ماجراهای اسلحه در آمریکا و خودرو در ایران
دشمن هم از این غفلت سوء استفاده میکند و گاهی ضربه کاری میزند. روایت است که خدا رحمت کند آن را که عیوبش او را از پرداختن به عیوب دیگران باز می دارد.
در اینکه در دنیای امروز از طرف جامعه جهانی به جان افراد بها داده نمیشود و حتی در کاستن تعداد آدم ها تأکید دارند بحثی نیست. کوید 19 یکی از نمونههای اخیر است که به احتمال قریب به یقین از طرف قدرتهای جهانی با موافقت جامعه جهانی! و هزینه های بالا ویروسهای دستساخته را به جان بشر انداخته اند؛ هم آنها را میکشند و هم واکسن های خود را با داروهای جانبی آن با قیمت بالا به کشورها به فروش میرسانند و آنها هم مستقیم یا غیر مستقیم از مردم بیچاره میگیرند.
داستان هفت تیر و اسلحه در امریکا را همه شنیده ایدکه دارد از تعداد افراد فزونی میگیرد و خطر جدی برای مردم امریکا است.
داستان خودرو را هم در ایران همه میدانند که نقد زیادی بر آن شده و میشود که به احتمال زیاد دارد شمار خودروها از تعداد آدم های کشور تجاوز میکند.
به نظرم رسید اگر مقایسه ای بین این دو بشود جالب است. این میتواند در نگاه ما به مسایل تغییر ایجاد کند و اگر نقدی به سایر کشورها داریم بدانیم که خود درگیر همان مسایل و حتی بدتر از آن، و لو به شکل دیگر هستیم. اینکه خودرو ایران را با خودرو دیگر کشورها، به ویژه امریکا مقایسه نمیکنم به خاطر قیاس مع الفارق بودن آن است. خودروهای دنیا اولین مزیتشان ایمن بودن است و لذا با خودروهای ایرانی قابل مقایسه نیست! اما با اسلحه در دست افراد قابل مقایسه است.
این مطلب که طنز گونه ای است و متکی بر آمار دقیق نیست میتواند از جانب علاقمندان مورد مطالعه بیشتر قرار گیرد؛ ضمن اینکه تفاوت جمعیت دو کشور هم باید مد نظر باشد.
در رابطه با فزونی تعداد اسلحه در دست مردم امریکا و افزایش بیرویه اتومبیلهای ناکارآمد در کشور ما نقاط اشتراک و افتراقی وجود دارد که از جمله به بعضی از آنها اشاره می شود. اما نقاط اشتراک:
1. هر دو برای ادامه فعالیت خود توجیهاتی دارند. امریکایی میگوید که برای حفظ جان مردم اسلحه تولید میکند و ایرانی میگوید برای آسایش و رفاه زندگی مردم خودرو میسازد. این موضوع سابقة طولانی دارد و به قبل از انقلاب بر میگردد. یادم میآید در کودکی که میگفتند به امید اینکه هر ایرانی یک پیکان داشته باشد.
2. هر دو دست مافیاها است. هر دو اسلحه و خودرو سازی در اختیار مافیاهای قَدَر است که عمدهترین غرض آنها سود است. هیچکس نمیتواند از بافت کاری و ساختاری آنها سر در بیاورد!
3. سردمداران کشورها از هر دوی آنها حمایت میکنند یا ناگزیر به حمایت اند. این غولهای سرمایه داری به قدری قوی هستند و پیچیده عمل میکنند که هیچ دولتی هر چند قوی باشد نمیتواند با آنها مقابله کند. آنها هم در مجلس و هم دولت عواملی دارند که همواره از آنها حمایت میکنند؛ البته اگر خود آنها سهامدار نباشند. این دو صنعت همواره قانون و دولت را دور میزنند و نمیگذارند چیزی بر ضرر آنها تصویب شود.
4. هر دو پاسخگو نیستند. همانطور که گفته شد به خاطر نفوذی که دارند در برابر هیچ مقامی پاسخگو نیستند و اگر برای تحقیق و تفحص قوانینی وضع شود به گونه ای برخورد میکنند تا حق به جانب آنها شود، و اگر هم نشود، و مجازاتی شامل حالشان شود، آن را اجرا نمی کنند.
5. هر دو انحصارگرند. هر دو این صنعتها انحصارگرند و به احتمال قوی نمیگذارند کسی وارد محیط کاری آنها شود یا رقابت کند. داستان دو خودروساز عمده در ایران شاهد بر این مدعاست. قطعاً در امریکا هم اسلحه سازان مشخص اند و در انحصارگری، ممتاز!
6. هر دو به جان مردم توجه نمیکنند. در هر دو این صنعت آنچه مهم نیست جان مردم است. هر دو به کوچک و بزرگ رحم نمیکنند
اما نقاط افتراق
1. آلوده سازی محیط زیست. درمصرف اسلحه آلودگی محیط زیست نیست و اگر باشد به اندازه مصرف اتومبیل مخصوصاً در کشور ما نیست.
2. خسارت اقتصادی به کشور. کیفیت خودروها و نحوة تولید بنزین و افزایش مصرف آن به گونه ای است که جز ضرر اقتصادی برای کشور ندارد. زمانی کالا برگ برای مصرف بنزین بود و حال لغو شده است.
3. افزایش تردد و مسافرت و عواقب ناشی از آن. داشتن هفت تیر و مانند آن به افزایش مسافرت منجر نمیشود اما افزایش خودرو در ایران مسافرتهای بی خاصیت را به دنبال دارد و عوارض ناشی از آن را هم باید پذیرفت.
4. علاقه به امور خدماتی به جای کار و تولید. علاقه به خدمات به جای تولید هم بخشی از مسئله است. وقتی اتومبیل زیاد باشد توجه به کارهای خدماتی از قبیل تعمیرات بیشتر میشود. رانندگی جای خود دارد. به قول بعضی بسیاری از رانندگان اسنپها دارای تحصیلات عالی هستند! گویی این افزایش تولید بهانه ای است برای رفع بیکاری و عدم اشتغال که دولت میخواهد مردم سرشان به کار اتومبیلرانی به هر شکل آن گرم باشد.
5. افزایش دلال بازی . شاید در هر دو صنعت دلالی باشد ولی قطعاً در کشوری چون ما این دلالیها بیشتر است.
6. خرید خودرو در اینجا نوعی سرمایه گذاری است درحالی که در آنجا خرید اسلحه برای مردم سرمایه گذاری نیست. به خاطر شرایط بد اقتصادی در کشور ما و پایین بودن ارزش پول ملی، مردم خرید خودرو را نوعی سرمایه گذاری میدانند، و حق هم دارند و به این دلیل است که در هر قرعه کشی شرکت میکنند و هر شرایطی که از طرف خودروسازان تعیین شود را می پذیرند.
7. لوث مسئولیت ها در کشور ما. در مورد امریکا چیزی نمی دانم اما به نظر میرسد لوث مسئولیت کمتر باشد. اما در خودروسازی در ایران مسئولیتها لوث میشود و کشتگان جاده ای را به حق یا به ناحق هر کس به گردن دیگران از جمله قانون، راه، پلیس، بیمه، راننده و مانند آن میاندازند.
8. خطای انسانی یا مهارت در دو مورد متفاوت است. در مورد مسئولیت انسانی در هر دو مورد اگر بر طبق قانون عمل کنند که مشکلی نیست ولی اگر ناشی باشند قضیه فرق میکند. اگر در استفاده از اسلحه کسی ناشی باشد چه بسا تیری به خطا رود و به هدف نخورد ولی اگر راننده ناشی باشد جان بسیاری را به خطر می اندازد.
9. پیشرفت در فناوری در دو مورد متفاوت است. در اسلحه سازی پیشرفتها بسیار سریع است اما در ایران در خودروسازی اگر نگوئیم که در جا میزند دست کم توسعه آن بسیار کند است؛ به طوریکه بعضی مسئولان در ارتش و سپاه مدعی میشوند که ساخت خودرو را به آنها واگذارند تا سریعاً تحول ایجاد شود.
در هرحال، اگر خودرو را اعم از سواری و انواع خودروها در نظر بگیریم همچنانکه هفت تیر هم نمادی برای انواع اسلحه شخصی خواهد بود مسئله ابعاد وسیعتری به خود میگیرد. باید با هر دوی این تفکر مبارزه کرد و در ایران بیشتر.
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: ماجراهای اسلحه در آمریکا و خودرو در ایران
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران