موسوی و تشدید بحران مشروعیت «جغرافیای مقاومت»
یادداشتی از علی افشاری: نوشته اخیر میرحسین موسوی به عنوان مقدمهای بر ترجمه عربی کتاب بیانیههای جنبش سبز در فضای سیاسی بحثبرانگیز شد.
شدیدترین واکنش منفی از سوی نیروهای حامی نهاد ولایت فقیه و رسانههای مستقیم و غیرمستقیم متعلق به سپاهپاسداران انقلاب اسلامی بروز کرد. خشم اصلی آنها از اظهارات مکتوب اخیر موسوی، «سردار بیافتخار» نامیدن حسین همدانی و نقد ساختارشکنانه مداخلات حکومت در سوریه و تلاش برای استحاله معنایی «بهار عربی» است.
میرحسین صریحتر از گذشته عملکرد حکومت در سوریه در حفظ دیکتاتور خونخوار آن کشور را زیر سؤال برد و بین جنبش سبز و مبارزات مردم سوریه علیه دیکتاتوری و فقر و فساد این همانی برقرار کرد. او سوءاستفاده از مفاهیم مذهبی و به طور مشخص «حرم» را تببین کرد که هیچ نسبتی با اقدامات جنایتکارانه حکومت در سوریه نداشته است.
بیشتر در این باره:دفاع مهدی کروبی از بیانیه میرحسین موسوی: به جای توهین پاسخ دهید
موسوی آگاهانه در سال ۸۹ در کاری مشترک با مهدی کروبی تصمیم به دادن فراخوان برای حمایت از اعتراضات مردم کشورهای عربی در جریان بهار عربی گرفت. او امروز باز نشان داد که نظرش در ۱۱ سال گذشته تغییری نکرده است. او آن خیزشهای اعتراضی را در امتداد جنبش سبز میدانست و در عین حال تحرک بخشیدن جنبش سبز و عبور آن از بنبست بوجود آمده را در پیوستن به آن موج منطقهای جستجو میکرد.
موسوی در نوشته اخیر دوباره حکومت را نقد میکند که در حوزه نظری مبارزه مردم برای اصول آزادی و عدالت را به «بیداری اسلامی» استحاله کرد و بر این مبنا سعی کرد نفوذش را در منطقه گسترش داده و در سوریه مانع تحقق خواست مردم انقلابی شود.
به نظر موسوی ریشه مشکلات منطقه و از جمله ایران «همه از یک خطاى بزرگ ریشه مىگرفت و آن دست بردن در مضمون حقیقى خواست ملتها بود. مردم تشنه آناند که آزاد باشند و خود بر گزینند، و این انتخاب آنان قطعا به نفع بشریت به طور عموم، با هر ایده و ایمانى، و به سود منافع ملى و حاکمیت مردم خواهد بود.»
اشاره به حسین همدانی نیز هوشمندانه انتخاب شده تا پیوست سرکوبگران جنبش سبز و مردم معترض سوریه نیز نمایان شود. موسوی تصریح میکند که کشته شدن همدانی در سوریه تاوان فعالیتهای او در سازمان دادن اراذل و اوباش برای سرکوب حرکت اعتراضی مردم ایران و تحریف و بهرهبرداری از عاشورا برای تحکیم قدرت خودکامه بود.
بیشتر در این باره:حمله تند رسانههای حکومتی به موسوی، سکوت در مورد احتمال موروثی شدن رهبری
نقد موسوی، به صورت توأمان هم جنبههای نظری و هم تخطی از موازین اخلاقی و انسانی برخورد حکومت را بازتاب میدهد. تأکید او بر «آزادی» و «عدالت» به عنوان ابرمطالبههای مردم معترض در خاورمیانه و ضرورت «انتخاب آزاد» مردم نشانگر تمایل موسوی به رویکرد غیرایدئولوژیک و جدایی دین و دولت است. این ویژگی برای کسی که سابقه اسلامگرایی دارد قابل توجه است.
در ابتدای اعتراضات سوریه اسلامگرایان جهادی در موقعیت قدرتمند نبودند، اما تصمیم بشار اسد در سرکوب سیاسی و مداخله سازمانیافته و نظامی جمهوریاسلامی ایران در کنار حمایت جدی دولت روسیه باعث شد تا در واکنش به خشونت گسترده و نفرتانگیز دولتی فضا به سمت مقابله مسلحانه برود. داعش که سالها بعد در جنگ داخلی سوریه حضور پیدا کرد با سیاستهای پیدا و پنهان دولت سوریه و سپاه قدس ابتدا تقویت شد تا گرایشهای عقلانی و دمکراسیخواه در سوریه به حاشیه بروند.
