فلسفه سیاسی سلطنت مشروطه بریتانیایی
فلسفه سیاسی در بریتانیا ابتدا با ژان بدن و تماس هابز به مثابه دو تن از مهمترین نظریهپردزان سیاسی آغاز دوره جدید در تاریخ اندیسه سیاسی اروپا با تمرکز بر مفهوم حاکمیت و یکپارچگی و مطلقیت آن آغاز شد. سپس با فراهم آمدن مقدمات انقلاب شکوهمند انگلستان در سال ۱۶۸۸ و با ظهور متفکرانی نظیر جان لاک و انتشار نوشتههایی نظیر دو رساله در باب حکومت، فلسفه سیاسی مشروطهخواهی تدوین و نظام سلطنتی مطلقه بریتانیا به نظام سلطنتی مشروطه تبدیل شد. البته این تبدیل به سادگی محقق نشد و نویسندگان مهمی نظیر رابرت فیلمر با نوشتن رسالههایی مثل پدرسالار، از ولایت مطلقه پادشاه و عدم انتقال این ولایت به پارلمان و مقید شدن آن به قانون دفاع کردند. اما در نهایت انقلاب شکوهمند انگلستان بدون درد و خونریزی به پیروزی رسید و پس از آن برای همیشه منطق مناسبات سیاسی در بریتانیا تغییر کرد و پارلمان دائر مدار قدرت سیاسی قرار گرفت. این تحول که با بحث و بررسی متفکران و نظریهپردازان سیاسی درباره مفهوم آزادی مقارن شده بود، باعث صدور نظریه آزادی و مشروطیت قدرت فراتر از جزیره شد و نخستین نسیمهای آزایخواهانه از مجلس انگلیس به اروپای قارهای رسید و فرانسه به مثابه سرزمین همسایه را در هم نوردید. متفکران فرانسوی نظیر مونتسکیو با مطمح نطر قرار دادن تجربه انقلاب شکوهمند ۱۶۸۸ دست به نگارش نوشتهها و پراکندن ایدههایی زدند که به انقلاب ۱۷۸۹ در فرانسه ختم شد. هر چند فلسفه سیاسی مشروطهخواهی بریتانیا تفاوتهایی با نظریه آزادیخواهی در انقلاب فرانسه داشت. البته پیشتر با بیانیه استقلال آمریکا در سال ۱۷۷۶ نیز تحول دیگری در مفهوم آزادی و حاکمیت مبتنی بر قانون اساسی به وجود آمده بود. اما پایه و مایه همه این تحولات انقلاب شکوهمند ۱۶۸۸ در انگلستان و نظریه مشروطهخواهی است. نظریهای که تا کنون در بریتانیا تداوم داشته است. اما این نظریه چیست؟
در ابتدا باید گفت که نظریه مشروطیت هیچگونه ترابط و تلازم ذاتی با مفاهیمی نظیر دموکراسی و لیبرالیسم ندارد. این نکته را باید با جدیت و دقت هر چه بیشتری همواره باید مورد تاکید قرار داد تا مبارزان سیاسی و اهل سیاست روز، این مفاهیم را به جای یکدیگر یا در کنار یکدیگر به کار نبرند و ظرافت مفهومی تاریخ اندیشه سیاسی را نادیده نگیرند. مشروطیت بیش از اینکه یک نظریه مفهومی باشد یک کارکرد شکلی دارد و بر خلاف دموکراسی و لیبرالیسم پیوندی با نظریه سلطنت دارد. الگوی حکمرانی در بریتانیا از زمان انقلاب شکوهمند تا به امروز به رغم فراز و فرودهای بسیاری که داشته است مبتنی بر همین نظریه سلطنت مشروطه بوده است. نظریهای که از مناقشات پیچیده دوران جنگ داخلی در انگلستان درباره سلطنت مطلق یا مقید آغاز شد و پایهگذار مدلی از حکمرانی مدرن در تاریخ اندیشه سیاسی اروپا شد.
مدل حکمرانی سلطنت مشروطه در بریتانیا که در میانه جنگهای دخلی و پیروزی انقلاب شکوهمند از سال ۱۶۲۱ تا سال ۱۶۸۸ تدوین پیدا کرد یک نظریه جدید در تاریخ اندیشه سیاسی بود. در این نظریه اگر چه مقام سلطنت همچنان مقام واضع قانون محاسبه شد، اما قدرت او در چارچوب حقوقی که از سوی پارلمان تبیین میشد، محاصره و محدود شد و در عمل قدرت پادشاه مشروط به یک سری قواعد و حقوقی شد که پاسداری از آن بر عهده اعضای پارلمان به عنوان حافظان حقوق عمومی بود. هر جند همواره حکمرانی مبتنی بر سلطنت مشروطه و نظریه مشروطهخواهی میان دو الگوی کلان در حال رفت آمد بود» نخست الگویی که توسعه نظریه حقوق و آزادیهای خصوصی افراد در راس آن قرار داشت و دیگری الگویی که ضرورت تامین نظم سیاسی را پیشنهاد میکرد. پس از تحولات قرن هجدهم که انقلاب فرانسه در صدر آن قرار داشت، آزادی کانون هر نوع نظریه مدرن قرار گرفت. با این حال مشروطه سلطنتی به حیات خود ادامه داد و با وفق دادن خود با شرایط و تحولات روز، پا به پای نظریه جمهوریخواهی پیش آمد و یکی از مترقیترین نظمهای سیاسی را رقم زد. هماکنون علاوه بر بریتانیا، کشورهای ژاپن، استرالیا، کانادا، بلژیک، هلند، دانمارک، سوئد و نروژ نیز با حکمرانی مبتنی بر سلطنت مشروطه و با الهام از ایده سیاسی بریتانیا اداره میشوند.
۶۵۶۵
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: فلسفه سیاسی سلطنت مشروطه بریتانیایی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران