بررسی پنج سناریوی محتمل درمورد سرنوشت تایوان

بررسی پنج سناریوی محتمل درمورد سرنوشت تایوان
خبرگزاری مهر

خبرگزاری مهر - گروه بین الملل: با تشدید رقابت میان دو ابر قدرت نظام جهانی، یعنی جمهوری خلق چین و ایالات متحده آمریکا میزان برخورد مستقیم و نیابتی دو کشور در نقاط مختلف عالم تغییر کرده است. آمریکا برای «مهار چین» به دنبال تمرکز بر روی منطقه «ایندو-پاسفیک» و فعال کردن گسل‌های امنیتی پکن است. مسئله حقوق ایغورها در سین کیانگ، نقض حاکمیت پکن در دریای چین جنوبی، تسلیح استرالیا به زیردریایی‌های هسته‌ای و زیر پا گذاشتن سیاست «چین واحد» با حمایت از جدایی طلبان هنگ کنگ و تایوان. در دکترین سیاست خارجی آمریکا یکی از راه‌های تضعیف رقیب افزایش نقاط تنش در محیط پیرامونی آن و تلاش برای بدل کردن مسئله‌ای عادی به چالش امنیتی است.

این الگو در سراسر «جنگ سرد» میان شوروی و آمریکا در روابط بین‌الملل حاکم بود. حال استراتژیست‌های کاح سفید این الگو را برای چین، روسیه و ایران مورد استفاده قرار می‌دهند. در سوی مقابل واکنش محکم روسیه در برابر پیش روی ناتو به شرق و آغاز حمله نظامی به اوکراین، این احتمال را در رسانه‌ها و اندیشکده‌های جهان تقویت کرد که ممکن است پکن نیز برای حل مسئله تایوان سیاست مدارا و دیپلماسی را کنار گذاشته و به سمت اقدام نظامی حرکت کند. با این حال تحرکات نظامی-سیاسی چین دلیل کافی برای اثبات این مدعا در اختیار مخاطب قرار نمی‌دهد. در ادامه این یادداشت سعی می‌کنیم تا به سناریوهای محتمل در مورد سرنوشت «تایوان» اشاره و به تحلیل آنها بپردازیم.

از سال ۱۹۷۱ که تایوان از سوی آمریکا به عنوان نماینده چین بزرگ در شورای امنیت سازمان ملل انتخاب شد، تلاش برای بازگردادن حاکمیت این استان «یاغی» به شکل جدی دنبال شده است. چین تایپه شامل مجمع جزایر تایوان، پنگهو، ماتسو، کینمن و برخی جزایر کوچک می‌شود. این جزیره تنها ۱۰۰ مایل با ساحل جنوب شرقی چین فاصله دارد.

آمریکا با حمایت تسلیحاتی و سیاسی از این منطقه زمینه رشد و قدرت‌گیری احزاب استقلال طلب را فراهم آورده تا از این طریق «عمق راهبردی» خود را تا مرزهای چین افرایش دهد. در سوی مقابل شیء جین پینگ قصد دارد تا پیش از جشن «صد سالگی» چین و پایان دوره ریاست جمهوری خود در سال ۲۰۲۲-۲۰۲۷ زمینه بازگشت تایوان به سرزمین مادری را فراهم آورد. با کنار گذاشتن این فرض که ممکن است چینی‌ها سیاست «چین واحد» را کنار بگذارند، پنج سناریو در خصوص «مسئله تایوان» قابل تصور است.

مقاومت تایوان

سناریو نخست آن است که چین به مانند روسیه نتواند عملیات نظامی خود در تایوان را به سرانجام برساند و جنگ به دلیل مقاومت تایوانی‌ها به سمت فرسایشی شدن حرکت کند. در این سناریو غرب فرصت کافی برای ارسال تجهیزات پیشرفته نظامی به تایوان را خواهد داشت و سعی خواهد کرد تا با تدوین نظام تحریمی قدرتمند، حضور پکن در اقتصاد جهانی بویژه در قاره آسیا را محدود کند. در مقابل ممکن است چین استراتژی نظامی خود را تهاجمی‌تر کرده و کشتی‌ها و هواپیماهای غربی که برای تجهیز نیروهای تایوانی اقدام می‌کنند را مورد هدف قرار دهد. تحقق این سناریو می‌تواند هزینه سیاسی و اقتصادی سنگینی به پکن وارد کرده و فرآینده توسعه اقتصادی این کشور را دچار اخلال جدی کند. ذکر این نکته لازم است که پکن از قبل برای مقابله با این سناریو تدابیر لازم را اندیشیده و برای رویارویی با مقاومت تایوان و دخالت‌های غرب خود را آماده می‌کند.

جنگ سرد جدید!

سناریو دوم بررسی نوع پاسخ غرب به اقدام نظامی چین است. اگر آمریکا و غرب تصمیم بگیرند که برای مهار چین تقابل نظامی با این کشور اجتناب ناپذیر است آنگاه واکنش پکن چگونه خواهد بود؟ در نظر کارشناسان روابط بین‌الملل اگر تقابل نظامی مستقیم میان چین و غرب رخ دهد، نظام اقتصاد جهانی به سمت فروپاشی حرکت خواهد کرد. با آغاز جنگ اوکراین افزایش قیمت منابع هیدروکربنی و کمبود مواد غذایی سبب بحران در میان کشورهای بلوک غرب بویژه دولت‌های اروپایی شد. با آنکه روسیه سهم ناچیزی در اقتصاد جهانی دارد اما تحریم این کشور و تلاش برای کنار گذاشتن منابع این کشور از بازار انرژی سبب بالا رفتن قیمت نفت-گاز و تورم در کشورهای غربی شد. حال سوال کلیدی آن است که تحریم اقتصادی و حمله نظامی به این کشور (صاحب ۱۷ درصد اقتصاد جهان) سرنوشت اقتصاد جهانی را به کدام سو خواهد برد؟

زمین سوخته

سناریو حمله نظامی به تایوان و الحاق مجدد این استان به چین اگر منافع پکن را تأمین نکند و موجب ضرر اقتصادی به این کشور شود، ممکن است در کوتاه مدت به تعویق بیفتد. اگر در جریان مقاومت نیروهای تایوانی کارخانه‌های پیشرفته این کشور نابود شوند، آنگاه ارتش چین یکی از بزرگ‌ترین غنیمت‌های احتمالی خود در جریان حمله به تایوان را از دست خواهد داد. تجارت و سرمایه گذاری خارجی موضوعی مهم در دستگاه تحلیل چینی است که با آغاز حمله به تایوان به خطر افتاده و هزینه اقتصادی بالایی به این کشور تحمیل می‌کند. «مسئله تایوان» ثابت خواهد کرد که سیاست «چین واحد» زیر سایه توسعه اقتصادی قرار خواهد گرفت یا آنکه پس از نیم قرن مسائل ژئوپلیتیکی و تمامیت ارضی چین در رأس سیاست‌های حزب کمونیست چین قرار خواهد گرفت.

معامله‌ای برای اقتصاد

سناریو چهارم غلبه مسائل اقتصادی چین بر موضوع بازگشت تایوان به سرزمین مادری است. در سه ماهه نخست سال ۲۰۲۲، اقتصاد چین به دلیل سیاست‌های پولی و سرمایه‌گذاری گسترده (عمومی) در بخش زیرساخت‌ها و الکترونیک (ریز تراشه‌ها) عملکرد خوبی به ثبت رسانده است؛ با این حال اقتصاددانان معتقدند که رشد تولید ناخالص داخلی چین در ۹ ماه بعدی سال ۲۰۲۲ کاهشی خواهد بود. این در حالی است که نرخ بیکاری شهری همچنان در حال افزایش است. در چنین شرایطی رهبران چین ممکن است برای عبور از مشکلات اقتصادی یکی از این دو تصمیم را اتخاذ کنند. تصمیم نخست آن است که به سمت ماجراجویی نظامی حرکت کند.

«جنگ» و «دشمن خارجی» می‌تواند موجب تقویت ناسیونالیسم در چین شده و مسائل اقتصادی را به حاشیه ببرد. تصمیم دوم اما بر نوعی «عقلانیت اقتصادی» متکی است. برهمین اساس رهبران چین شکست احتمالی در میدان جنگ را در کنار مشکلات فزاینده اقتصادی ابر چالشی جدی ارزیابی کنند که آینده سیاسی حزب کمونیست را با خطر مواجه سازد. در این دستگاه تحلیل سیاست حفظ «وضع موجود» یا حرکت به سمت توافق بر سر سیستم «یک کشور-دو دولت» سناریوهای جدی به نظر می‌رسند.

بازگشت به سرزمین مادری

در سناریوی آخر ارتش خلق با همراهی نیروی دریایی و هوایی چین به تایوان حمله برده و در کم‌ترین زمان ممکن کنترل کامل این مجمع الجزایر را به دست خواهد گرفت. درصورت تحقق این سناریو ابتکار عمل در دست طرف چینی خواهد بود و غرب به رهبری آمریکا باید برای توافقی در مورد فرآیند الحاق آرام و تدریجی این کشور آماده شود. اگر چینی‌ها موفق شوند تایوان را با کمترین هزینه به سرزمین اصلی خود بازگردانند، آنگاه توان این کشور برای حل و فصل سایر پرونده‌های چالشی همچون مناقشه دریای چین جنوبی یا حاکمیت هنگ کنگ افزایش خواهد یافت.

بهره سخن

در وضعیت «گذار» در نظم بین المللی چین و آمریکا به دنبال تقویت مؤلفه‌های هیبریدی قدرت و عبور از رقیب خود هستند. در این میان تایوان دارای جایگاه ویژه‌ای است. در سال ۲۰۲۱ تولید ناخالص داخلی تایوان ۷۸۶ میلیارد دلار بوده که عمدتاً ناشی از سرمایه گذاری در حوزه علم و فناوری است. چنین پتانسیل اقتصادی سبب می‌شود تا چین و بلوک غرب علاوه بر رقابت‌های ژئوپلیتیکی بر روی منافع اقتصادی حاصل از الحاق یا روابط اقتصادی با این کشور حساب ویژه‌ای باز کنند.

با این حال «ابهام استراتژیک» در نوع عمل یا عکس العمل طرفین درگیر در مناقشه تایوان موجب پیچیده شدن پیش بینی در مورد آینده این منطقه شده است. با این حال بسیاری از کارشناسان مسائل چین و تحلیلگران غربی معتقدند که توان ارتش چین بسیار بیشتر از ارتش کوچک تایوان است و می‌تواند به راحتی کنترل این جزیره را به دست بگیرد. اما مشکلات پکن در فردای روز پیروزی آغاز خواهد شد. فهم نوع واکنش اقتصادی، نطامی و سیاسی غرب در برابر این بحران می‌تواند کلید حل معمای «تایوان» در پازل «پرونده چین» باشد.

*محمد بیات، کارشناس مسائل بین الملل

منبع خبر: خبرگزاری مهر

اخبار مرتبط: بررسی پنج سناریوی محتمل درمورد سرنوشت تایوان