تاریخ استعماری روباه پیر یادتان نرود!

اخیرا "سایمون شرکلیف" سفیر انگلستان در ایران در جریان یک موضع گیری در جلسه‌ای با اعضای اتاق بازرگانی استان فارس، خبرساز شده است. وی در اظهاراتی عجیب که عاری از توجه به واقعیت‌های تاریخی و سیاسی هستند، گفته است: "به نظرِ منفی مردم ایران به انگلیس احترام می‌گذارم، اما بدانید که مردم انگلیس هم همین حس را نسبت به ایران دارند. "

شرکلیف در ادامه و در پاسخ به اعتراض حاضرین در جلسه به نقش مخرب دولت انگلستان در بر هم خوردنِ روابط تجاری دو کشور، همراهی آن با تحریم‌های آمریکا علیه ایران، و در عین حال اولویت دهیِ این کشور به غرض‌ورزی‌های سیاسی در مورد مسائل مرتبط با ایران به جای مناسبات اقتصادی، ادعا کرده که ۹۰ درصد از تقصیر‌ها در حوزه کاهش روابط اقتصادی دو کشور به عهده طرف ایرانی است!

بیشتربخوانید

  • نعل وارونه سفیر امنیتی انگلیس در تهران؛ به ایرانی‌ها خوش‌بین نیستیم!

در واقع اینطور به نظر می‌رسد که سایمون شرکلیف به عنوان یک دیپلمات، عاری از هرگونه حافظه تاریخی و سیاسی است و همچنان در دوران خیالی و توهمی امپراطوری بریتانیای کبیر سیر می‌کند.

در این چهارچوب بد نیست شماری از بزرگترین خیانت‌های تاریخی دولت انگلستان به ملت ایران را که صرفا هم محدود به دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیست و سابقه‌ای کهن دارد را مرور کنیم. وقایعی که هرکدام از آن‌ها کافی است تا سفیر کنونیِ فراموشکار انگلیس در تهران را از خواب غفلت بیدار کند و در عین حال، سستیِ مفرط مواضع اخیر وی علیه ایران را آشکار سازد.

خیانت تاریخی انگلستان به ایران و جدا کردن افغانستان (در دوره قاجاریه)
نفودذ و خیانت‌های گسترده انگلیسی‌ها در سازوکار‌های حکومتی ایران و در کنترل گرفتن برخی رجال مملکتی کشورمان در عهد قاجاریه، عملا زمینه را برای سیل قابل توجهی از خیانت‌های تاریخی آن‌ها به ملت ایران هموار کرد. در این راستا، به طور خاص کنشگری فعال و پشت پرده انگلیسی‌ها در انعقاد قرارداد خیانت بارِ پاریس در سال ۱۸۵۷ میلادی و جدا کردن افغانستان از ایران، یکی از نمود‌های عینی دشمنی و عداوت و البته حیله گری انگلیسی‌ها علیه کشورمان است که عملا بخشی از خاک ایران را بر اساس طرح‌های استعماری این کشور (با همدستی عوامل داخلی نظیر میرزا آقا خان نوری)، از کشورمان جدا کرد.

ایجاد فرق ضاله با هدف ایجاد انحطاط دینی
انگلیسی‌ها سال هاست که هدف قرار دادنِ اعقادات دینی مردم کشورمان را جز یکی از اولویت‌های خود در قبال ایران تعریف کرده اند و اساسا بر این باور هستند که با تهی کردنِ اعتقادی ملت ایران می‌توان تا حد زیادی زمینه را جهت استعمار و بهره کشی از کشورمان فراهم کرد. از این منظر شاهد بوده ایم که فرق ضاله زیادی نظیر بابیت و بهائیت به طور خاص در عهد قاجار با مهندسی انگلیسی‌ها (بر اساس اسناد مختلف تاریخی) ایجاد شدند و حتی زعمایی نیز برای اَن‌ها تعریف شد تا شاید از این طریق بتوانند نوعی انحراف دینی و متعاقبا بی دینی را در کشورمان رواج دهند.

دستورکاری که البته با بیداری ملت ایران و البته علما و فق‌ها و زعمای دینی کشورمان، تا حد زیادی خنثی شده و با آن مقابله شده است. در دوران معاصر نیز حمایت‌های همه جانبه انگلیسی‌ها از این فرق ضاله و جوسازی‌های گسترده رسانه‌ای و تبلیغانی علیه کشورمان حاکی از این مساله است که انگلستان همچنان پیگیری این دستورکار را جز اولویت‌های اصلی و مهم خود در رابطه با ایران می‌بیند و سعی دارد از این مساله به مثابه یک ابزار و اهرم علیه کشورمان استفاده کند.

تحمیل قرارداد‌های ۱۹۰۷ و ۱۹۱۹ به ایران
یکی دیگر از جلوه‌های عینی خیانت انگلستان به ملت ایران، تحمیل قرارداد‌های استعماری ۱۹۰۷ و البته ۱۹۱۹ به کشورمان بود. دراین راستا بر اساس قرارداد ۱۹۰۷، انگلستان عملا بر بخش‌های قابل ملاحظه‌ای از جنوب ایران تسلط پیدا می‌کرد و بر اساس قرارداد ۱۹۱۹ نیز، تقریبا تمامی امور لشگری و کشوری ایران تحت کنترل انگلستان در می‌آمد و مستشاران انگلیسی زمام امور کشورمان را به نوعی در دست می‌گرفتند.

البته که در جریان این قرارداد پرداخت ۴۰۰ هزار تومان رشوه به دولت وقت ایران به ریاست وثوق الدوله و در حقیقت خیانت و همدستی نخبگان سیاسی داخلی وقت ایران با دولت انگلستان نیز نقشی اساسی در انعقاد قرارداد مذکور بازی کرد. با این همه، مخالفت‌ها و اعتراضات گسترده ملت ایران علیه این قرار دادِ استعماری موجب شد که این قرارداد هیچگاه به مرحله عمل نرسد.

زمینه چینی برای کودتای رضاخان
زمینه چینی فعالِ انگلستان از طریق سید ضیا الدین طباطبایی روزنامه نگاری که عامل سفارت انگلستان در ایران بود نیز از جمله دیگر خیانت‌های تاریخی دولت انگلیس به ایران است. در این چهارچوب، رضا خان توانست بدون موانع قابل توجه، یکی پس از دیگری زمینه را جهت خلع قدرت از سلسله قاجار و بنیانگذاری حکومتی جدید که عناصر انگلیسی در تار و پورد آن رخنه داشتند فراهم کند.

نقش انگلستان در جریان کودتای ۲۸ مرداد
نفت ایران سال‌ها یکی از مهمترین محرک‌های انگلیسی‌ها جهت حضورشان در کشورمان بوده است. در این چهارچوب، از زمان کشف نفت در سرزمین ایران، انگلیسی‌ها نیز چشم طمع زیادی به کشورمان داشتند و بخش‌های قابل ملاحظه‌ای از جنوب کشورمان سال‌ها در کنترل دولت انگلستان و عوامل نزدیک به آن‌ها قرار داشت. البته که در این رابطه شاهد انعقاد قرارداد‌های استعماری شرکت ملی نفت بریتانیا "بریتیش پترولیوم" با دولت ایران نیز بودیم. با این حال، همزمان با اوج گیری دولت مصدق در ایران و شعار اصلی این دولت که ملی کردن صنعت نفت بود، انگلیسی‌ها نیز شدیدا احساس خطر کرده و به هر اقدامی دست زدند تا بتوانند مصدق را از صحنه قدرت سیاسی ایران خارج کنند.

در این چهاچوب، همدستی تشکیلات اطلاعاتی انگلیس با آمریکا در پیشبرد کودتای ۲۸ مرداد ماه ۱۳۳۲ و در عین حال شکایت انگلیس از دولت مصدق به دلیل آنچه ضایع کردن حقوق نفتی بریتانیا ادعا شده بود، همگی جلوه‌هایی عینی از خیانت لندن به ملت ایران هستند. البته که پس از اوج گیری مجدد محمد رضا شاه پهلوی در قدرت پس از سقوط دولت مصدق، انگلیسی‌ها بار دیگر منافع نفتی قابل توجهی را در کشورمان کسب کردند.

کنشکری انگلستان در جداسازی بحرین از ایران
یکی دیگر از جلوه‌های خیانت انگلستان به ملت ایران، نقش مستقیم دولت انگلیس و عوامل وابسته به آن در جداسازی بحرین به عنوان یکی از استان‌های ایران از خاک کشورمان بود. در این رابطه محمد رضا شاه پهلوی حتی در موضع گیری صریحی که در کتب تاریخی نیز ثبت شده می‌گوید: "انگلیسی‌ها از دولت ایران در مساله بحرین درخواستی دارند که ما نمی‌توانیم نسبت به آن بی اعتنا باشیم".

جالب اینکه شاهدیم به دلیل همین سرسپردگی پهلوی به انگلستان، شاه در قالب دستوری محرمانه ابلاغ می‌کند که به تدریج و از اواخر دهه ۱۳۴۰ شمسی، کمتر به مساله بحرین در رسانه‌ها و جرایدِ وقت پرداخته شود و حتی به شیوه‌های مختلف خواستار سکوت نمایندگان وقت مجلس که مخالف با جدا شدن بحرین از ایران بودند نیز می‌شود. خیانتی که در نهایت با مهندسی انگلیسی‌ها به جداسازی منطقه نفت خیر بحرین از خاک شورمان منجر می‌شود و البته موقعیت راهبردی ایران در تسلط به دو سویِ خلیج فارس را نیز تضعیف می‌کند.

تحریک گسترده گروهک و قومیت‌ها پس از پیروزی انقلاب
دولت انگلیس پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، تا حد زیادی از این انقلاب که رویه‌هایی متفاوت از آنچه مطلوب لندن بود پیگیری می‌کرد، احساس خطر کرد. در این راستا شاهد بودیم که انگلیسی‌ها بار دیگر بازی و سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن را در داخل ایران از طرق مختلفی نظیر ایجاد اختلاف و تفرقه میان قومیت‌ها و تقویت گروهک‌های معاند با نظام جمهوری اسلامی ایران در پیش گرفتند.

رویه‌ای که حتی تا به امروز نیز ادامه پیدا کرده و از شدت آن کاسته نشده است. در این میان حتی شاهد بودیم که جریان‌های رسانه‌ای وابسته به انگلستان نیز شدیدا در این رابطه مانور می‌دهند و عملا به بازوی تبلیغاتی لندن در این حوزه تبدیل شده اند.

کنشگری فعال انگلستان در توطئه سلمان رشدی
سلمان رشدی نویسنده هندی الاصل که کتاب موهن آیات شیطانی را نیز نوشته، از همان ابتدا تحت حمایت مستقیم دولت انگلستان قرار داشته است. جالب است بدانیم که کتاب سیاهِ آیات شیطانی به سفارش انگلیسی‌ها و تحت حمایت آن‌ها منتشر شده و اساس انگلیسی‌ها در سال‌های اخیر بزرگترین حامی شخص رشدی نیز بوده‌اند.

دستورکاری که البته با کنشگری‌های فعال انگلیسی‌ها در ترویج و تبلیغ فرق ضاله‌ای نظیر بابیت و بهائیت در ایران کاملا همخوانی دارد و همانطور که گفته شد، از ریشه زدن اعتقادات مسلمانان که عملا همین اعتقادات آن‌ها را به آزادیخواهی و ایستادن در برابر قدرت‌هایی نظیر انگلستان سوق می‌دهد، همواره جز اولویت‌های استعمار انگلستان علیه ملت‌های مسلمان نظیر ایران بوده است.

حمایت فعال انگلیس از معاندان انقلاب اسلامی و جریان‌های رسانه‌ای همسو با آن‌ها
مخالفت جدی و بنیادین انگلستان با انقلاب اسلامی ایران بر هیچکس پوشیده نیست. در این راستا، انگلیسی‌ها سال هاست که مامنِ بسیاری از جریان‌های رسانه‌ای فعال علیه کشورمان و البته معاندان انقلاب اسلامی ایران هستند.

در این راستا شبکه‌هایی نظیر بی بی سی فارسی، ایران اینترنشنال، منو تو و غیره، همه و همه تحت حمایت مستقیم دولت انگلیس و با هدف تضعیف بنیان‌های اعتقادی، اجتماعی و سیاسی ملت ایران فعالیت می‌کنند. مسائلی که همگی حاکی از دشمنیِ شدید انگلستان با ملت ایران و منافع ملی این کشور هستند.

کنشگری فعال انگلستان در جریان فتنه ۸۸
تاکنون اسناد و گزارش‌های مختلفی در مورد کنشگری دولت انگلیس و عوامل آن با مدیریت میدانیِ سفارت این کشور در تهران در جریان غائله فتنه ۱۳۸۸ و اغتشاشات پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آن سال منتشر شده است. در این راستا، جدای از سفیر و کارمندان سفارت انگلستان در ایران، نقش تحریک آمیز تشکیلات انگلستان در تحریک و تشویق اغتشاشات در داخل ایران نیز از جمله دیگر نمود‌های عینی خیانت لندن به ملت ایران است که البته مطالب زیادی از آن‌ها تاکنون به سمع و نظر ملت ایران نیز نرسیده و ابعاد پنهان آن هنوز هدفِ افشاگری قرار نگرفته است.

مسائلی از این دست در کنار مورادی نظیر نقش منفی انگلیسی‌ها در جریان مذاکرات هسته‌ای با کشورمان، اقدام انگلیسی‌ها در مصادره نفت کش‌ها و دزدی دریایی از کشورمان، همراهی آن با کارزار فشارحداکثری دولت ترامپ علیه ایران، همدستی آن‌ها در برخی توطئه‌های صهیونیستی در جریان ترور دانشمندان اتمی کشورمان، و دیگر خیانت‌های تاریخی آن‌ها به ملت ایران، همه و همه گویای یک واقعیت برای سایمون شرکلیف و موضع گیری بی پایه اخیر وی در مور کشورمان هستند: بهتر است آقای سفیر پیش از برخی موضع گیری‌ها علیه ملت ایران، اندکی تاریخ را فارغ از روایت‌های پُر تحریف لندن مرور کند.

منبع: جهان نیوز

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

منبع خبر: باشگاه خبرنگاران

اخبار مرتبط: تاریخ استعماری روباه پیر یادتان نرود!