بازنگری در حوزه فرهنگ و هنر؛ یک ضرورت امروزی

بازنگری در حوزه فرهنگ و هنر؛ یک ضرورت امروزی
خبر آنلاین

این روزها که به‌همت جمعی از نویسندگان و روزنامه‌نگاران و به‌ویژه تلاش‌های یاسر نوروزی، فضای مجازی و البته برخی از رسانه‌ها و خبرگزاری‌ها، برای انتقاد از یک مشکل ریشه‌دار و قدیمی در حوزه نشر و کتاب، بسیج شده و آماده‌خواری و پخته‌خواری جمعی از ناشران آماج حملات و انتقادات قرار گرفته است، یکی از مهم‌ترین معضلات حوزه فرهنگ و هنر دوباره به صحن علنی افکار عمومی آمده است. ضابطه‌مند نبودن فعالیت‌های حوزه فرهنگ و هنر و دَررفتن میل‌لنگ تعادل در همه فعالیت‌های این حوزه عظیم، بار دیگر بازنگری و بازبینی همه آنچه تاکنون وجود داشته و پیش آمده است را بیش از پیش ضروری ساخته است. ۱۲ اسفند سال ۱۳۶۵ مجلس شورای اسلامی به ریاست هاشمی رفسنجانی قانونی را به‌تصویب رساند که براساس آن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تشکیل شد. در قانون اهداف و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اگرچه این وزارتخانه را مجری برنامه‌های فرهنگی و هنری دولت دانسته، اما بیشترین نقش این وزارتخانه را نقش حاکمیتی دانسته و بر سیاست‌گذاری و انجام و اجرای برنامه‌های کلان تاکید کرده است. نگاهی به حوزه فرهنگ و هنر، ۳۶ سال پس از تصویب این قانون، نشان می‌دهد که هرچه بر گستره برنامه‌ها، وظایف و اجرای نقش‌های این وزارتخانه افزوده شده، کلاف حوزه فرهنگ و هنر هم پیچیده‌تر و سردرگم‌تر شده است. بخش‌هایی از این مسئولیت را، دولت‌های مختلف و از طریق نهادهای بالادستی و از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی بر دوش این وزارتخانه گذاشته‌اند و این درحالی بوده است که این وزارتخانه در انجام وظایف قانونی خویش هم تاحدودی به‌کندی افتاده و شتاب لازم را نداشته است. تمرکز و مدیریت تمام امور مربوط به فیلم و سینما و پرهیز از واگذاری حتی بخش‌های اندکی از این برنامه‌ها به بخش خصوصی و حتی برگزاری تمام و کمال جشنواره‌های سینمایی از جمله جشنواره فیلم فجر و دیگر جشنواره‌های سینمایی در سازمان سینمایی، تمرکز و مدیریت همه امور هنری از جمله تئاتر و موسیقی و هنرهای تجسمی و برگزاری تمامی جشنواره‌های مربوطه در معاونت هنری، تمرکز و مدیریت تمام امور مربوط به بیش از چندین هزار نشریه و روزنامه و تصدی‌گری همه فعالیت‌های مربوط به مطبوعات و خبرگزاری‌ها و تبلیغات در معاونت امور مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی و تمرکز و مدیریت همه امور مربوط به کتاب، فرهنگ و برگزاری همه امورات مربوط به نمایشگاه‌های بین‌المللی کتاب تهران و نمایشگاه‌های کتاب استانی و جشنواره‌های کتاب و شعر و ترانه و صنعت چاپ و ... در معاونت امور فرهنگی همه و همه نشان از این دارد که سیل انبوه برنامه‌ها و اجرای فعالیت‌هایی که می‌توانند با برون‌سپاری به حوزه‌ نهادها و تشکل‌ها و انجمن‌های صنفی و حرفه‌ای رهسپار شوند، باعث شده است تا این وزارتخانه درگیر اموری فراتر و خارج از دایره وظایف خود شده و در نتیجه در حوزه‌های بیرون از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شاهد خسارات و لطمات زیادی به حوزه فرهنگ و هنر باشیم.

رواج پدیده‌ زشت کپی‌کاری در همه حوزه‌های فرهنگی و هنری و خساراتی که به فعالان و تلاشگران این عرصه‌ها وارد می‌شود اگرچه ممکن است در ابتدا ناشی از سودجویی و فرصت‌طلبی افرادی خارج از دایره این وزارتخانه تلقی شود، اما اگر ریشه این مشکلات را بجوییم، به همان سرنخ اولیه یعنی کلاف سردرگم وظایف و اهداف این وزارتخانه برسیم. برای همین است که هر از گاهی، سر وصدا از گوشه‌ای برمی‌خیزد و فعالان یک حوزه نالان و گریان از خسارت‌هایی گلایه می‌کنند که در نبود و یا حضور بیش از حد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ریشه دارد.

کمی ریزتر، دقیق‌تر و تخصصی‌تر به حوزه کتاب و همین پدیده شوم پخته‌خواری و مفت‌خواری ناشران بپردازیم که این روزها فریاد و فغان جمع زیادی از نویسندگان، شاعران، مترجمان و ناشران را بلند کرده است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی براساس همان قانون سال ۱۳۶۵ و براساس آیین‌نامه ضوابط و وظایف نشر کتاب که در سال ۱۳۶۷ به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید، متولی و مجری صدور مجوز هم برای کلیه فعالیت‌های فرهنگی و هنری و از جمله نشر کتاب است. در این زمینه صدور مجوزهای فعالیت ناشران هم بر عهده این وزارتخانه است. براساس آمارهای تخمینی و تقریبی، تا پیش از سال ۹۰ بیش از ۹ هزار ناشر در کشور دارای مجوز نشر و انتشارات بوده‌اند که این آمار براساس اعلام مدیر شابک خانه کتاب سابق(خانه کتاب و ادبیات کنونی) به بیش از ۱۴ هزار نفر رسیده است. به‌گفته این مدیر در سال ۱۳۹۷ تعداد ناشران ایران از تعداد کل ناشران اتحادیه اروپا شامل ۲۸ کشور بیشتر است. (در گفتگو با خبرگزاری کتاب ایران/ ۷ آذر ۱۳۹۷). این میزان ناشر در حالی که کمتر از ۱۰۰۰ ناشر فعالیت حرفه‌ای و جدی دارند و بیش از ۱۳ هزار ناشر تنها عنوان و مجوز نشر دارند، کتابی منتشر نمی‌کنند و یا سالانه سقف سه کتاب را برای دریافت یارانه‌ها و سهمیه‌های مربوطه رعایت می‌کنند، نشان از این امر دارد که این وزارتخانه در اهداف و وظایف گسترده خود گم شده است. روزانه هزاران عنوان کتاب روانه بخش صدور مجوز کتاب در اداره کل کتاب و کتابخوانی می‌شود. و این در حالی است که شمارگان کتاب‌ها به رقم شرم‌آور ۲۰۰ و ۱۵۰ نسخه رسیده است و تلاش‌های چندین ماهه هزاران نفر، برای صدور مجوز برای کتابی است که تنها ۱۵۰ نسخه شمارگان دارد و مدت‌ها هم در کتابفروشی‌ها خاک می‌خورد و خواننده‌ای هم ندارد. مجموعه گسترده‌ای از کارکنان این اداره کل در طول روز درگیر ثبت و ارسال کتاب برای بررسان و دریافت کتاب‌های بررسی شده و اعلام به ناشران برای اصلاح، تعدیل و حذف بخش‌های مختلف هستند. به این مجموعه حجم گسترده‌ای افراد در بیرون از این مجموعه هم اضافه کنیم که مشغول بررسی و ممیزی کتاب‌ها هستند. اگرچه زمان ثبت، بررسی و صدور مجوز در حال حاضر به‌دلیل استفاده ازشیوه‌های نوین کوتاه شده، اما با این همین جود هم، برخی از کتاب‌ها، ماه‌ها در انتظار صدور مجوز می‌مانند و برای برخی هم هرگز مجوزی برای انتشار صادر نمی‌شود. غرض از این اطناب و تفصیل نشان دادن حجم گسترده‌ای از کار و تلاشی است که بر وظایف این وزاتخانه افزوده شده است. این در حالی است که نه‌تنها انتقادات و شکایات از این روند هیچ‌گاه کم نشده، که هر روز شیوه‌های دست‌ و پاگیر کنونی، باعث گلایه و شکایت حجم زیادی از ناشران و نویسندگان و مترجمان و ... بوده و البته گره‌ای هم از کمیت و کیفیت کتاب‌ها نگشوده است.

این در حالی است که براساس اهداف و وظایف این وزارتخانه، حمایت از نویسندگان، مترجمان، ناشران و فعالیت‌های فرهنگی بوده و گره‌گشایی از مشکلاتی همچون پخته‌خواری و مفت‌خواری مترجمان و نویسندگان از جمله اهداف اصلی وزارتخانه‌ای است که بیشتر بر روی موضوعاتی متمرکز شده است که بخش‌های خصوصی و انجمن‌ها و نهادهای حرفه‌ای هم می‌توانند صورت دهند و از قضا، شتاب و سرعت بیشتری هم دارند.

نمونه چنین اقدامی، برنامه اتحادیه ناشران تهران در شناسایی و کشف انبارهای ناشران پخته‌خوار و قاچاقچی کتاب بود که در سال‌های ۹۷ و۹۸ صورت گرفت و باعث شد تا از خسارت‌های این گروه‌ها به ناشران و نویسندگان جلوگیری شده و تاحدودی خسارت آنان هم جبران شود.

نمونه فعالیت دیگری که این وزارتخانه را در چالش بزرگی انداخته و سال‌هاست به باتلاقی برای وزارتخانه تبدیل شده، برگزاری نمایشگاه کتاب تهران و نمایشگاه‌های کتاب استانی است. نمایشگاه کتاب تهران همه ساله با حضور جمع زیادی از ناشران و فعالان برگزار می‌شود و این در حالی است که به‌دلیل برپایی نمایشگاه از سوی معاونت امور فرهنگی، تمامی این معاونت در طول ۱۰ روز برپایی نمایشگاه و بیست روز در ایام پیش و پس از این رویداد، از وزارتخانه منفک شده و در نمایشگاه حضور دارند. این امر باعث می‌شود تا همه ساله، معاونت امور فرهنگی و حتی برخی دیگر از بخش‌های مربوطه در معاونت‌های دیگر از جمله معاونت هنری و مطبوعاتی و دیگر بخش‌ها از جمله بازرسی و حراست، عملا بر نمایشگاه متمرکز شوند و حضوری در وزارتخانه نداشته باشند. می‌توان از متولیان امر پرسید که در کدام نقطه دنیا، نمایشگاه بین‌المللی کتاب برپا می‌شود و تمام ارکان وزارت فرهنگ آن کشور، فعالیت‌های خود را متوقف می‌کنند و در نمایشگاه به‌صورت شبانه‌روزی حضور دارند. جدای از این امر، هزینه‌های سرسام‌آور برپایی نمایشگاه که همه ساله میلیاردها تومان از بودجه عمومی را صرف آن می‌کند، نکته قابل‌توجهی است.

این در حالی است که هم امر صدور مجوز نشرکتاب و هم صدور مجوز نشر و انتشارات و هم برپایی نمایشگاه‌های کتاب، چه در عرصه‌های داخلی و چه در عرصه بین‌المللی، در تمام کشورهای دنیا برعهده تشکل‌های حرفه‌ای و تخصصی مربوطه است و دولت در این زمینه‌ها کمترین دخالتی ندارد و متحمل هزینه‌ای هم نمی‌شود. اتفاقا، تشکل‌ها و نهادهای تخصصی هم به‌دلیل نگاه حرفه‌ای و تخصصی و هم به‌دلیل اینکه در حوزه تخصصی خود فعالیت می‌کنند و تلاش می‌کنند تا ارائه محصولات و کتاب‌ها در بهترین شکل ممکن صورت گیرد، مراجع بهتر و مناسب‌ترین در این زمینه هستند و به‌تبع آن هم در حوزه صدور مجوز برای ناشران و هم برای کتاب‌ها و هم در زمینه برگزاری نمایشگاه‌های کتاب بهترین فعالیت خود را انجام می‌دهند. نمونه بارز این امر را در کشورهای حاشیه خلیج فارس و هم در کشورهای اروپایی شاهد هستیم. حاصل آن نگاه کتاب‌هایی باکیفیت مطلوب و مناسب و هم نمایشگاه‌هایی قابل‌توجه و پربار است وبه‌تبع آن، کتابخوانی قابل‌ملاحظه. حاصل این همه هزینه و تلاش در کشور ما هم انتشار سالانه بیش از ۱۰۰هزار عنوان کتاب در شمارگان ۱۰۰ و ۲۰۰ نسخه که بیش از ۷۰ درصد آنها هم روانه بخش‌های بازیافت و مقواسازی می‌شوند، بیش از ۱۴ هزار ناشر که کمتر از ۱۰ درصد آنها فعال هستند و به‌صورت حرفه‌ای به کار و فعالیت اشتغال دارند و نمایشگاهی است که بیشتر شنبه‌بازار کتاب است تا نمایشگاه و تاثیری هم در کتابخوانی و گسترش فرهنگ و کتاب در جامعه ندارد.

توسعه این سخنان به دیگر بخش‌های حوزه فرهنگ و هنر و معاونت‌های مربوطه هم دست‌کمی از حوزه کتاب و فرهنگ ندارد و داستانی است پرآب چشم‌تر از حوزه فرهنگ.

به‌نظر می‌رسد که لازم است در این برهه از تاریخ کشور ما که چالش‌های عمده‌ای گریبان بخش‌های مختلف جامعه را گرفته است، و البته در حوزه‌های فرهنگی و هنری هم شاهد کاهش قابل‌توجه برنامه‌ها و اقبال عمومی هستیم، بازنگری در همه فعالیت‌های حوزه فرهنگ و هنر است و ضرورت تام دارد. لازم است متولیان امر نسبت به بازنگری هم در برنامه‌ها و سیاست‌ها و هم در عرصه‌های تصدی‌گری اقدامات لازم را صورت داده، بارسنگین دولتی فعالیت‌ها را کم کرده و امور مربوط به هر بخش را به نهادهای تخصصی و تشکل‌های مربوطه بسپارند. مسلما هرچه پیشتر می‌رویم، فاصله اهداف و برنامه‌ها با آنچه که در صحنه‌ جامعه و کشور می‌بینیم بیشتر و بیشتر می‌شود و همچنان که تاکنون شکاف‌های گسترده‌ای در این زمینه را شاهد بوده‌ایم، در آینده نزدیک شاهد گسل‌های خطرناک و ویرانگری خواهیم بود که چاره و تدبیر هم راهگشای آن نخواهد بود. فردا دیر است.

۵۷۵۷

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: بازنگری در حوزه فرهنگ و هنر؛ یک ضرورت امروزی