چرا آمریکا نباید «عربستان» را به چین ببازد؟

چرا آمریکا نباید «عربستان» را به چین ببازد؟
خبرگزاری مهر

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: با شتاب گرفتن روند تغییر نظم جهانی و ظهور قدرت‌های جدید و تأثیرگذار ایالات متحده آمریکا با تغییر دکترین سیاست خارجی، به دنبال حفظ جایگاه خود به عنوان هژمون است. آمریکا سیاست خاورمیانه‌ای خود را تغییر داده و با کاهش تعهدات امنیتی خود در منطقه غرب آسیا به دنبال حضور فعال در منطقه شرق آسیا و پیگیری راهبرد «مهار چین» است. اتخاذ این سیاست سبب فاصله گرفتن تدریجی متحدان پیشین آمریکا از این کشور و روی آوردن به بازیگران جدید فرا منطقه‌ای همچون چین و روسیه شده است. برهمین اساس مکس جی پروانت در مقاله‌ای برای مجله سیاست خارجی «نشنال اینترست» از لزوم بازنگری ایالات متحده در قبال سیاست‌های خود در منطقه خاورمیانه، به‌ویژه عربستان سعودی سخن گفت. وی معتقد است واگذاری عربستان به چین شکست بزرگی برای سیاست خارجی آمریکا محسوب می‌شود. در ادامه بخشی از این گزارش می‌آید:

ورود چینی‌ها به رابطه حسنه و هشتاد ساله عربستان سعودی و ایالات‌متحده، فاجعه‌ای راهبردی و اخلاقی برای آمریکا خواهد بود. براساس اخبار منتشر شده از سوی رئیس جمهور چین، قرار بود تا شیء جینگ پینگ در ماه اوت راهی ریاض شود، اما به دلایلی این سفر لغو شد. با این حال در ماه‌های آینده احتمال سفر شیء جینگ پینگ به عربستان سعودی وجود دارد. دیدار عربستان سعودی (به عنوان قدرت منطقه‌ای) با چین (به عنوان قدرت جهانی) بر روی بازیگری ثالثی به عنوان ایالات‌متحده آمریکا تأثیر می‌گذارد.

سعودی‌ها دلایل زیادی برای برقراری رابطه‌ای عمیق با پکن دارند. اولاً چینی‌ها خانواده سلطنتی سعودی را در مورد نقض حقوق بشر مورد بازخواست قرار نمی‌دهد، ثانیاً در حال حاضر چین بزرگ‎‌ترین شریک تجاری عربستان سعودی با سودی ده‌ها میلیاردی از سوی چین است. ثالثاً چین روز به روز از نظر اقتصادی و نظامی در حال پیشرفت و رشد در جهان است. اما مهم‌ترین دلیلی که سبب تمایل سعودی برای برقراری ارتباط با چین می‌گردد آن است که دیگر اعتماد سابق را به حضور آمریکا در منطقه ندارد و او را متحدی غیرمتعهد در منطقه فرض می‌کند.

با کمی تأمل در تاریخچه حضور آمریکا در منطقه خاورمیانه، به عربستان خرده نخواهیم گرفت. در اوایل قرن بیستم و یکم آمریکا به عراق حمله کرد و باعث قدرتنمایی ایران شد. از سوی دیگر در این هرج و مرج فراگیر، آمریکا از عراق و افغانستان خارج شد. آمریکا از زمان باراک اوباما به طور مستمر سخن از حرکت به سمت (شرق) آسیا می‌کرد، به گونه‌ای که به نظر می‌رسد ایالات‌متحده قصد دارد از منطقه خارج شود. آمریکا همواره ایران انقلابی را به عنوان نظامی انقلابی و تهدید علیه عربستان و دیگر متحدان منطقه‌اش مورد انتقاد قرار داده است. اگرچه در دوران ترامپ روابط میان آمریکا و کشورهای عربی گرم‌تر شد اما رئیس جمهور بایدن آشکارا سیاست منفورانه‌ای را در قبال ریاض اتخاذ کرد. بنابراین در چنین شرایطی برقراری روابط نزدیک میان عربستان سعودی و چین امری منطقی به نظر می‌رسد.

حداقل در کوتاه مدت عربستان سعودی توان از بین بردن نفوذ آمریکا را ندارد. این دو کشور برای هشتاد سال متحدان نزدیکی برای یکدیگر بودند. عربستان به‌شدت به تسلیحات آمریکایی نیاز دارد و ایالات‌متحده ۸۲ درصد واردات تسلحیات سعودی را تأمین می‌کند. زیرساخت‌های نظامی- تسلیحاتی سعودی که صرفاً به تسلیحات آمریکایی متکی هستند، برای چینی‌ها قابل درک نیستند. علاوه بر این ده‌ها هزار سعودی از دانشگاه‌های آمریکا فارغ التحصیل شدند و روز به روز به سیستم دانشگاهی آمریکا وابسته‌تر می‌شود. همچنین شهر مدرن نئوم از مدل برنامه‌ریزی شهر هیوستون الگو گرفته است.

اما این روابط عمیق نباید این باور اشتباه را به وجود بی‌آورد که سعودی متحد دائمی آمریکا است. طبق گزارش‌های منتشر شده چینی‌ها در توسعه زیرساخت‌های هسته‌ای سعودی کمک کردند. احتمالاً در دهه‌های آینده سعودی‌ها برای متنوع‌سازی زیرساخت‌های نظامی خود را در دهه آینده برنامه‌ریزی خواهند کرد و از سوی دیگر چینی‌ها قادر به تأمین نظام آموزشی معتبر و کارشناسان برنامه‌ریزی شهری خواهند بود. عربستان سعودی تحت رهبری محمد بن سلمان که تمایل به تغییرات چشم‌گیری در سیاست‌های سعودی دارد، چنین تغییرات انقلابی در انتخاب متحدان استراتژیک را امری قابل قبول می‌داند.

در حال حاضر چین نمی‌تواند جایگزین آمریکا برای سعودی باشد اما هر اندازه اتحاد میان پکن- ریاض تقویت شود، میزان قدرت اهرم فشار آمریکایی‌ها در منطقه را تضعیف خواهد کرد. عربستان سعودی بازیگر محوری ایجاد ائتلاف منطقه‌ای در برابر ایران است. هر دو ابر قدرت یعنی چین و آمریکا در سعودی منافع مشترکی همچون حفظ ثبات منطقه‌ای، برقراری جریان انتقال منابع از طریق خلیج فارس و دریای سرخ دارند.

منطق عمل‌گرایی حکم می‌کند که ایالات متحده به یک قدرت منطقه‌ای اجازه رفتن به زیر سلطه دیگر قدرت جهانی را ندهد. ارزش‌های آرمانی و تساهل مذهبی آمریکا سبب می‌شود تا این کشور موقعیت ممتاز خود را برای ایجاد تغییرات اجتماعی در ریاض از دست ندهد. ایالات متحده باید به روابط خود با عربستان ادامه دهد؛ همان گونه که جوبایدن این موضوع را درک کرد و چند ماه گذشته به عربستان سفر کرد. با این سفر جو بایدن تعهد خود به منطقه و ریاض را نشان داد.

مقامات آمریکایی برای رفع نگرانی‌های سعودی لازم است از اقدامات و تلاش‌های عربستان ارزیابی دائمی داشته باشند. سیاست‌گذاران آمریکایی باید برای به حاشیه رانده شدن وهابیت توسط محمد بن سلمان و معاون پلیس این کشور باید از حکام ریاض تجلیل کند. این گروه‌های متعصب دائماً زنانی را که به سخت‌ترین خواسته‌های شریعت پایبند نبوده‌اند را مورد آزار قرار می‌دادند. با مدیریت جدید محمد بن سلمان، گردشگران بیشتری به عربستان سفر می‌کنند، فیلم‌های هالیوودی برای مردم نمایش داده‌می‌شود و همچین سعودی میزبان انواع کنسرت‌ها با حضور نوازندگان غربی است. علی‌رغم این گونه تغییرات عربستان فاصله زیادی با یک جامعه مدرن که تمام آزادی‌های فردی را بپذیرد دارد. با این حال در عربستان چنین تغییراتی قابل توجه است و باید آشکارا توسط دیپلمات‌ها و رهبران سیاسی آمریکا تشویق شود. در کنار این تشویق‌ها مقامات آمریکایی باید کم‌تر سعودی را به دلیل نقض حقوق بشر محکوم کنند. احتمال آنکه آمریکا بتواند از طریق فشارهای نرم دیپلماتیک در دراز مدت به جای توصیه‌های اخلاقی، تغییراتی را ایجاد کند بسیار بیشتر است.

در نهایت اگر آمریکا ادامه تلاش‌ها برای دستیابی به توافق هسته‌ای با ایران را مناسب می‌بیند باید تعهد خود به عربستان را با فروش تسلیحات تهاجمی، به عنوان شریک قدیمی آشکار سازد. انجام چنین اقدامی به سعودی‌ها کمک می‌کند تا متقاعد شوند آمریکا همچنان پادشاهی سعودی را شریکی قابل اعتماد حداقل برای استفاده از تسلیحات این کشور می‌داند. به طور خلاصه واگذاری دوستی هشتاد ساله میان عرستان سعودی و ایالات متحده به دست دخالت‌های چینی‌ها فاجعه‌ای راهبردی و نقطه سیاه اخلاقی برای میراث آمریکایی خواهد بود.

منبع خبر: خبرگزاری مهر

اخبار مرتبط: چرا آمریکا نباید «عربستان» را به چین ببازد؟