انیمیشنسازی؛ از حسرت سرمایه تا هدر شدن پول/درختی که متوازن نیست!
خبرگزاری مهر -گروه هنر-نیوشا روزبان: رویداد «رویازی» با هدف ایجاد فرصت برای سرمایه گذاری در صنعت انیمیشن، توسط حوزه هنری و از سال ۱۳۹۷ فعالیت خود را آغاز کرده است. در واقع این رویداد به گونهای برگرفته شده از پیچهای بزرگ بینالمللی برای ایجاد فرصت در جذب سرمایه گذاری طراحی شده و شکل گرفته است که به گفته امیررضا مافی رئیس مرکز انیمیشن سازمان سینمایی سوره و برگزارکننده «رویازی» سعی شده تا این رویداد در هر دوره نسبت به گذشته بیشتر بومی شود و تمام تلاش خود را در این زمینه انجام داده است.
جذب سرمایه در حوزه انیمیشن در ایران از اهمیت بسیاری برخوردار است و بسیاری از انیمیشنها در بخش خصوصی به دلیل جذب نکردن سرمایه مناسب هیچ گاه به مرحله تولید نمیرسد، به همین دلیل است که رویدادی مانند «رویازی» میتواند از اهمیت بسیاری برخوردار باشد.
در همین راستا از امیررضا مافی رئیس مرکز انیمیشن سازمان سینمایی سوره، محمدرحیم لیوانی رئیس مرکز پویانمایی صبا به عنوان دو مدیر دولتی در حوزه انیمیشن که در حوزه تولید در بخش دولتی حرف اول را میزنند و اشکان رهگذر کارگردان انیمیشن در بخش خصوصی که توانست با جذب سرمایه گذاری بینالمللی انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» را تولید و عرضه کند، دعوت کردیم تا درباره مساله پیچینگ و جذب سرمایه، تأثیر رویدادی همچون «رویازی» در این پروسه و نیازهای صنعت انیمیشن در ایران به خصوص در حوزه سرمایه گذاری و تولید صحبت کنیم.
* صحبت از جذب سرمایهگذار برای انیمیشنسازی در ایران است که در جریان ملاحظات و محدودیتهای این حوزه هستیم، پیش از هر چیز از اشکان رهگذر به عنوان نماینده انیمیشنسازی در بخش خصوصی که تا امروز توانسته در جذب سرمایه گذار به خصوص سرمایه گذار خارجی با حضور در پیچینگ های بینالمللی موفق باشد میخواهیم تا درباره تجربه خود در این زمینه صحبت کند.
اشکان رهگذر: برای روی آوردن ما به سوی سرمایه گذاری از جنس پیچینگ برای «آخرین داستان» و اینکه چگونه راهکارهایی را برای رسیدن به هدف خود پیدا کردیم، تنها یک دلیل وجود داشت و آن هم این بود که در آن زمان چنین فرصتهایی برای سرمایه گذاری انیمیشن در کشور وجود نداشت، در واقع میتوان گفت در آن زمان «رویازی» وجود نداشت و بیشتر، ارگانهایی مانند صبا و حوزه هنری در زمینه تولید انیمیشن سرمایه گذاری میکردند که البته تیم ما نتوانست به این ارگانها و منابع مالی آنها دست پیدا کند که این خود یک بحث جداگانهای است که البته به نوعی به «رویازی» هم مربوط است. آن هم با این نگاه که چه ساز و کارهایی میتواند وجود داشته باشد تا رویدادی مانند «رویازی» شکل گرفته و تأثیرگذار باشد؟
در این راستا، جشنواره «انسی» را به عنوان مهمترین جشنواره انیمیشن در دنیا میشناختیم که بعد از تحقیقاتی که انجام دادیم متوجه شدیم بخشی در بازار این جشنواره وجود دارد که مربوط به پروژههایی است که دنبال سرمایه گذار و خریدار هستند و شرکتکنندگان در این بخش به دنبال فرصتهایی هستند که بتوانند پروژههای خود را پیش ببرند. به همین دلیل، یک داکیومنت کامل به دو زبان انگلیسی و فرانسه آماده کردیم که آقای کریستف رضاعی در این زمینه به من بسیار کمک کرد.
در سال ۲۰۱۳ بیش از ۹۰ پروژه خواستار شرکت در این رویداد بودند، اما تنها ۶ پروژه از میان آنها توانست به این بخش راه پیدا کند که انیمیشن «آخرین داستان» هم یکی از آنان بود. شرکت در این پیچینگ برای ما بسیار جالب بود و البته اتفاقات خوبی نیز بعد از آن رخ داد که متأسفانه به دلیل مسائلی مانند تحریم نتوانستیم چندان پیش برویم. اما نکته جالبی که وجود داشت این بود که موضوع تنها با حضور ما در «انسی» تمام نشد، بلکه این جشنواره دائماً ایمیل زده و از روند کار ما پرسوجو میکرد.
در سال ۲۰۱۶ یعنی ۳ سال بعد از حضور در این جشنواره، ما همچنان اطلاعات خود را برای «انسی» به روز میکردیم. تا اینکه در همان سال یک پیچینگ دیگر در بازار فیلم کن ایجاد شد که مهمترین جشنوارههای بینالمللی از جمله «انسی» نیز در آن حضور داشتند. در این بخش ۴ پروژه در ادوار مختلف «میفاپیچز» توسط انسی انتخاب شده بود که در ۴ مرحله دولپمنت، پیش تولید، تولید و پس تولید پروژه انتخاب میکرد. پروژه ما نیز در مرحله تولید قرار داشت و انتخاب شد، در این بخش پروژههایی از آلمان، ایران، لهستان و فرانسه حضور داشتند. در بازار «کن» فضایی ایجاد شده بود که برای هر تیم یک منتور در نظر گرفته شده بود تا راهنماییهای لازم صورت گیرد، بعد از اینکه «آخرین داستان» به جشنواره «انسی» راه پیدا کرد.
