختیار دیگری نگذارید.
  • هرگز پول نپردازید. اگر در سایت دوستیابی کسی از شما درخواست پول کرد برای آنها پولی نفرستید.

«دیپ‌فیک» یا «جعل‌عمیق» چیست؟

دیپ‌فیک اصطلاحی است که به هر فیلم و ویدئویی گفته می‌شود که صورت و چهرهٔ افراد به کمک هوش مصنوعی یا هر ابزار دیجیتال دیگر عوض شده باشد.

اپلیکیشن‌ها و فیلتر‌های گوناگونی وجود دارند که چهره را به طور واقعی و باور‌پذیر در عکس‌ و فیلم‌ها تغییر می‌دهند اما همهٔ آنها از هوش مصنوعی برای این کار استفاده نمی‌کنند.

"دیپ" از اصطلاح یادگیری عمیق گرفته شده است که شاخه‌ای از هوش مصنوعی است که از شبکه‌های عصبی استفاده می‌کند. شبکه‌های عصبی نوعی روش یادگیری ماشینی هستند که شباهت‌هایی با عملکرد مغز انسان دارد.

&config=http://www.bbc.co.uk/worldservice/scripts/core/2/emp_jsapi_config.xml?212&relatedLinksCarousel=false&embedReferer=http://www.bbc.co.uk/persian/&config_settings_language=en&config_settings_showFooter=false&domId=emp-15228070&config_settings_autoPlay=true&config_settings_displayMode=standard&config_settings_showPopoutButton=true&uxHighlightColour=0xff0000&showShareButton=true&config.plugins.fmtjLiveStats.pageType=t2_eav1_Started&embedPageUrl=$pageurl&messagesFileUrl=http://www.bbc.co.uk/worldservice/emp/3/vocab/en.xml&config_settings_autoPlay=false">

منبع خبر: بی بی سی فارسی

اخبار مرتبط: «چطور عاشق یک آدم جعلی شدم»