ملت ایران، یک واقعیت تاریخی انکارناپذیر، (بخش دوم)، علی شاکری زند - Gooya News

پادزهری در برابر واژه‌ی ایدئولوژیک «امت اسلام» و فتیشیسم قومی

بخش دوم: سابقه و قدمت چند کشورـ ملت جهان

الف ـ ملت اسپانیا

از این حیث معیارهایی که در بخش نخست این نوشته مطرح‌شد‌، بزرگترین ملت‌های اروپا و مغرب‌زمین از ملت ایران سابقه‌ی «ملت بودن» دیرینه‌تری ندارند. به عنوان مثال سرزمین اسپانیا که تا ۱۴۷۹ محل سکونت اقوام متعددی با شهریاران محلی خود بود با ازدواج میان ایزابل کاستیل موسوم به ایزابل کاتولیک با فردیناند آراگون برای نخستین بار به واحد سیاسی یگانه‌ای تبدیل‌شد که البته مدتی مدید به علت پیچیدگی رسوم حاکم بر اتحاد خاندان های سلطنتی و اختلافات ناشی از آن در میان دو سلطنت محلی طرف ازدواج دچار اختلالات سیاسی بود. در این زمان ملت اسپانیا در حال تکوین بود. اما این پادشاهی جدید در سده‌ی هفدهم به یکی از بزرگترین قدرت های اروپا تبدیل شد. بدنبال اشغال این سرزمین از سوی ارتش ناپلئون بناپارت که حکومت سلطنتی آن ازهم‌پاشید، نیروهایی که دست به مقاومت زدند توانستند پس از کوشش های بسیار مجلسی بنام کوُرِتس تشیکل‌دهند که اولین قانون اساسی این کشور را در سال ۱۸۱۲ تدوین و تصویب کرد. از ۱۸۱۲ تا ۱۸۳۷ این قانون اساسی چند بار تغییرکرد. اما این اصل که «حاکمیت از آن ملت است»، با الهام از قانون اساسی ۱۷۸۹ فرانسه، از همان شکل نخست در ۱۸۱۲ در آن قیدشده‌بود. امروز اسپانیا یک کشور مشروطه‌ی سلطنتی است که تکوین ملیت آن از چهار قرن پیش آغازشد و تبدیل آن به کشورـ ملت کمی بیشتر از دو سده سابقه دارد.
در اثر مشکلاتی که سلطنت در سال ۱۸۷۳ با آنها روبروشد نارضایی مردم سبب‌گردید که عده‌ای به فکر جمهوری بیافتند و اولین جمهوری اسپانیا در سال ۱۸۷۳ برقرارگردید. این جمهوری که بسوی یک دیکتاتوری نظامی می رفت دوامی نیافت و ژانویه‌ی سال بعد از نو جای خود را به سلطنت پارلمانی داد. این دوره را جمهوری اول اسپانیا می‌نامند. پس از جمهوری اول در سال ۱۸۷۳سلطنت به اسپانیا بازگشت. اعلام جمهوری دوم در ۱۹۳۱ در شرایطی صورت گرفت که از مردم رأیی در این باره گرفته‌نشده‌بود، بدین معنی که جمهوریخواهان ۴۰ درصد رأی به نفع آنان در انتخابات شهرداری ها را به معنی رأی به جمهوری تعبیرکردند در حالی که اکثریت ملت به چنین انتخابی رأی نداده‌بود. اتحادی از جمهویخواهان و سوسیالیست ها تصمیم‌گرفت که جمهوری اعلام‌کند. در مقابل گروه‌هایی از هواداران سلطنت اعلام‌کردند که قانون اساسی ۱۸۷۶ چنین روشی برای تغییر رژیم پیش‌بینی نکرده‌است و ملت به تغییر رژیم رأی نداده‌است. آنها اعلام جمهوری را به یک کودتا تعبیرکردند. پادشاه اسپانیا، آلفونس سیزدهم، که می‌خواست از خونریزی پرهیزکند، بدون آنکه کناره‌گیری از سلطنت را اعلام‌کند دست به یک تبعید خودخواسته زد. رشته حوادثی که در آنها سلطنت‌طلبان و جمهوریخواهان هر دو مسئول بودند کار را به جنگ داخلی فاجعه‌باری کشید که سرانجام با پیروزی کوتاچیان فرانکیست و به‌نفع سلطنت پایان‌یافت.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: ملت ایران، یک واقعیت تاریخی انکارناپذیر، (بخش دوم)، علی شاکری زند - Gooya News