رهگذر: «آخرین داستان» یکی از حرفهایترین داکیومنت هایی بود که به دست آنها رسید. این مساله باعث شد که «انسی» بفهمد که من چه عطشی برای حضور در این رویداد دارم چرا که این راه در واقع آخرین گزینه من به شمار میرفت و اگر به آنجا راه پیدا نمیکردم هیچ وقت «آخرین داستان» ادامه پیدا نمیکرد. در ادامه نیز برای یکی دیگر از پروژههای خود با نام «گنج اژدها» در همین بخش در سال ۲۰۲۱ در «میفاپیچز» پذیرفته شدیم، البته این پروژه در دوره کرونا به صورت آنلاین پیچ شد و امسال نیز انیمیشن «ژولیت و شاه» در بخشی مشابه «میفاپیچز» شرکت کرده است با این تفاوت که در این بخش تنها پروژههایی که در مرحله دولپمنت هستند، پذیرفته میشود.
اما درباره اینکه چگونه طرحهای خود را به این بازار ارائه کردم تا مورد توجه قرار گیرد نیز باید بگویم در آن زمان توسط «انسی» یک لیست منتشر شده بود که مشخص میکرد درخواستکننده چگونه باید خود را پرزنت کند که البته این اتفاق در «رویازی» نیز رخ داده است به گونهای که در دوره گذشته «رویازی» نیز کلاسهایی را در این مورد برگزار کردیم که بیشک یک قدم جلوتر از آنچه که در «انسی» وجود داشت هست، در واقع در «انسی» سالهاست چنین اتفاقهایی رخ میدهد البته در گذشته ضعفهایی نیز وجود داشت و ما به آنها گفته بودیم که این خیلی بد است که کشورهایی مانند آمریکا و ژاپن که صنعت انیمیشن دارند را کنار ایران میگذارید.
در همین راستا «انسی» یک بخش را با نام «انیمیشن دومانت» ایجاد کرد تا کشورهایی که در آنها انیمیشن در حال رشد است شرکت کنند. در آن زمان یک فایل پی دی اف از سوی این جشنواره ارائه شده بود که در آن توضیح داده شده بود که درخواستکننده به چه چیزهایی نیاز دارد و باید درباره چه چیزهایی صحبت کند، من نیز این فایل را با دقت مطالعه کرده و سعی کردم با دقت تمام اطلاعات مورد نیاز را به صورت خلاصه و با دقت آماده کنم، همچنین وسواس بسیار زیادی برای انتخاب تصاویر، فونت نگارشی، طراحی فایلها داشتم. همچنین از اساتید مختلف در حوزههای مختلف مشورت گرفتم. حتی برای ترجمه کار وسواس بسیاری به خرج دادم، برای بخش ترجمه زبان فرانسه نیز از یکی از بهترین مترجمان حرفهای زبان فرانسه کمک خواستم، حتی خانه وی میرفتم تا من را به خانهاش راه دهد تا مطمئن شوم جملات تخصصی به درستی انتخاب میشود.
به خاطر دارم آن زمان ما باید فایل مورد نظر را پست میکردیم و با توجه به اینکه زمانی برای امرار معاش؛ کار چاپ هم انجام میدادم، یک کتابچه دیجیتال را در یکی از بهترین چاپخانههای دیجیتال تهران درست کردم که بسیار جذاب و حرفهای بود، همچنین یک تریلر مخصوص «انسی» درست کرده و از خانم مینو غزنوی خواهش کردم تا با من همکاری کند و او نیز صدای اول تریلر را بدون دریافت پول گفت، خیلی اتفاقاً شرایطی پیش آمد که یک شرکت فرانسوی همان صدا را دوبله فرانسه و به صورت رایگان انجام داد. در ادامه تمام متریال خود را در دو نسخه آماده کرده و برای آن بسته بندی طراحی کردم، محصول نهایی به گونهای بود که وقتی آن را ارسال کردم یک ایمیل برای من ارسال کرده بودند و با پکیج من عکس گرفته بودند و گفتند که از این پکیج بسیار لذت بردهاند، اینها را گفتم تا در نهایت بگویم که آن پیچینگ از همان لحظه اول شروع شده بود و البته این را هم باید بگویم که من برای کوچکترین چیزها نیز از طریق ایمیل سؤالهای خود را میپرسیدم و به نوعی به آنها نشان دادم که این اتفاق برای من بسیار مهم است و من پرزنت کردن پروژه خود را از همان ابتدا و از طریق همان ایمیلها شروع کرده و تمام سعی خود را کردم تا همه چیز در این بخش کاملاً حرفهای باشد و البته فکر میکنم «آخرین داستان» یکی از حرفهایترین داکیومنت هایی بود که به دست آنها رسید. این مساله باعث شد که «انسی» بفهمد که من چه عطشی برای حضور در این رویداد دارم چرا که این راه در واقع آخرین گزینه من به شمار میرفت و اگر به آنجا راه پیدا نمیکردم هیچ وقت «آخرین داستان» ادامه پیدا نمیکرد.
* جناب مافی با چنین تجربهای از سوی یک فعال بخش خصوصی، رویدادی مانند «رویازی» چگونه بهدنبال بسترسازی برای ایجاد شرایط مناسب برای جذب سرمایه است؟
امیررضا مافی: پیش از هر چیز باید بگویم که «پیچ» جزو امور وارداتی بود که در صنایع فرهنگی و خلاقه اتفاق افتاد که البته این اتفاق در دوره من کلید نخورد و در مدیریت سابق مرکز انیمیشن حوزه هنری یعنی احسان کاوه صورت گرفت، وی در بازدیدی که از «میفا» داشت با پیچینگ آشنا شده و مطالعاتی در این زمینه انجام داد و بعدتر نهادها و گروههای مختلفی دعوت شدند تا دوره اول «رویازی» با رونق قابل توجهی برگزار شود.
در واقع در دور اول همه گروهها و هرکسی که طرح داشت در این رویداد شرکت کرد و با کمک آقایان لیوانی و آقایی و دیگر افراد حاضر این رویداد برگزار شد، در دوره دوم به دلیل آنکه دوره اول خروجی روشنی نداشته و یا حداقل این خروجی اطلاع رسانی نشده بود، با افت استقبال مواجه شدیم. البته این را هم باید بگویم که در دوره اول روی یک انیمیشن سینمایی با نام «مسافری از دایتیا» سرمایهگذاری شد که صندوق دانشگاه تهران، صندوق سپهر، حوزه هنری به همراه همان شرکت تولیدکننده در مشهد سرمایه گذاران و سهام داران این پروژه بودند. در حال حاضر ۶۰ درصد از تولید «مسافری از دایتیا» به پایان رسیده و پروژه تا ۱۴۰۲ آماده اکران است.
در دوره دوم، به دلیل اختلافاتی که بین نهادهای برگزارکننده وجود داشت و البته نگاه آرمانی به «رویازی» در دو دوره اول، باعث کاهش استقبال از دور دوم شده بود. در واقع میخواستیم «رویازی» را به گونهای برگزار کنیم که مثلاً در «میفا» با همان استانداردها و کیفیت برگزار میشود و البته که چنین استانداردی اجرایی نمیشد. بخشی از این نشدن به واسطه نوع برگزاری و بخشی دیگر نیز به واسطه خود جامعه انیمیشن ما صورت گرفته است. پیش از این هم بیان کردهام که ما در انیمیشن ایران به لحاظ تکنیکی بسیار رشد کرده و هنرمندان بسیاری خوبی داریم که لازم به تاکید است که رشد انفرادی افراد در این بخش بسیار خوب بوده است.
مافی: معتقدم انیمیشن ایران توانایی تکثیر در کل کشور را داشته و بسیار سودآور هم هست. در واقع در این دوره تمرکز روی استان قرار گرفته است، نباید فراموش کرد در رویدادهایی مانند «میفا» استودیوهای درجه یک مانند استودیوی آقای رهگذر حضور پیدا میکنند، اما در «رویازی» استودیویی مانند «هورخش» شرکت نمیکند و این مساله کاملاً منطقی است اما من انیمیشن، رشد و موفقیت آن را همیشه به درختی تشبیه میکنم که شاخههای آن نامتوازن رشد کرده است، به این معنا که به لحاظ تکنیکی و آرتیستی رشد کردهایم اما به لحاظ سازمان یافتگی انیمیشن ایران رشد نکرده است. یعنی استودیو به معنای استودیو که در کشورهای مختلف وجود دارد در ایران تقویت نشده است، در این میان معدود استودیوهایی هستند که به صورت حرفهای مسیر استودیو شدن را طی کردهاند که از آن جمله میتوان به استودیو «هورخش» اشاره کرد و ما از این استودیوها در ایران بسیار کم داریم.
در واقع چنین چرخه و سازمان یافتگی که تبدیل به یک صنعت شود در انیمیشن کشور وجود ندارد، همین وجود نداشتن در انیمیشن، باعث میشد که افراد میل به حضور در «رویازی» را داشته باشند. حالا این افراد ممکن است یک تیمی هم داشته باشند اما سازمان یافتگی نداشته باشند، ما در ساختار انیمیشن ایران همچنان ضعفهای زیادی داریم. من بارها گفتهام که هرچقدر به لحاظ فنی و تکنیکی حرفهای شدهایم اما از لحاظ سازمانی و ساختاری هنوز آماتور هستیم و هنوز در این زمینه حرفهای نشدهایم. حتی ما در جذب سرمایه حرفهای نشدهایم. در دوره دوم «رویازی» اشکالاتی از این دست باعث کاهش استقبال شد، علاوه بر آن کرونا نیز خود تأثیر دوچندانی در این زمینه داشت.
از زمانی که به عنوان مدیر در این بخش حضور پیدا کردم، برند «رویازی» را یک برند مفید میدانم و در صحبتهایی که با آقای رهگذر داشتیم تا در «رویازی» حضور داشته باشد، همین نکته را یادآور شدم که در «رویازی» اگر ضعفهایی وجود دارد و اگر مبانی رشد و حرکت درست شکل نگرفته بود و ما پیش نیازهایی داشتیم که آنها باید محقق میشد تا در نهایت «رویازی» برگزار میشد، اما حالا که این رویداد برگزار شده و باید سعی کنیم تا در مسیر حرکت آن را اصلاح کنیم و اگر توانستیم در مبانی آن دست ببریم.
در همین راستا «رویازی» سوم در سال ۱۴۰۰ برگزار شد، این رویداد با کمی تغییرات همراه بود، در واقع به این نتیجه رسیده بودم که «رویازی» را که اکنون درباره آن صحبت میکنم باید کمی شبیه کنیم به آنچه که در ایران رخ میدهد که شامل همان توسعه نامتوازن ساختار و هنر است که باید در آن لحاظ شود. معتقدم انیمیشن ایران توانایی تکثیر در کل کشور را داشته و بسیار سودآور هم هست. در واقع در این دوره تمرکز روی استان قرار گرفته است، نباید فراموش کرد در رویدادهایی مانند «میفا» استودیوهای درجه یک مانند استودیوی آقای رهگذر حضور پیدا میکنند، اما در «رویازی» استودیویی مانند «هورخش» شرکت نمیکند و این مساله کاملاً منطقی است، البته اگر یک زمانی سرمایه گذاران بزرگ در «رویازی» شرکت کنند چنین شرکتهای پخشی نیز در این رویدادها شرکت میکنند. اما استودیوهایی که به دلیل اعتباری که دارند میتوانند جذب سرمایه کنند، هدف ما در دوره سوم «رویازی» نبود.
در واقع ما یک سری استودیوها و تیمهای تولید داریم که خط یک تولید انیمیشن در ایران هستند، همچنین یک سری استودیوهای خط دو داریم که آنها برای حیاتشان نیاز به سرمایه گذار دارند که عمده این گروهها در استانها قرار دارند. در دوره سوم «رویازی» تمرکز را روی استودیوهای خط دو گذاشتیم و سعی کردیم از کسانی که از استودیوهای خط یک متولی هستند مانند آقای رهگذر، آقای مرندی و کسانی که استودیو و پروژه دارند دعوت کنیم تا تجربههای خود را به کسانی که کمی کم تجربه تر هستند اما ذوق و استعداد لازم را دارند، منتقل کنند. برای همین است که در «رویازی» سه، از ۱۰ پروژهای که در پیچ شرکت کردند، ۸ پروژه از استانها بودند. تا امروز از این ۱۰ پروژه، ۲ پروژه سرمایه گذار پیدا کردهاند که هردو برای استانها هستند. ما در این رویداد، مسیر را به گونهای ایجاد کردیم تا استانها بتوانند شکوفایی لازم را داشته باشند. در همین راستا دوره چهارم نیز با همین هدف پیش میرود، اما چند نکته در این زمینه وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد.
ما پیچ را ترجمه کردهایم، اما خودمان برای آن ادبیات تعریف نکردهایم. من به عنوان یک شخص دانشگاهی، معتقدم تولید ادبیات و نظریه ساختن و پرداختن مبتنی بر بوم ما بسیار لازم است و این مستلزم یک رفت و برگشتهای نظری است که در جامعه نظری انیمیشن ما کاملاً جای آن خالی است، حتی فقدان این امر در سینمای ما کاملاً روشن است. ما فقدان نظریه پردازی در ساحت سینما داریم و در انیمیشن که کاملاً نسبت به این مساله تهی هستیم.
در حال حاضر سینما و انیمیشن در حوزههای فنی توسعه و پیشرفت داشته و افراد به صورت فردی رشد پیدا کردهاند. اما از نظر ساختاری رشد پیدا نکردهایم و همین مساله باعث شده تا نیازمندی ما به نظریه پردازی روشن نشود. یک استودیو به خوبی میداند چرا دست به تولید یک اثر میزند، اما سپهر انیمیشن سینمای ایران بسیار مبهم است. در واقع در ایران، انیمیشن در دو وجه تولید میشود که شامل انیمیشنهای مصرفی است که برای آنتن است و بیشترین تولید در این بخش دست مرکز صبا است. این در حالی است که مرکز صبا خیلی وقتها میخواهد که انیمیشن مصرفی تولید نکند و انیمیشن هنری نیز داشته باشد، اما چنین مسألهای وجود ندارد. در حال حاضر جامعه دانشگاهی ما انیمیشن هنری تولید کرده و فیلمهای کوتاه تولید میکنند. چنین تولیداتی هیچ گاه به تولید صنعتی گره نمیخورد، این تولیدکننده صنعتی نیز هیچ گاه نمیرود از دانشگاه سوال بپرسد، چرا که هرکدام از دو طرف در محیط ایزوله خود کار میکنند و در هیچ جایی به لحاظ نظری نیامده که باید تئوری پردازی شود و بگوید از آنچه که در غرب تجربه شده و براساس آنچه که در فرهنگ ما وجود دارد، بازتولید نظری داشته باشد و همین باعث میشود که تا امروز بیشتر انیمیشن کارهای ایران سرویس کار تولیدات خارجی باشند.
بخش عمده این اتفاق به خاطر تفاوت قیمت ارز و ریال است که برای تولیدکننده به صرفه است. اما بخش مهم این اتفاق این است که ما ادبیات برای انیمیشن ایران تولید نکردهایم. در این راستا، رویداد «رویازی» نیز یک ترجمه بود، یعنی ما پیچینگ های بینالمللی را دیدیم و خواستیم مانند آن را اجرا کنیم. البته در دوره سوم تصمیم گرفتیم تا کم کم شرایط بومی ایران را نیز در نظر بگیریم. در دوره سوم تمام تلاش خود را کردم تا از همه طرفهای تولیدکننده انیمیشن در ایران برای ضبط ویدئوهای خود استفاده کنیم چرا که معتقد بودم این میتواند میراث «رویازی» باشد. بهعنوان مثال از آقای رهگذر واقعاً خواهش کردم تا در این رویداد حضور داشته باشد، حتی در این میان دوستانی بودند که از لحاظ طیف نظری شبیه آقای رهگذر نبودند. یعنی میخواستم همه آدمهای تأثیرگذار جامعه انیمیشن را دور هم جمع کنم تا ویدئوهای خود را در این دوره ضبط کنند تا این ویدئوها باقی بماند، به گونهای که افرادی چون آقایان رهگذر، همدانی، بهروز افخمی، خانم شکیب و … در این رویداد حضور داشتند و در نهایت یک پکیج ایجاد کردیم تا مخاطب جوانتر ما به خصوص در استانها بتواند ویدئوهای این پکیج را ببیند، اما همچنان یک چیزی نداشتیم.
من آمدم و برای «رویازی» یک لایه ادبیات بومی ساختم و گفتم که خط تولید دو باید ایجاد شود و تولیدکننده مصرفی و تولیدکنندههای هنری متمایز شوند، اینها تلاشهایی بود که من کردم اما تلاشهای کافی به شمار نمیرفت. مساله دیگر این است که من به خاطر سبقه فلسفی خودم حرفهایی زدم اما هیچ کسی به من نگفت که درست میگویم یا خیر. تاکید میکنم چنین مسألهای حفره بزرگتری است که امروز «رویازی» با آن مواجه است، یادآوری میکنم این نقصی است که سینمای ایران و حتی بزرگتر از آن فرهنگ ما دچار آن است. حتی صدا و سیمای ما نیز دچار چنین معضلی است و همه جا شاهد فقدان نظریه پردازی هستیم.
لیوانی: فکر میکنم اوضاع انیمیشن نسبت به دیگر حوزههای هنری خیلی بهتر است. ۱۲ سال است که مستقیماً در حوزه انیمیشن حضور دارم و میتوانم بگویم که اوضاع انیمیشن خیلی بهتر از اوضاع سینما است. مگر در سینما سرمایه گذاری وجود دارد که بعد از سرمایه گذاری، در سینما سود کند و با سود خود دوباره دست به تولید فیلم زند؟ به معنای دیگر، همه چیز سلیقهای است. در «رویازی» یک ادبیاتی وارد میشود و ۲ دوره برگزار میشود و یک دوره به خاطر کرونا برگزار نمیشود، در دوره چهارم سعی میکنیم این رویداد را به شرایط ایران نزدیکتر کنیم و «رویازی» پیچی برای انیمیشن ایران شود نه شبیه به پیچهای جهانی.
یادآوری میکنم چند ضعف در این زمینه وجود دارد که به خود فقدان نظری مربوط میشود که در دورههای بعد به آن اشاره میکنم. اما مقدمه این ضعفها این است که همچنان نه سرمایه گذار توجیه شده داریم تا بخواهد در رویازی سرمایه گذاری کند و نه تیمهای تولید با انگیزه داریم که فکر کنند با حضور در «رویازی» میتوانند موفق باشند. به عنوان مثال آقای رهگذر میگوید تمام تلاش خود را کردهام و بهترین کاتالوگی که توانستهام را ساخته و آن را به جشنواره ارسال کردم چرا که برای موفقیت انگیزه داشتم اما چنین احساسی در انیمیشن سازان ایران نیست حتی چنین حسی برای «رویازی» وجود ندارد. در بین سرمایه گذاران نیز چنین رویدادی جدی نیست. یعنی کسانی که در «رویازی» حضور پیدا میکنند تنها میخواهند بگویند در این رویداد شرکت کردهاند و یا یک گروه از سرمایه گذاران نیز در «رویازی» حضور پیدا میکنند که اختیار سرمایه گذاری ندارند.
* با توجه به صحبتهایی که شد، مشخص است عطش جذب سرمایه در انیمیشن وجود دارد، اما کمپانیهای تخصصی وجود ندارد که تمرکز و سازماندهی لازم بر تولید انیمیشن داشته باشند؛ آقای لیوانی دلیل این اتفاق چیست؟
محمدرحیم لیوانی: معتقدم اگر میگوئید ساختار و سازماندهی مناسبی در انیمیشن وجود ندارد باید این سوال را هم از خود بکنیم که آیا چنین سازماندهی را در سینما، تئاتر، موسیقی داریم که حالا انتظار داریم در انیمیشن که متأخر نسبت به این هنرها است، وجود داشته باشد؟ مگر در ایران کمپانیهای بزرگ سینمایی داریم که به عنوان مثال عرضه داخلی آن به صورت کامل انجام میشود و یا کمپانی مورد نظر به صورت مداوم یک پروژه در پخش، یک پروژه در حال نگارش دارد؟ چنین چیزی در سینمای ایران وجود ندارد، پس چگونه میتوانیم انتظار داشته باشیم که در انیمیشن چنین سازماندهی را داشته باشیم، آیا چنین تجربهای قبلاً در حوزه دیگری مانند تئاتر که خیلی قدیمیتر است، اتفاق افتاده است؟
فکر میکنم اوضاع انیمیشن نسبت به دیگر حوزههای هنری خیلی بهتر است. ۱۲ سال است که مستقیماً در حوزه انیمیشن حضور دارم و میتوانم بگویم که اوضاع انیمیشن خیلی بهتر از اوضاع سینما است. مگر در سینما سرمایه گذاری وجود دارد که بعد از سرمایه گذاری، در سینما سود کند و با سود خود دوباره دست به تولید فیلم زند؟ مگر ما در سینما سرمایه گذاری داریم که ۳ سال پشت سرهم فیلم تولید کرده و از سینما سود برده باشد؟ ما چنین تجربههایی را در سینمای ایران نداریم.
اما با تمام این شرایط، معتقدم ما در مسیر اصلی پیشروی و توسعه هستیم، این مساله را نیز باید مورد توجه قرار دهیم که شرایط کلی کشور تحت تأثیر تحریمها و مسائل این چنین قرار دارد و همین مساله باعث میشود که آن شتاب لازم را برای توسعه و پیشرفت را نداشته باشیم، با تمام این شرایط از نظر من انیمیشن ایران قابلیت این را دارد که از سایر حوزههای هنری جلوتر باشد و میتواند زودتر از آن تجاری شود. معتقدم نباید به شرایط انیمیشن خیلی ناامیدانه نگاه کنیم و به دنبال راههای جدید باشیم. باید بدانیم آقای رهگذر چگونه توانسته یک مجموعهای را بنیانگذاری کند و سرمایه داخلی و خارجی را جمع کرده و دست به تولید بزند، این موفقیت میتواند به دلیل احساس نیاز، پیدا کردن راه مناسب باشد که در نهایت منجر به تولید و ساخت پروژههای دیگری نیز شود. شاید دیگران چنین احساس نیازی نداشتهاند، در واقع میتوان گفت آنقدر سرمایه دولتی در کشور هست که به راحتی میتوانند به آن دسترسی داشته باشند. بسیاری از تولیدکنندگان ما شاید تلاشی در حد تلاشی که آقای رهگذر داشته است نکردهاند.
خدا رو شکر که وضع مملکت خوب است، سرمایه گذاریهای دولتی خوب است و از هرجایی که فکر میکنید میتوانید یک سرمایه پیدا کنید و اگر کسی نتواند در این شرایط سرمایه گذار پیدا کند بی شک راهی که آقای رهگذر رفته است را طی میکنند. متأسفانه هنوز که هنوز است تولیدکننده ما احساس نیاز نکرده است یعنی یک کاری مانند پیچینگ یک کار اصولی است و ما به آن نیاز داریم. به نظر من «رویازی» زمانی اتفاق افتاد که نسبت به آن احساس نیاز شد. اگر تا پیش از این چنین رویدادی شکل نگرفته بود شاید نیازی به آن احساس نمیشد. در حال حاضر احساس میکنیم آنقدر نیروی متخصص برای انیمیشن داریم که میتوانیم قدمهای بزرگتری برداریم و آن چیزی که موجود است پاسخگوی نیاز ما نیست و ما باید به سراغ سرمایهها و منابع دیگری برای توسعه این کار برویم، این امر یک روند کاملاً طبیعی است و ما داریم این راه را مشق میکنیم. مجموعه انیمیشن ما این روزها در حال یادگیری است و گام به گام جلو میرود و این سرعت یک روند کاملاً طبیعی است.
در این میان اگر حوزههای دیگری ماننده حوزه هنری، صدا و سیما و دیگر حوزههای دولتی مسئول بیایند و پشت این کار قرار بگیرند و آگاهانه از این راه حمایت کنند، بی شک سرعت این کار بیشتر میشود. تاکید میکنم هنرمندان ما همان قدر از حوزه اقتصاد یا بنگاه سازی و تجاری سازی انیمیشن بی اطلاع هستند که مجموعههای سرمایه گذار ما از انیمیشن بی اطلاع هستند. اما معتقدم هر دو گروه در حال رشد هستند و به این بلوغ رسیدهاند که نیازمند حلقههای واسطی مانند «رویازی» هستیم تا سرمایه را به یک بنگاه وصل کند. نباید فراموش کنیم که سرمایه گذار چرا باید سرمایه خود را در اختیار کسی قرار دهد که تنها یک نفر است، یعنی خودش و خودش و یک لپ تاپ، درواقع سرمایه گذار ترجیح میدهد سرمایه خود را در اختیار یک بنگاهی قرار دهد که کار خود را ضمانت کرده تا پروژه با کیفیت استاندارد، در زمان مناسب و با قیمت استاندارد و مناسب تولید میشود.
آقای رهگذر در صحبتهای خود به نکته دقیقی اشاره کرد، او گفت یک ارائه حرفهای درست میتواند در جذب سرمایه موفق باشد. این در حالی است که ما هنوز یک ارائه حرفهای درست در این حوزه را بلد نیستیم و باید در این زمینه ورود پیدا کرده و کم کم آن را یاد بگیریم، متأسفانه چگونگی این ارائه را نه تنها برای خارج از کشور بلکه برای بازارهای داخلی نیز بلد نیستیم. به همین دلیل باید چنین مواردی را یاد بگیریم که البته کم کم در این زمینه در حال یادگیری هستیم و البته این احساس نیاز است که به ما میگوید باید این راهها را یاد بگیریم. مگر تمام ۸۰ فیلم سینمایی که در کشور ساخته میشود به اکران راه یافته و بازگشت سرمایه دارند که بگوییم انیمیشن ما در این زمینه عقب افتاده است؟
تاکید میکنم که ما در مسیر هستیم و توانمندیهای لازم را داریم، اگر در کشور توانمندی نداشتیم درباره رونق در این حوزه صحبت نمیکردیم کما اینکه بسیاری از کشورها در این حوزه صحبت نمیکنند. ما مزیت لازم در این زمینه از جمله نیروی کار و تجربه را داریم و به همین دلیل در مسیر درستی قدم میزنیم اما برای موفقیت در این حوزه نیازمند زمان هستیم. این را هم نباید فراموش کنیم که اتفاقات خوبی در انیمیشن رخ داده است، فردی مانند اشکان رهگذر یک مسیر متفاوت را رفته و تجربههایی نیز در این زمینه داشته است، این هنرمند در کنار برخی دیگر از دوستان که چنین تجربهای را داشتند از تجربههای خود برای دیگران نیز گفتهاند.
در همین راستا، یکی از مجموعههای ما در «صبا» توانست سرمایه گذار خوبی پیدا کند و در ۱۰۰ قسمت تولید شود. بی شک دیگر پروژهها نیز میتوانند در این زمینه موفق باشند، به شما قول میدهم که نزدیک به ۲۰ درصد از تولیدات تلویزیونی ما قابلیت این را دارد که بتوانند سرمایه گذار مشترک نقد پیدا کنند اما همه اینها نیازمند تجربه است تا بتوانیم قاعده بازی را یاد بگیریم تا بتوانیم در این زمینه موفق باشیم. از نظر من «رویازی» تلاش میکند تا این قاعده بازی را به ما یاد دهد و ما به وسیله «رویازی» مشق میکنیم که چطور طرح خود را ارائه کنیم و چطور نیازهای سرمایه گذار را متوجه شویم و در نهایت یک فرآیند حرفهای را طراحی کرده تا بتوانیم قرارداد خوبی را ببندیم و در منافع تولید به صورت عادلانه شراکت کنیم و در نهایت فرآیند تولید را تا بعد از پخش و بازخورد گرفتن را به صورت حرفهای یاد بگیریم. این مسیر یادگیری کار بسیار سادهای نیست و نمیتوانیم خیلی سریع آن را فرابگیریم.
نباید این را فراموش کرد که اگر ۱۰ سال پیش درباره «رویازی» صحبت میکردیم، یک حرف بی خود بود چرا که زیرساخت کافی برای داشتن «رویازی» را نداشتیم. ما این روزها میتوانیم درباره پلتفرمها و بازارهای بینالمللی به خصوص در حوزه تلویزیون صحبت کنیم، چرا که الان ما نزدیک به ۲۴ مجموعه بالای ۱۰۰ قسمت داریم که همه فول اچ دی است که از صداگذاری استاندارد برخوردار هستند، اما اگر چنین زیرساختهایی را نداشتیم چگونه میتوانستیم درباره عرضه بینالمللی در پلتفرمها صحبت کنیم؟ به همین دلیل است که میگویم زمان «رویازی» هم همین سالها است و الان است که میتوانیم درباره چنین اتفاقهایی صحبت کنیم. بنابراین معتقدم همه ما باید کمک کنیم تا این رویداد به خوبی برگزار شود، به هر حال تحریمها و مشکلات آن پشت سرگذاشته میشود اما در این مدت میتوانیم تجربههای خود را بالا ببریم. تاکید میکنم که توانمندیهای بسیاری در حوزه سرمایه گذاری در حوزه انیمیشن وجود دارد، بسیار قابل توجه است این در حالی است که چنین فرصتی در سینما و تئاتر وجود ندارد.
* آقای رهگذر به عنوان نماینده بنگاههای خصوصی در حوزه انیمیشنسازی نگاهتان به این فرصت چیست؟ میتوانید به آن به چشم یک فرصت برای جذب حمایت بیشتر نگاه کنید؟
رهگذر: اگر بخواهم از دیدگاه یک بنگاه خصوصی تولیدکننده انیمیشن که هیچگاه نتوانست ریالی کمک از هیچکدام از ارگانهای حمایت کننده انیمیشن دریافت کند صحبت کنم (نه اینکه نیاز به این حمایت نداشته باشد، بلکه نتوانسته است)، البته اگر این حمایتها صورت میگرفت شاید من نمیتوانستم چنین مسیری را پشت سر بگذارم. اما میخواهم به عنوان نماینده بنگاههای خصوصی تولیدکننده انیمیشن بگویم که برای تجربه کردن در انیمیشن پول زیادی خرج کردهایم، پول بسیار زیادی که شاید میشد خرج نشود. یعنی من ۱۶ سال است شرکت داری میکنم و تمام تجربه من در این سالها نشان میدهد که منابع بسیاری به هدر میرود به عنوان مثال باید به استودیو میثاقیه اشاره کنم که یک استودیو بزرگ که تجهیزات قابل توجهی داشته است اما حالا این استودیو دیگر فعالیت نمیکند و بلااستفاده در خیابان سی تیر خاک میخورد، آن وقت مثلاً من باید برای شرکت خود ماهی ۱۵۰ میلیون تومان کرایه بدهم، به همین دلیل است که میگویم منابع من و امثال من دارد به هدر میرود. این استودیو متعلق به بنیاد سینمایی فارابی و معاونت علمی است و باید دید چنین پتانسیلی چرا بلااستفاده مانده است. آقای مافی گفت که در جامعه انیمیشن، هیچ هماهنگی وجود ندارد و همه جزیره جزیره هستند، این را هم باید بگویم که بین نهادهای حمایت کننده انیمیشن نیز همین مساله وجود دارد. به این معنا که حوزه هنری مسیر خود را طی میکند، مرکز صبا مسیر خود، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی مسیر خود، کانون پرورش فکری مسیر خود را طی میکند. هرکدام از این نهادها برای خود بودجهای دارند و فعالیتهای خود را انجام میدهند و با توجه به بررسیهایی که انجام دادهام به این نتیجه رسیدهام که هیچ هم افزایی بین این نهادها وجود ندارد.
لیوانی (باخنده): البته در پشت صحنه برای پروژه ندادن به شما خیلی با یکدیگر هماهنگ هستیم!
رهگذر: زمانی که مدیران این حوزهها تغییر میکنند نیز شرایط سختتر میشود، زمانی که مدیران جدید منصوب میشوند تا یکدیگر را پیدا کرده و درباره اهداف و سیاستهای خود به نتیجه برسند، دوره مدیریت آنها به پایان رسیده است و همین مساله باعث میشود تا انیمیشن با سلیقههای مختلف مدیریت شود. به عنوان مثال یک مدیر انیمیشن علاقهای ندارد با یک گروه یا طیف از هنرمندان کار کند و تنها یک طیف خاص را برای همکاری میپذیرد. اما معتقدم نهادسازی وظیفه حاکمیت است نه بخش خصوصی.
این دولت است که باید نهادسازی کرده، بستر لازم را فراهم کند تا بخش خصوصی در این اکوسیستم ورود پیدا کرده و رشد کند. چنین مسألهای وجود ندارد و تا امروز نیز انجام نشده است، البته یک تلاشهای جسته و گریختهای مانند «رویازی» وجود دارد که خیلی هم خوب است. اما مساله این است که در این حوزه هر کاری بخواهیم انجام دهیم قبلاً توسط دیگران انجام شده است، به همین دلیل ما باید چنین رویدادی را بومی سازی کنیم. اما چطور میتوان چنین کاری کرد؟
مساله این است که «رویازی» رویدادی است که بسیار جلو است این در حالی است که ما در ایران هنوز روند تولید انیمیشن را بلد نیستیم، دوستان گفتند که ما استودیو نداریم بله کاملاً راست میگویند، الان از بین استودیوهای انیمیشنی که وجود دارد شاید ۵ تا هم نیستند که لیست بیمه رد کنند. به عنوان مثال خواستیم اتحادیه تولیدکنندگان انیمیشن را شکل دهیم و در همین راستا بسیاری از دوستان را دعوت کردیم اما متوجه شدیم که بسیاری از آنها دو دفتره هستند و بسیاری دیگر لیست بیمه رد نمیکنند و ساز و کار مالی ندارند و شرکت داری بلد نیستند، حالا میخواهند یک ساختار استودیویی ایجاد کننده تا در «رویازی» شرکت کنند.