از ابتدا مداخله نظامی در سوریه به نفع بشار اسد مخالفان جدی در داخل بلوک قدرت داشت اما علی خامنهای با دخالت گسترده و استفاده از تسلط خود بر فرماندهی سپاه مسیر را به سمت مشارکت گسترده در سرکوب خونین مخالفان و مردم سوریه و ارتکاب جنایتهای جنگی پرشمار هدایت کرد. در طول ۱۱ سال گذشته نیز مشارکت مداخلهگرایانه به نفع دیکتاتور سوریه از موضوعات اختلافی در داخل و خارج از حکومت بوده است.
البته حامیان «جغرافیای مقاومت» فقط محدود به اصولگرایان افراطی و «ولایتمداران» نیست بلکه بخشهایی از اصلاحطلبان، نیروهای غیرمذهبی و تعداد کمشماری از مخالفان سیاسی نیز از اقدامات سپاه قدس در سوریه و دیگر مناطق خاورمیانه دفاع میکنند.
موافقان حکومتی و غیرحکومتی «جغرافیای مقاومت» ناراحت هستند که موضعگیری اخیر موسوی اینهمانی کاذب بین اقدامات در چارچوب «جغرافیای مقاومت» با منافع ملی ایران را بیش از پیش آشکار کردهاست. در فضایی که نظام در فقدان مشروعیت با بحران فزاینده «مقبولیت» و «اعتماد» دست و پنجه نرم میکند، نهاد ولایت فقیه و بویژه فرماندهان ارشد سپاه احساس خطر کردهاند که موضعگیری موسوی، مشوق دیگر نیروهای سیاسی متعلق به حیات تاریخی جمهوریاسلامی در بیان مخالفت شود و تردیدها در پایگاه اجتماعی نظام افزایش یابد.
به این ترتیب واکنش گسترده رسانهها و تریبونهای حکومتی علیه موسوی و طرح دوباره تهدید اعدام عملی از سر هراس و عصبانیت است؛ بویژه که موسوی باز بر ضرورت استمرار مقاومت و اعتراضات مردمی تأکید کردهاست.
بیشتر در این باره:واکنش اصولگراها به پیام موسوی ادامه دارد؛ افزایش فشار بر خاتمی و دیگر اصلاحطلبان
در این راستا برای ممانعت از گسترش مخالفت علنی با مداخله مخرب حکومت در سوریه و توسعهطلبی منطقهای اقدامات سازمانیافتهای در حال انجام است. از یک طرف فشار بر اصلاحطلبان آورده میشود تا علیه موسوی موضع بگیرند.
از سوی دیگر اقدامات میدانی نیز دست انجام است تا یک موج مصنوعی حکومتی در دفاع از اقدامات نظام در سوریه و تحریک احساسات مذهبی راه بیاندازند. شهرداری تهران که توسط یکی از سپاهیهای افراطی تهران اداره میشود، تصاویر همدانی را به صورت گسترده در سطح شهر تهران بر بیلیبوردها نصب کرده است.
بعید به نظر میرسد که این برخوردها نتایج مورد نظر تصمیمگیران اصلی حکومت بویژه ساکت شدن مخالفان سیاست خارجی مبتنی بر تقویت «جغرافیای مقاومت» را در بر داشته باشد. نتیجه ماندگار اظهارات اخیر موسوی پاره شدن بیشتر پرده قداست کاذبی است که حکومت میکوشد حول مداخلات مخرب و جنایتکارانه در سوریه و منطقه بکشد.
رصدکردن تحولات اجتماعی و افکار عمومی در سالیان گذشته به روشنی نشان میدهد که استفاده از عناصر مذهبی و ایرانی برای توجیه توسعهطلبیمنطقهای و فایدهمندی پدیده «جغرافیایی مقاومت» برای منافع ملی و امنیت ملی ایران یک پروژه شکست خورده است.
بازنمایی دوباره نادرستی و قبح این سیاست ضدملی و ضدانسانی توسط موسوی، حامیان و حاملان آن را نگران کردهاست که خانه پوشالی بنا کرده بر فریب، سانسور و ارعاب آنها فرو بریزد.
نظرات طرح شده در این یادداشت، الزاماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.منبع خبر: رادیو فردا
اخبار مرتبط: موسوی و تشدید بحران مشروعیت «جغرافیای مقاومت»
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران