به بهانه ۳۰ سالگی لیگ برتر انگلستان ۲۰۲۲-۱۹۹۲/ بزرگ‌ترین رقابت تاریخ لیگ برتر

به بهانه ۳۰ سالگی لیگ برتر انگلستان ۲۰۲۲-۱۹۹۲/ بزرگ‌ترین رقابت تاریخ لیگ برتر
ورزش ۳

به گزارش "ورزش سه"، سال‌ها بعد با نگاهی به گذشته، اگر بخواهیم به این دوران و رقابت اصلی و واقعی دو تیم اشاره کنیم، بدون هیچ شکی، سخن از سیتی و لیورپول خواهد بود، از گواردیولا و کلوپ. هماورد این دو تیم در سطح بالایی که تمام معیارهای تاریخ فوتبال انگلستان را بر هم زد. از اقتدار و قدرت، مقاومت، استقامت و پايداري و ثبات آن‌ها خواهيم گفت. از تكنيك و تاكتيك متفاوت و ديدني. مطالب، كتاب‌ها و مستندها از كيفيت عرضه شده درباره اين دوران و رقابت پاياپاي این دو تیم ساخته خواهد شد. شانه به شانه يكديگر. هفته به هفته، روز به روز، بازي به بازي. 
فاصله اول و دوم با بقيه گروه از زمين تا آسمان است. ركوردهاي پيروزي و مجموع امتيازاتي كه دائما فرو ريخت و جام‌هاي بسياري كه به همراه آورد، گواه همه چيز است. تمامي آنچه گفته شد، متعلق به حال، امروز و فردا و آينده است.

اما اگر به ٣٠ سال گذشته ليگ برتر در دوراني نه چندان دور و سراسر تاريخ ليگ در گذشته‌هايي دورتر باز گرديم، به راحتي می‌توان گفت افسانه‌ای‌ترین رقابت تاریخ لیگ برتر، ميان "منچستریونایتد و آرسنال" است، ماندگارترين و بيادماندني‌ترين. جدالي در تمامي سطوح براي سيطره در فوتبال مدرن در انگلستان. ميان مربيان "الكس فرگوسن و ارسن ونگر"، ميان "روي كين و پاتريك ويرا" كاپيتان‌هاي دو تيم، ميان مهاجماني چون "رود فان نيلسترروي و تيري هانري"…مبارزه‌ايي ميان تشكيلات دو باشگاه. همه و همه براي تفوق و برتري، سبقت و بلندي، قدرت و تثبيت. حكم و حكومت.
طبيعي است اين كشمكش دائمي، با خود عصبانيت و خشم، فحاشي و توهين، دشمني و عداوت، به همراه آورد. و در نهايت، انعكاس و پيامد اين رقابت بي پايان، از اولدترافورد و هايبوري جهنمي ساخته بود. وقايع داخل و بيرون زمين، مصاحبه‌ها، كُري‌خوانی‌هاي هميشگي، ديدارهاي تماشايي و هيجان انگيز دو تيم، از ستون‌هاي اصلي و هميشه استوار ليگ انگلستان است و صفحات پربار و خواندني را به خود اختصاص داده است. هواداران دو تيم در سراسر جهان به تيم خود افتخار مي‌كردند و براي فوتبال‌دوستان و معتدلين بي‌طرف جذابيتي داشتند بي حد و حصر. بي‌اغراق در اندازه‌هاي اوج دوران ال كلاسيكو بارسلون و مادريد و دوران كوتاه گوارديولا و مورينيو بود.
تنيدگي تاريخي و همزماني ظهور اين دو تيم در تاريخ يگانه بود.
بزرگ‌ترین مربيان تاریخ هر دو باشگاه، سر الکس فرگوسن و آرسن ونگر، در مجموع ۴۹ سال را در این باشگاه‌ها سپری کردند و در طول ۱۷ سال با شکوه، رودرروي يكديگر قرار گرفتند. ۴۹ بار در طول دوران حرفه‌ای در مسابقات ‌مختلف برخورد داشتند؛ فرگوسن ۲۳ برد در مقابل ۱۶ برد ونگر به دست آورد و ۱۰ تساوي نتيجه پايان كار بود.
آرسن ونگر متجدد و امروزي و الکس فرگوسن، كهنه كارِ نسلِ قديم، برای تبدیل شدن به غول برتر جزيره و اروپا مي‌جنگیدند. دوراني كه هيچ‌يك به وزارت راضي نبودند و فقط و فقط تخت حكومت را مي‌خواستند. 
كنترل بلامنازع و تحكيم قدرت.
در اين بين ديدارهاي كلاسيك و معروف و فراموش نشدني رقم خورد كه هريك عناوين خود را يافت؛ "نبرد اولدترافورد، مارتين كيون و فان نيلستروي"، "پيتزا گيت و داستان پرتاب پيتزا به سوي فرگوسن" و ديدار محشر تكراري جام حذفي ١٩٩٩ و "آن" گل رايان گيگز.

              رهبران هميشه پرشور؛ ونگر و فرگوسن          

این رقابت از زمين فوتبال استاديوم‌ها به بازي‌هاي خوني محلي روزهاي يكشنبه و مدارس و دانشگاه‌ها كشيد. همه فقط منتظر بودند، چه كسي لگد و تكل اوليه را خواهد زد و كي مشت يا سَر تلافي‌جويانه را حواله خواهد كرد. اين رقابت حتي شامل اتهامات نژادپرستی توسط یان رایت علیه پیتر اشمایکل هم بود. درگيري مشهور و جنجالي "روي كين" و "پاتريك ويرا"  در تونل هايبوري. جاييكه به معنای واقعی کلمه كين به ويرا پیشنهاد دعواي بيرون از زمين را مي‌دهد. يا هجوم ياپ استام هلندي به ويرا و يورش تمامي تيم ارسنال به او فقط بخشي از صفحات چند جلدي رقابت اين دو تيم است.
به قول پل اسكولز، یکی از بهترين مردان نسل خود؛ "خنده‌دار است، در صحبت‌هاي قبل مسابقه، به ندرت به توپ و بازي اشاره مي‌شد!"

برخی ازاين مسابقات هرگز فراموش نمی‌شوند. آرسنال در سال ٢٠٠٢ (و عملاً در سال ١٩٩٨) در اولدترافورد به قهرماني لیگ رسيد. یونایتد در سال ٢٠٠١، ١-٦ آرسنال را شکست داد، و به اعتراف "ري پارلر" ونگر بعد از پايان نيمه اول زماني‌كه نتيجه ١-٥ بود، كنترل خود را در رختكن بطور كامل از دست داده بود.

يكي از مهم‌ترين مسابقات ميان اين دو تيم زماني بود كه بعد از ٤٩ بازی بدون باخت، ارسنال در یک مسابقه بحث‌برانگیز و بسيار جنجالي در سال ٢٠٠٤ از منچستر شكست خورد، بدون شك بی‌عدالتی بود و به نظرم ضربه‌اي بود كه تاثير آن باقي ماند و در بلند مدت آرسنال را از پاي انداخت. احتمالا توپچي‌ها هرگز از طلسم و درد جانكاه آن خلاص نشدند.
سول کمبل، مدافع ارسنال درباره آن بازي معتقد است: «اگر زمانی سرتان را كلاه مي‌گذارند، دردی احساس نكنيد، پس چه زمانی درد را احساس خواهید کرد؟»

راستش فوتبال مدرن به اندازه کافی انفجاری نیست. هرچه هست در استاديوم و زمين بازي مي‌گذرد.
شاید هاله‌ایی از آن را با مورینیو در چلسی با رافا بنیتز در لیورپول شاهد بودیم یا توخل و کونته در اين دوران، برای رقابتی خصوصي كه هميشه میان چلسی و تاتنهام وجود داشته است، جاییکه پس از پايان بازي، هر دو مربی بعد از دریافت کارت قرمز به عادی بودن این برخورد اشاره کردند.
این روزها، در لیگ برتر با حضور آقاياني چون گوارديولا و كلوپ و رقابت نفس‌گير سيتي و ليورپول، هميشه احترامي ميان اين دو جاري است. روزگار متفاوتي است، از اين‌رو فقدان مشخصی از یک خصومت جدي، قانع‌کننده و سینمایی مانند دشمنی بین الکس فرگوسن و آرسن ونگر در اواخر دهه ١٩٩٠ و در هزاره جدید وجود دارد.
يادمان هست، همه چيز در انحصار اين دو تيم بود. تا پیش از ورود روبل‌های بی‌انتهای آبراموویچ به چلسی، همه چيز در قبضه اولدترافورد و هايبوري بود. یونایتد و آرسنال تنها تیم‌هایی بودند که از سال ١٩٩٦ تا ٢٠٠٤ به قهرماني لیگ دست يافتند.

برای نوشتن این مطلب سری به دو کتاب خاطرات ونگر و فرگی زدم و به تماشای دوباره دو مستند نشستم که تماشای آن را به همه کسانی که پيش از اين شانس تماشاي آن را نداشته‌اند، شدیدا توصیه می‌کنم. 
نگاهي دوباره به اين مستندها، طبق معمول همیشه با  نوستالژی خاصي همراه بود. . اولی مستند، Keane & Vieira: Best of Enemies و مهم‌تر از آن The Feud (خصومت، ستیز یا دشمنی و هر آنچه لغت از این دست به ذهن‌تان خطور مي كند)، «دشمني؛ فرگی علیه ونگر» رقابت افسانه‌ای بین منچستریونایتد و آرسنال را زیر ذره‌بین می‌برد.

در گاردین The Feud به‌عنوان «سفر هیجان‌انگیز در زمان» توصیف می‌شود. توسعه و تشدید این رقابت فرصتی برای ظهور بیش از اندازه فرگوسن و ونگر و مجموعه‌ای از بازیگران بزرگ تیم شد، شخصیت‌های بی نظیری در هر دو سو، با خلق‌وخوی جنگجویانه که هر فیلمنامه‌نویسی را به وجد می‌آورد. شدت و انبوه تناقضات، در رقابتی که به طور همزمان باعث نفرت و احترام می‌شد.
نگاهی به برخی از نبردهای حماسی آرسنال و منچستر یونایتد در دوران ونگر و فرگوسن

هیچ رقابتی در فوتبال باشگاهی قلب و ذهن عموم مردم را مانند آرسنال و منچستریونایتد از اواخر دهه نود تا اواسط دهه بعدي جذب نکرده است.
برای هشت فصل متوالی، این دو تيم معركه تا حد زیادی صاحب دو جایگاه بالای جدول لیگ بودند. پیش از این هرگز دو تیم در اوج قدرت خود برای چنین مدت طولانی دست به يقه نمانده بودند.

"مرد فهیم وارد می‌شود"

منصفانه است بگوییم زمانیکه آرسن ونگر در سال ۱۹۹۶ وارد لیگ برتر شد تقریبا همه با نوعی سوء‌ظن به او نگاه کردند. فرانسوی گوشه‌گیر کسی بود که انقلابی در فوتبال انگلیس ایجاد کرد.
وقتی ونگر آمد، مرد اسکاتلندی به سرعت به زبان آمد: «باهوش! آن‌ها می‌گویند او مرد باهوشی است، درسته؟، و به پنج زبان صحبت می‌کند!، من یک پسر ۱۵ ساله از ساحل عاج می‌شناسم که به پنج زبان حرف می‌زند.»

زمانی که ونگر به درستی این سوال را مطرح کرد که چرا برنامه‌ریزی لیگ به نوعی تنظیم شده تا یونایتد به قهرمانی برسد. فرگی پاسخ داد: "او از ژاپن میاد و به ما ميگه؛ چطور فوتبالمون رو برنامه‌ریزی کنیم!"
حرارت و گرما پس از آن، فقط افزایش یافت تا به جهنمی تبدیل شد.

لیگ برتر: منچستر یونایتد صفر ارسنال ۱
شنبه ۱۴ مارچ ۱۹۹۸

اولين جام؛ كاپيتان توني آدامز با ارسن ونگر، مردان ميادين سخت

یونایتد در فصل ۹۸-۱۹۹۷ سیطره غیرقابل دسترسی در جدول داشت. ۱۲ امتیاز بالاتر از توپچی‌ها. با این حال، تیم شمال لندن در یکی از خیره‌کننده‌ترین مسابقات قهرمانی فاصله را کم و‌ کمتر کرد.
این رقابت با گل معروف «مارک اورمارس» هلندی در اولدترافورد به اوج خود رسید و عملاً قهرمانی لیگ را برای ارسنال به ارمغان آورد.

اوج شادي يك تماشاگر؛ بري فراست ارسنالي!

چهره و عکس‌العمل یکی از طرفداران ارسنال، «بری فراست» بعد از پایان سوت در اولدترافورد بی‌همتاست. او زمانی که عصر همان روز به خانه رسید، تازه فهمید به فرد مشهوری تبدیل شده است. این اولین قهرمانی آرسن ونگر در انگلستان بود.

نيمه نهايي جام حذفی: 
ارسنال ۱ منچستر یونایتد ۲
٢٢ می ۱۹۹۹ 
"محشر کبرا و گل استثنايي رایان گیگز"

لحظات فراموش نشدنی در زندگی و در فوتبال وجود دارد. گل دیدنی رایان گیگز به آرسنال در سال ۱۹۹۹ ممکن است بزرگ‌ترین گل در دوران مدرن فوتبال انگلیس برای خیلی‌ها باشد. لحظه‌ايي از ياد نرفتني!

رايان گيگز؛ جاودانگي با گلي حقيقتا استثنايي

منچستریونایتد در آن فصل سه گانه را به دست آورد، اما حقيقتا می‌توانست خیلی متفاوت باشد، دقيقا مانند ديدار ليگ قهرمانان در مقابل بايرن مونيخ. 
درست لحظاتی قبل از آن گل، آرسنال یک پنالتی به دست آورد تا آن‌ها را به فینال جام حذفی برساند، اشمایکل، پنالتي دنيس برخكمپ را مهار كرد و لحظاتی بعد گيگز ولزی حرکتی به سوي دروازه را آغاز كرد. وجد هواداران يونايتد و شادي او با در آوردن پيراهن بخش مهمي از آن فصل خارق العاده است.
يادمان باشد، ارسنال تا آخر هفته، زمانی که از لیدز یونایتد شکست خورد، یک امتیاز از یونایتد برتری داشت و سه‌گانه يونايتد به راحتی می‌توانست دومین Double متوالی آرسنال باشد. در پايان بازي توني آدامز و لي ديكسون با فشردن دستان يكايك بازيكنان منچستر در رختكن، برای آن‌ها در فينال ليگ قهرمانان آرزوي موفقيت کردند.
هنوز هم تماشاي ضبط شده اين ديدار هيجان خودش را دارد.

ليگ برتر: منچستر يونايتد ٠ آرسنال ١
٨ مي ٢٠٠٢
"کسب عنوان قهرمانی در اولدترافورد"

از اين بهتر نمي شد؛ جشن پيروزي در زمين دشمن شماره يك

در سال ٢٠٠٢، توپچي‌ها در ١٣ بازی آخر خود به شكلي غيرقابل مهار و بدون هيچ توقفي به پيروزي دست يافتند. با پیروزی يك بر صفر  قهرمانی در اولدترافورد و در قلمرو دشمن به چنگ افتاد. چي بهتر از اين! اصلا نداريم!
سیلوین ویلتورد فرانسوي گل پیروزی را زد. پرواز "نوانکوو کانو" از بالای سر ويلتورد، لحظه‌ايي نمادین خلق کرد. شیرین‌تر از این نمي‌شد.

جام حذفي: يونايتد صفر آرسنال ٢
١٥ فوريه ٢٠٠٣
"پرتاب سشوار، جدايي فرگوسن  و بكهام"

فرگوسن در رختكن جوش أورد؛ قرباني؟، ديويد بكهام

بر روي كاغذ، پیروزی آرسنال مقابل یونایتد در دور پنجم جام حذفی به سختی به عنوان یک لحظه مهم در رقابت‌هاي طوفاني اين دو تيم به نظر می‌رسد، اما قطعا، پیامدهای این دیدار اهميت داشت.
گیگز شانس خوبي را از دست داد، توپچی‌ها به پیروزی رسیدند و فرگی خشمگین بود. به حدی که در رختكن سشواري را به سمت دیوید بکهام پرتاب كرد. در پايان فصل ديويد بكهام يكي از اعضاي "كلاس ٩٢" به رئال مادرید رفت.
فصلي كه نسبتاً براي هر دو تيم راضي كننده به نظر مي‌رسيد. يونايتد قهرمان لیگ شد، در حالی که آرسنال جام حذفي را برد.

ليگ برتر: منچستر يونايتد صفر ارسنال صفر
٢١ سپتامبر ٢٠٠٣
"نبرد مشهور اولدترافورد؛ کیون در مقابل رود فان نيستلروي"

به همراه ديدار حذفي ٩٩، اگر یک دیدار شدت و حدت و رقابت ميان اين دو تيم را به تصوير كشد، همين تساوي بدون گل است؛ عنوان و لقب اين بازي گوياي همه چيز است.

 مارتين كيون؛ عقابي وحشي در پي طعمه هلندي؛ فان نيستلروي

اولدترافورد، معبد شياطين سرخ در آن روز مانند یک انبار مهمات بود. هر لحظه آماده انفجار. با كشيدن كوچك‌ترين كبريتي، بازيكنان دو تيم منفجر مي‌شدند. بعد از اینکه پاتریک ویرا به دلیل خطا به روی رودفان نیستلروی، کارت زرد دوم را دریافت کرد، تقریباً یک نزاع همه‌گير آغاز شد و در آن كارزار از ميان همه بازيكنان، روی کین نقش صلح طلب را ايفا مي‌كرد.
بازی در دقایق پایانی به نقطه جوش رسید، صادقانه بايد گفت، يونايتد با شیرجه دیگو فورلان اروگوئه‌ايي پنالتي گرفت. "رود" جلو رفت، با ضربه‌ای رعدآسا توپ به تير دروازه خورد و کمانه کرد.

نبرد اولدترافورد؛ مارتين كيون، ول كن معامله نيست

همه ما و بالاخص فوتبال‌دوستان آن دوران، صحنه و عكس‌العمل بعدي بازيكنان ارسنال را مي‌دانیم . مارتین کیون با رگ‌هاي بيرون زده گردن، نعره‌كشان به سوي فان نیستلروی هجوم مي‌برد و ساير بازيكنان ارسنال هم كم و بيش به هُل دادن گلزن هلندي پرداختند. از صحنه‌ها و تصاوير كلاسيك تاريخ ليگ برتر. غرش و طوفان و رعد و برقي بود.
اگرچه نتیجه نهایی در آن زمان نسبتاً بی‌اهمیت به نظر می‌رسید، اما آرسنال در راه رسیدن به سومين عنوان قهرماني تحت هدایت ونگر، حتی در يك بازی لیگ شكست نخورد. اولين تیمی از زمان پرستون نورث اند در فصل ٨٩-١٨٨٨ كه تمامي فصل را بدون شکست پشت سر گذاشت. عنوان Invincible شكست ناپذيران ابدي شد.

ليگ برتر: منچستر يونايتد ٢ آرسنال صفر
٢٤ اكتبر ٢٠٠٤
"کشتن شکست ناپذیران" معروف به پيتزا گين يا نبرد بوفه!

پيتزا گيت؛ نبرد سوپ و پيتزا و سقوط ارسنال

در این دوره خاص به نظر نمی‌رسید چیزی به عنوان یک مسابقه "عادي" فوتبال بین منچستریونایتد و آرسنال وجود داشته باشد. هميشه با هياهو همراه بود، بسيار جنجالي, با نزاع و قيل و قال بي‌انتها.
اين ملاقات از این قاعده مستثنی نبود، مبارزه‌ايي تمام عیار در اولدترافورد. "شكست ناپذيران" همچنان بدون باخت پيش مي‌رفتند و ميزبان قصد داشت به هر قيمتي كه شده مهمانان خود را با شكست روانه لندن کند، برادران نويل، گری و فیل در هر فرصتی خوزه آنتونیو رِيس را كه متاسفانه چندي پيش در حادثه رانندگي كشته شد، از مهر خود بي‌نصيب نگذاشتند.
 

داور مسابقه؛ يك روز بسيار بد در دفتر كار

مارک رایلی داور مسابقه روز بدی داشت. بعد از ٢٠ دقيقه ريو فرديناند مستحق كارت قرمز بود. و پیروزی شامل شیرجه وین رونی برای گرفتن پنالتی بود. ضربه رهایی بخش فان نیستلروی از روی نقطه پنالتی، انتقام وقایع نبرد اولدترافورد بود. 
روند شکست‌ناپذیری لندنی‌ها در چهل و نهمین ديدار، شايد به ناحق پایان یافت و انفجار دوباره باروت‌ها و دینامیت‌ها اجتناب ناپذير بود.

"خشونت" يونايتد شکست ناپذیران را شکست داد. گاری نویل بعدها در باره این مسابقه گفت:«آن‌ها معتقد بودند که بازی زیبا و پیچیده‌شان در پاس دادن، شایسته تحسین است، نه به چالش کشیدن. 
این یک توهین بود. عقده برتری داشتند. تیری هانری طوری به شما نگاه می‌کرد که انگار به شما می گوید: چطور جرات می کنی خطایی روی من انجام دهی یا سعی کنی با من مقابله کنی!».

روزي بد براي همه، فاجعه آميز براي ارسنال

اینبار همه درگیری‌ها، متعاقباً در خارج از چشم، در تونل رختکن اتفاق افتاد.
نبرد بوفه یا پیتزاگیت، در بلبشوی رختکن ادامه یافت. سوپ‌ها و پیتزاها به پرواز در آمد و برشی از پیتزا روی الکس فرگوسن فرود آمد.

فابریگاس اخیرا در مصاحبه‌ایی به خطای خود اعتراف کرد و همه مسئولیت پیتزای پرتاب شده به سوی فرگوسن را به عهده گرفت.
«اولین چیزی که به ذهنم خطور کرد پرتاب پیتزا بود. قدرت و شهامت لازم برای وارد شدن به آن دعوا را نداشتم. هیولا‌های فوق‌العاده بزرگی در آنجا بودند. ظاهرا پیتزای من به سر الکس فرگوسن برخورد کرد».

شيرجه قلابي وين روني؛ و پايان شكست ناپذيران

ریو فردیناند یکی از غول‌هایی که فابریگاس به آن اشاره کرد و‌ در آن زمان از مدافعین یونایتد بود، درباره این ماجرا در مصاحبه با پادکست فایو تعریف می‌کند: «خشم فرگوسن پس از این حادثه توصیف کردنی نیست اما بعید میدانم، فابرگاس قصد ضربه زدن به رئیس را داشت. فکر می‌کنم او فقط پیتزا را از در تو انداخت و رئیس در همان لحظه در حال رد شدن بود. خاطره ماندگار برای من این بود که یک محافظ امنیتی مجبور بود او را از تلاش برای ورود به رختکن باز دارد. این چیزی است که من به یاد دارم. می‌دانید که او وقتی عصبانی می‌شد، چطور بود».

در همین حال، فرگوسن در بیوگرافی خود که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، نوشته است:
«اطلاعی ندارم چه کسی پیتزا را انداخته است و تا به امروز، نمی‌دانم مقصر کیست.» فرگوسن اضافه کرده، ونگر به بازیکنانش توهین کرده است.
او در مصاحبه‌ای در ژانویه ۲۰۰۵ گفت: "در تونل، آرسن علناً از بازیکنان من انتقاد می‌کرد و آنها را متقلب می‌خواند. وقتی آن‌ها به رختکن آمدند این موضوع را به من گوشزد کردند، به داخل تونل رفتم و به او گفتم: برو تو‌ رختکن و بازیکنانم را تنها بگذار."

ونگر آن زمان به دلیل رفتار بازیکنانش عذرخواهی کرد و اقدامات آنها را غیرقابل قبول توصیف کرد.
براستي این یکی از عجیب‌ترین حوادث و وقایع در تاریخ لیگ برتر بود.

لیگ برتر: آرسنال ۲ منچستر یونایتد ۴
یکم فوریه ۲۰۰۵

"بيرون مي‌بينمت؛ روی کین و پاتریک ویرا"

رویارویی در هایبری در سال ٢٠٠٥ مقابله دیگری است که بیشتر به خاطر درگیری معروف خارج از زمین در يادها مانده است.
کین و ویرا، بار ديگر در مقابل هم. پيش از آغاز بازي. كَل كَل معروفي دارند.

بيرون مي‌بينمت؛ قصه كين و ويرا سر دراز دارد!

در انتظار براي ورود به زمين، در تونل، ویرا با حرف‌هایش تلاش مي‌کرد تا گری نویل را عصبي كند. مدافع منچستري به رختکن برگشت تا درباره اتفاقی که افتاده توضیح دهد. اما با واکنش رقت‌انگیز روی کین مواجه شد. كاپيتان اساسا به او گفت؛ پسر بزرگی باشد و از خود دفاع کند.
مرد ایرلندی سپس به داخل تونل رفت و در حالی که آتش در چشمانش شعله مي‌كشيد، به سراغ ويرا، كاپيتان ارسنال رفت و به طرز بدی به او گفت: "تو را در بيرون می‌بینم"!

آرسنال بازی را بهتر آغاز کرد. ویرا و دنیس برخكمپ، دو گل برای آرسنال زدند. یونایتد با گل رایان گیگز و دو گل کریستیانو رونالدو با نتیجه ٣-٢ پیش افتاد.
برای تشدید اوضاع، جان اوشی در پایان یک گل مرواريدي به ثمر رساند. این مدافع در موقعیت تک به تک با مانوئل آلمونیا دروازه‌بان ارسنال قرار گرفت و در حالی‌که دروازه‌بان با عجله به بیرون می‌آمد، با يه روپاي نرم فوق‌العاده پاي چپ، توپ را وارد دروازه كرد.

تا به حال نديده‌ام، هیچ بازیکنی پس از به ثمر رساندن گل تا این حد گیج به نظر برسد. 
در حالي‌كه فرگوسن و كيروش همديگر را در آغوش گرفتند، جان اوشی شبیه بچه مدرسه‌هايي بود که فكر مي‌كرد کار اشتباهی انجام داده و منتظر سرزنش است. پس از شوک اولیه، پسر ایرلندی مانند یک مرد دیوانه شادي مي‌كرد.
دو تیم در فینال جام حذفی، دوباره به مصاف هم رفتند. آرسنال در ضربات پنالتی پیروز شد اما این آخرین مسابقه بزرگ در این رقابت حقيقتا بي‌نظير در تاريخ فوتبال انگلستان بود. چلسی با میلیون‌هاي بي حساب آبراموویچ وارد شد و اين رقابت دوگانه از هم پاشید. از آن دوران به بعد منچستر يونايتد و ارسنال هرگز در رقابت مستقیم قهرمانی در برابر يكديگر قرار نگرفتند.

پايان ناپذير و ماندني

در دوران ٣٠ ساله ليگ برتر، خوب و بدهاي بسياري به گذشته‌ها پيوسته است اما بار ديگر تاكيد مي‌كنم، رقابت يونايتد و ارسنال همتايي ندارد. خوشبخت بوديم که همه را از سير تا پياز ديديم و تجربه كرديم.
همه چيز دست بدست هم داده بود. دو تيم در اوج قدرت خود به جان هم افتاده بودند. نسلي از بازيكنان مستعد در دو جناح، خستگي ناپذير، و بي‌قرار براي ابراز وجود مي‌جنگيدند. گويي يكايك آن‌ها چيزي براي اثبات به خود و به ما داشتند كه در وجودشان زبانه مي‌كشيد. 

ارسن ونگر و الكس فرگوسن؛ اسطوره‌هاي فوتبال انگلستان

ريشه تمامي اين قصه شنيدني و استثنايي به دو مرد باز مي‌گردد. عشق دو مربي بي‌نظير به فوتبال، غرق در كار و مسئوليت خود، واقعي و بي‌انتها تا قعر اقيانوس فوتبال با يكديگر فرو رفتند. غليان خواسته‌هاي بي‌پايان و عطش سيري‌ناپذير آن‌ها شگفتي‌هاي بسیاری را آفريد و در زلزله جنبش بي‌امان آن‌ها ديوارهاي قديمي فرو ريخت و به خاك نشست. داستاني نو. قصه‌ها اينچنين ماندني مي‌شوند؛ به‌راستي اسطوره و حماسه از تار و پود حكايت آن‌ها مي‌چكد.

راستي، تا فراموش نكردم؛ خاطره فراموش نشدني شما از آن دوران و رقابت اين دو تيم كدام است؟

اميرحسين صدر
١٦ اگوست ٢٠٢٢

منبع خبر: ورزش ۳

اخبار مرتبط: به بهانه ۳۰ سالگی لیگ برتر انگلستان ۲۰۲۲-۱۹۹۲/ بزرگ‌ترین رقابت تاریخ لیگ برتر