چطور جمهوری اسلامی کتابخانه‌های کانون را به حال احتضار درآورد؟

چطور جمهوری اسلامی کتابخانه‌های کانون را به حال احتضار درآورد؟
رادیو فردا

وزارت ارشاد جمهوری اسلامی روز سه‌شنبه ۲۲ شهریور بر بررسی طرح جنجالی خود درباره «واگذاری» کتابخانه‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تأکید کرد.

وزارت ارشاد پیشتر اعلام کرده بود که کانون به مرحله «زیان‌دهی» رسیده، و این طرح دولت برای جلوگیری از ضرر بیشتر است.

اما در حالی که وزارت ارشاد اخبار منتشرشده در این زمینه را «جوسازی‌» و «دروغین» توصیف کرده، بسیاری از جمله انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، این اقدام وزارت ارشاد را پوششی برای «تعطیلی» مرحله به مرحله کانون پرورش فکری دانسته‌اند.

پیشتر انتصاب حامد علامتی، مدیرعامل جدید کانون پرورش فکری، از سوی وزیر آموزش و پرورش دولت ابراهیم رئیسی، موجی از اعتراض‌ها را به دنبال داشت.

بیشتر در این باره:

مشارکت هزاران نفر در کارزار مخالفت با «پیشنهاد» واگذاری کتابخانه‌های کانون

وزیر آموزش و پرورش از مدیرعامل جدید کانون خواست الگو‌های جدیدی را در این کانون «بر اساس مبانی اندیشگانی اسلامی با به‌کارگیری ظرفیت مجموعه‌های انقلابی» ایجاد کند.

مدیرعامل جدید کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، هیچ گونه سابقه همکاری با این کانون نداشته است.

در سال‌های قبل‌تر نیز انتصاب فاضل نظری، از شاعران شب شعر علی خامنه‌ای به این مقام، موجی از واکنش‌های منفی را برانگیخت.

اما اکنون چرا تصمیم وزارت ارشاد برای آنچه در صورت اجرا، منجر به نابودی یا دست‌کم جدایی کتابخانه از کانون پرورش فکری می‌شود، با واکنش‌های گسترده مواجه شده است؟

تفاوت کتابخانه‌های کانون با دیگر کتابخانه‌های عمومی در ایران چیست؟ و چرا شهروندان از «خاطره‌انگیز» بودن حضورشان در این کتابخانه‌ها می‌گویند و می‌نویسند؟ و مهم‌تر از همه، چرا جمهوری اسلامی به دنبال در محاق بردن کانون و از جمله کتابخانه‌هایش است؟

کتابخانه، بخش و هویت اصلی کانون

از ابتدای تأسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، کتابخانه‌های این نهاد، بخش اولیه و‌ اصلی آن بوده و اساسا در کنار بخش نشر کتاب و تولیدات هنری، موجب شهرت آن در میان مردم ایران شد.

ایده اصلی کانون، ایجاد فضایی در درجه اول برای مطالعه و به امانت گرفتن کتاب و دیگر کارهای فرهنگی و هنری بود.

کتابخانه‌ای برای کودکان، ایده‌ای بود که در ذهن بنیانگذاران این نهاد از قبل وجود داشت و در آن برهه تاریخی، به دلیل همراهی و استقبال حکومت پهلوی و به ویژه ملکه فرح پهلوی از طرح‌های فرهنگی و هنری، چنین نهادی نیز پا گرفت.

بیشتر در این باره:

اولین کتاب کانون را شهبانو ترجمه و تصویرگری کرد

بر اساس آنچه در مدخل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دانشنامه ایرانیکا منتشر شده و ترجمه‌ای از آن در ماهنامه «آنگاه» به چاپ رسیده، پس از تصویب، ساخت اولین کتابخانه کودکان (کتابخانه مرکزی) در سال ۱۳۴۴ در پارک فرح (پارک لاله) آغاز شد.

در این فاصله، لیلی امیرارجمند و هما زاهدی به تشکیل کتابخانه‌هایی در مناطق کارگری جنوب تهران پرداختند که در نهایت چند ساختمان در کنار دو مدرسه به کتابخانه تبدیل شد.

تلاش‌های کانون در متقاعد کردن مدارس با پیشنهاد افزودن یا تبدیل ساختمان‌های دولتی به کتابخانه منجر به تشکیل کتابخانه‌ای دیگر، قبل از افتتاحیه کتابخانه رسمی کتابخانه مرکزی، در سال ۱۳۴۵ شد.

در این زمان بود که لیلی امیرارجمند با همکاری آملیا باغداساریان به اعمال «رده‌بندی دهدهی دیوئی» (Dewey Decimal Classification) و دیگر استانداردهای تقسیم‌بندی بین‌المللی بر روی کتاب‌های خریداری شده و یا چاپ شده در کانون پرداختند.

پس از مرحله راه‌اندازی کتابخانه، نوبت به ساخت کتاب‌خانه‌های جدید و در کل، مدیریت آنها رسید.

از سال ۱۳۴۵ به بعد، ساخت کتابخانه‌های جدید و یا تبدیل ساختمان‌ها به کتابخانه در سراسر کشور شدت گرفت موضوعاتی چون اجرای دوره‌های آموزشی و عملی در کارگاه‌های گوناگون (موسیقی، تئاتر، قصه‌گویی، نقاشی، روزنامه‌دیواری) پیش آمد.

پس از چند سال، اولین سازمان‌دهی مجدد کتابخانه‌ها و سرویس‌های سیار امانت‌دهی کتاب در کتاب‌های کانون پرورش فکری انجام شد. همچنین کانون در اوائل دهه ۱۳۵۰، برای طراحی و نظارت بر ساخت کتابخانه‌ها و مراکز فرهنگی طبق استاندارهای بین‌المللی، دفتر خدمات مهندسی تشکیل داد.

دومین سازماندهی مجدد کتابخانه‌های کانون پرورش فکری، در میانه دهه ۱۳۵۰ انجام شد و مدیریت کتابخانه‌های کانون به ویژه بر اساس تعداد استان‌های آن زمان ایران تقویت شد.

به طوری که تا کمی پیش از وقوع انقلاب ایران، کتابخانه‌ها و مراكز فرهنگی کانون صدها کارمند متشکل از کتابداران، معلمان، مربیان هنری، رانندگان و نگهبانان داشتند.

با افزایش تعداد کتابخانه‌ها، کانون مرکزی را برای آموزش کتابدارها تأسیس کرد که علاوه بر مركز پژوهش‌های اجتماعی و فرهنگی کانون بود.

این مرکز با عنوان مركز آموزش با مدیریت رسول نفیسی بنیان نهاده شد و کلاس‌هایی برای کتابداران کانون و خیل متقاضیان کتابداری، در ساختمان‌هایی مجهز به خوابگاه تدریس برگزار می‌شد.

کارآموزان علاوه بر «‌مبانی خدمات کتابداری»، دروس متعدد دیگری نظیر «مقدمه‌ای بر فلسفه»، «جامعه‌شناسی»، «ادبیات»، «هنر» ‌و «زیستشناسی» را در دستور کار آموزشی خود داشتند.

مدیریت کارآمد و استقبال مردمی از کتابخانه‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان موجب شد در طول ۱۰ سال، کانون از مؤسسه‌ای که کمتر از ۱۰ کتابخانه در پایتخت داشت و نیروی انسانی‌اش به کمتر از ۲۰ نفر می‌رسید، به مرکزی چند منظوره با ۲۲۲ کتابخانه و ۳۰ کتابخانه سیار در سراسر کشور تبدیل شود.

همچنین بیش از هزار کتابدار و هزار مربی آموزش هنری در آن مشغول به کار بودند.

پیش از انقلاب، کانون پرورش فکری در ۱۰ نقطه از تهران که مراکز فرهنگی نداشتند، با ۱۰ اتوبوس-کتابخانه خدمات کتابخوانی را ارائه می‌داد و این خدمات بیمارستان‌ها و مراکز بهزیستی را نیز در برمی‌گرفت.

در بیش از نیم قرن فعالیت کتابخانه‌های کانون، دقیقاً نمی‌توان محاسبه کرد که چه تعداد کودکان و نوجوانان از امکانات آن استفاده کردند؛ اما بی‌شک میلیون‌ها نفر، حتی بزرگسال گذارشان به این کتابخانه‌ها افتاده و این مکان‌های فرهنگی خاطرات خوشی برایشان ساخته است.

افول کتابخانه‌های کانون پس از انقلاب

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و کتابخانه‌هایش پس از انقلاب منحل نشدند، اما روند توسعه آنها مثل گذشته ادامه نیافت و حتی افول آن آغاز شد.

همچنین پس از انقلاب، روند کوچکتر شدن کتابخانه‌های کانون آغاز شد، به گونه‌ای که در سال ۱۳۵۸ دو کتابخانه مرکزی و کتابخانه مرجع کودک در یکدیگر ادغام شدند.

هر چند که همچنان نسل‌هایی از کودکان و نوجوانان ایرانی در کتابخانه‌های کانون با کتاب‌هایی به غیر از کتاب‌های درسی آشنا شدند و دنیاهای جدیدی به روی آنان گشوده شد، اما علاوه بر ورود ابزارها و امکاناتی مثل کامپیوتر و اینترنت، وزارت آموزش و پرورش هم برای مدرن‌سازی و گسترش کتابخانه‌های کانون تلاش چندانی نکرد.

معصومه میرحسینی، یکی از کتابداران کتابخانه‌های کانون در استان سیستان و بلوچستان به مجله «آنگاه» گفته است: «در زمینه کتاب، تنوع کتاب‌های فعلی بسیار کمتر شده، دیگر به کمتر کتاب‌هایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران برمی‌خوریم».

به گفته این کتابدار کتابخانه‌های کانون، رمان‌های نویسندگان جهان جایشان را به کتاب‌هایی مورد تأیید شورای بررسی کانون داده است.

در واقع، سانسور حکومت جمهوری اسلامی در زمینه کتاب، خود را در کتابخانه‌های کانون نیز از سال‌ها پیش نشان داده و هر دوره، به ویژه با تغییر دولت، دایره کتاب‌های مجاز در این کتابخانه‌ها محدود می‌شود.

همچنین سه سال پیش، رضوان مددی‌نژاد یکی از کتابداران کانون در تهران، مشکلاتی مثل به‌روز نشدن بانک‌های اطلاع‌رسانی منابع موجود، نبود تسهیلات برای حضور کتابداران در عرصه‌های ملی و بین‌المللی به منظور توانمندسازی حرفه‌ای و دیجیتال نشدن منابع را از کاستی‌های کتابخانه‌های کانون اعلام کرد.

اکنون نیز بر اساس همان اطلاعیه اول دولت ابراهیم رئیسی، کار به جایی رسیده که پرداخت حقوق کارمندان از جمله کتابداران کانون پرورش فکری با مشکل مواجه شده است. این امر نشان‌دهنده نبود نام کانون در فهرست نهادهای دارای اولویت برای دولت جمهوری اسلامی است.

برخی معتقدند که اگر کانون از سایه وزارت آموزش و پرورش خارج شود، ممکن است وضعیت کنونی آن بهبود یابد، اما در مقابل برخی دیگر می‌گویند که اساساً بی‌توجهی جمهوری اسلامی به کانون، به این دلیل است که آن را یکی از نمادهای دوران پهلوی می‌داند.

در سال‌های پس از انقلاب، رسانه‌ها و افراد حکومتی اظهارات و مطالب بسیاری علیه کانون منتشر کردند که این نهاد را از اساس مخالف ارزش‌های جمهوری اسلامی قلمداد کرده‌اند.

اکنون نیز در حالی که ظاهرا مقام‌های دولتی و مدیریت جدید خود کانون تاکید می‌کنند قصد ندارند به آن ضربه بزنند، چهره‌های حکومتی سرشناسی هستند که از تصمیم اخیر وزارت ارشاد حمایت می‌کنند.

محمدرضا سرشار نویسنده نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی یکی از این افراد است. او در توئیتی نوشت که «اولین موافق این کار» است.

هنوز مشخص نیست چه سرنوشتی در انتظار کتابخانه‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است، اما برخی در واکنش به خبر «واگذاری» آن، هشدار دادند که در کل کانون «سال‌هاست به حال احتضار درآمده است».

منبع خبر: رادیو فردا

اخبار مرتبط: کتابخانه مرجع کانون نشستی با موضوع «خدا و کودک – نوجوان» برگزار می‌کند