خیلی‌ها از زیارت‌اربعین بی‌خبرند!

روایت‌های این کتاب از پراکندگی خاصی برخوردار است؛ هدف شما از انتخاب این روایت‌ها چه بود؟
این کتاب سومین کتاب من از روایت‌های یک اتفاق است.کتاب اول من«ماهی‌خوران» درباره سفرم به سواحل مکران است و کتاب دوم هم «شام ملیتا» راجع به سفر به شام بود.این کتاب برخلاف دو کتاب اول که روایت از یک نقطه مشخص شروع می‌شود و به یک نقطه خاتمه پیدا می‌کند و شاید منسجم و پیوسته نوشته شده،کاملا پراکنده‌است و روایت‌ها برای سفرهای متعدد، موقعیت‌ها و زمان‌های مختلف است.من در این سال‌ها توفیق داشتم بارها و بارها به سفر پیاده‌روی اربعین بروم و هر‌بار چیزی دیده‌بودم که من را شگفت‌زده می‌کرد و سفری نبود که برای من بدون مشاهده و بدون دیدن اتفاق شگفت،بگذرد.سعی می‌کردم این اتفاقات را گوشه‌ای برای خودم ثبت کنم و به‌تدریج تعدادش آن‌قدری شد که در یک کتاب جمع و جور با راهنمایی دوستان به چاپ رسید. پراکندگی روایت‌ها هم به‌دلیل این است که اتفاقات مختلف در سفرهای متعدد برای من رخ داده‌است و متن کتاب هم به‌تدریج کامل شد. 
چرا راوی‌ها در این روایت‌ها ناشناسند؟
راو‌ی‌ها به‌نظرم مشخص‌اند و بر‌اساس توضیحاتی که در فضای مجازی درباره کتابم آمده، همه راوی‌ها من هستم. به دلیل این‌که من در موقعیت‌های مختلف بوده‌ام؛ مثلا در یک سفر خادم بودم،‌ در یک سفر مسئول کاروان بودم،‌ در یک سفر کارشناس فرهنگی بودم؛ در یک سفر قرار بود شعر بخوانم و یک سفر هم به‌عنوان بازیگر رفتم تا در سریال سرباز بازی کنم، در سفر دیگری دوستانه رفته‌بودم و...موقعیت‌های مختلفی را تجربه کردم و برایم رقم خورد و این تکثر باعث شده تنوعی در روایت‌ها ایجاد بشود. 
نوع تنظیم روایت‌ها گاهی از فضای صمیمی حال و هوای پیاده‌روی اربعین فاصله می‌گیرد و به متن‌های مقاله‌ای نزدیک می‌شود؛ علت چیست؟
تغییر فضای روایت‌ها به‌دلیل همین موقعیت‌ها و اوقات مختلف و ثبت خاطرات در همان حال است، لذا گاهی فضا خیلی صمیمی و گاهی هم رسمی می‌شود. از جهتی شاید ضعف این کتاب باشد و تفاوت لحن را برنتابد؛ از یک‌طرف هم شاید بازتاب‌دهنده حال آن لحظه باشد و حال آن زمان را آینگی کند. 
وقت نوشتن به این فکر می‌کردید که این روایت‌ها قرار است چه جای خالی را بین روایت‌های موجود پُر کند؟
در وقت نوشتن اصلا به این فکر نبودم. نمونه‌هایی را هم ندیده‌بودم و بعدها که در آستانه چاپ کتاب بود، ‌نمونه‌هایی از این دست روایات را دیدم و خواندم و برایم جالب بود. می‌دیدم چقدر بهتر از من روایت کرده‌اند و به‌جای خالی فکر نمی‌کردم و به این می‌اندیشیدم که تجربه‌ای برایم پیش آمده و به حسب کارم احساس می‌کردم این روایت‌ها را باید جایی ثبت کنم.
چرا نشر شهید کاظمی را برای انتشار کتاب‌تان برگزیدید؟
نشر شهید کاظمی یک نشر خصوصی، چابک و فعال است و تا آنجا که می‌دانم چاپ اول کتاب هم تمام شده و فکر کنم چاپ دوم هم در راه است. به نظرم این خرده‌روایت‌ها با کتاب‌هایی که نشر شهید کاظمی منتشر می‌کند تناسب‌هایی دارد و می‌تواند در دایره محصولات آن نشر قرار بگیرد.
 تأکید روایت‌ها بر سختی‌های رفتن از مرز ایران تا نجف، قابل توجه است. برنامه خاصی برای این نمود داشتید؟
این کتاب حاصل سفرهای متعدد است و به‌راستی هم بخشی از سختی راه، واقعا از قبل از مرز تا نجف‌اشرف است و به‌دلیل شلوغی و ازدحام این سال‌ها و اشتیاق مردم به این سفر، معمولا قصه پایانی با اتفاقات عجیب و جالب و گاهی تأمل‌برانگیزی همراه است و برای من هم بارها اتفاقاتی پیش آمده که حتی نتوانسته‌ام درباره‌شان بنویسم. 
روایت‌های اربعینی چه جایگاهی در ادبیات امروز ما دارند؟
روایت،‌ موضوع مهمی است. روایت یعنی از منظری به ماجرا نگاه کنید که رسمی نیست و آن حجم از شاعرانگی و خیال‌پردازی و بیان عاطفی را که یک متن خلاقه دارد هم ندارد و فاقد خشکی متن‌های رسمی است و می‌خواهد از زاویه‌ای به ماجرا نگاه کند که کمتر به آن توجه شده و هدفش پر کردن یک جای خالی است. روایت‌ها خیلی مهم هستند و ما از طریق آنها به نوعی با پدیده‌ها مواجه می‌شویم که شاید به شکل دیگری امکانش برای ما فراهم نباشد. به نظرم روایت‌های اربعینی کار مهمی را در ادبیات امروز ما انجام می‌هند.
روایت‌های اربعینی چقدر در تهییج مردم و پرشور کردن این اجتماع عظیم شیعی مؤثر است؟
به نظرم روایت‌های اربعینی بیشتر از این که در تهییج مردم و باشکوه شدن آن تأثیر داشته‌باشند در روشن‌شدن بخشی از ماجرا سهم دارند. یک اتفاق مهمی دارد می‌افتد که خیلی‌ها از آن بی‌خبرند و خیلی‌ها هم که در آن ماجرا حاضر بودند و سفرهای زیادی رفته‌اند باز هم گُم‌گوشه‌ها و زوایای تاریکی هست که روایت‌ها می‌تواند به آن نور بتاباند.

منبع: ضمیمه قفسه روزنامه جام‌جم

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: خیلی‌ها از زیارت‌اربعین بی‌خبرند!