"عقده پهلوی" چیست؟ مزدک بامدادان - Gooya News

روان جامعه ایرانی از هر سو که بدان بنگریم بسیار پریشان است. انقلاب اسلامی و پیامد آن کابوسی است که ما آن را به گاه بیداری می‌بینیم و این کابوس با جویهای خونی که از پشت‌بام مدرسه رفاه آغاز شدند و با آغاز جنگ از یک سو و کشتار دگراندیشان از سویی دیگر به رودهای سرخ و خروشانی فرارُستند که جان و روان ما را یکجا به کام کشیدند.

انقلاب اسلامی ترومای روانی[1] جامعه ایرانی است، آسیبی که ما در فرآیند کنشگریهای خود بر روان خود زده‌ایم و اکنون چهار دهه است از آن در رنجیم و روان رنجور ابزارهای گوناگونی برای رهایی از درد در دسترس دارد. اگرچه نمی‌توان روان یگان آدمی و اندرکُنش آن با پیرامون خویش را یک‌بیک به روان همگانی یک جامعه و بویژه یک ملت فراگسترانید، ولی بر این باورم که بهره‌گیری از واکنشهای فرد، به اندریافت بهتر ما از جامعه یاری می‌رساند. در همین راستا بود که سالها پیش در نوشتاری به "پادشاهی هراسی" بخشی از ایرانیان - یا آنگونه که من نامیدمش - مونارکوفوبیا[2] پرداختم. فوبیا ترس بی‌بنیانی است که ره به آشوب و آشفتگی در رفتار بیمار می‌برد. اگرکسی از خفه شدن در آب بترسد، ترسش طبیعی است.

ولی اگر این ترس او را از بیرون رفتن از خانه، خوابیدن در وان، گذر از روی پُل رودخانه و . . . بازداشت، آنگاه دیگر نه از ترس، که از فوبیا (آب‌هراسی / Aquaphobia) سخن می‌گوییم. ولی چرا هراس از بازگشت پادشاهی یک ترس بیمارگونه یا یک فوبیا است؟ زیرا از نگاه من و در جایگاه یک جمهوریخواه‌، از یک سو پادشاهی بخودی‌خود‌ یک پدیده ترسناک نیست، و از سوی دیگر پرونده آن گونه از پادشاهی که محمدرضا شاه نماد و نماینده آن بود، در سال 57 برای همیشه بسته شد و اگر در آینده نیز یک پادشاهی دیگر، به رهبری یک پهلوی دیگر در ایران بروی کار آید، دنباله آن حکومتی نخواهد بود که با انقلاب اسلامی به پایان رسید.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: ترومای روانی و نحوه درمان آن