بحران ۴۰ سالگی برای جمهوری اسلامی و اعتراضاتی که باید «به هر قیمتی متوقف شوند»
موج اعتراضات ضدحکومتی از دهه سوم حاکمیت جمهوری اسلامی وارد مرحله جدیدی شد.
هرچند دردو دهه اول، سرکوب کم سابقه و کشتار تقریبا تمامی اعضا و هوادارن احزاب و سازمانهای سیاسی اپوریسیون، مخالفان حکومت جمهوری اسلامی را به حاشیه رانده و حذف کرده بود، اما «مردان» نقش آفرین جمهوری اسلامی در میان خود دچار اختلاف فکری و نظری شدند.
اختلافاتی که با پیروزی اصلاحات در سال ۱۳۷۶ و بروی کار آمدن محمد خاتمی بصورت محسوس و ملموسی از سوی جامعه ایرانی، خصوصا دانشجویان و روشنفکران احساس شد.
در اولین سال بروی کارآمدن محمد خاتمی در دوم خرداد سال ۱۳۷۶، امید به تغییر، به ویژه در میان نسل جوانی که قربانی مستقیم سرکوب نبود، زنده شد.
زنده شدن امیدی که به گفته سعید رضوی فقیه، فعال سیاسی و رسانه ای اصلاح طلب در آن دوران، پس از مدت کوتاهی بدلیل «عدم دستیابی به خواسته هایش به کابوس» بدل شد.
کابوسی که تبلور آن را می توان در یورش نیروهای خودسر و امنیتی به کوی دانشگاه تهران جستجوکرد.
محمد خاتمی، سیاستمدار سخنوری که هر چند بارها وعده «دموکراسی دینی» داد و از آن هم کمابیش استقبال می شد، نتوانست در زندگی روزمره شهروندان بصورت عملی تفاوتی ایجاد کند.
به همین دلیل بود که پس از پایان دوره دوم ریاست جمهوری محمد خاتمی، بسیاری از وعده های اصلاحات روی برگرداند و در سال ۱۳۸۴، محمود احمدی نژاد، شهردار اصول گرا و عدالت طلب، با قهر بدنه اجتماعی اصلاحطلبان با صندوقهای رای و ناتوانی این گفتمان از ایجاد اجماع، به ریاست جمهوری برگزیده شد.
با این حال اولین دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد با تورم و گرانی بی سابقه و تشدید تنش های خارجی روبرو شد. به همین دلیل بود که بسیاری از شهروندان که از اصلاحات روی برگردانده بود، در مقایسه بین دولت محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد بار دیگر احساس کردند که شاید انتخاب بهتر همچنان جریان اصلاحات است.
میرحسین موسویKamran Jebreili/AP2009در همین راستا بسیاری از نامزدی مجدد محمد خاتمی حمایت کردند. اما از همان روزهای اول نام دیگری جایگزین رییس دوره اصلاحات شد: «میرحسین موسوی، نخست وزیر دوران جنگ.»
موسوی موفق شد در عرض چندین ماه پیش از خرداد ۱۳۸۸ حمایت بسیاری از مردم را بدست بیاورد. نخست وزیر دوران جنگ، برای اولین بار در جریان تبلیغات انتخاباتی موافقت کرد تا رنگ سبز نماد حامیان شود. رنگی که با اتفاقات پس از انتخابات نام جنبشی مهم در تاریخ اعتراضات ایران بخود گرفت.
جنبش سبز؛ اولین اعتراض سیاسی تودهای پس از سه دهه حاکمیت جمهوری اسلامی
با پایان گرفتن انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، میرحسین موسوی ساعاتی پیش از اعلام دولتی، اعلام پیروزی کرد. نخست وزیر دوران جنگ ایران و عراق پس از اعلام رسمی که احمدی نژاد را پیروز می دانست، نتایج را نپذیرفت و سه روز پس از انتخابات در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ از حامیان و معترضان به نتایج انتخابات خواست تا در یک تجمع گسترده شرکت کنند.
تظاهرات بزرگ حامیان موسوی در میدان آزادیBen Curtis/2009 APبه این ترتیب تهران میزبان بزرگترین تظاهرات ضدحکومتی پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ شد. یکی از یکی از بزرگترین تظاهرات در خیابانهای تهران برگزار شد.
حمله از مرکز بسیج به معترضان در نزدیکی میدان آزادیVahid Salemi/ASSOCIATED PRESSدر پایان این تظاهرات، در نزدیکی میدان آزادی، نیروهای بسیجی و لباس شخصی بروی معترضان آتش گشودند و چند نفر در این روز قربانی شدند.
یکی از مهم ترین اتفاقات بی سابقه برای جنبش سبز این است که برای اولین بار در تاریخ جنبش های اعتراضی ایران، معترضان موفق شدند در نبود رسانه های جهانی، نقش شهروند خبرنگار را بازی کنند و از سرکوب های مرگبار و خشونت حکومتی فیلم بگیرند و آنرا بروی شبکه های اجتماعی بگذارند.
۵ روز پس از ۲۵ خرداد، در ۳۰ خرداد در حالی که اعتراضات به «تقلب انتخاباتی» همچنان در خیابان های تهران و شهرهای بزرگ جریان داشت ویدئوئی از مرگ یک زن معترض جهانی شد. تصاویر ندا آقاسلطان ۲۷ ساله که به ضرب شلیک گلوله نیروهای امنیتی در مقابل دیدگان معترضان به زمین افتاد. فیلم های او که بروی شبکه های اجتماعی و یوتیوب منتشرشدند، جهانیان را متاثر کرد.
یکی از قربانیان جنبش سبزSTR/AP2009قتل ندا آقا سلطان و انتشار فیلم آن، معترضان به نتایج انتخاباتی را خشمگین تر کرد و در روزهای بعد بسیاری از آنها را به خیابان کشاند.
حکومت جمهوری اسلامی ایران هم به سرعت پس از انتشار این ویدئو تصمیم گرفت تا اینترنت را محدود و حتی در مواردی کاملا قطع کند. خبرنگاران خارجی که از فردای انتخابات اجازه فیلم برداری و تهیه گزارش در خیابان ها را نداشتند، از فردای انتشار فیلم ندا، ناگزیر به ترک اجباری ایران شدند. با این حال، اعتراضات فروکش نکرد و در ابعادی محدودتر، رادیکالتر از قبل ادامه یاقت. معترضان به نتیجه انتخابات از هر فرصت و مراسم حکومتی و غیرحکومتی برای تجمع و اعتراض استفاده می کردند.
از نمازهای جمعه گرفته تا تشییع جنازه آیت الله منتظری و دهه محرم. البته در تمام ماه هایی که این جنبش در خیابان های زنده بود، به جز در روزهای آخر اعتراضی در عاشورا، شعارهای سرنگونی طلبانه عمدتا شنیده نمیشد و معترضان با وجود پرداخت هزینه بالا، از مطالبه ریاست جمهوری «نخست وزیر امام» بالاتر نمیرفتند. در همین جنبش، نارضایتی «شهرنشینان» از سیاست خارجی جمهوری اسلامی با شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» برای نخستین بار خود را نشان داد. نسل جدید معترضان، بر خلاف اسلاف خود، روی حمایتهای قدرتهای جهانی و بهویژه ایالات متحده حساب جدی باز کرده بودند. شعار «اوباما یا با اونا یا با ما» تغییر جهت ناراضیان جدید ایرانی را به خوبی نشان میداد.
اصل مطالبه معترضان که اغلب از طبقه متوسط جامعه ایران بودند بر پایه اعتراض به تخلف انتخاباتی، با شعار «رای من کو؟» بود.
این جنبش سه رهبر داشت: میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد.
میرحسین موسوی در طول تمام ماه هایی که با این جنبش در بسیار از شهرهای ایران همراهی می شد بیانیه های مختلفی منتشر و مواضع ضدحکومتی خود را بیان می کرد. بیانیه هایی که بازتاب فوق العاده ای در میان جوانان و دانشجویان داشت. بی دلیل نبود که مقامات امنیتی، با آغاز جنبش های اعتراضی در کشورهای شمال آفریقا، که به «بهار عربی» مشهور شدند، بر شدت سرکوب ها افزودند و سه رهبر جنبش سبز را در ۲۵ بهمن سال ۱۳۹۰ بازداشت و به حصر خانگی درآورند.
به این ترتیب جنبش سبزی که ماه ها به مهم ترین چالش مقامات ایران تبدیل شده بود، با حصر رهبران آن نیز بپایان رسید.
در جریان ماه ها اعتراض خیابانی، هزاران نفر بازداشت شدند. همچنین آمار نهادهای حقوقی نشان می دهد بین ۷۲ تا ۷۸ نفر در سرکوب های حکومتی جان باختند.
مادرسهراب اعرابی یکی از کشته شدگان جنبش سبزSTR/AP2000سپاه پاسداران مدعی است که ده ها تن از نیروهای این سازمان نیز کشته شده اند. از مهم ترین قربانیانی که نامشان با جنبش سبز گره خورده به جز ندا آقاسلطان، می توان به سهراب اعرابی، کیانوش آسا و امیرجوادی فر و محمد مختاری اشاره کرد. پس از پایان دهه هشتاد خورشیدی، اعتراضات ضد حکومتی بار دیگر از چارچوب مبارزات مدنی و دموکراسی خواه به شکل های جدیدی تبدیل شدند. یکی از مهم ترین آنها اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ است.
دیماه ۹۶؛ خراب کردن بازی حکومت در اولین قیام بدون رهبری ضدحکومتی
این اعتراضات از سوی برخی حامیان اصولگرای حکومتی و مخالفان دولت حسن روحانی، در مشهد پایه ریزی شد اما به سرعت گسترش یافت و ماهیت ضدحکومتی گرفته و «اصل نظام» راه هدف قرارداد.
اولین بار در جریان همین اعتراضات بود که شعار «اصلاح طلب و اصولگرا، دیگه تموم ماجرا» در خیابان های بسیاری از شهرهای ایران شنیده شدند.
علی مطهری، نماینده اصولگرای مجلس در آنزمان، گفت: « منشا این اعتراضات درون حکومتی بود، اما به سرعت از کنترل خارج شد.»
بسیاری از تحلیلگران این اعتراضات را که بدون رهبری و هیچ گونه سازماندهی به بسیاری از شهرهای ایران گسترش یافت «قیام اقشار بی پناه و مستضعف» نامیدند. قیامی که به شدیدترین شکل ممکن هم سرکوب شد.
این اعتراضات از ۷ دی ۱۳۹۶ از شهر مشهد و شهرهای بزرگ استان خراسان آغاز شد.
بهانه اصلی این اعتراضات خشم شهروندان از گرانی و فساد دولت حسن روحانی عنوان شد اما به سرعت اصل نظام و علی خامنه ای، رهبر ایران، مورد هدف قرارگرفت.
بازداشت معترضانHussein Malla/Copyright 2019 The Associated Press. All rights reserved.اعتراضاتی که به ۱۶۰ شهر ایران گسترش یافت و بیش از ده روز بطول انجامید.
غلامحسین محسنی اژهای، سخنگوی وقت قوه قضائیه، تعداد کشته شدگان اعتراضات خیابانی دی ماه را ۲۵ تن اعلام کرد.
بعدها آمارهای نهادهای حقوق بشری نشان داد که آمار قربانیان بیشتر بوده است.
جواد کریمی قدوس، نماینده مجلس و عضو کمیسیون امنیت در سخنرانی تعداد کشته شدگان این اعتراضات را ۵۴ نفر اعلام کرد.
بر خلاف معترضان در جریان جنبش سبز، این بار مخالفان و عوامل تشکیل دهنده این اعتراضات را قشر محرومی تشکیل می دادند که سال ها از طرف نخبگان سیاسی و اجتماعی به گفته آنها «فاسد» نادیده گرفته شده بودند. به همین واسطه هم برای اولین بار شهروندانی به خیابان آمدند که ساکنان شهرهای کوچک و حومه های محروم و فقیر ایران بودند.
نام شهرهایی چون ابهر، ایذه و لنجان برای اولین بار بود که در فهرست شهرهای معترض به سیاست های حکومتی در جمهوری اسلامی شنیده می شد. جمهوری اسلامی با ایدئولوژی مبارزه با محرومیت و برقراری عدالت اجتماعی موفق به استقرار و تثبیت خود در ایران شده بود. با این حال در طی سه دهه بسیاری از سیاستمداران جمهوری اسلامی، از «کوخ نشینی به کاخ هایی رفتند» که سرچشمه کسب آن رانت و فساد مالی بود.
هرچند پیش تر در دهه ۷۰ خورشیدی، شاهد دو شورش محرومین در مشهد و اسلامشهر بودیم اما این بار مستضعفانی که درد نان داشتند، در سراسر کشور به خیابان می آمدند. بی دلیل نبود که دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی هم به شدیدترین وضع ممکن معترضان را سرکوب کرد.
پس از اعتراضات دیماه ۹۶، وضعیت اقتصادی شهروندان ایرانی نه تنها بهبود نیافت بلکه هر روز بدتر هم شد. برخلاف جنبش سبز که هیچ گاه موفق نشد مطالباتش را با اعتراضات و جنبش های دیگر پیوند بزند، اعتراضات دیماه با وجود سرکوب شدید همچنان در خانه ها و پستوها زنده ماند و یکی از مهم ترین نشانه های آن، تشکیل اولین گروه از «مادران داغدیده» بود. مادرانی که پس از کشتار آبان تعدادشان افزایش پیداکرد و اتحاد مهمی هم پیدا کردند.
آبان خونین؛ «فقط به سر نزدیم، به پا هم شلیک کردیم»
آبان ۱۳۹۸ که جمهوری اسلامی در آستانه چهلمین سال حکمرانی خود قرارگرفته بود را می توان نقطه عطفی در تاریخ جنبش های اعتراضی و ضدحکومتی خواند.
این اعتراضات ساعاتی پس از تصمیم دولت حسن روحانی، رئیس جمهوری وقت ایران مبنی بر افزایش ۲۰۰ درصدی قیمت بنزین آغاز شد.
اعتراضاتی که عمدتا در محلات کارگری و فقیرنشین شهری و سپس به شهرهای کوچک تر هم گسترش پیداکرد.
مانند اعتراضات دیماه از همان اولین ساعت های این اعترضات شاهد شعارهای ضدحکومتی بودیم. شعارهایی از دست «مرگ بر خامنه ای» که نشان می داد قصد معترضان جز کاهش قیمت بنزین سرنگونی حکومت و تغییر نظام است. به اعتراف نهادهای امنیتی اعتراضات به ۲۹ استان کشور کشیده شد. از همان ساعت های اولیه این اعتراضات به بی سابقه ترین شکل ممکن سرکوب شد.
TehranAP/Copyright 2019 The Associated Press. All rights reserved.ابتدا اینترنت در مشهد، اهواز و بهبهان و امیدیه یک روز پس از آغاز اعتراضات قطع شد و از روز شنبه ۲۵ آبان به دستور شورای عالی امنیت ملی اینترنت سراسری بطور کامل قطع شد. نیروهای امنیتی وابسته به سپاه پاسداران و مراکز بسیج محلی و همچنین نیروهای ارتش جمهوری اسلامی برای سرکوب به خیابان آمدند و به گفته بسیاری از شاهدان و نهادهای حقوق بشری دست به یک کشتار زدند.
در کمتر از سه روز صدها نفر جان باختند. دولت ایران هیچ گاه آمار قربانیان آبان را اعلام نکرد اما سازمان عفو بین الملل پس از مدتها تحقیق اعلام کرد که بیش از ۳۰۰ نفر از قربانیان را شناسایی کرده است و خبرگزاری رویترز هم در گزارش تحقیقی ادعا کرد که بیش از ۱۵۰۰ نفر در این سرکوب مرگبار جانشان را از دست داده اند. در میان جانباختگان، برخی ابتدا بازداشت و سپس کشته شدهاند، نادر مختاری از جمله آنها است. در میان جان باختگان، نام و هویت ۱۸ کودک مشخص شده است.
بیش از ۵۱ نفر تنها در اثر تیرباران در بندر ماهشهر کشته شدند که امروز نام آنها را می دانیم. بیشترین کشته های این از استان خوزستان بودند تنها در شهر اهواز ۵۴ نفر جان باختند.
زمانی که محمود صادقی نماینده مجلس به رحمانی فضلی ، وزیر کشور وقت، درباره قانون بکارگیری سلاح در ناآرامیها تذکر داده و گفته چرا به سر شلیک شده است؟ وزیر کشور در پاسخ می گوید: « فقط به سر نزدیم شلیک به پا هم انجام شد.»
آتش زدن جایگاه های بنزینEbrahim Noroozi/Copyright 2019 The Associated Press. All rights reserved.محمد منتظری، دادستان کل ایران تمامی معترضان به افزایش قیمت بنزین را «اخلال گر» خواند و تهدید کرد به جدی ترین وضعی با معترضان برخورد خواهد شد.
همزمان نهادهای امنیتی به تلفن های همراه صدها هزار نفر شهروندان پیام های تهدید فرستادند.
هرچند این اعتراضات در بازه زمانی کوتاهی بود اما نیروهای امنیتی هزاران نفر را به زندان انداختند و برای بخشی از آنها حکم اعدام بریدند.
برخی از بازداشتی های آبانماه ۱۳۹۸ همچنان در زندان های جمهوری اسلامی هستند.
آیت الله خامنه ای دو روز پس از آغاز ناآرامیها از ۲۰۰ برابر شدن قیمت بنزین حمایت کرد و گفت این طرح لازم بوده است. او ناآرامیها و آتش زدن بانکها را کمک به «اشرار و ضدانقلاب» خواند.
خبرگزاری رویترز، سه هفته پس از اعتراضات آبانماه، نوشت که خبردار شده که رهبر ایران در جلسه ای با حضور مقامات امنیتی و حکومتی از آنها خواسته به «هر قیمتی اعتراضات» را متوقف کنند.
منبع خبر: یورو نیوز
اخبار مرتبط: بحران ۴۰ سالگی برای جمهوری اسلامی و اعتراضاتی که باید «به هر قیمتی متوقف شوند»
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران