عباس سپهسالار کربلا کیست؟

عباس به معنای (شیرخشمگین) یا (عبوس و اخمو دربرابر دشمن) نام نوزاد تازه رسیده بود و بعد‌ها او شد سپهسالار کربلا و کسی که تکیه گاه امامش شد و رهبر وفاداران عالم.

امروز نهم محرم الحرام و روز تاسوعاست (اشاره به تسع و عدد نه دارد و نیز روز نهم محرم که رد امان نامه توسط حضرت عباس و برادرانش از نسل ام البنین) و بیاد ادب و وفاداری و رشادت علمدار کربلا این روز توسط عزاداران حسینی تکریم می‌شود.

حضرت عباس به سبب جوانی و رشادت و شجاعت ازنام آوران زمانه خود بود به گونه‌ای که هرگاه درجایی دیده می‌شد رشک وحسادت دیگر مردان جوان را برمی انگیخت.

از القاب آن بزرگوار قمربنی هاشم، قمر العشیره، ابا الفضل، المواسی، المحتسب، ساقی، ساقی عطاشای کربلا، ابوالقریه (صاحب مشک) است.

خوب است بدانیم به سبب همین شجاعت و صفات بالای انسانی ، ارادت خاصی بین نسل جوان نسبت به ایشان وجود دارد.

حضرت عباس در واقعه کربلا اقدامات عجیبی کرد که باعث احترام در نسل‌های بعد از این واقعه تاریخی و تراژدی بزرگ شد، شاید یکی از اقدامات عجیب او رد کردن امان نامه‌هایی بود که از سوی سپاه دشمن به ویژه از طرف شمربن ذی الجوشن که از طایفه مادری حضرت عباس بود ، گزارش شده باشد.

رد کردن دو امان نامه در روز نهم محرم

قبل از حرکت سپاه عمر بن سعد آوردن دو امان نامه (امان دادن یعنی کسی را در کنف حمایت خود گرفتن. امان نامه، نوشته‌ای بود که سبب مصونیت جانی شخص امان یافته می‌شد. عرب‌ها نسبت به امانی که می‌دادند حتی نسبت به دشمن خویش پایبند بودند و نقض آن را ناجوانمردی و نشانه فرومایگی می‌دانستند.) برای فرزندان ام البنین گزارش شده است که هر دو ناکام ماند.

فرزندان امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و ام البنین یعنی اباالفضل العباس و جعفر و عبدالله و عثمان هر دو امان نامه را رد کردند و این چنین وفاداری خود را به امام حسین (علیه السّلام) نشان دادند. اولین امان نامه از جانب عبدالله بن ابی المحل بود. او به خاطر فامیل بودن با ام البنین از عبیدالله بن زیاد برای آن‌ها امان گرفته بود. وقتی امان نامه برای این جوانمردان خوانده شد، در جواب گفتند: ما نیازی به امان نامه تو نداریم. امان خدا بهتر از امان عبید الله پسر سمیه است.

امان دوم از سوی شمر بود که گفته اند با طایفه ام البنین قرابت داشت و آن نیز مانند امان نامه اولی رد شد.

همچنین از عجایب اتفاقات کربلا به درک فرستادن ۸۴ مرد جنگی به شکل یک تنه در حین آب بردن برای طفلان توسط حضرت عباس گزارش شده است این درحالی است که ایشان اجازه جنگ از امام حسین دریافت نکرده بود.

حضرت ابوالفضل العباس یگانه دلاوری بود که برای تمام مردان جنگی عالم نمونه الگویی بی همتاست ایشان در قد و وجاهت و زیبایی چهره بسیار خوش منظر بود به گونه‌ای که القابی، چون قمربنی هاشم و قمر العشیره را به همین سبب به ایشان منتسب کرده بودند.

در درایت و امام شناسی ایشان همین بس که درتمام صحنه‌های کربلا پشتیبان واجرا کننده اصلی حرف‌های امام حسین ایشان بود بدون آنکه حتی یک نظریه یا مخالفت وحرفی اضافه بر حرف ایشان برزبان بیاورد.

صفات بی همتای زیادی باعث شده است که عباس در صحنه نبرد کربلا، چون ستاره سهیل بدرخشد و در چشم دشمنان حسین بزرگ جلوه کند به گونه‌ای که دشمن با کشتن او توان و انرژی امام را از وی گرفت.

یکی از ارزش‌های والای انسانی و اسلامی، رعایت ادب و فروتنی نسبت به افرادی است که در مقایسه با انسان، دارای برتری باشند.

شاه ادب عباس

امیر المؤمنین (ع) به این ارزش والا، بسیار سفارش می‌کرد و میفرمود: «لا مِیراثَ کَالأَدَبِ؛ هیچ میراثی گرانبهاتر از ادب نیست.» آن بزرگوار، همواره پاسداری از این میراث گرانبها و ارزشمند را به فرزندان خویش وصیت می‌کرد: «فرزندم! هیچ گاه در برخوردهایت، کسی را تحقیر مکن؛ زیرا او یا بزرگ‌تر از تو است که جای پدرت به شمار می‌رود، یا همانند توست که جای برادرت است، یا کوچک‌تر از توست که جای فرزندت خواهد بود».

ادب

حضرت عباس (ع) که پرورش یافته این مکتب درخشان است، سفارش‌های پدر بزرگوار خود را به بهترین صورت عملی کرد و تا آن جا پیش رفت که نام او در دیباچه دفتر ادب و فروتنی نقش شد. هم اکنون نام گرامی او در بین عامه مردم یادآور این ارزش گران قدر اسلامی است.

در تاریخ، نمونه‌های گویایی از این ویژگی ایشان به چشم می‌خورد. وی هرگز بدون اجازه در محضر امام حسین (ع) نمی‌نشست و پس از اجازه گرفتن نیز بسیار فروتنانه - به صورت دو زانو - در گوشه‌ای می‌نشست.

آن بزرگوار در طول عمر خود هرگز برادرانش را به اسم یا کنیه، یا با خطاب «برادرم!» صدا نمی‌زد، بلکه با تعبیر‌هایی مؤدبانه مانند "فرزند پیامبر خدا" یا "مولای من! " و "سرور من! " جایگاه بلند ایشان را پاس می‌داشت و مانند دیگر دوستداران، بدون در نظر گرفتن برادری خویش، آنان را مورد خطاب قرار می‌داد.

عباس درگذر تاریخ

فردی که سیره و سیمای او چنان شبیه مولا علی اسـت، همانند برادرانش در دوره حکومت امیرالمومنین در رکاب، ولی جامعه بوده است. عباس (ع) در روز‌های سخت صفین، عـلی رغم سن کم(چهارده سالگی)، در صحنه بـوده و در گـزارش‌های روایی و تاریخی آمده که وارد نبرد شده و تنی چند از سربازان معاویه را از پای در آورده و نیز گفته شده که عباس (ع) درکنار برادرش حسین (ع) در صفین برای دور ساختن دشمن از فرات و آوردن آب حضور داشته است (هادی مـنش ۱۳۸۱:۴۷)

او در عصر امامت امام مجتبی (ع) موضعی موافق امام و برادر مظلوم و معصوم خویش داشت و پس از بازگشت امام به مدینه در کنار او به یاری نیازمندان شتافت. او همانند پدر، ایتام گرسنه را سیر می‌کرد و برهنگان را می‌پوشانید و پیادگان را سوار مـی کرد و زیـر دستان و ضعیفان را نوازش و دستگیری می‌ کرد. (عماد زاده,۱۳۴۱ چ چهارم:۱۳۴)

سپهسالار

هر کس حاجتی به حضرت حسن (ع) یا حسین (ع) داشت به حضرت عباس (ع) عرض می‌کرد. رفعت و مهربانی و مهرورزی عباس (ع) با مردم به گـونه‌ای بـود که به او لقب «باب الحوائج» دادند، اما عباس (ع) وقتی شاهد جفای ماموران معاویه نسبت به برادرش حسن (ع) و تیرباران نمودن جنازه او گردید، طاقت نیاورده دست بر قبضه شمشیر برده و امـام حـسین (ع) مانع او شد و برادر را به صبر دعوت نمود. (شریف القرشی ۱۴۱۱ ق:۱۱۲)

امام سجاد (علیه‌السلام) عموی خود عباس را چنین توصیف می‌فرماید: "رَحِمَ اللَّهُ عَمِىَّ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وأَبْلی وفَدی أَخاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّی قُطِعَتْ یَداهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْهُما جِناحَیْن یَطیرُ بِهِما مَعَ الْمَلائِکَةِ فی الْجَنَّةِ کَما جُعِلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبی طالِبْ علیه السلام؛ وَإنَّ لِلْعَبّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبارَکَ وَتَعالی مَنْزِلَةٌ یَغبِطَهُ بِها جَمیعَ الشُّهدَاءِ یَوْمَ القِیامَةِ"

خدا عمویم عباس را رحمت کند که ایثار کرد و خود را به سختی افکند و در راه برادرش جانبازی کرد، تا آن‌که دست‌هایش از پیکر جدا گردید. آن‌گاه خداوند به جای آن‌ها دو بال به وی عنایت فرمود که در بهشت همراه فرشتگان پرواز کند، همان‌سان که برای جعفر طیارقرار داد.

ایمان استوار و بصیرت نافذ حضرت اباالفضل

عباس نزد خداوند مقامی دارد که همه شهدا در قیامت بدان غبطه می‌خورند.

امام صادق (ع) در وصف عبّاس می‌فرماید:«کانَ عَمُّنَا الْعَبَّاسَ نافِذَ البَصیرَةِ، صَلْبَ الْأیمانِ، جاهَدَ مَعَ أَبی عَبْدِاللَّهِ (علیه‌السلام) وَأَبْلی بَلاءً حَسَناً وَمَضی شَهید».

عموی ما عباس (علیه‌السلام) دیده‌ای تیزبین و ایمانی استوار داشت. همراه حسین (علیه‌السلام) جهاد کرد و از امتحان سرافراز بیرون شد و سرانجام به شهادت رسید.

درباره وجود مقدس حضرت عباس سخنوران وبزرگان شیعه وحتی اهل تسنن بیانات زیادی داشته اند که به صحبت‌های دو تن از بزرگان اهل تسنن اشاره می‌کنیم.

اهل تسنن درباره عباس چه می گویند؟


خوارزمی از علمای اهل سنت در مقتل الحسین می‌گوید: امام حسین (ع) وقتی دید آب در خیمه‌ها نیست، برادرش عباس (ع) را به فرماندهی سی سواره و ده پیاده مامور کرد که اب بیاورند. جنگ بین عباس (ع) و سربازان عمرو بن حجاج بالا گرفت و یاران امام، افراد دشمن را به هلاکت رساندند و با بیست مشک پر از اب به خیمه‌ها برگشتند و از این جا بود که حضرت عباس (ع) را سقا لقب دادند.

محمد بن جریر طبری دیگر دانشمند اهل تسنن می‌گوید: در روز عاشورا اصحاب باوفای حسین (ع) در دفاع از حریم دین به قلب لشکر کوفه می‌تاختند و هرگاه کار بر یکی از ان‌ها دشوار می‌شد و در حلقه محاصره دشمن گرفتار می‌آمدند، این عباس (ع) بود که در نجات او و رفع گرفتاری اش تن به خطر می‌داد و لشکر کوفه را تار و مار می‌کرد. به سبب همین فضیلت بود که شهادتش بر حسین (ع) سخت گران آمد و هنگامی که او را در خون افتاده دید فرمود: هم اکنون کمرم شکست؛ عباس جان! با کشته شدن تو بیچاره شدم.

پای به پای ولایت

در تمام وقایع روزعاشورا حضرت عباس، چون سایه‌ای بدون تکلم نظرات امام خویش را اجرا می‌کند و درتمام صحنه‌های معرکه جنگ آنگاه که کار برحسین سخت می‌شد یک تنه به میدان می‌آمد.

نمونه بارز ولایت مداری شخصیت ایشان است که در کنار ادب و وفا به عهد ایشان ازوی به عنوان عبدصالح در زیارت نامه منتسب به ایشان که از قول امام صادق آمده است، یاد کرده است.

عباس معروف به علمدار حسین است در واقعه کربلا یکی از جناحین سپاه حسین به دست ایشان بود و دائما دشمن را در جناح خودش دچار زحمت می‌کرد به گونه‌ای که در دقایق پایانی روز عاشورا ایشان به شهادت رسید سپاه دشمن هلهله می‌کرد، اما وی تا لحظه شهادت نذاشت علم سپاه حسین بر زمین بیفتد.

وجود نازنین حضرت عباس دارای محاسن و سجایای اخلاقی بسیاری است که در این مقال نمی‌گنجد.

کسی که حرم منور ایشان دارالشفای جهانیان است و چون خواسته‌ای به نزد امام حسین می‌برند ابتدا به زیارت او رفته و اجازه می‌گیرند.

در لحظات سختی و در مسیبت‌ها و بلایا نامی که بر زبان اغلب شیعیان آمده واز او استمداد می‌طلبند ابوالفضل العباس است و این نشان از برقرار بودن چشمه مهر ومحبت ایشان به شیعیان پدرش امیرالمومنین است.

باشد که نظر لطف حضرت سقا دستگیرمان شود، چرا گه نگارنده این متن نیز نجات جان خود وزندگی دوباره اش را از دستان علمدار حسین گرفته و چه زمزمه ای قشنگ تر از این نوحه «هرجا برات گریه کنم بهشته یا اباالفضل» و با همین ذکر زیبا از بلا نجات می یابند دوستانت یا باب الحوائج.

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: عباس سپهسالار کربلا کیست؟