با تمام این کمبودها میتوانیم کارهای دیگری انجام دهیم به عنوان مثال آقای لیوانی به این مساله اشاره کرد که از برخی از دوستان حمایت کردهاند تا به انسی بروند، خب این خوب است. اما واقعیت این است که هرکسی که سراغ «رویازی» میرود به دنبال پول است، چرا انگیزه ندارد؟ چون فکر میکند پولی از آن درنمیآید. من اگر بدانم با حضور در «رویازی» میتوانم پول درآورم، با کله به «رویازی» میآیم و بهترین داکیومنت را برای ارائه آماده میکنم. اگر من به «رویازی» بیایم شاید افراد دیگری نیز تمایل به حضور در این حوزه را داشته باشند. اما زمانی که ساز و کار لازم وجود نداشته باشد چه جوانی که در شهرستان کار میکند و چه استودیویی که در تهران مشغول به کار هستند فکر میکنند از «رویازی» قرار نیست پولی دربیاید. چرا قرار نیست پول باشد، چون هیچکدام از این نهادها ساز و کار مشخصی برای تخصیص این پول ندارند.
به عنوان مثال من هنوز نفهمیدهام «صبا» روی چه حسابی به یک سری از افراد پروژه میدهد اما به من نوعی پروژه نمیداد. البته من در دوره مدیریت آقای لیوانی به صبا مراجعه نکردهام اما تا قبل از آن هیچ وقت نفهمیدم چگونه میتوان واجد شرایط برای دریافت حمایت از سوی مرکز بود، این مشکل برای حوزه هنری نیز وجود داشت، در این میان مرکز گسترش نیز اعدادی برای تولید ارائه میکند که اگر اسنپ کار کنم بیشتر درآمد دارم تا بخواهم با مرکز کار کنم.
مورد دیگر این است که ما در حوزه صنعت انیمیشن یا پول داریم یا پول نداریم، یعنی یا پول داریم تا نیاز مجموعه داخلی را فراهم کنیم به این معنا که شرکتی که در ایران کار میکند بیاید برای آن نهاد یا حوزه تولید انیمیشن کند چرا که این نهاد نیاز به تولید آن شرکت دارد و یا نه اصلاً نیازی ندارد اما از آن شرکت حمایت میکند تا از محل کمکهایی که به آن شرکت میکند ارزآوری کند. متأسفانه هیچکدام از این سیاستگذاری ها وجود ندارد، یعنی ما نمیدانیم پول هست یا نه. ۱۰ سال پیش من در دوره مدیریت آقای صفوی در حوزه هنری شرکت کردم، به من گفتند که چقدر پول دادی در «انسی» شرکت کنی تا کارت را معرفی کنی و باور نمیکردند که من بدون پرداخت پول این کار را انجام دادم.
رهگذر: اگر من به «رویازی» بیایم شاید افراد دیگری نیز تمایل به حضور در این حوزه را داشته باشند. اما زمانی که ساز و کار لازم وجود نداشته باشد چه جوانی که در شهرستان کار میکند و چه استودیویی که در تهران مشغول به کار هستند فکر میکنند از «رویازی» قرار نیست پولی دربیاید. ما که نمیتوانیم بگوییم بازار دوسالانه انیمیشن ما یک بازار قدرتمندی شده که در آن قرارداد میبندیم چرا که اصلاً چنین چیزی وجود ندارد، آن چیزی هم که بود به ضرس قاطع بگویم که هیچ اتفاق خاصی در این بازار رخ نداده است. در این شرایط میگوئیم چند بازار وجود دارد که میخواهیم گردونه اقتصاد و پول را در انیمیشن کشور راه اندازی کنیم و خود نیز بودجهای برای این کار داریم، در این راستا چند بازار مهم مانند میفا وجود دارد.
لازم است این را یادآور شوم که ما تا امروز نتوانستهایم یک پاویون در میفا داشته باشیم که جامعه انیمیشن ایران در آن جمع شود و در آن حضور پیدا کند. به چشم خود دیدم که مرکز صبا، حوزه هنری، ما و یک شرکت ایرانی دیگر برای خود غرفههایی داشتند. اما میدیدیم مثلاً آفریقای جنوبی در میفا، پاویون داشت و مردم در این پاویون حضور پیدا میکردند، تا انیمیشن آفریقای جنوبی را بشناسند. این اتفاق برای دیگر کشورها نیز رخ داده بود. وقتی میگویم منابع در انیمیشن به هدر میرود برای این است که در آن سال، برادر من خانه خود را فروخت تا ما بتوانیم در میفا غرفه بزنیم، آن وقت روبروی ما غرفه مرکز صبا بود که خالی افتاده بود و کسی در آن نبود، این در حالی است که وسعت این غرفه در میفا، ۹ متر بود اما هیچکس در این غرفه نیامده بود که البته دلیل آن را نمیدانستم، در نهایت ما اجازه گرفتیم تا تعدادی از جلسات خود را آنجا برگزار کنیم.
شاید ما نتوانیم بگوییم مثلاً اشکان رهگذر یا آقای محمد همدانی یا آقای نکویی ما نمیتوانیم یک دفعه ۱۵ یا ۲۰ میلیارد تومان برای یک کار سینمایی در انیمیشن سرمایه گذاری کنیم، اما میتوانیم این را بگوییم شما میتوانید در «رویازی» حضور داشته باشید و اگر در این رویداد خوب کار کردید ما کاری میکنیم که مثلاً ۲ سال در مارکت های مختلف بینالمللی با هزینه ما بروید. یا به تو یک بودجه پیشرفت پروژه میدهم تا کارگردان انیمیشن کار خود را به مرحله پیش تولید برساند و کارگردان را کمک میکند تا در میفا حضور پیدا کند و اگر موفق به پیدا کردن شریک برای پروژه خود شود، باز هم از تو حمایت میکنم. وقتی میگویم نهادسازی و ساختارمند کردن وظیفه نهادهایی مانند حوزه هنری، صبا و یا مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است به این معنا است.
در واقع «رویازی» رویدادی است که اگر درست برنامه ریزی و مدیریت شود میتواند آرامآرام انیمیشن سازان را به همان رویدادهای مهم بینالمللی مانند میفا برای جذب سرمایه گذار راهنمایی کند.
ادامه دارد...
منبع خبر: خبرگزاری مهر
اخبار مرتبط: انیمیشنسازی؛ از حسرت سرمایه تا هدر شدن پول/درختی که متوازن نیست!
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران