شاخص‌های اقتصادی اقدام نظامی چین علیه تایوان

شاخص‌های اقتصادی اقدام نظامی چین علیه تایوان
خبر آنلاین

مانورهای نظامی اخیر چین در اطراف تایوان در واکنش به سفر نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان، نگرانی‌هایی را در مورد نیات پکن در مورد روابط چین و تایوان ایجاد کرده است. حتی قبل از آنچه که برخی آن را چهارمین بحران تنگه تایوان می نامند، برخی از سیاستگذاران ایالات متحده نگران بودند که رهبران چین قصد دارند شاید ظرف یک سال و نیم آینده از نیروی نظامی علیه تایوان استفاده کنند. آنچه فرد در مورد برنامه ها و نیات چین در مورد تایوان باور دارد، چگونگی تفسیر رویدادهای اخیر را شکل می دهد. یک گروه بر این باورند که چین برنامه محکمی برای "اتحاد مجدد" با تایوان دارد و به دنبال فرصتی برای این کار است. گروه دیگر معتقد است که رهبران چین قصد ندارند مشروعیت خود را با حمله به تایوان در غیاب یک تحریک شدید قمار کنند.

آیا شاخص‌های اقتصادی می‌توانند به روشن شدن مقاصد رهبران چین در مورد تایوان کمک کنند؟ اگر پکن فکر کند که درگیری بر سر تایوان محتمل است، آمادگی‌های اقتصادی را به‌ویژه برای محافظت از اقتصاد خود در برابر آسیب‌پذیری‌های خارجی انجام می‌دهد؛ اما چنین آمادگی‌هایی با چارچوب زمانی مورد انتظار رهبران چین متفاوت است. بنابراین، تحلیلگران باید سوال را بین شاخص‌های میان‌مدت یا بلندمدت (سال‌ها) و شاخص‌های کوتاه‌مدت یا فوری (ماه‌ها، هفته‌ها یا روزها) تفکیک کنند.

شاخص های نامعین: سیاست های اقتصادی برای آماده شدن برای درگیری های احتمالی

پکن در حال حاضر گام های چند ساله ای را برای محافظت از اقتصاد خود از آسیب پذیری های خارجی برمی دارد. خودکفایی تکنولوژیکی و مادی اهداف اصلی چهاردهمین برنامه پنج ساله چین (۲۰۲۱-۲۰۲۵) است و دستیابی به درجه بالایی از اتکا به خود "جوهر" پویایی توسعه جدید شی جین پینگ است. این سیاست ها عبارتند از:

  • سیاست های صنعتی بر حذف وابستگی های خارجی در سراسر زنجیره ارزش متمرکز بود
  • تلاش برای شناسایی و کاهش آسیب‌پذیری‌ها در برابر تحریم‌های ایالات متحده و سازماندهی بوروکراسی آن برای اعمال تحریم‌های متقابل
  • تسریع تلاش‌ها برای کاهش وابستگی چین به دلار آمریکا برای تامین مالی بین‌المللی از طریق بین‌المللی‌سازی رنمینبی
  • انباشت منابع حیاتی، به ویژه کالاها و نهاده های فناوری که چین وارد می کند
  • سیاست های تجاری برای تقویت اتکای جهانی بیشتر به صادرات چین و سیاست های سرمایه گذاری برای پیوند دادن شرکت های خارجی کلیدی به بازار چین
  • اجباری برای نهادهای دولتی برای دور شدن از نرم افزارهای خارجی
  • تغییر وام‌دهی و سرمایه‌گذاری چین به دور از ایالات متحده و متحدانش، به نفع کشورهای بالقوه بی‌طرف، به ویژه در کشورهای در حال توسعه.

این سیاست‌ها برای تعیین اینکه اگر رهبران چین قصد درگیری داشته باشند کافی نیست. مشکل تشخیص این است که پکن دلایل اقتصادی و امنیت ملی دیگری برای دنبال کردن چنین سیاست هایی دارد. استراتژی بهینه پکن برای آماده شدن برای جنگ یا صرفاً بازدارندگی تحریم‌های خارجی، به حداقل رساندن وابستگی چین به جهان و در عین حال حداکثر کردن وابستگی جهان به چین است. این سیاست‌ها می‌توانند نشان‌دهنده برنامه‌ریزی اضطراری باشند. اقدامات پکن همچنین می تواند تدافعی باشد و در پاسخ به ترس از اینکه ایالات متحده اقدامات اقتصادی بیشتری علیه چین انجام دهد.

مشخص نیست که اگر رهبران چینی انتظار یک درگیری مثلاً پنج تا ده ساله را داشته باشند، سیاست های اقتصادی پکن چقدر متفاوت خواهد بود. مسلماً، سیاست گذاران چینی می توانند گستره یا فوریت سیاسی چنین سیاست هایی را افزایش دهند. با این حال، پکن در حال حاضر منابع عظیمی را برای سیاست‌های صنعتی خود اختصاص می‌دهد و ممکن است تا آنجا که می‌تواند به سمت دستیابی به این اهداف حرکت کند. شاید اگر رهبران چین انتظار یک درگیری را داشتند، به عنوان مثال، کمتر تمایل داشتند که به شرکت های انرژی دولتی اجازه دهند تا قراردادهای خرید بلندمدت گاز طبیعی مایع را با یک صادرکننده آمریکایی امضا کنند. اما آیا رهبران چینی چنین مقاصدی را به شرکت های چینی اطلاع می دهند؟

شاخص های اقتصادی واضح تر از نزدیک شدن به خطر منازعه

شاخص‌های کوتاه‌مدت یا فوری به احتمال زیاد نشانه‌ای از قصد پکن برای درگیر شدن در درگیری هستند، زیرا این شاخص‌ها ناگهانی‌تر و قابل تشخیص‌تر خواهند بود. با این حال، چنین شاخص‌هایی می‌توانند برای سناریویی اعمال شوند که در آن به ارتش آزادی‌بخش خلق (PLA) دستور داده شد که آماده اجرای یک طرح جنگی باشد، حتی اگر رهبران چین هنوز قاطعانه تصمیم نگرفته باشند. چنین شاخص هایی می تواند شامل موارد زیر باشد:

  • تحمیل کنترل‌های سرمایه فرامرزی قوی‌تر، از جمله در پاسخ به فرار سرمایه آشکار از نخبگان
  • مسدود شدن دارایی های مالی خارجی در چین
  • انحلال سریع و بازگرداندن دارایی های چینی که در خارج از کشور نگهداری می شود، از جمله فروش اوراق قرضه ایالات متحده
  • افزایش انباشت منابع اضطراری، مانند دارو یا ورودی های فناوری کلیدی
  • تعلیق صادرات کلیدی، مانند مواد معدنی حیاتی، فرآورده های نفتی تصفیه شده، یا مواد غذایی
  • اقداماتی برای کاهش تقاضا یا سهمیه بندی کالاهای کلیدی، به ویژه واردات مانند نفت و گاز
  • اولویت بندی یا تغییر جهت ورودی های کلیدی برای تولید نظامی
  • محدودیت در سفرهای خارجی برای نخبگان چینی یا کارگران با اولویت بالا

پیش از وقوع یک درگیری، دولت چین در هنگام تصمیم گیری در مورد چنین سیاست هایی با حداقل دو محدودیت کلیدی مواجه خواهد شد. اول، اقدامات یا دستورات برای اجرای آنها می تواند اهداف رهبران چین را متوقف کند و به قدرت های خارجی فرصت واکنش دهد. دوم، اثربخشی برخی از اقدامات ممکن است تضعیف شود اگر اقدامات باعث احتکار، شرکت‌ها و یا ترس بازارهای مالی شود.

ایجاد تعادل در اقدامات اضطراری موثر با این محدودیت ها دشوار خواهد بود. سیاست دولت چین، از جمله تدارکات، غیرمتمرکز و پراکنده است و بسیاری از بوروکراسی های محلی را درگیر می کند. علاوه بر این، اکثر کالاهای پایین دستی یا نهایی توسط شرکت های خصوصی یا سرمایه گذاری خارجی در چین تولید می شوند که شرکت های دولتی عمدتاً در بخش های بالادستی غالب هستند. تقاضا برای ورودی های بالادستی یا میانی مانند فولاد یا حتی نیمه هادی ها در اقتصاد زمان جنگ به طور قابل توجهی تغییر می کند و برنامه ریزی برای نیازهای آینده را به ویژه دشوار می کند. پکن به ندرت جزئیات مربوط به اندازه یا تکمیل ذخایر استراتژیک انرژی، غذا و فلزات خود را فاش می کند، که باعث افزایش عدم اطمینان در مورد تقاضای واقعی چین برای کالاها می شود. افزایش کالاهای وارداتی دشوارتر خواهد بود مگر اینکه به دلیل زمان بندی قراردادی و رقابت خارجی از قبل سفارش داده شوند.

هرچه اقدامات کامل تر و بازیگران بیشتر درگیر باشند، احتمال تشخیص خارجی بیشتر می شود. پکن ممکن است رازداری نظامی را بر اجرای آماده‌سازی‌های اقتصادی کوتاه‌مدت در اولویت قرار دهد و از چنین اقداماتی قبل از درگیری به میزان کم استفاده کند و آمادگی‌ها را با مجموعه محدودی از مقامات یا شرکت‌ها به اشتراک بگذارد. در عوض، بوروکراسی‌ها ممکن است بر آماده‌سازی برای اجرای برنامه‌های اقتصادی تمرکز کنند و تنها پس از آغاز خصومت‌ها، اقدامات را اعمال کنند.

بنابراین، اقدامات اقتصادی کوتاه مدت چین ممکن است هشدارهای قطعی یا مشخصی در مورد نیات نظامی پکن ارائه نکند. برای تعیین مقاصد نظامی پکن، شاخص‌های اقتصادی باید با نشانه‌های دیگری مانند جنبش‌های PLA یا تبلیغات داخلی همراه شوند.

مثال روسیه: یک هشدار

اقدامات اقتصادی روسیه قبل از تهاجم فوریه ۲۰۲۲ به اوکراین می تواند بینش هایی را در مورد اینکه چگونه یک اقتصاد بزرگ برای تحریم و جنگ برنامه ریزی می کند، ارائه دهد. اقدامات مالی مسکو پس از تحریم‌های ۲۰۱۴ برای مقاوم کردن سیستم مالی روسیه در برابر تحریم‌های بالقوه ("قلعه روسیه")، از جمله با انباشت ذخایر بین‌المللی، تنوع بخشیدن به دارایی‌های دلار آمریکا و افزایش پس‌اندازهای مالی از طریق بودجه‌بندی محافظه‌کارانه طراحی شده بود. دولت روسیه تلاش کرد تا وابستگی به سخت افزار و نرم افزار خارجی را کاهش دهد. در سال ۲۰۱۸، مسکو برنامه ای را برای دستیابی به خودکفایی در کشاورزی داخلی اعلام کرد.

برخی از این اقدامات منعکس کننده سیاست های میان مدت موجود چین است. با این حال، پکن بیشتر بر خودکفایی فناوری و کمتر بر تقویت ترازنامه خود تمرکز می کند، احتمالاً تا حدی به این دلیل که چین نسبت به روسیه قبل از جنگ کمتر به تأمین مالی خارجی برای بدهی های کلان خود متکی است. اما قبل از این سال، تلاش های روسیه برای تقویت مالی و خودکفایی اقتصادی به عنوان اقدامی تدافعی تلقی می شد.

اگر ناظران نتوانند اقدامات اقتصادی مسکو را به‌عنوان شاخص‌های اولیه تهاجم قریب‌الوقوع روسیه تفسیر کنند، سیاست‌گذاران باید تردید داشته باشند که علائم هشداردهنده مشابهی که از چین می‌آید به عنوان شواهدی از نیات نظامی تلقی شود. در واقع، اقدامات اقتصادی و تدارکات نظامی روسیه، همراه با هشدارهای اطلاعاتی عمومی واشنگتن، برای متقاعد کردن برخی از دولت‌ها مبنی بر اینکه مسکو قصد حمله به اوکراین را دارد، کافی نبود. حتی اگر شاخص‌های اقتصادی به تنهایی کافی نباشند، امیدواریم که تجاوز روسیه به سیاست‌گذاران بیاموزد که «غیرقابل تصور فکر کنند»، حتی اگر از نظر اقتصادی غیرمنطقی باشد.

*عضو ارشد برنامه اقتصاد در مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی در واشنگتن دی سی

*منبع: مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی

۳۱۱۳۱۱

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: شاخص‌های اقتصادی اقدام نظامی چین علیه تایوان