آنچه که لهجه انگلیسی ملکه الیزابت دوم درمورد جهان در حال تغییر نمایان کرد
- سوفی هارداک و ریچارد گرِی
- .
منبع تصویر، Hulton Archive/Getty Images
توضیح تصویر،ملکه الیزابت دوم حین یکی از سخنرانیهایش
لهجه ملکهای که طولانیترین دوران سلطنت در جهان را داشت در طول سلطنت طولانیاش تکامل یافت، که منعکسکننده تغییرات اجتماعی عظیمی است که طی این دوره رخ داده است.
سلطنت طولانی ملکه الیزابت دوم به این معنی بود که او شاهد تغییرات زیادی در دنیای اطراف خود بود، از جیرهبندی و مِههای تیره و سنگین تا رسانههای اجتماعی و یک بیماری همهگیر جهانی. او بهعنوان ملکهای که طولانیترین دوران سلطنت را در بریتانیا داشت، به نمادی جهانی از ثبات و اصول استوار تبدیل شد. اما پس از ۷۰ سال تکیه زدن بر تخت سلطنت، ملکه میراث منحصر به فرد و گرانبهایی را از خود به جای گذاشت که با گذشت زمان تغییر کرد: صدایش، که در این چندین دهه ضبط و نگهداری شده است.
لهجه متمایز علیاحضرت، که از طریق سخنرانیهای عمومی، برنامههای رادیویی، تلویزیون و سپس اینترنت به گوشها میرسید، بینشی منحصر به فرد از چگونگی تغییر جهان در طول سلطنت طولانی او - و چگونگی تغییر او در این میان - ارائه میدهد. همچنین به شواهد فزایندهای اضافه میکند مبنی بر این که الگوهای گفتاری ما در طول عمر انسان انعطافپذیرتر است از آنچه قبلا تصور میشد، الگوهایی که تجربیات و خاطرات ما را جذب و منعکس میکند - حتی در دوران کهنسالی.
کمتر کسی چنین تاریخچه و بایگانی غنی و مفصلی از صدای خود به جا میگذارد. در طول چند روز گذشته، میلیونها نفر در سراسر جهان سخنرانی ملکه در سال ۱۹۴۷ در ۲۱ سالگیاش را دیده و شنیدهاند. در آن زمان، او هنوز یک شاهزاده خانم بود، اما از همان زمان مصمم بود که با مردم خود عهد ببندد: «من دربرابر شما اعلام میکنم که تمام زندگی من، چه طولانی باشد چه کوتاه، وقف خدمت به شما خواهد بود.»
حال بلافاصله بروید سراغ قرن بیست و یکم و آخرین سخنرانی تلویزیونی کریسمس او، که در آن او با اندوه از شوهر فقید خود یاد کرد و سخنان دلگرمکنندهای را به ملتی گفت که از همهگیری کووید-۱۹ آسیب دیده بود. او گفت: «اگرچه کریسمس برای بسیاری زمان شادی و شوق بسیار است، اما برای کسانی که عزیزانشان را از دست دادهاند میتواند سخت باشد. به خصوص امسال، میدانم چرا.»
حتی برای گوش آموزشندیده هم تفاوت بین این دو سخنرانی ضبط شده واضح است. اول، تغییر در خود صدای او است که با افزایش سن، عمیقتر شد و از نظر جسمی به بلوغ رسید و بازتاب آنچه است که در بیشتر افراد با افزایش سن رخ میدهد. اما تغییرات ظریف دیگری نیز وجود دارد که میتوان آنها را در چندین دهه صداهای ضبط شده ملکه ترسیم کرد. این صداهای ضبط شده به دانشمندان این امکان را میدهند که بفهمند چگونه لهجهها در طول زمان تکامل مییابند و چگونه میتوانند تحت تاثیر تحولات اجتماعی، فرهنگی و فناوری قرار گیرند.
منبع تصویر، PNA Rota/Getty Images
توضیح تصویر،زندگی طولانی ملکه به این معناست که او میراثی غنی از سخنرانیهای ضبط شده را به جا گذاشت که نشان میدهد چگونه صدای او در طول چندین دهه تغییر کرده است
جاناتان هرینگتون، استاد آواشناسی و مدیر موسسه آواشناسی و پردازش گفتار در دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیانز مونیخ، میگوید: «تغییر صدا بسیار کند و آهسته صورت میگیرد، بنابراین اگر بخواهیم ببینیم که این چگونه در طول عمر یک بزرگسال تغییر میکند، به صداهای ضبط شده از یک فرد در طول چندین دهه نیاز داریم. انگلیسی فصیح - که ملکه به آن سخن میگفت - و تغییرات آن از ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰، به ویژه به دلیل تغییرات اجتماعی بزرگ و افزایش ترکیب طبقات اجتماعی که در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در انگلستان رخ داد، جالب توجه است.»
از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکسترادیو فارسی بیبیسیپادکست چشمانداز بامدادی رادیو بیبیسی – دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
پادکست
پایان پادکست
انگلیسی «فصیح» از اواخر قرن نوزدهم به عنوان لهجه استاندارد انگلیسی بریتانیایی در نظر گرفته شده است، اگرچه یک بحث مدام و طولانی درمورد تعریف و حتی میزان گستردگی آن وجود دارد. این لهجه نوعی تلفظ است که با اشرافیت، خانواده سلطنتی، تشکیلات بریتانیا، و اعلامهای خشک بیبیسی در زمان جنگ پیوند خورده است (اگرچه بیبیسی هرگز استفاده از انگلیسی فصیح را تحمیل نکرده است، بلکه لهجهای بود که بسیاری از گویندگان قبل از جنگ جهانی دوم به آن صحبت میکردند).
جین سِتِر، استاد آواشناسی دانشگاه ردينگ در بریتانیا میگوید: «مردمی که به انگلیسی بریتانيایی سخن میگویند هنوز لهجه انگلیسی فصیح و مشابههای آن را لهجهای فاخر میدانند.»
شیوه سخن گفتن خود ملکه معیار و نمادی برای انگلیسی فصیح شد - به طوری که منجر به یکی ديگر از نامهای آن شد: انگلیسی ملکه. سخنرانیهای تلویزیونی کریسمس او، که هر ساله پخش میشد، يکی از موثقترین راهها برای پیگيری صدا و لهجه او در طول تاریخ این چندین دهه شده است.
هرينگتون به همراه همکارش اولريک روبولد، سخنرانیهای تلویزیونی کریسمس ملکه الیزابت دوم را تجزیه و تحلیل عمیق و دقیقی کرده است تا بفهمد چطور لهجه او در مقاطع مختلف زندگیاش تغییر کرده است و چرا. طی چند مطالعه مستقل، آنها ۳۵ سخنرانی تلویزیونی ملکه را تحلیل کردند که بین سنین ۲۶ تا ۹۱ سالگی انجام شده بود.
هرینگتون در توضیح اینکه چرا تصمیم گرفتند روی لهجه ملکه در سخنرانیهای تلویزیونی کریسمس او تمرکز کنند، میگوید: «اگر این تغییر را در ملکه ببینیم، منطقی خواهد بود که نتیجه بگیریم که تغییرات مشابهی در بیشتر بزرگسالان در طول زندگیشان رخ میدهد». پژوهش آنها کمک کرده است تا این تصور به چالش گرفته شود که لهجهها با رسیدن به سن بلوغ عمدتا ثابت باقی میمانند. درعوض، به نظر میرسد که لهجهها پیوسته دستخوش تغییر میشوند.
بطورکلی، عواملی که بر صدا و لهجه انسان در طول زندگی اثر میگذارند و به آن شکل میدهند در دو طبقه میگنجند. بعضی از تغییرات صرفا به خاطر فرایندهای فیزیولوژیک اتفاق میافتند - شکل دستگاه صوتی ما با افزایش سن تغییر میکند، تارهای صوتی ما با افزایش سن نازکتر و سفتتر میشوند. این میتواند باعث زیرتر شدن صدا شود، صدایی «نِیمانند» و لرزان، ولی در بعضی از زنان تارهای صوتی ممکن است ضخیمتر شوند و باعث بمتر شدن صدا شود.
عوامل بیرونی دیگری نیز هستند که بر نحوه سخن گفتن ما اثر میگذارند.
تحلیل سخنرانیهای تلویزیونی ملکه نشان میدهد که در چند دهه اول سلطنتش، لهجه ملکه به تدریج کمتر نشان از لهجه متمایز طبقات بالاتر و اعیانی دارد و تا حدودی به لهجه عمومی کشور نزدیک میشود، به طوری که تلفط صدا در انتهای واژههایی مثل «هَپی» (happy) را که پیشتر مثل «اِ» در واژه «بِت» (bit) بکار میبرد، تغییر میدهد تا بیشتر شبیه «ایی» در واژه «فریز» (freeze) شود.
اما تازهترین تحلیل هرینگتون و روبولد چیزی را نشان میدهد که شاید حيرتآورتر هم باشد: در سالهای آخر زندگی ملکه، لهجه او دوباره بیشتر شبیه به لهجه دوران جوانیاش شد.
ملکه در جوانی در دهه ۱۹۵۰ لهجه متمایز طبقات بالا و اعیانی را داشت. حرف «اَ» در واژه «سَت» (sat) بیشتر شبیه صدای «اِ» در واژه «سِت» (set) شنيده میشود و صدای انتهایی واژه «فمیلی» (family) بیشتر شبیه «فمیله» شنیده میشود، یعنی صدای انتهایی «ایی» دوباره بیشتر شبیه «اِ» میشود. ولی با ادامه سلطنتش، لهجهاش هم تکامل پیدا کرد.
هرينگتون میگوید: «یکی از نشانهای لهجه انگلیسی فصیح طبقه بالا در دهه ۱۹۵۰ این بود که واژههای «آفتن» (often) و «لاست» (lost) با حرف صدادار کشیده مثل واژه «کات» (caught) تلفظ میشود، برخلاف نحوه تلفظ امروزی آن که با حرف صدادار کوتاه شبیه «کات» (cot) تلفظ میشود [معادل دقیق این صداها و تفاوت بین آنها در زبان فارسی وجود ندارد]. جالب است که میبينیم بر خلاف سخنرانیهای تلويزيونی دهه ۱۹۵۰، ملکه در سخنرانیهای تلويزیونی دهه ۱۹۷۰ از هر دو نوع تلفظ برای واژه «آفتن» (often) استفاده میکند.
این کوتاه کردن حروف صدادار بیشتر در لهجه طبقه متوسط بریتانیا دیده میشود. بنا به تجزیه و تحلیل هرینگتون و روبولد، این تغییرات در لهجه ملکه تا دهه ۱۹۹۰ ادامه پیدا کرد، که احتمالا بازتاب دگرگونیهای بزرگ در عموم مردم و جامعه بوده است.
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،هر تعاملی که با شخص دیگر میتواند تاثیر ظریف و نامحسوسی بر نحوه گفتار ما داشته باشد
هرینگتون میگوید: «صداهای یک جامعه بهروز میشوند چون ما از عادات آوایی ديگران در محاوره تقلید میکنیم. این بهروزسازی در محاورات بسیار کوچک هستند و محسوس نيستند ولی آزمايشهای ۲۰ سال گذشته نشان داده است که ما واقعا ناخواسته از دیگران تقلید میکنیم.»
یکی از پژوهشهای هرینگتون و همکارانش نشان داد که گروه کوچکی از محققان در قطب جنوب که از نقاط مختلف جهان بودند - از ايسلند، آلمان، شمال غرب آمریکا و نقاط مختلف بریتانیا - پس از گذراندن چندین ماه در کنار هم آرامآرام نشانههایی جنينی از يک لهجه مشترک را از خود نشان دادند. تحقیق درباره شرکتکنندگانی که در برنامه عامهپسند تلويزیونی «برادر بزرگ» - که در آن گروهی از افراد ناآشنا مجبور میشوند چندین ماه در حالت انزوا از دیگران با هم زندگی کنند - نیز نشان میدهد که ظاهرا بعضیها بیشتر از دیگران مستعد تغییر لهجهشان هستند.
به نظر میرسد که بعضی از تغییرات در لهجه ملکه ممکن است صرفا به دلیل افرادی بوده باشد که با آنها تماس مستقیم داشته است. هرینگتون و روبولد متذکر میشوند که دوره بین ۱۹۵۰ و ۱۹۷۰ شاهد یک انقلاب اجتماعی عظیم در بریتانیا بود. مرزهای میان طبقات اجتماعی کمرنگتر شده بود و شاید ملکه با افراد طبقه متوسط بیشتر تعامل و گفتگو میکرد.
مثلا نخستوزیرانی که هر هفته با آنها دیدار میکرد معمولا به انگليسی فصیح رایج در دهه ۱۹۵۰ صحبت میکردند که متعلق به طبقه بالا بود، ولی از دهه ۱۹۶۰ به بعد جای خود را به لهجههای مختلفی داد. هَرولد ويلسون که دو دوره به مدت هشت سال بین سالهای ۱۹۶۴ و ۱۹۷۶ نخستوزیر بود، در هادرزفیلد در شمال انگلستان بزرگ شده بود لهجه یورکشری خود را حفظ کرده بود. مارگارت تاچر که بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۰ نخستوزیر بود خیلی تلاش میکرد پیشینه طبقه متوسط خود را که از لینکنشر در ایست ميدلندز انگستان بود پنهان کند. نخستوزیرهای متعددی نیز گاه و بیگاه با لهجه موسوم به انگلیسی «استوئری» خودنمایی میکردند - ازجمله عروس ملکه، دایانا شاهدخت ولز، که توقفهای چاکنای فراوانی در حین صحبت داشت [نحوه تلفظی که در آن قطع صدا جایگزین یک حرف، به ویژه حرف «ت» (t)، در واژه میشود]. (بیشتر درباره این موضوع خواهیم گفت).
تغییر انگلیسی فصيح رادیو و تلویزیون به طیف گستردهتری از لهجهها نیز شاید نقشی در ماجرای تغییر لهجه ملکه ایفا کرده باشد. بیشک، بعضی از پژوهشها نشان میدهند که لهجههای ما میتوانند به طرز ظریف و نامحسوسی تحت تاثیر تلویزیونهایی باشد که تماشا میکنیم.
سِتِر میگوید: «از سخنرانیهای اعضای جوانتر خاندان سلطنتی میتوانیم دریابیم که انگلیسی فصیح ملکه در دهه ۱۹۵۰ از منظر حروف صدادار و بیصدا تغییر چشمگیری کرده است.»
لهجهها همچنین رابطه پنهانی دارند با پیشداوریهای ما درمورد مردمی که به آن لهجهها سخن میگویند. مثلا در بریتانیا، کسانی را که با لهجه شمالی حرف میزنند دارای تحصیلات و هوش کمتری میبینند صرفا به خاطر پیشداوری درباره نحوه صحبت آنها. پیشداوریهای منفی مشابهی را میتوان درباره کسانی دید که در آمریکا با لهجه جنوبی سخن میگویند.
منبع تصویر، Hulton Archive/Getty Images
توضیح تصویر،ملکه با ۱۵ نخستوزیر بریتانیا که در دوران سلطنت او خدمت میکردند جلسات هفتگی برگزار میکرد و این ممکن است به طرز ظریف و نامحسوسی نحوه صحبت او را تغییر داده باشد
بنا به نظرسنجیهایی که در سال ۱۹۷۰ و بعد بار دیگر در سال ۲۰۰۵ انجام شده است، در مقایسه با سایر لهجهها، لهجه انگلیسی فصیح همواره «فاخرترین» لهجه انگلیسی تلقی شده است. ولی قرار گرفتن مدام در معرض لهجههای مختلف نیز میتواند از آن پیشداوریها بکاهد و اعتماد به سخنگویان با لهجههای مختلف را افزایش دهد.
بدون شک تغییری در نگاههای منفی مرتبط با بعضی از جنبههای سخن گفتن در دهههای اخير به وجود آمده است. مثلا توقفهای چاکنای که به طور سنتی با سخنگویان طبقه کارگر مرتبط بوده است ديگر آن نگاه منفی را ندارد تا جایی که اکنون قطع صدا به جای حرف «ت» (t) از مشخصههای انگلیسی فصیح در میان نوههای ملکه - هری دوک ساسکس و ويليام شاهزاده جدید ولز - شده است.
بنابراین، آیا ممکن است ملکه عمدا سبک سخن گفتن خودش را تغییر داده باشد تا برداشت مردم از خودش را تغییر دهد و انگلیسی فصیحش را نرمتر کرده باشد تا خودش را کمتر رسمی و بیشتر مردمی نشان دهد؟ این احتمال را خود هرینگتون در یکی از مطالعات اولیهاش درباره لهجه ملکه مطرح میکند، ولی او اکنون معتقد است که تغيير تدریجی در لهجه او طی چندین دهه نشان میدهد که این تغییرات ناخودآگاه بودهاند.
شاید تغییرات عمدیتر ديگری در زبان ملکه در سالهای سلطنتش بوده باشد. بنا به یک تحلیل، واژههایی که او در دهه نخست سلطنتش بکار میبرد، متنوعتر بودند. محققانی که این پژوهش را انجام دادند حدس میزنند که این کار به او کمک میکرد که در طول سالهای دشوار پس از جنگ ارتباط نزدیکتری با مردمش برقرار کند.
آنها همچنین متذکر میشوند که واژگان ملکه در پی اصلاحات در خود پادشاهی غنای بیشتری پیدا کردند، ازجمله پرداخت مالیات بر ثروت شخصی و گشودن اقامتگاههای رسمی به روی عموم مردم. همچنین به نظر میرسد که او واژگانش را تطبیق داده بود تا حساسیتهای تغییریافته درباره نژاد، دين، جنسيت و سلامتی را در آنها لحاظ کند، و در عین حال از زبانی شمولگرا و متحدکننده استفاده بیشتری میکرد تا برای مخاطبانش جذابتر باشد. مثلا در سخنرانیهای آخرش از ضماير شخصی مثل «ما» و ضمیر ملکی «مان» خیلی بیشتر استفاده میکرد، ازجمله در سخنرانیاش برای بریتانیا و کشورهای مشترکالمنافع در اوج همهگیری کووید-۱۹.
تغيیر در لهجه ملکه علاوه بر اینکه بازتاب قوی از دگرگونیهای گستردهتر اجتماعی دارد، جنبهای از تحول انسانی را نیز نشان میدهد که توجه روزافزونی به آن میشود: این که چطور نحوه سخن گفتن ما و خود صدای ما در طی زندگیمان تغییر میکند.
پیشتر تصور میشد که تغييرات بزرگتر در صدای ما در کودکی و نوجوانی رخ میدهد و پس از آن لهجه ما کمابیش ثابت باقی میماند. ولی حالا، پژوهشها آرامآرام نشان میدهند که صدای ما منعطفتر از آن چیزی است که فکر میکردیم و هنوز هم میتوانیم در طول زندگیمان و حتی در سالخوردگی آن را به طور چشمگیری تغییر دهیم.
این انعطاف نه تنها در صدای ملکه الیزابت دوم بلکه در صدای زنان اثرگذار دیگر جهان - و عموم مردم - دیده شده است.
برای مثال، پژوهشی درباره سخنرانیهای ملکه بئاتریس هلند بین سنین ۴۲ تا ۷۴ سالگی نشان داد که او به طور کلی در سخنرانیهای بعدیاش سریعتر سخن میگوید. تصور میشود که این امر احتمالا نشانه تغييرات گستردهتر در میان هلندیزبانان است که سخن گفتنشان به طور کلی سریعتر شده است.
روث بادر گينزبرگ، قاضی فقید دیوان عالی آمریکا، نيز براساس تحقیقی درباره نحوه سخن گفتناش، لهجهاش را عوض کرده بود. او در مقام وکیل مدافعی که در برابر دادگاه از پروندههایش دفاع میکرد، لهجه مادرزادی نیویورکیاش را کنار گذاشته بود. ولی بنا به پژوهشها بعدتر که قاضی دیوان عالی شد به لهجه دوران جوانیاش برگشت. این پژوهشها حدس میزنند که او «لهجه بدنام بومی نيویورکی» را آگاهانه يا ناخودآگاه مخفی میکرد چون نگران بود که بنا به پیشداوری رایج آن روزگار این لهجه پرخاشگر و گوشخراش به نظر برسد. اما زمانی که قاضی گينزبرگ شده بود دیگر شاید لازم نبود نگران این باشد که دادگاه چه تصوری درباره او دارد چون دیگر خودش بخشی از همان دادگاه شده بود.
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،از حدود سال ۱۹۹۰ لهجه ملکه به تدریج به شیوه صحبت او در سالهای جوانیاش بازگشت
اینجاست که یکی از جالبترین و شاید شدیدترین دگرگونیها در لهجه ملکه معمای جذاب دیگری را پیش روی ما میگذارد. از حدود سال ۱۹۹۰ بعد، از سن ۶۴ سالگی، حروف صدادار ملکه به نظر میرسید به زمان عقب برگشتهاند و شبیه نحوه ادای آنها در دهه ۱۹۵۰ شدهاند. بزرگترین تغییرها در حروف صداداری مثل «اَ» (a) در واژههایی مثل «ترَپ» (trap) و «ایی» انتهایی در واژههایی مثل «هَپی» (happy) و «او» در واژههایی مثل «گوس» (goose) دیده میشود. همه اینها تغییرات ظریف و نامحسوسی را نشان میدهد که بازگشت به سالهای دوره جوانی ملکه هستند. اما اينها بازگشت کامل نبود - حروف صدادار همچنان شبیه به نحوه ادای عمومی و مدرن بودند تا کاملا شبیه به دهه ۱۹۵۰.
به رغم تغییرات اجتماعی گستردهای که پیرامون ملکه در طول سلطنتش رخ داده بود، اين دگرگونیهای بعدی و برگشت به عقب کمی سردرگمکننده هستند - به ويژه از این رو که همان تغییرات اجتماعی که احتمالا منجر به دگرگونی اولیه نحوه گفتار او به گفتار روزمرهتر شدند، به عقب برنگشتهاند. اما ممکن است عوامل دیگری در این تغییر به عقب دخیل بوده باشند.
این نوع عقبگرد در چندین موقعیت مختلف دیده شده است. مثلا در افراد دوزبانه، که سن بالا یا صدمات حاصل از سکته میتواند باعث بازگشت به زبان مادری اصلی یا لهجه اصلی شود، هر چند به طور خیلی بارزتر از آنچه درمورد ملکه میشود دید، البته چون هیچ نشانهای نداریم که او سکته کرده باشد. همچنین ممکن است این اتفاق درباره لهجههای منطقهای در زبان بومی کسی روی داده باشد، مثلا از انگليسی بریتانیایی به انگلیسی آمریکایی و برعکس.
هرینگتون میگوید یکی از توضیحهای بازگشت اندک ملکه به حروف صدادار دوره جوانیاش ممکن است به نحوه کارکرد حافظه ما با مسنتر شدن مربوط باشد. تلفظهای قدیمیتر واژهها ممکن است در اعماق حافظه ما جا گرفته و ریشهدارتر باشند، در حالی که توانایی ما برای تکیه کردن به ارتباطهای تازهتر با مردم اطرافمان ممکن است با بالا رفتن سن ضعیفتر شود.
منبع تصویر، Victoria Jones/Getty Images
توضیح تصویر،در آخرین سخنرانی کریسمس ملکه در سال ۲۰۲۱، او از خاطرات گذشته یاد کرد
هرینگتون میگوید: «اینکه چطور صحبت میکنیم تا حدود زیادی متاثر است از انباشت خاطرات ما از همه مردمی که با آنها صحبت کردهایم. به نظر میرسد این انباشت خاطرهها با افزایش سن تحلیل میرود، ولی چون ابتدا این خاطرات جدیدتر هستند که تحلیل میروند، خاطرات مربوط به جوانی و کودکی ممکن است بیشتر غالب شوند.»
کشش خاطرات گذشته نیز ممکن است نقشی ایفا کند. یادآوری و تامل درباره حوادث سالهای اولیه زندگی، طوری که ملکه خیلی اوقات در سخنرانیهای آخرش انجام میداد، نیز میتواند منجر به استفاده از تلفظهای قدیمیتر مربوط به آن خاطرات بوده باشد.
اما بیش از هر چیزی واژههایی که ملکه در صدای متمايزش با میلیونها نفر در سراسر جهان درمیان گذاشت - با همه اشکال ظریف و نامحسوس متغيرشان - برای بسياری از مردم همواره پیوند خورده است با خاطره گرما و محبتی که او ایجاد میکرد. درگذشت او نشانه پایان یک دوره، و پایان تاریخی طولانی و متداوم از تغییراتی است که در نحوه سخن گفتن او متجلی بود.
هرینگتون میگوید: «من از بسیاری جهات ملکه الیزابت دوم را سخت ستایش میکنم. دستکم به خاطر تعهدش به این که بخش زیادی از وقتش را در روز کریسمس صرف سخنرانی عمومی برای ملت و میلیونها نفر در سراسر جهان کرد، هر ساله بدون وقفه به مدت هفتاد سال.»
پادشاه چارلز سوم در اولین سخنرانیاش پس از جلوس بر تخت سلطنت از «مادر نازنینش» تشکر کرد، همانطور که ملکه دههها پيش در جوانیاش از «پدر محبوبش» در سخنرانی کريسمس ياد کرد. حالا باید دید آیا لهجه سلطنتی او با آغاز پادشاهیاش تغییر میکند یا نه.
و اما آینده لهجههای سلطنتی: حالا که شاهزاده هری وقت بیشتری را در کالیفرنیا با همسر آمریکاییاش مگان دوشس ساسکس میگذراند، لهجه او ممکن است ورود به قلمروهای تازهای را برای اعضای خانواده سلطنتی فراهم کند. هرینگتون میگوید: «پیشبینی من این است که لهجههای دو شاهزاده (ويليام و هری) به مرور زمان از هم دورتر خواهد شد.»
مطالب مرتبط
- تاج فرمانروایی بریتانیا از کجا آمد؟
- ملکه الیزابت دوم، نقطه ثابت در جهان در حال تغییر
- میراث ملکه الیزابت برای چارلز سوم چیست؟ از قوها تا خیابانهای لندن
- ملکه الیزابت دوم؛ یک عمر در تصویر
- آلبوم عکس؛ مراسم تشییع ملکه الیزابت دوم در ادینبورگ
- سوفی هارداک و ریچارد گرِی
- .
لهجه ملکهای که طولانیترین دوران سلطنت در جهان را داشت در طول سلطنت طولانیاش تکامل یافت، که منعکسکننده تغییرات اجتماعی عظیمی است که طی این دوره رخ داده است.
سلطنت طولانی ملکه الیزابت دوم به این معنی بود که او شاهد تغییرات زیادی در دنیای اطراف خود بود، از جیرهبندی و مِههای تیره و سنگین تا رسانههای اجتماعی و یک بیماری همهگیر جهانی. او بهعنوان ملکهای که طولانیترین دوران سلطنت را در بریتانیا داشت، به نمادی جهانی از ثبات و اصول استوار تبدیل شد. اما پس از ۷۰ سال تکیه زدن بر تخت سلطنت، ملکه میراث منحصر به فرد و گرانبهایی را از خود به جای گذاشت که با گذشت زمان تغییر کرد: صدایش، که در این چندین دهه ضبط و نگهداری شده است.
لهجه متمایز علیاحضرت، که از طریق سخنرانیهای عمومی، برنامههای رادیویی، تلویزیون و سپس اینترنت به گوشها میرسید، بینشی منحصر به فرد از چگونگی تغییر جهان در طول سلطنت طولانی او - و چگونگی تغییر او در این میان - ارائه میدهد. همچنین به شواهد فزایندهای اضافه میکند مبنی بر این که الگوهای گفتاری ما در طول عمر انسان انعطافپذیرتر است از آنچه قبلا تصور میشد، الگوهایی که تجربیات و خاطرات ما را جذب و منعکس میکند - حتی در دوران کهنسالی.
کمتر کسی چنین تاریخچه و بایگانی غنی و مفصلی از صدای خود به جا میگذارد. در طول چند روز گذشته، میلیونها نفر در سراسر جهان سخنرانی ملکه در سال ۱۹۴۷ در ۲۱ سالگیاش را دیده و شنیدهاند. در آن زمان، او هنوز یک شاهزاده خانم بود، اما از همان زمان مصمم بود که با مردم خود عهد ببندد: «من دربرابر شما اعلام میکنم که تمام زندگی من، چه طولانی باشد چه کوتاه، وقف خدمت به شما خواهد بود.»
حال بلافاصله بروید سراغ قرن بیست و یکم و آخرین سخنرانی تلویزیونی کریسمس او، که در آن او با اندوه از شوهر فقید خود یاد کرد و سخنان دلگرمکنندهای را به ملتی گفت که از همهگیری کووید-۱۹ آسیب دیده بود. او گفت: «اگرچه کریسمس برای بسیاری زمان شادی و شوق بسیار است، اما برای کسانی که عزیزانشان را از دست دادهاند میتواند سخت باشد. به خصوص امسال، میدانم چرا.»
حتی برای گوش آموزشندیده هم تفاوت بین این دو سخنرانی ضبط شده واضح است. اول، تغییر در خود صدای او است که با افزایش سن، عمیقتر شد و از نظر جسمی به بلوغ رسید و بازتاب آنچه است که در بیشتر افراد با افزایش سن رخ میدهد. اما تغییرات ظریف دیگری نیز وجود دارد که میتوان آنها را در چندین دهه صداهای ضبط شده ملکه ترسیم کرد. این صداهای ضبط شده به دانشمندان این امکان را میدهند که بفهمند چگونه لهجهها در طول زمان تکامل مییابند و چگونه میتوانند تحت تاثیر تحولات اجتماعی، فرهنگی و فناوری قرار گیرند.
جاناتان هرینگتون، استاد آواشناسی و مدیر موسسه آواشناسی و پردازش گفتار در دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیانز مونیخ، میگوید: «تغییر صدا بسیار کند و آهسته صورت میگیرد، بنابراین اگر بخواهیم ببینیم که این چگونه در طول عمر یک بزرگسال تغییر میکند، به صداهای ضبط شده از یک فرد در طول چندین دهه نیاز داریم. انگلیسی فصیح - که ملکه به آن سخن میگفت - و تغییرات آن از ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰، به ویژه به دلیل تغییرات اجتماعی بزرگ و افزایش ترکیب طبقات اجتماعی که در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در انگلستان رخ داد، جالب توجه است.»
انگلیسی «فصیح» از اواخر قرن نوزدهم به عنوان لهجه استاندارد انگلیسی بریتانیایی در نظر گرفته شده است، اگرچه یک بحث مدام و طولانی درمورد تعریف و حتی میزان گستردگی آن وجود دارد. این لهجه نوعی تلفظ است که با اشرافیت، خانواده سلطنتی، تشکیلات بریتانیا، و اعلامهای خشک بیبیسی در زمان جنگ پیوند خورده است (اگرچه بیبیسی هرگز استفاده از انگلیسی فصیح را تحمیل نکرده است، بلکه لهجهای بود که بسیاری از گویندگان قبل از جنگ جهانی دوم به آن صحبت میکردند).
جین سِتِر، استاد آواشناسی دانشگاه ردينگ در بریتانیا میگوید: «مردمی که به انگلیسی بریتانيایی سخن میگویند هنوز لهجه انگلیسی فصیح و مشابههای آن را لهجهای فاخر میدانند.»
شیوه سخن گفتن خود ملکه معیار و نمادی برای انگلیسی فصیح شد - به طوری که منجر به یکی ديگر از نامهای آن شد: انگلیسی ملکه. سخنرانیهای تلویزیونی کریسمس او، که هر ساله پخش میشد، يکی از موثقترین راهها برای پیگيری صدا و لهجه او در طول تاریخ این چندین دهه شده است.
هرينگتون به همراه همکارش اولريک روبولد، سخنرانیهای تلویزیونی کریسمس ملکه الیزابت دوم را تجزیه و تحلیل عمیق و دقیقی کرده است تا بفهمد چطور لهجه او در مقاطع مختلف زندگیاش تغییر کرده است و چرا. طی چند مطالعه مستقل، آنها ۳۵ سخنرانی تلویزیونی ملکه را تحلیل کردند که بین سنین ۲۶ تا ۹۱ سالگی انجام شده بود.
هرینگتون در توضیح اینکه چرا تصمیم گرفتند روی لهجه ملکه در سخنرانیهای تلویزیونی کریسمس او تمرکز کنند، میگوید: «اگر این تغییر را در ملکه ببینیم، منطقی خواهد بود که نتیجه بگیریم که تغییرات مشابهی در بیشتر بزرگسالان در طول زندگیشان رخ میدهد». پژوهش آنها کمک کرده است تا این تصور به چالش گرفته شود که لهجهها با رسیدن به سن بلوغ عمدتا ثابت باقی میمانند. درعوض، به نظر میرسد که لهجهها پیوسته دستخوش تغییر میشوند.
بطورکلی، عواملی که بر صدا و لهجه انسان در طول زندگی اثر میگذارند و به آن شکل میدهند در دو طبقه میگنجند. بعضی از تغییرات صرفا به خاطر فرایندهای فیزیولوژیک اتفاق میافتند - شکل دستگاه صوتی ما با افزایش سن تغییر میکند، تارهای صوتی ما با افزایش سن نازکتر و سفتتر میشوند. این میتواند باعث زیرتر شدن صدا شود، صدایی «نِیمانند» و لرزان، ولی در بعضی از زنان تارهای صوتی ممکن است ضخیمتر شوند و باعث بمتر شدن صدا شود.
عوامل بیرونی دیگری نیز هستند که بر نحوه سخن گفتن ما اثر میگذارند.
تحلیل سخنرانیهای تلویزیونی ملکه نشان میدهد که در چند دهه اول سلطنتش، لهجه ملکه به تدریج کمتر نشان از لهجه متمایز طبقات بالاتر و اعیانی دارد و تا حدودی به لهجه عمومی کشور نزدیک میشود، به طوری که تلفط صدا در انتهای واژههایی مثل «هَپی» (happy) را که پیشتر مثل «اِ» در واژه «بِت» (bit) بکار میبرد، تغییر میدهد تا بیشتر شبیه «ایی» در واژه «فریز» (freeze) شود.
اما تازهترین تحلیل هرینگتون و روبولد چیزی را نشان میدهد که شاید حيرتآورتر هم باشد: در سالهای آخر زندگی ملکه، لهجه او دوباره بیشتر شبیه به لهجه دوران جوانیاش شد.
ملکه در جوانی در دهه ۱۹۵۰ لهجه متمایز طبقات بالا و اعیانی را داشت. حرف «اَ» در واژه «سَت» (sat) بیشتر شبیه صدای «اِ» در واژه «سِت» (set) شنيده میشود و صدای انتهایی واژه «فمیلی» (family) بیشتر شبیه «فمیله» شنیده میشود، یعنی صدای انتهایی «ایی» دوباره بیشتر شبیه «اِ» میشود. ولی با ادامه سلطنتش، لهجهاش هم تکامل پیدا کرد.
هرينگتون میگوید: «یکی از نشانهای لهجه انگلیسی فصیح طبقه بالا در دهه ۱۹۵۰ این بود که واژههای «آفتن» (often) و «لاست» (lost) با حرف صدادار کشیده مثل واژه «کات» (caught) تلفظ میشود، برخلاف نحوه تلفظ امروزی آن که با حرف صدادار کوتاه شبیه «کات» (cot) تلفظ میشود [معادل دقیق این صداها و تفاوت بین آنها در زبان فارسی وجود ندارد]. جالب است که میبينیم بر خلاف سخنرانیهای تلويزيونی دهه ۱۹۵۰، ملکه در سخنرانیهای تلويزیونی دهه ۱۹۷۰ از هر دو نوع تلفظ برای واژه «آفتن» (often) استفاده میکند.
این کوتاه کردن حروف صدادار بیشتر در لهجه طبقه متوسط بریتانیا دیده میشود. بنا به تجزیه و تحلیل هرینگتون و روبولد، این تغییرات در لهجه ملکه تا دهه ۱۹۹۰ ادامه پیدا کرد، که احتمالا بازتاب دگرگونیهای بزرگ در عموم مردم و جامعه بوده است.
هرینگتون میگوید: «صداهای یک جامعه بهروز میشوند چون ما از عادات آوایی ديگران در محاوره تقلید میکنیم. این بهروزسازی در محاورات بسیار کوچک هستند و محسوس نيستند ولی آزمايشهای ۲۰ سال گذشته نشان داده است که ما واقعا ناخواسته از دیگران تقلید میکنیم.»
یکی از پژوهشهای هرینگتون و همکارانش نشان داد که گروه کوچکی از محققان در قطب جنوب که از نقاط مختلف جهان بودند - از ايسلند، آلمان، شمال غرب آمریکا و نقاط مختلف بریتانیا - پس از گذراندن چندین ماه در کنار هم آرامآرام نشانههایی جنينی از يک لهجه مشترک را از خود نشان دادند. تحقیق درباره شرکتکنندگانی که در برنامه عامهپسند تلويزیونی «برادر بزرگ» - که در آن گروهی از افراد ناآشنا مجبور میشوند چندین ماه در حالت انزوا از دیگران با هم زندگی کنند - نیز نشان میدهد که ظاهرا بعضیها بیشتر از دیگران مستعد تغییر لهجهشان هستند.
به نظر میرسد که بعضی از تغییرات در لهجه ملکه ممکن است صرفا به دلیل افرادی بوده باشد که با آنها تماس مستقیم داشته است. هرینگتون و روبولد متذکر میشوند که دوره بین ۱۹۵۰ و ۱۹۷۰ شاهد یک انقلاب اجتماعی عظیم در بریتانیا بود. مرزهای میان طبقات اجتماعی کمرنگتر شده بود و شاید ملکه با افراد طبقه متوسط بیشتر تعامل و گفتگو میکرد.
مثلا نخستوزیرانی که هر هفته با آنها دیدار میکرد معمولا به انگليسی فصیح رایج در دهه ۱۹۵۰ صحبت میکردند که متعلق به طبقه بالا بود، ولی از دهه ۱۹۶۰ به بعد جای خود را به لهجههای مختلفی داد. هَرولد ويلسون که دو دوره به مدت هشت سال بین سالهای ۱۹۶۴ و ۱۹۷۶ نخستوزیر بود، در هادرزفیلد در شمال انگلستان بزرگ شده بود لهجه یورکشری خود را حفظ کرده بود. مارگارت تاچر که بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۰ نخستوزیر بود خیلی تلاش میکرد پیشینه طبقه متوسط خود را که از لینکنشر در ایست ميدلندز انگستان بود پنهان کند. نخستوزیرهای متعددی نیز گاه و بیگاه با لهجه موسوم به انگلیسی «استوئری» خودنمایی میکردند - ازجمله عروس ملکه، دایانا شاهدخت ولز، که توقفهای چاکنای فراوانی در حین صحبت داشت [نحوه تلفظی که در آن قطع صدا جایگزین یک حرف، به ویژه حرف «ت» (t)، در واژه میشود]. (بیشتر درباره این موضوع خواهیم گفت).
تغییر انگلیسی فصيح رادیو و تلویزیون به طیف گستردهتری از لهجهها نیز شاید نقشی در ماجرای تغییر لهجه ملکه ایفا کرده باشد. بیشک، بعضی از پژوهشها نشان میدهند که لهجههای ما میتوانند به طرز ظریف و نامحسوسی تحت تاثیر تلویزیونهایی باشد که تماشا میکنیم.
سِتِر میگوید: «از سخنرانیهای اعضای جوانتر خاندان سلطنتی میتوانیم دریابیم که انگلیسی فصیح ملکه در دهه ۱۹۵۰ از منظر حروف صدادار و بیصدا تغییر چشمگیری کرده است.»
لهجهها همچنین رابطه پنهانی دارند با پیشداوریهای ما درمورد مردمی که به آن لهجهها سخن میگویند. مثلا در بریتانیا، کسانی را که با لهجه شمالی حرف میزنند دارای تحصیلات و هوش کمتری میبینند صرفا به خاطر پیشداوری درباره نحوه صحبت آنها. پیشداوریهای منفی مشابهی را میتوان درباره کسانی دید که در آمریکا با لهجه جنوبی سخن میگویند.
بنا به نظرسنجیهایی که در سال ۱۹۷۰ و بعد بار دیگر در سال ۲۰۰۵ انجام شده است، در مقایسه با سایر لهجهها، لهجه انگلیسی فصیح همواره «فاخرترین» لهجه انگلیسی تلقی شده است. ولی قرار گرفتن مدام در معرض لهجههای مختلف نیز میتواند از آن پیشداوریها بکاهد و اعتماد به سخنگویان با لهجههای مختلف را افزایش دهد.
بدون شک تغییری در نگاههای منفی مرتبط با بعضی از جنبههای سخن گفتن در دهههای اخير به وجود آمده است. مثلا توقفهای چاکنای که به طور سنتی با سخنگویان طبقه کارگر مرتبط بوده است ديگر آن نگاه منفی را ندارد تا جایی که اکنون قطع صدا به جای حرف «ت» (t) از مشخصههای انگلیسی فصیح در میان نوههای ملکه - هری دوک ساسکس و ويليام شاهزاده جدید ولز - شده است.
بنابراین، آیا ممکن است ملکه عمدا سبک سخن گفتن خودش را تغییر داده باشد تا برداشت مردم از خودش را تغییر دهد و انگلیسی فصیحش را نرمتر کرده باشد تا خودش را کمتر رسمی و بیشتر مردمی نشان دهد؟ این احتمال را خود هرینگتون در یکی از مطالعات اولیهاش درباره لهجه ملکه مطرح میکند، ولی او اکنون معتقد است که تغيير تدریجی در لهجه او طی چندین دهه نشان میدهد که این تغییرات ناخودآگاه بودهاند.
شاید تغییرات عمدیتر ديگری در زبان ملکه در سالهای سلطنتش بوده باشد. بنا به یک تحلیل، واژههایی که او در دهه نخست سلطنتش بکار میبرد، متنوعتر بودند. محققانی که این پژوهش را انجام دادند حدس میزنند که این کار به او کمک میکرد که در طول سالهای دشوار پس از جنگ ارتباط نزدیکتری با مردمش برقرار کند.
آنها همچنین متذکر میشوند که واژگان ملکه در پی اصلاحات در خود پادشاهی غنای بیشتری پیدا کردند، ازجمله پرداخت مالیات بر ثروت شخصی و گشودن اقامتگاههای رسمی به روی عموم مردم. همچنین به نظر میرسد که او واژگانش را تطبیق داده بود تا حساسیتهای تغییریافته درباره نژاد، دين، جنسيت و سلامتی را در آنها لحاظ کند، و در عین حال از زبانی شمولگرا و متحدکننده استفاده بیشتری میکرد تا برای مخاطبانش جذابتر باشد. مثلا در سخنرانیهای آخرش از ضماير شخصی مثل «ما» و ضمیر ملکی «مان» خیلی بیشتر استفاده میکرد، ازجمله در سخنرانیاش برای بریتانیا و کشورهای مشترکالمنافع در اوج همهگیری کووید-۱۹.
تغيیر در لهجه ملکه علاوه بر اینکه بازتاب قوی از دگرگونیهای گستردهتر اجتماعی دارد، جنبهای از تحول انسانی را نیز نشان میدهد که توجه روزافزونی به آن میشود: این که چطور نحوه سخن گفتن ما و خود صدای ما در طی زندگیمان تغییر میکند.
پیشتر تصور میشد که تغييرات بزرگتر در صدای ما در کودکی و نوجوانی رخ میدهد و پس از آن لهجه ما کمابیش ثابت باقی میماند. ولی حالا، پژوهشها آرامآرام نشان میدهند که صدای ما منعطفتر از آن چیزی است که فکر میکردیم و هنوز هم میتوانیم در طول زندگیمان و حتی در سالخوردگی آن را به طور چشمگیری تغییر دهیم.
این انعطاف نه تنها در صدای ملکه الیزابت دوم بلکه در صدای زنان اثرگذار دیگر جهان - و عموم مردم - دیده شده است.
برای مثال، پژوهشی درباره سخنرانیهای ملکه بئاتریس هلند بین سنین ۴۲ تا ۷۴ سالگی نشان داد که او به طور کلی در سخنرانیهای بعدیاش سریعتر سخن میگوید. تصور میشود که این امر احتمالا نشانه تغييرات گستردهتر در میان هلندیزبانان است که سخن گفتنشان به طور کلی سریعتر شده است.
روث بادر گينزبرگ، قاضی فقید دیوان عالی آمریکا، نيز براساس تحقیقی درباره نحوه سخن گفتناش، لهجهاش را عوض کرده بود. او در مقام وکیل مدافعی که در برابر دادگاه از پروندههایش دفاع میکرد، لهجه مادرزادی نیویورکیاش را کنار گذاشته بود. ولی بنا به پژوهشها بعدتر که قاضی دیوان عالی شد به لهجه دوران جوانیاش برگشت. این پژوهشها حدس میزنند که او «لهجه بدنام بومی نيویورکی» را آگاهانه يا ناخودآگاه مخفی میکرد چون نگران بود که بنا به پیشداوری رایج آن روزگار این لهجه پرخاشگر و گوشخراش به نظر برسد. اما زمانی که قاضی گينزبرگ شده بود دیگر شاید لازم نبود نگران این باشد که دادگاه چه تصوری درباره او دارد چون دیگر خودش بخشی از همان دادگاه شده بود.
اینجاست که یکی از جالبترین و شاید شدیدترین دگرگونیها در لهجه ملکه معمای جذاب دیگری را پیش روی ما میگذارد. از حدود سال ۱۹۹۰ بعد، از سن ۶۴ سالگی، حروف صدادار ملکه به نظر میرسید به زمان عقب برگشتهاند و شبیه نحوه ادای آنها در دهه ۱۹۵۰ شدهاند. بزرگترین تغییرها در حروف صداداری مثل «اَ» (a) در واژههایی مثل «ترَپ» (trap) و «ایی» انتهایی در واژههایی مثل «هَپی» (happy) و «او» در واژههایی مثل «گوس» (goose) دیده میشود. همه اینها تغییرات ظریف و نامحسوسی را نشان میدهد که بازگشت به سالهای دوره جوانی ملکه هستند. اما اينها بازگشت کامل نبود - حروف صدادار همچنان شبیه به نحوه ادای عمومی و مدرن بودند تا کاملا شبیه به دهه ۱۹۵۰.
به رغم تغییرات اجتماعی گستردهای که پیرامون ملکه در طول سلطنتش رخ داده بود، اين دگرگونیهای بعدی و برگشت به عقب کمی سردرگمکننده هستند - به ويژه از این رو که همان تغییرات اجتماعی که احتمالا منجر به دگرگونی اولیه نحوه گفتار او به گفتار روزمرهتر شدند، به عقب برنگشتهاند. اما ممکن است عوامل دیگری در این تغییر به عقب دخیل بوده باشند.
این نوع عقبگرد در چندین موقعیت مختلف دیده شده است. مثلا در افراد دوزبانه، که سن بالا یا صدمات حاصل از سکته میتواند باعث بازگشت به زبان مادری اصلی یا لهجه اصلی شود، هر چند به طور خیلی بارزتر از آنچه درمورد ملکه میشود دید، البته چون هیچ نشانهای نداریم که او سکته کرده باشد. همچنین ممکن است این اتفاق درباره لهجههای منطقهای در زبان بومی کسی روی داده باشد، مثلا از انگليسی بریتانیایی به انگلیسی آمریکایی و برعکس.
هرینگتون میگوید یکی از توضیحهای بازگشت اندک ملکه به حروف صدادار دوره جوانیاش ممکن است به نحوه کارکرد حافظه ما با مسنتر شدن مربوط باشد. تلفظهای قدیمیتر واژهها ممکن است در اعماق حافظه ما جا گرفته و ریشهدارتر باشند، در حالی که توانایی ما برای تکیه کردن به ارتباطهای تازهتر با مردم اطرافمان ممکن است با بالا رفتن سن ضعیفتر شود.
هرینگتون میگوید: «اینکه چطور صحبت میکنیم تا حدود زیادی متاثر است از انباشت خاطرات ما از همه مردمی که با آنها صحبت کردهایم. به نظر میرسد این انباشت خاطرهها با افزایش سن تحلیل میرود، ولی چون ابتدا این خاطرات جدیدتر هستند که تحلیل میروند، خاطرات مربوط به جوانی و کودکی ممکن است بیشتر غالب شوند.»
کشش خاطرات گذشته نیز ممکن است نقشی ایفا کند. یادآوری و تامل درباره حوادث سالهای اولیه زندگی، طوری که ملکه خیلی اوقات در سخنرانیهای آخرش انجام میداد، نیز میتواند منجر به استفاده از تلفظهای قدیمیتر مربوط به آن خاطرات بوده باشد.
اما بیش از هر چیزی واژههایی که ملکه در صدای متمايزش با میلیونها نفر در سراسر جهان درمیان گذاشت - با همه اشکال ظریف و نامحسوس متغيرشان - برای بسياری از مردم همواره پیوند خورده است با خاطره گرما و محبتی که او ایجاد میکرد. درگذشت او نشانه پایان یک دوره، و پایان تاریخی طولانی و متداوم از تغییراتی است که در نحوه سخن گفتن او متجلی بود.
هرینگتون میگوید: «من از بسیاری جهات ملکه الیزابت دوم را سخت ستایش میکنم. دستکم به خاطر تعهدش به این که بخش زیادی از وقتش را در روز کریسمس صرف سخنرانی عمومی برای ملت و میلیونها نفر در سراسر جهان کرد، هر ساله بدون وقفه به مدت هفتاد سال.»
پادشاه چارلز سوم در اولین سخنرانیاش پس از جلوس بر تخت سلطنت از «مادر نازنینش» تشکر کرد، همانطور که ملکه دههها پيش در جوانیاش از «پدر محبوبش» در سخنرانی کريسمس ياد کرد. حالا باید دید آیا لهجه سلطنتی او با آغاز پادشاهیاش تغییر میکند یا نه.
و اما آینده لهجههای سلطنتی: حالا که شاهزاده هری وقت بیشتری را در کالیفرنیا با همسر آمریکاییاش مگان دوشس ساسکس میگذراند، لهجه او ممکن است ورود به قلمروهای تازهای را برای اعضای خانواده سلطنتی فراهم کند. هرینگتون میگوید: «پیشبینی من این است که لهجههای دو شاهزاده (ويليام و هری) به مرور زمان از هم دورتر خواهد شد.»
مطالب مرتبط
- سوفی هارداک و ریچارد گرِی
- .
لهجه ملکهای که طولانیترین دوران سلطنت در جهان را داشت در طول سلطنت طولانیاش تکامل یافت، که منعکسکننده تغییرات اجتماعی عظیمی است که طی این دوره رخ داده است.
سلطنت طولانی ملکه الیزابت دوم به این معنی بود که او شاهد تغییرات زیادی در دنیای اطراف خود بود، از جیرهبندی و مِههای تیره و سنگین تا رسانههای اجتماعی و یک بیماری همهگیر جهانی. او بهعنوان ملکهای که طولانیترین دوران سلطنت را در بریتانیا داشت، به نمادی جهانی از ثبات و اصول استوار تبدیل شد. اما پس از ۷۰ سال تکیه زدن بر تخت سلطنت، ملکه میراث منحصر به فرد و گرانبهایی را از خود به جای گذاشت که با گذشت زمان تغییر کرد: صدایش، که در این چندین دهه ضبط و نگهداری شده است.
لهجه متمایز علیاحضرت، که از طریق سخنرانیهای عمومی، برنامههای رادیویی، تلویزیون و سپس اینترنت به گوشها میرسید، بینشی منحصر به فرد از چگونگی تغییر جهان در طول سلطنت طولانی او - و چگونگی تغییر او در این میان - ارائه میدهد. همچنین به شواهد فزایندهای اضافه میکند مبنی بر این که الگوهای گفتاری ما در طول عمر انسان انعطافپذیرتر است از آنچه قبلا تصور میشد، الگوهایی که تجربیات و خاطرات ما را جذب و منعکس میکند - حتی در دوران کهنسالی.
کمتر کسی چنین تاریخچه و بایگانی غنی و مفصلی از صدای خود به جا میگذارد. در طول چند روز گذشته، میلیونها نفر در سراسر جهان سخنرانی ملکه در سال ۱۹۴۷ در ۲۱ سالگیاش را دیده و شنیدهاند. در آن زمان، او هنوز یک شاهزاده خانم بود، اما از همان زمان مصمم بود که با مردم خود عهد ببندد: «من دربرابر شما اعلام میکنم که تمام زندگی من، چه طولانی باشد چه کوتاه، وقف خدمت به شما خواهد بود.»
حال بلافاصله بروید سراغ قرن بیست و یکم و آخرین سخنرانی تلویزیونی کریسمس او، که در آن او با اندوه از شوهر فقید خود یاد کرد و سخنان دلگرمکنندهای را به ملتی گفت که از همهگیری کووید-۱۹ آسیب دیده بود. او گفت: «اگرچه کریسمس برای بسیاری زمان شادی و شوق بسیار است، اما برای کسانی که عزیزانشان را از دست دادهاند میتواند سخت باشد. به خصوص امسال، میدانم چرا.»
حتی برای گوش آموزشندیده هم تفاوت بین این دو سخنرانی ضبط شده واضح است. اول، تغییر در خود صدای او است که با افزایش سن، عمیقتر شد و از نظر جسمی به بلوغ رسید و بازتاب آنچه است که در بیشتر افراد با افزایش سن رخ میدهد. اما تغییرات ظریف دیگری نیز وجود دارد که میتوان آنها را در چندین دهه صداهای ضبط شده ملکه ترسیم کرد. این صداهای ضبط شده به دانشمندان این امکان را میدهند که بفهمند چگونه لهجهها در طول زمان تکامل مییابند و چگونه میتوانند تحت تاثیر تحولات اجتماعی، فرهنگی و فناوری قرار گیرند.
جاناتان هرینگتون، استاد آواشناسی و مدیر موسسه آواشناسی و پردازش گفتار در دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیانز مونیخ، میگوید: «تغییر صدا بسیار کند و آهسته صورت میگیرد، بنابراین اگر بخواهیم ببینیم که این چگونه در طول عمر یک بزرگسال تغییر میکند، به صداهای ضبط شده از یک فرد در طول چندین دهه نیاز داریم. انگلیسی فصیح - که ملکه به آن سخن میگفت - و تغییرات آن از ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰، به ویژه به دلیل تغییرات اجتماعی بزرگ و افزایش ترکیب طبقات اجتماعی که در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در انگلستان رخ داد، جالب توجه است.»
انگلیسی «فصیح» از اواخر قرن نوزدهم به عنوان لهجه استاندارد انگلیسی بریتانیایی در نظر گرفته شده است، اگرچه یک بحث مدام و طولانی درمورد تعریف و حتی میزان گستردگی آن وجود دارد. این لهجه نوعی تلفظ است که با اشرافیت، خانواده سلطنتی، تشکیلات بریتانیا، و اعلامهای خشک بیبیسی در زمان جنگ پیوند خورده است (اگرچه بیبیسی هرگز استفاده از انگلیسی فصیح را تحمیل نکرده است، بلکه لهجهای بود که بسیاری از گویندگان قبل از جنگ جهانی دوم به آن صحبت میکردند).
جین سِتِر، استاد آواشناسی دانشگاه ردينگ در بریتانیا میگوید: «مردمی که به انگلیسی بریتانيایی سخن میگویند هنوز لهجه انگلیسی فصیح و مشابههای آن را لهجهای فاخر میدانند.»
شیوه سخن گفتن خود ملکه معیار و نمادی برای انگلیسی فصیح شد - به طوری که منجر به یکی ديگر از نامهای آن شد: انگلیسی ملکه. سخنرانیهای تلویزیونی کریسمس او، که هر ساله پخش میشد، يکی از موثقترین راهها برای پیگيری صدا و لهجه او در طول تاریخ این چندین دهه شده است.
هرينگتون به همراه همکارش اولريک روبولد، سخنرانیهای تلویزیونی کریسمس ملکه الیزابت دوم را تجزیه و تحلیل عمیق و دقیقی کرده است تا بفهمد چطور لهجه او در مقاطع مختلف زندگیاش تغییر کرده است و چرا. طی چند مطالعه مستقل، آنها ۳۵ سخنرانی تلویزیونی ملکه را تحلیل کردند که بین سنین ۲۶ تا ۹۱ سالگی انجام شده بود.
هرینگتون در توضیح اینکه چرا تصمیم گرفتند روی لهجه ملکه در سخنرانیهای تلویزیونی کریسمس او تمرکز کنند، میگوید: «اگر این تغییر را در ملکه ببینیم، منطقی خواهد بود که نتیجه بگیریم که تغییرات مشابهی در بیشتر بزرگسالان در طول زندگیشان رخ میدهد». پژوهش آنها کمک کرده است تا این تصور به چالش گرفته شود که لهجهها با رسیدن به سن بلوغ عمدتا ثابت باقی میمانند. درعوض، به نظر میرسد که لهجهها پیوسته دستخوش تغییر میشوند.
بطورکلی، عواملی که بر صدا و لهجه انسان در طول زندگی اثر میگذارند و به آن شکل میدهند در دو طبقه میگنجند. بعضی از تغییرات صرفا به خاطر فرایندهای فیزیولوژیک اتفاق میافتند - شکل دستگاه صوتی ما با افزایش سن تغییر میکند، تارهای صوتی ما با افزایش سن نازکتر و سفتتر میشوند. این میتواند باعث زیرتر شدن صدا شود، صدایی «نِیمانند» و لرزان، ولی در بعضی از زنان تارهای صوتی ممکن است ضخیمتر شوند و باعث بمتر شدن صدا شود.
عوامل بیرونی دیگری نیز هستند که بر نحوه سخن گفتن ما اثر میگذارند.
تحلیل سخنرانیهای تلویزیونی ملکه نشان میدهد که در چند دهه اول سلطنتش، لهجه ملکه به تدریج کمتر نشان از لهجه متمایز طبقات بالاتر و اعیانی دارد و تا حدودی به لهجه عمومی کشور نزدیک میشود، به طوری که تلفط صدا در انتهای واژههایی مثل «هَپی» (happy) را که پیشتر مثل «اِ» در واژه «بِت» (bit) بکار میبرد، تغییر میدهد تا بیشتر شبیه «ایی» در واژه «فریز» (freeze) شود.
اما تازهترین تحلیل هرینگتون و روبولد چیزی را نشان میدهد که شاید حيرتآورتر هم باشد: در سالهای آخر زندگی ملکه، لهجه او دوباره بیشتر شبیه به لهجه دوران جوانیاش شد.
ملکه در جوانی در دهه ۱۹۵۰ لهجه متمایز طبقات بالا و اعیانی را داشت. حرف «اَ» در واژه «سَت» (sat) بیشتر شبیه صدای «اِ» در واژه «سِت» (set) شنيده میشود و صدای انتهایی واژه «فمیلی» (family) بیشتر شبیه «فمیله» شنیده میشود، یعنی صدای انتهایی «ایی» دوباره بیشتر شبیه «اِ» میشود. ولی با ادامه سلطنتش، لهجهاش هم تکامل پیدا کرد.
هرينگتون میگوید: «یکی از نشانهای لهجه انگلیسی فصیح طبقه بالا در دهه ۱۹۵۰ این بود که واژههای «آفتن» (often) و «لاست» (lost) با حرف صدادار کشیده مثل واژه «کات» (caught) تلفظ میشود، برخلاف نحوه تلفظ امروزی آن که با حرف صدادار کوتاه شبیه «کات» (cot) تلفظ میشود [معادل دقیق این صداها و تفاوت بین آنها در زبان فارسی وجود ندارد]. جالب است که میبينیم بر خلاف سخنرانیهای تلويزيونی دهه ۱۹۵۰، ملکه در سخنرانیهای تلويزیونی دهه ۱۹۷۰ از هر دو نوع تلفظ برای واژه «آفتن» (often) استفاده میکند.
این کوتاه کردن حروف صدادار بیشتر در لهجه طبقه متوسط بریتانیا دیده میشود. بنا به تجزیه و تحلیل هرینگتون و روبولد، این تغییرات در لهجه ملکه تا دهه ۱۹۹۰ ادامه پیدا کرد، که احتمالا بازتاب دگرگونیهای بزرگ در عموم مردم و جامعه بوده است.
هرینگتون میگوید: «صداهای یک جامعه بهروز میشوند چون ما از عادات آوایی ديگران در محاوره تقلید میکنیم. این بهروزسازی در محاورات بسیار کوچک هستند و محسوس نيستند ولی آزمايشهای ۲۰ سال گذشته نشان داده است که ما واقعا ناخواسته از دیگران تقلید میکنیم.»
یکی از پژوهشهای هرینگتون و همکارانش نشان داد که گروه کوچکی از محققان در قطب جنوب که از نقاط مختلف جهان بودند - از ايسلند، آلمان، شمال غرب آمریکا و نقاط مختلف بریتانیا - پس از گذراندن چندین ماه در کنار هم آرامآرام نشانههایی جنينی از يک لهجه مشترک را از خود نشان دادند. تحقیق درباره شرکتکنندگانی که در برنامه عامهپسند تلويزیونی «برادر بزرگ» - که در آن گروهی از افراد ناآشنا مجبور میشوند چندین ماه در حالت انزوا از دیگران با هم زندگی کنند - نیز نشان میدهد که ظاهرا بعضیها بیشتر از دیگران مستعد تغییر لهجهشان هستند.
به نظر میرسد که بعضی از تغییرات در لهجه ملکه ممکن است صرفا به دلیل افرادی بوده باشد که با آنها تماس مستقیم داشته است. هرینگتون و روبولد متذکر میشوند که دوره بین ۱۹۵۰ و ۱۹۷۰ شاهد یک انقلاب اجتماعی عظیم در بریتانیا بود. مرزهای میان طبقات اجتماعی کمرنگتر شده بود و شاید ملکه با افراد طبقه متوسط بیشتر تعامل و گفتگو میکرد.
مثلا نخستوزیرانی که هر هفته با آنها دیدار میکرد معمولا به انگليسی فصیح رایج در دهه ۱۹۵۰ صحبت میکردند که متعلق به طبقه بالا بود، ولی از دهه ۱۹۶۰ به بعد جای خود را به لهجههای مختلفی داد. هَرولد ويلسون که دو دوره به مدت هشت سال بین سالهای ۱۹۶۴ و ۱۹۷۶ نخستوزیر بود، در هادرزفیلد در شمال انگلستان بزرگ شده بود لهجه یورکشری خود را حفظ کرده بود. مارگارت تاچر که بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۰ نخستوزیر بود خیلی تلاش میکرد پیشینه طبقه متوسط خود را که از لینکنشر در ایست ميدلندز انگستان بود پنهان کند. نخستوزیرهای متعددی نیز گاه و بیگاه با لهجه موسوم به انگلیسی «استوئری» خودنمایی میکردند - ازجمله عروس ملکه، دایانا شاهدخت ولز، که توقفهای چاکنای فراوانی در حین صحبت داشت [نحوه تلفظی که در آن قطع صدا جایگزین یک حرف، به ویژه حرف «ت» (t)، در واژه میشود]. (بیشتر درباره این موضوع خواهیم گفت).
تغییر انگلیسی فصيح رادیو و تلویزیون به طیف گستردهتری از لهجهها نیز شاید نقشی در ماجرای تغییر لهجه ملکه ایفا کرده باشد. بیشک، بعضی از پژوهشها نشان میدهند که لهجههای ما میتوانند به طرز ظریف و نامحسوسی تحت تاثیر تلویزیونهایی باشد که تماشا میکنیم.
سِتِر میگوید: «از سخنرانیهای اعضای جوانتر خاندان سلطنتی میتوانیم دریابیم که انگلیسی فصیح ملکه در دهه ۱۹۵۰ از منظر حروف صدادار و بیصدا تغییر چشمگیری کرده است.»
لهجهها همچنین رابطه پنهانی دارند با پیشداوریهای ما درمورد مردمی که به آن لهجهها سخن میگویند. مثلا در بریتانیا، کسانی را که با لهجه شمالی حرف میزنند دارای تحصیلات و هوش کمتری میبینند صرفا به خاطر پیشداوری درباره نحوه صحبت آنها. پیشداوریهای منفی مشابهی را میتوان درباره کسانی دید که در آمریکا با لهجه جنوبی سخن میگویند.
بنا به نظرسنجیهایی که در سال ۱۹۷۰ و بعد بار دیگر در سال ۲۰۰۵ انجام شده است، در مقایسه با سایر لهجهها، لهجه انگلیسی فصیح همواره «فاخرترین» لهجه انگلیسی تلقی شده است. ولی قرار گرفتن مدام در معرض لهجههای مختلف نیز میتواند از آن پیشداوریها بکاهد و اعتماد به سخنگویان با لهجههای مختلف را افزایش دهد.
بدون شک تغییری در نگاههای منفی مرتبط با بعضی از جنبههای سخن گفتن در دهههای اخير به وجود آمده است. مثلا توقفهای چاکنای که به طور سنتی با سخنگویان طبقه کارگر مرتبط بوده است ديگر آن نگاه منفی را ندارد تا جایی که اکنون قطع صدا به جای حرف «ت» (t) از مشخصههای انگلیسی فصیح در میان نوههای ملکه - هری دوک ساسکس و ويليام شاهزاده جدید ولز - شده است.
بنابراین، آیا ممکن است ملکه عمدا سبک سخن گفتن خودش را تغییر داده باشد تا برداشت مردم از خودش را تغییر دهد و انگلیسی فصیحش را نرمتر کرده باشد تا خودش را کمتر رسمی و بیشتر مردمی نشان دهد؟ این احتمال را خود هرینگتون در یکی از مطالعات اولیهاش درباره لهجه ملکه مطرح میکند، ولی او اکنون معتقد است که تغيير تدریجی در لهجه او طی چندین دهه نشان میدهد که این تغییرات ناخودآگاه بودهاند.
شاید تغییرات عمدیتر ديگری در زبان ملکه در سالهای سلطنتش بوده باشد. بنا به یک تحلیل، واژههایی که او در دهه نخست سلطنتش بکار میبرد، متنوعتر بودند. محققانی که این پژوهش را انجام دادند حدس میزنند که این کار به او کمک میکرد که در طول سالهای دشوار پس از جنگ ارتباط نزدیکتری با مردمش برقرار کند.
آنها همچنین متذکر میشوند که واژگان ملکه در پی اصلاحات در خود پادشاهی غنای بیشتری پیدا کردند، ازجمله پرداخت مالیات بر ثروت شخصی و گشودن اقامتگاههای رسمی به روی عموم مردم. همچنین به نظر میرسد که او واژگانش را تطبیق داده بود تا حساسیتهای تغییریافته درباره نژاد، دين، جنسيت و سلامتی را در آنها لحاظ کند، و در عین حال از زبانی شمولگرا و متحدکننده استفاده بیشتری میکرد تا برای مخاطبانش جذابتر باشد. مثلا در سخنرانیهای آخرش از ضماير شخصی مثل «ما» و ضمیر ملکی «مان» خیلی بیشتر استفاده میکرد، ازجمله در سخنرانیاش برای بریتانیا و کشورهای مشترکالمنافع در اوج همهگیری کووید-۱۹.
تغيیر در لهجه ملکه علاوه بر اینکه بازتاب قوی از دگرگونیهای گستردهتر اجتماعی دارد، جنبهای از تحول انسانی را نیز نشان میدهد که توجه روزافزونی به آن میشود: این که چطور نحوه سخن گفتن ما و خود صدای ما در طی زندگیمان تغییر میکند.
پیشتر تصور میشد که تغييرات بزرگتر در صدای ما در کودکی و نوجوانی رخ میدهد و پس از آن لهجه ما کمابیش ثابت باقی میماند. ولی حالا، پژوهشها آرامآرام نشان میدهند که صدای ما منعطفتر از آن چیزی است که فکر میکردیم و هنوز هم میتوانیم در طول زندگیمان و حتی در سالخوردگی آن را به طور چشمگیری تغییر دهیم.
این انعطاف نه تنها در صدای ملکه الیزابت دوم بلکه در صدای زنان اثرگذار دیگر جهان - و عموم مردم - دیده شده است.
برای مثال، پژوهشی درباره سخنرانیهای ملکه بئاتریس هلند بین سنین ۴۲ تا ۷۴ سالگی نشان داد که او به طور کلی در سخنرانیهای بعدیاش سریعتر سخن میگوید. تصور میشود که این امر احتمالا نشانه تغييرات گستردهتر در میان هلندیزبانان است که سخن گفتنشان به طور کلی سریعتر شده است.
روث بادر گينزبرگ، قاضی فقید دیوان عالی آمریکا، نيز براساس تحقیقی درباره نحوه سخن گفتناش، لهجهاش را عوض کرده بود. او در مقام وکیل مدافعی که در برابر دادگاه از پروندههایش دفاع میکرد، لهجه مادرزادی نیویورکیاش را کنار گذاشته بود. ولی بنا به پژوهشها بعدتر که قاضی دیوان عالی شد به لهجه دوران جوانیاش برگشت. این پژوهشها حدس میزنند که او «لهجه بدنام بومی نيویورکی» را آگاهانه يا ناخودآگاه مخفی میکرد چون نگران بود که بنا به پیشداوری رایج آن روزگار این لهجه پرخاشگر و گوشخراش به نظر برسد. اما زمانی که قاضی گينزبرگ شده بود دیگر شاید لازم نبود نگران این باشد که دادگاه چه تصوری درباره او دارد چون دیگر خودش بخشی از همان دادگاه شده بود.
اینجاست که یکی از جالبترین و شاید شدیدترین دگرگونیها در لهجه ملکه معمای جذاب دیگری را پیش روی ما میگذارد. از حدود سال ۱۹۹۰ بعد، از سن ۶۴ سالگی، حروف صدادار ملکه به نظر میرسید به زمان عقب برگشتهاند و شبیه نحوه ادای آنها در دهه ۱۹۵۰ شدهاند. بزرگترین تغییرها در حروف صداداری مثل «اَ» (a) در واژههایی مثل «ترَپ» (trap) و «ایی» انتهایی در واژههایی مثل «هَپی» (happy) و «او» در واژههایی مثل «گوس» (goose) دیده میشود. همه اینها تغییرات ظریف و نامحسوسی را نشان میدهد که بازگشت به سالهای دوره جوانی ملکه هستند. اما اينها بازگشت کامل نبود - حروف صدادار همچنان شبیه به نحوه ادای عمومی و مدرن بودند تا کاملا شبیه به دهه ۱۹۵۰.
به رغم تغییرات اجتماعی گستردهای که پیرامون ملکه در طول سلطنتش رخ داده بود، اين دگرگونیهای بعدی و برگشت به عقب کمی سردرگمکننده هستند - به ويژه از این رو که همان تغییرات اجتماعی که احتمالا منجر به دگرگونی اولیه نحوه گفتار او به گفتار روزمرهتر شدند، به عقب برنگشتهاند. اما ممکن است عوامل دیگری در این تغییر به عقب دخیل بوده باشند.
این نوع عقبگرد در چندین موقعیت مختلف دیده شده است. مثلا در افراد دوزبانه، که سن بالا یا صدمات حاصل از سکته میتواند باعث بازگشت به زبان مادری اصلی یا لهجه اصلی شود، هر چند به طور خیلی بارزتر از آنچه درمورد ملکه میشود دید، البته چون هیچ نشانهای نداریم که او سکته کرده باشد. همچنین ممکن است این اتفاق درباره لهجههای منطقهای در زبان بومی کسی روی داده باشد، مثلا از انگليسی بریتانیایی به انگلیسی آمریکایی و برعکس.
هرینگتون میگوید یکی از توضیحهای بازگشت اندک ملکه به حروف صدادار دوره جوانیاش ممکن است به نحوه کارکرد حافظه ما با مسنتر شدن مربوط باشد. تلفظهای قدیمیتر واژهها ممکن است در اعماق حافظه ما جا گرفته و ریشهدارتر باشند، در حالی که توانایی ما برای تکیه کردن به ارتباطهای تازهتر با مردم اطرافمان ممکن است با بالا رفتن سن ضعیفتر شود.
هرینگتون میگوید: «اینکه چطور صحبت میکنیم تا حدود زیادی متاثر است از انباشت خاطرات ما از همه مردمی که با آنها صحبت کردهایم. به نظر میرسد این انباشت خاطرهها با افزایش سن تحلیل میرود، ولی چون ابتدا این خاطرات جدیدتر هستند که تحلیل میروند، خاطرات مربوط به جوانی و کودکی ممکن است بیشتر غالب شوند.»
کشش خاطرات گذشته نیز ممکن است نقشی ایفا کند. یادآوری و تامل درباره حوادث سالهای اولیه زندگی، طوری که ملکه خیلی اوقات در سخنرانیهای آخرش انجام میداد، نیز میتواند منجر به استفاده از تلفظهای قدیمیتر مربوط به آن خاطرات بوده باشد.
اما بیش از هر چیزی واژههایی که ملکه در صدای متمايزش با میلیونها نفر در سراسر جهان درمیان گذاشت - با همه اشکال ظریف و نامحسوس متغيرشان - برای بسياری از مردم همواره پیوند خورده است با خاطره گرما و محبتی که او ایجاد میکرد. درگذشت او نشانه پایان یک دوره، و پایان تاریخی طولانی و متداوم از تغییراتی است که در نحوه سخن گفتن او متجلی بود.
هرینگتون میگوید: «من از بسیاری جهات ملکه الیزابت دوم را سخت ستایش میکنم. دستکم به خاطر تعهدش به این که بخش زیادی از وقتش را در روز کریسمس صرف سخنرانی عمومی برای ملت و میلیونها نفر در سراسر جهان کرد، هر ساله بدون وقفه به مدت هفتاد سال.»
پادشاه چارلز سوم در اولین سخنرانیاش پس از جلوس بر تخت سلطنت از «مادر نازنینش» تشکر کرد، همانطور که ملکه دههها پيش در جوانیاش از «پدر محبوبش» در سخنرانی کريسمس ياد کرد. حالا باید دید آیا لهجه سلطنتی او با آغاز پادشاهیاش تغییر میکند یا نه.
و اما آینده لهجههای سلطنتی: حالا که شاهزاده هری وقت بیشتری را در کالیفرنیا با همسر آمریکاییاش مگان دوشس ساسکس میگذراند، لهجه او ممکن است ورود به قلمروهای تازهای را برای اعضای خانواده سلطنتی فراهم کند. هرینگتون میگوید: «پیشبینی من این است که لهجههای دو شاهزاده (ويليام و هری) به مرور زمان از هم دورتر خواهد شد.»
مطالب مرتبط
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: آنچه که لهجه انگلیسی ملکه الیزابت دوم درمورد جهان در حال تغییر نمایان کرد