مرتضی سرهنگی: اسیران ما هنوز هم کابوس می‌بینند!

مرتضی سرهنگی: اسیران ما هنوز هم کابوس می‌بینند!
مرتضی سرهنگی نیز در این نشست گفت: در این کتاب‌ها یک نگاه هست که اسیران ما تقریبا با این‌که سال‌ها آزاد شده‌اند اما هنوز هم کابوس می‌بینند ولی به روی‌شان نمی‌آورند.
وی افزود:‌ خانم لشکری در کتاب خاطراتش می‌گوید: حسین هرشب سیگار می‌کشید چون کابوس می‌دید و نمی‌توانست بخوابد. شبی خیلی سیگار کشیده بود و می‌گفت کابوس دیدم که عراقی‌ها به اتاق‌خواب ما آمده بودند! یک‌بار از خانم معصومه آباد پرسیدم شما هم هنوز کابوس می‌بینید؟ گفت من الان دکتر هستم، دختر و داماد دارم و عضو شورای شهرم اما فکر می‌کنم اینها خواب است و اگر بیدار شوم، هنوز هم در سلولم. این کابوس‌ها دست از سر بچه‌ها برنمی‌دارد اما خیلی‌های‌شان چیزی نمی‌گویند.
سرهنگی تأکید کرد: برعکسش در مورد اسرای عراقی در ایران بود. من در روزنامه ناهار نمی‌خوردم و به اردوگاه حشمتیه می‌رفتم چون ناهار بهتری داشتند! بچه‌های ما تاوان سختی را در اردوگاه‌های عراقی دادند که هنوز هم رو نشده. امیدوارم تا زنده هستم در این مسیر کار کنم و حرف‌های آنها را به گوش مخاطب‌ها برسانم. در سیمای یک سرباز، چهره یک ملت دیده می‌شود. هرچقدر سربازها قوی باشند، ملت قوی‌تر خواهد بود.

 گلعلی بابایی: عراقی‌ها می‌گفتند ما اسیر شما بودیم!
سردار گلعلی بابایی نیز در این نشست با اشاره به کتاب تابستان ۱۳۶۹ گفت: بخش «درباره این خاطره» خیلی به مخاطب کمک می‌کند و کاش این بخش در ابتدای مطلب می‌آمد.
وی افزود: در بحث باورمندی، واقعا در بین اسرای ما این نقل وجود دارد که عراقی‌ها می‌گفتند ما اسیر شما بودیم. درباره مرحوم ابوترابی می‌گویند که وقتی نماینده صلیب‌سرخ به اردوگاه می‌آید، فرمانده اردوگاه می‌ترسد که شکنجه‌ها را لو دهد و مرحوم ابوترابی بعدا می‌گوید من مسلمانم و نمی‌توانم تو را به‌عنوان یک مسلمان به او که مسلمان نیست، لو بدهم.

 سردار علی‌اصغر گرجی‌زاده: سرگردی که ما را به مرز می‌آورد گفت داریم از شر شما راحت می‌شویم!
سردار علی‌اصغر گرجی‌زاده در بخشی از این نشست گفت: در روزنامه جمهوری‌اسلامی و سال 70 که از اسارت هم آزاد شده بودیم پیشنهاد نوشتن خاطرات به من داده شد. به نظرم خاطرات ما یک ارثیه است که باید به نسل بعدی برسد. من قانع شدم که باید خاطراتم به وراث بعدی برسد. رنج‌ها و شادی‌های ما برای یک ملت است و باید بی‌کم‌وکاست به دست آنها برسد.
این آزاده سال‌های دفاع‌مقدس ادامه داد: در دوران اسارت، تلخی‌های زیاد و شیرینی‌های زیادی داشتیم. خبر ارتحال امام باعث خوشحالی بعثی‌ها بود و ما با شنیدن این خبر، خرد شدیم. ما در زندان الرشید پنج نفر و در دو سلول بودیم. گفتیم باید برای حضرت امام مراسم‌ختم بگیریم. یکی شروع کرد به قرآن‌خواندن. در زندان نان صمون هم می‌دادند. با خمیر این نان‌ها و با شیرینی چای‌هایی که به ما می‌دادند، حلوا درست کردیم. نگهبان درجه‌داری داشتیم که با ما کمی آرام بود؛ گفت چرا قرآن می‌خوانید؟ افسر مافوق من گیر می‌دهد ... حلوا را تعارف کردیم، خورد و گفت چقدرخوشمزه است! ما تصمیم گرفتیم یک هفته مراسم ختم و عزا بگیریم و حلوا بدهیم. آن نگهبان بقیه افسران را می‌آورد که حلوا بخورند. من هم به آنها گفتم مگر چقدر نان به ما می‌دهید که این همه حلوا از ما طلب دارید؟! اصلا حواس‌شان نبود که ما چطور در سلول توانسته‌ایم حلوا درست کنیم.
وی افزود: به‌صراحت می‌گویم واقعا بعثی‌ها با همه آزار و اذیتی که داشتند، اسیر دست ما ایرانی‌ها بودند. سرگردی که ما را به مرز می‌آورد گفت ما داریم از شر شما راحت می‌شویم! خیلی خسته می‌شدند چون نمی‌توانستند ما را بشکنند. من و یکی از دوستانم در اسارت خیلی شکنجه می‌شدیم. دوست من، هر دو دستش فلج شده بود ولی وقتی ما را می‌زدند شروع به خنده می‌کردیم و جوک می‌گفتیم. این رفتارها بعثی‌ها را عصبانی می‌کرد.

محبوبه عزیزی: ۷۳۰ عنوان کتاب خاطرات از آزادگان به‌جا مانده است
در ادامه نشست، محبوبه عزیزی که مرتضی سرهنگی را در تدوین این کتاب یاری رسانده بود در سخنانی گفت: ۱۵سال است که کتابدار کتابخانه تخصصی جنگ در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی هستم.  طبق بررسی‌هایی که داشتیم، ۷۳۰ عنوان کتاب خاطرات از آزادگان گران‌قدر به‌جا مانده که بخش کوچکی از آن برای خانم‌های اسیر است که همه خانم‌ها خاطرات‌شان را مکتوب کرده‌اند.
وی افزود: بخش منحصر به فردی هم مربوط به مکتوب شدن خاطرات اسرای عراقی در ایران است که طبق آمار ۷۰ عنوان کتاب از این دست، منتشر شده است.عزیزی ادامه داد: نیمه دوم سال ۹۸ این کار را شروع کردیم و ۳۶۰ عنوان کتاب‌های خاطره اسارت را بررسی کردیم و برش زدیم. از بین این آثار به ۱۵۰ عنوان رسیدیم و نهایتا 40 خاطره را انتخاب کردیم.
وی در مورد ویژگی‌های کتاب تابستان ۱۳۶۹ نیز گفـت: این کتاب، دربردارنده قطع شدن زندگی از مسیر متداول است و آینده اسیر در آن روشن نیست. دادن الگوی معرفتی مشترک بر باور دفاعی بودن جنگ از دیگر ویژگی‌ها بود. در مجموعه این خاطرات نگاه به جنگ و اسارت به‌عنوان یک موقعیت انسانی مورد توجه بوده است. کتاب‌هایی مثل این کتاب، خاطرات را با پایان باز می‌گویند تا در قالب‌های دیگر هنری هم قابل‌پروراندن باشند.
 
 مرضیه یگانه: نویسنده در این نشست‌ها با نظرات مخاطب اصلی آشنا می‌شود
مرضیه یگانه، مدیر کتابخانه مرکزی پارک‌شهر تهران نیز در پایان این نشست گفت: این بیستمین جلسه نقد کتاب است و نویسنده در این نشست با نظرات مخاطب اصلی که مردم کتابخوان هستند، آشنا می‌شود و باید از اعضایی که پیگیر هستند و کتاب‌ها را با دقت می‌خوانند، تشکر کنیم.

منبع: ضمیمه قفسه روزنامه جام‌جم

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: مرتضی سرهنگی: اسیران ما هنوز هم کابوس می‌بینند!