اسلام و مدرنیته، احد قربانی دهناری - Gooya News
جستارگشایی
آیا اسلام با مدرنیته سازگار است؟ برای پاسخ به این پرسش باید دید که ویژگی مدرنیته چیست و اسلام چه رابطهای با هر یک از این ویژگیها دارد.
سنتگرایی، سلفیگری و یا ایجاد حکومت اسلامی، روشی برای زیست با بهکارگیری افکار، کردار، گفتار، آداب و رسوم برجامانده از پیشینیان و به قول مسلمانان سلف صالح است؛ در حالی که تجدد (نوگرایی) نقد و گذر از مذهب و سنت، تدوین قوانین وضعی جدید مناسب با احتیاج دوران و آفریدن افکار و آداب و رسوم جدید است. به بیان ساده سنت نگاه به «گذشته» و پیروی دارد و نوگرایی نگاه به «آینده» و حل مشکل برای نیل به کرامت انسان.
ویژگی مدرنیته
از نظر تاریخی، مدرنیته[1] با دورهی نوزایی آغاز شده و با عصر روشنگری، انقلاب فرانسه ادامه یافته و بر ایدهآلیسم آلمانی به عنوان گفتمان کلیدی آن دوران غرب استوار است و بر آزادی، دموکراسی، حقوق فردی و شهروندی، حقوق زنان، حقوق اقلیتهای قومی و دینی، رواداری و برابری شهروندان پافشاری دارد.
مدرنیته کوشش عقلانی انسان است برای تعیین سرنوشت خود و نیل به حقوق و کرامت بشر، حل مشکل خود با همفکری و بررسی و نقد و شناخت وضعیت روز، نه بر اساس دستوراتی که سدهها و هزارهها سال پیش از این گفته شد. خردورزی سنجشگرانه و انسان محوری هسته اصلی پروژهی مدرنیته است. از ویژگیهای مدرنیته میتوان موارد زیر را بر شمرد:
اعتلای فردیت: تاکید فزاینده بر فردیت انسان و آزادیهای فردی در مقابل ساختارهای کنترل کنندهی اندیشه و عمل در جامعهی سنتی مانند خانواده، روستا، قبیله، کلیسا، مسجد، فرهنگستان و .... پذیرش واقعیت منحصر به فرد بودن هر انسان. افراد آزادند، ولی مسئول کردار، رفتار و آفریدههای خود هستند. افراد دارای حقوق و مسئولیت معینی در مقابل گروهها و جامعه هستند.
افسونزدایی از جهان: نفی درک مقدس، اسطورهای و مابعدالطبیعی از تمام جنبههای مختلف زندگی، سنت و فرهنگ.
انقلابهای علمی و صنعتی: پافشاری بر علم گالیلهای و نیوتونی همراه با انقلابهای علمی و صنعتی و نقش فزاینده علم و فناوری. تسلط بیش از پیش انسان بر طبیعت با بهکارگیری علم و تکنولوژی
آزادی: اصل آزادی در پروژه مدرنیته نقش بنیادی و مرکزی داشت. آزادی در مدرنیته بر ابعاد علمی، فرهنگی، آموزشی، هنری، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و فردی تاثیر داشت. هگل مهمترین اصل مدرنیته را آزادی میداند. آزادی با خود، فردگرایی، حق انتقاد، استقلال اندیشه و کنشگری را در پی می آورد. هگل در نهادهای سیاسی دولت تحقق آزادی را میدید و اعلام کرد تاریخ مدرن حرکتی پرشتاب به سوی آزادی است.
آغاز روانشناسی مدرن: برخی بر آن هستند که روانشناسی مدرن که بر مدرنیته تاثیر داشت، در سال ۱۸۷۹ آغاز شد، زمانی که ویلهلم وونت[2] (۱۸۳۲ -۱۹۲۰) که به عنوان پدر روانشناسی مدرن شناخته می شود - نخستین آزمایشگاه روانشناسی تجربی را تأسیس کرد. او در این آزمایشگاه به بررسی سرشت اعتقادات مذهبی، شناسایی اختلالات مغزی و رفتارهای ناهنجار پرداخته و بدین سان موفق شد روانشناسی را به عنوان رشتهای مجزا از رشتههای علوم دیگر تثبیت کند. از آن تاریخ به بعد، مطالعه روانشناسی تا امروز تکامل یافت.
بوروکراسی: بوروکراسی یا دیوانسالاری بهمعنی یک سیستم کارکرد عقلانی و قانونمند است. سلسله مراتب اجتماعی که با تقسیم کار نظم و ترتیب، روش و رویه را مشخص میکند. بوروکراسی در مدرنیته گسترش چشمگیر داشت.
بهبود انگیزهمحور: بهبود انگیزهمحور[3] یعنی انسان محصول خواستهها، خواهشها و آرمانهای تکاملی است و باید خودش به خود در دستیابی به آن خواستهها کمک کند. پروژههای بهبود اخلاقی، ارشاد و نهی از منکر، ترساندن یا تحمیل فضیلت، پند دادن به پاکدامنی و پرهیزگاری عمومی، نتیجه نمیدهد و غیرانسانی است. انسان با شناخت خود اعتلا مییابد.
بیگانگی: دورماندگی فرد از سیستمهای مفهومی مثل خانواده، کار معنادار، مذهب، قبیله و غیره. در تجربیات غربی درباره سه شکل بیگانگی بحث میشود: بیگانگی فرد از طبیعت، از خود و از جامعه[4]. با رشد مدرنیته این بیگانگی گسترش یافت.
جامعه تودهای: جامعهی تودهای[5] به جامعه مدرن که مردم با وجود گوناگونی و پراکندگی چون نیرویی یکپارچه رفتار میکنند، میگویند. در این جامعهها بوروکراسی و نهادهای غیرشخصی جایگزین بسیاری از تصورات جامعه سنتی شده و منجر به بیگانگی اجتماعی میشود. رسانههای جمعی کارا و اشاعهی گستردهی شیوههای فرهنگی یکسان و تبلیغ مُد در این جوامع برجسته است. جوامع تودهای، معمولاً به کشورهای توسعه یافتهای اطلاق می شود که دارای نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در مقیاس بزرگ هستند و زندگی روزمره و رفتار اکثریت مردم، هدایت و مدیریت میشود. در دوران مدرن این پدیده با ظهور رسانههای جمعی و اینترنت اهمیت و دامنه وسیعتری پیدا کرده است.
جامعهی صنعتی: جامعهی صنعتی جامعهای است که با استفاده از فناوری، به توانایی تولید انبوه برای تأمین نیازهای جمعیتی بزرگ با آمادگی برای تقسیم کار گسترده دست یافته و حول تولید و توزیع محصولات صنعتی شکل گرفتهاند. صنعتی شدن یکی از برجستهترین ویژگی مدرنیته است. خلاصه کردن مدرنیته در صنعتی شدن یکی از رایجترین برداشت نادرست از مدرنیته است.
جدایی دین از دولت: جدایی دین از دولت یا اصول سکولاریسم شامل بسیاری از آزادیهایی است که دموکراسی غربی از آن حمایت و پشتیبانی میکند: جدایی نهادهای مذهبی از نهادهای دولتی و حوزه عمومی. آزادی عمل به ایمان یا عقیده بدون آسیب رساندن و تحمیل نظرات خود به دیگران، آزادی تغییر مذهب یا نداشتن دین و مذهب بر اساس وجدان خود. برابری انسانها بدون توجه به ایمان و اعتقاد طوری که داشتن و یا نداشتن اعتقادات مذهبی برای هیچ فردی مزیت یا ضرر ندارد.
خردورزی - در این دوران تفکر تکاملی در زمینشناسی، زیستشناسی، سیاست و علوم اجتماعی آغاز شد. در مدرنیته این باور شکل گرفت که جهان را می توان از طریق یک سیستم معقول و منطقی از نظریهها و دادههای قابل دسترسی و عینی، درک و مدیریت کرد. خرد و عقلانیت در جوامع مدرن حرف اول را می زد اما از طرف دیگر باعث به وجود آمدن سازمانهای بوروکراتیک عظیم شد که وبر آن را در حکم قفس آهنینی می دید که انسان برای خود ایجاد کرده بود.
خردورزی سنجشگرانه: خردورزی سنجشگرانه انسان راخودمختار میشناسد که توانایی شناخت و شناساندن خود و جهان دارد. بر آزادیهای فردی انسان خودمختار پافشاری میکند.
رواداری: گسترش رواداری به عنوان یک ارزش و باور سیاسی و اجتماعی مهم سیاسی و خصوصیت اخلاقی مدرن که به حقوق برابر اقلیت سیاسی و مذهبی و دگراندیش باور دارد و عمل میکند، با مدرنیته توان بیشتر یافت. آزادیهای فردی با رواداری ژرفتر شد. جنگهای فرسایشی مذهبی چندین دهساله پایان یافت. صلح، آرامش و همبستگی با قبول رواداری راه را برای پیشرفت، سازندگی و رفاه باز کرد.
سکولاریزاسیون - مذهب و باورهای مذهبی نفوذ خود را به تدریج در سطح اجتماعی از دست دادند. مدرنیزاسیون مستلزم فرآیند سکولاریزاسیون است. یعنی به طور سیستماتیک نهادها، باورها و اعمال دینی را به چالش می کشد و آنها را جایگزین عقل و علم می کند. این فرآیند نخستین بار در اواخر قرن هفدهم در اروپای مسیحی به طور نظاممند آغاز شد.
