مصائب مبارزه با تندروها

مصائب مبارزه با تندروها
خبر آنلاین

هنوز زود است، فایده ای ندارد، نمی شود، کار از کار گذشته؛ این ها جملات برخی نیروهای سیاسی است که اغلب به جای سخن سیاسی، سخن اجتماعی می گویند و مصائب جامعه را پشت سر آن واگویه می کنند. این دست از سخنان آدمی را به یاد ماجرای ماکسیم گورکی و لنین می اندازد، زمانی که در سالن شلوغی مشغول سخنرانی بود، دائم مصائب مردم را واگویه می کرد و با رادیکال ساختن فضا، کف زدن های مداوم و هورا کشیدن آن ها بر فضا و افکار مستولی می ساخت. بیرون از سالن لنین به او یادآور می شود تاکید بر مصائب، مهم نیست، دست مردم را گرفتن و یک پله آنان را ارتقاء دادن کار انسان پیشگام است. به عبارتی لنین به عنوان نیرو و رهبر پیشتاز در جنبش بلشویکی، به خوبی آگاه است برای پیشبرد یک انقلاب نیازمند حرکت گام به گام است که بعدها او در طرح نپ آن را دنبال می کرد. کرنسکی بعد از مرگ لنین چنین مشی ای را به عنوان حرکت میانه روانه دنبال می کرد که در برابر حرکت رادیکال و تندروانه استالین و همراهانش شکست خورد و کار به جایی رسید بعد از ۷۰ سال اتحاد جماهیر فروپاشید. بسیاری کارشناسان عدم پیگیری مشی میانه روانه کرنسکی چنین سرنوشتی را برای این کشور رقم زد.

بسیاری بازرگان را کرنسکی ایران می دانند، فارغ از ایده های او روش گام به گام او نیز به زعم بسیاری می توانست برای کشور مثمر ثمر باشد؛ در اصلاحات ۷۶ و انتخابات ۹۲ کماکان محل اجرا هرچند ناقص پیدا کرد، ولی ادامه نیافت. این امر به ویژه بعد از انتخابات ۱۴۰۰ محل تامل دارد. شیوه میانه روانه گام به گام، نوع دیگری از سیاستمداری را می طلبد. اگر سیاستمداران انقلابی معطوف به اهداف انقلابی عمل می کنند و از پوپولیسم همه جانبه، برای دستیابی به اهداف خود سود می جویند، شیوه گام به گام و میانه روانه، معطوف به پرهیز از شیوه های هیجان انگیز و توسل به شیوه های آرام و توام با تفکر و پرورش عقلانی وتشکیلاتی است. روش مذکور در نسبت به ذوب شدن یخ تحریم انتخابات ۱۴۰۰ تاملات عمیقی دارد. روش مذکور قبل از اندیشیدن به آمدن یا نیامدن هر نیرویی به صحنه سیاسی، این سوال را در ذهن افکار عمومی مطرح می کند که نتیجه تحریم انتخابات ۱۴۰۰ به نفع چه نیرویی تمام شد؟ از نظر این مشی، همه اهمیت نیروی سیاسی دراین است که بتواند بیندیشد نتیجه عمل اش به نفع چه جناحی تمام می شود. از این منظر این سوال حیاتی می شود که آیا در باره انتخابات ۱۴۰۰ چنین تحلیل و جمع بندی صورت گرفته است؟ آیا در جامعه چنین جمع بندی ای وجود دارد؟

آنچه در شرایط کنونی، سنتز عبور از رادیکالیسم و تندروی و مشروعیت بخشی به انتخابات را دچار تردید می کند، نحوه نتیجه گیری از فضای عمومی جامعه در انتخابات ۱۴۰۰ است که اغلب نیروهای سیاسی را دچار واخوردگی و پیروی از مشی توام با نارضایتی شدید مردم کرد. انتخابات ۱۴۰۰ نخستین انتخاباتی بود که بسیاری نیروهای سیاسی حتی شاخص ، پیرو کامل جامعه شدند. این در حالی است که نیروی سیاسی حرفه ای، همچون پزشکی است که باید دیدگاه های خود را فارغ از هیجانات سیاسی و اجتماعی، مطرح کرده و به خوبی مسئولیت پیامدهای تصمیم خود را برعهده بگیرد. از این منظر اصل اعتماد به پزشکان سیاسی، زیر سوال رفته است. این در حالی است که به نظر می رسد جامعه ایران با پرهیز از اعمال خشونت، در عین بالا بودن دوز عصبانیت و نارضایتی در آنان، در انتظار نوشدارویی ثبات بخش و توسعه بخش هستند. بی تردید انتظارات اجتماعی که جلوتر از انتظارات کنشگران سیاسی قرار دارد، قادر نیست روش نیروهای سیاسی را برای کنار گذاشتن اختلافات، با ابتناء گریز از توسعه نیافتگی، به سوی توسعه یافتگی سامان دهد. در حوزه کنشگران سیاسی گریز و رفتن در بی گرانگی «باید» ها وجود دارد، اما استقرار در کرانه کرانمندی، بر اساس امکان و توان، هنوز جایگاه ویژه ای نیافته است.

چنین رویکردی راه سنگلاخ اصلاحات را بیش از گذشته دشوار می کند، به نحوی که قادر نیست با طبقه بندی نیروها، مشترکات میان نیروهای میانه رو داخل حاکمیت و نیروهای اصلاح طلب میانه رو خارج از حاکمیت را دریافته و فرآیندها سیاسی را به نفع جریان میانه رو در کشور و به ضرر نیروهای تندرو رقم بزند. ناتوانی مذکور با دوقطبی سازی های مصنوعی توسط تندروها نسبت به گذشته خطرناک تر شده است. این دو قطبی سازی با هدف منزجر سازی مردم از مشارکت در انتخابات شکل دهی و عمل شده است.

این در حالی است که دستور کار میانه روی با تشنگی اجتماعی می تواند در هماهنگی نسبی باشد. در حال حاضر به نظر می رسد شیوه رفتاری مردم ایران یعنی میانه روی، در برابر مشی تندروها کماکان به مثابه هدف و استراتژی مطرح است. هدفی که از منظر درازمدت بر منافع ملی، و از نظر حقوقی، شهروند و انسان محور است. این دو هدف نیاز امروز ایران است و مردم و ملت در برابر همه پدیده های مربوط به آن دو واکنش جدی نشان می دهند؛ تراکم های سیاسی حول این دو محور شکل می گیرد. امروز میانه روی و تاسیس استراتژی به روز حول آن و تنظیم مجدد اهداف بزرگترین پروژه و دشوارترین پروژه اصلاحات می تواند باشد. این موضوع مساعی مشترک نیروهای کلیدی مثل ناطق نوری، لاریجانی، روحانی، خاتمی و ... را می طلبد.

بی تردید محوریت میانه روی، دارای رویکردهای اساسی دیگر نیز هست. یک بخش از این رویکرد آگاهی بخشی در باره اهداف استراتژیک و اهداف تاکتیکی است. در اهداف استراتژیک همه تغییراتی که در روال های اساسی نهادینه می شود و می تواند آزادی ها و حقوق ملت ایران را در فصل سوم قانون اساسی حول تامین منافع ملی و حقوق انسان ها سامان دهد، که تا کنون بسیار مغفول مانده است. در اهداف تاکتیکی رفتن به سوی تامین حقوق خصوصی شهروندان مورد توجه باشد. مهمترین نکته آن است که در سنت میانه روی، هیچ گاه تغییرات حقوقی نباید بر اساس الزامات سیاسی استوار باشد. عدم توجه به این موضوع می تواند بار دیگر قانون اساسی را دچار تغییرات سیاسی صرف همانند تغییرات سال ۶۸ کند.

این موضوع به معنای استقبال گسترده از سنت میانه روی است که در حال حاضر در داخل حاکمیت دارای متحدان قابل اعتمادی است. حمایت از میانه روی به مثابه ایجاد نظم و اطمینان و آرامش در هرگونه دوره انتقالی یکی از محورهای کلیدی کشور برای کمک به میانه روهای جدید در میان تندروها نیز هست. موضوعی که نیازمند تفسیر و تحلیل است.

۲۱۲۱۶

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: مصائب مبارزه با تندروها