شهرنشینی: شهرنشینی[6] به انتقال مردم، مراکز فرهنگی و نفوذ سیاسی از مناطق روستایی به مناطق شهرهای بزرگ اشاره دارد. با شروع انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی انگلیس در اواخر قرن هجدهم، رشد بیسابقه ای در جمعیت شهرنشین ایجاد گردید.
ظهور دولت-ملت: دولت-ملت[7]های مدرن به عنوان دولتهای متمرکز عقلانی شکل گرفت که اغلب از دستهبندیهای محلی، قومی و مذهبی عبور کردند و به حقوق برابر شهروندان رسیدند.
ظهور سوداگرایی و سرمایهداری: سوداگرایی یا مرکانتیلیسم[8] سیاست اقتصادی است که میگوید دولت باید اقتصاد را کنترل کند، ملت باید ثروت خود را با بیشتر کردن فروش خود از خرید از سایر کشورها افزایش دهد. این سیاست برای حداکثر سازی صادرات و حداقل کردن واردات در اقتصاد یک کشور، در سدهی ۱۶ تا ۱۸ طراحی شدهاست و به جنگها، کشف و گسترش استعمار جهان بیرون از غرب منجر شد.
ظهور علوم اجتماعی و مردم شناسی: علوم اجتماعی یعنی جامعه شناسی، مردم شناسی و علوم سیاسی در نتیجه توسعه جامعه مدرن شکل گرفت و ژرف شد.
عمومیتبخشی: عمومیتبخشی[9] بهکارگیری ایدهها و یا ادعاها برای همهی فرهنگها و همهی شرایط بدون توجه به تمایزات محلی و موقعیت است. این برخورد در مدرنیت چشمگیر است.
عینیتباوری: باور به این که واقعیتها مستقل از ذهن ما وجود دارند و هر ادعای حقیقت را می توان با اطلاعات مستقلی که در دسترس همه است، ثابت کرد.
فروکاستگرایی: فروکاستگرایی[10] یا تقلیلگرایی به فروکاهی سرشت پدیدهها به مجموع مؤلفهها و اصول بنیادین آنها یا بهطور کلی اموری سادهتر میگویند. مفهوم فروکاستگرایی را نخستین بار دکارت (۱۵۹۶-۱۶۵۰) معرفی نمود.
کالاییسازی: کالاییسازی[11] یعنی تبدیل همه جنبهیهای زندگی به کالا مصرفی و مبادله پولی است. محصولات، مواد، خدمات، ایدهها، طبیعت، اطلاعات شخصی، حیوانات و حتی انسانها به کالا تبدیل میشوند.
گذار به دموکراسی: دموکراسیسازی یا گذار به دموکراسی[12] به سیستمهای سیاسی با انتخابات آزاد، قوه قضائیه مستقل، حاکمیت قانون، جدایی سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه و احترام به حقوق بشر گفته میشود. همچنین به هنجارها، نهادها و شیوههای دموکراتیک در جامعه نیز اشارت دارد.
گسترش رسانههای جمعی: رسانههای جمعی آزاد از عوامل مهم مدرنیزاسیون بودند. مردم با سیاستها، مکانها، رفتارها و فرهنگهای جدید آشنا شدند. همبستگی و همدلی خود را گسترش دادند. رسانههای جمعی با گسترش دامنهی دانش و هنر نوع بشر، راه آفرینش آنها را گشودند. توان و معجزات انسان زمینی، همزمان با نشان دادن نادرستی و دروغین بودن ادعاها و معجزات پیامبران و نمایندگان آنها، اعتماد به نفس انسان و ایمان به خِردِ مشکلگشای او را افزایش داد.
ماشینی کردن: ماشینی کردن[13]، مکانیزه کردن یا مکانیزاسیون یعنی انتقال ابزار تولید از نیروی انسانی به فناوری پیشرفته و استفاده از ماشین به منظور کاهش نیروی انسانی در تولید کالا. افزایش تولید، کاهش رنج تولید و پیدایش کارگران متخصص، کنشگری سیاسی و اجتماعی در جامعه مدرن را گسترش داد.
همگنسازی: همگنسازی[14] تلاش طیفی از نیروهای اجتماعی برای یکنواخت کردن اندیشهها، سلیقهها و محصولات فرهنگی، آداب و رسوم و ارزشها و باورها است. کاهش تنوع اندیشگی و فرهنگی از طریق تبلیغ و ترویج، رایج کردن و انتشار طیف گسترده ای از نمادهای فرهنگی عملی میشود. بازار هنر را برای همگنسازی، رواج مد و تبلیغ خود میخرد.
منبع خبر: گویا
اخبار مرتبط: اسلام و مدرنیته، احد قربانی دهناری - Gooya News
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران