آقای پوستر ایران؛ هنرمندی شایسته و نگارگری خودساخته

آقای پوستر ایران؛ هنرمندی شایسته و نگارگری خودساخته
ایسنا

ایسنا/یزد محقق و پژوهشگر برجسته یزدی، استاد «محمدعلی حدت» هنرمند یزدی را از مشاهیر و نام‌آوران این خطه و یکی از شش طرّاح برتر پوستر در تاریخ سینمای ایران خواند که به او لقب «آقای پوستر» نیز داده‌اند.

«حسین مسرّت» در گفت‌وگو با ایسنا در مورد سیر زندگی و آثار استاد حدّت از مشاهیر نام آشنای یزد و کشور گفت: «محمدعلی حدّت» یازدهم شهریور ۱۳۲۷ در شهر کویری یزد و در خانواده هنرمند «یدالله حدّت» و «ایران ریاحی» که از مردمان دیار کویری کرمان بود، به دنیا آمد.

وی با بیان این که «یدالله حدّت» پدر محمدعلی که ردیف‌دان موسیقی بود، آوازی خوش داشت و سنتور هم خوب می‌نواخت، افزود: آن‌ها در برزن «گازرگاه» که از برزن‌های کهن و هنرمندپرور یزد به‌ ویژه در حوزه موسیقی بود، زندگی می‌کردند؛ چنانکه در خانه کوچک و قدیمی آنان نیز موسیقی موروثی بود و بدان اهمیّت می‌دادند و همواره صدای ساز و آواز از حوضخانه آن به گوش می‌رسید.

وی ادامه داد: محمّدعلی، کلاس اوّل را در دبستان نمونه در خیابان ایرانشهر و از کلاس دوم تا پنجم ابتدایی را در دبستان تعلیمات اسلامی یزد در همان کوی گازرگاه، خانه اهدایی غلامعلی رمضانی زیر نظر آموزگارانی مانند استاد محمود حرّازی، احمد کمالی، سید امیر زیارتی و شریعتی، درس خواند.

مسرت عنوان کرد: پدرش کارمند دارایی بود و به همین دلیل به شهرهای گوناگون ایران منتقل می‌شد، از این‌ رو دوران تحصیل خود را در چندین شهر سپری کرد. وی کلاس ششم را در دبستان فاطمیِ شهر نائین و کلاس هفتم را در شهر سمیرم علیا و کلاس هشتم را در دبیرستان صائب اصفهان تحصیل کرد.

به گفته این پژوهشگر یزدی، محمّدعلی به‌ واسطه زیستن در شهر سرسبز و باصفا و با طبیعت زیبا و فضای سراسر هنری اصفهان با آثار معماری بی‌مانندی همچون مجموعۀ میدان نقش‌جهان، کاخ عالی‌قاپو، مدرسۀ چهارباغ، خیابان چهارباغ، زاینده‌رود، سی‌وسه‌پل و فضای خوش‌رنگ و لعاب صنایع‌دستی و خاتم‌سازی و قلم‌زنی و نگارگری اصفهان، از نوجوانی به نقاشی علاقه‌مند شد و گهگاه با مداد و خودکار نقاشی می‌کرد زیرا به گفته خودش: «مگر می‌شود در چنین فضایی قرار گرفت و عاشق هنر نشد؟» از این‌ رو در سال ۱۳۴۲ و از سال سوم وارد هنرستان هنرهای زیبای اصفهان با مدیریّت عیسی خان بهادری از نگارگران نامی اصفهان در رشتۀ نقاشی شد.

وی خاطرنشان کرد: حدّت مقدّمات نقّاشی طبیعت را نزد استاد پرآوازۀ نقّاشی اصفهان، پورصفا آموخت امّا وی تنها به شش ساعت آموزش در هنرستان خرسند نبود، بیشتر وقت‌ها شاید روزی ۱۸ تا ۲۰ ساعت کار می‌کرد. تقریباً همۀ زندگی او نقاشی شده بود، همه را نقاش و همه چیز را نقاشی می‌دید و تابستان‌ها که از ساعت ۴ یا ۵ صبح بیدار می‌شد، دو روز را در بیشه‌های پیرامون زاینده‌رود، دو روز را در مسجدها و بناهای تاریخی، به‌ویژه مدرسۀ چهارباغ اصفهان و چند روز دیگر را در کارگاه خود در خانه به چهره‌سازی و شبیه‌سازی و کشیدن گل و طبیعت بی‌جان سپری می‌کرد به حدّی که گاهی حتی خوردن و آشامیدن نیز فراموشش می‌شد.

مسرت اضافه کرد: حدت به دلیل پیوندی که رشته‌های گوناگون هنری با هم داشتند و علاقه‌ای که داشت، گهگاه در کارگاه‌های خاتم‌سازی، قلم‌زنی، میناکاری، مینیاتورگری، گره‌چینی و مجسمه‌سازی هم شرکت می‌کرد و چندین پیکره هم ساخت. وی سرانجام در خرداد ۱۳۴۶ موفق به گرفتن دیپلم هنری نقاشی از آنجا شد.

وی بیان کرد: این هنرمند مدّت ۹ ماه یا یک سال تحصیلی (۱۳۴۶-۱۳۴۷) در شهرکرد، دبیر هنر بود تا در مهر ۱۳۴۷ بر خلاف قولی که بابت معافی از خدمت داده بودند، به خدمت سربازی اعزام شد و سربازی خود را در شهر سنندج سپری کرد. همین فرصت دیگری بود تا مانند سمیرم که مسکن ایلات قشقایی و شهرکرد که مسکن بختیاری‌ها بود، با زندگی و کار کُردها و دیگر اقوام غرب کشور نیز آشنا شود.

وی با اشاره به علاقه شدید حدت به سینما و نقاشی به‌ ویژه پوسترها و آگهی‌های سینمایی در سنندج، گفت: در سال‌های ۱۳۳۲ تا ۱۳۳۴، سینما پارس تنها سینمای تابستانی یزد بود که در کوچه گلشن قرار داشت و متعلق به عمویش بود لذا در پایان خدمت سربازی در اواسط مهر ۱۳۴۹، به یکی از سازمان‌های سینمایی تهران معرّفی شد و آشنایی او با محمّدکریم ارباب که از تهیّه‌کننده‌ها و توزیع‌کننده‌های پرکار آن زمان سینمای ایران بود و در چهارراه کنت لاله‌زار دفتر داشت و در ادامه معرّفی او به استاد احمد مسعودی از جمله بنیان‌گذاران روش جدید تهیّه پوستر سینمایی به صورت نقاشی و از هنرمندان گرافیست، طرّاح پوستر و بنیان‌گذار و مدیر «خانۀ آگهی» بزرگ‌ترین و معروف‌ترین سازمان تهیّۀ پوسترهای سینمایی در خیابان فلسطین واقع بود، او را در زمرۀ علاقه‌مندان به نقاشی، تولید و ساخت پوستر سینمایی قرار داد.

نویسنده کتاب «یزد، یادگار تاریخ» ادامه داد: حدت از یکم بهمن ۱۳۴۹ به‌صورت رسمی نخستین کارش را با طرّاحی و اجرای پوستر برای فیلم «دزد و پاسبان» به کارگردانی محمود کوشان و نویسندگی مسعود اسداللهی و نصرت‌اله کریمی در «خانۀ آگهی» آغاز کرد و توانست با بهره‌وری از هنر و چیره‌دستی و پشتکار خود به‌زودی در ردیف نام‌آوران این رشته قرار گیرد و با بیشتر تهیّه‌کنندگان آشنایی پیدا کرد زیرا وی پا بر جای پای بزرگانی مانند هایک اُجاقیان، میشا گراگوسیان، محسن دَوَلوُ و احمد مسعودی گذارده بود.

وی با بیان این که این همکاری تا پایان ۱۳۵۱ ادامه داشت، گفت: او پس از کناره‌گیری استاد مسعودی از تهیۀ پوستر و پایان کار «خانۀ آگهی» در دفتر مجلۀ ستارۀ سینما اتاقی گرفت و به گونه مستقل به ساخت پوستر پرداخت ولی همچنان پشت‌گرمی و سفارش استاد مسعودی به تهیّه‌کننده‌ها و کارگردانان همراهش بود. نخستین پوستری که در این دوران طرّاحی کرد، برای فیلم «گرگ» بود. پس از شش ماه از مجلۀ ستارۀ سینما رفت و در جایی دیگر با جدّیت کارش را ادامه داد و چنان شده بود که هنرپیشه‌های نقش اول فیلم‌ها پیش از قرارداد با عوامل فیلم و تهیّه‌کنندگان فیلم از آن‌ها قول می‌گرفتند که باید پوستر آن فیلم را حدّت، طرّاحی کند. البته به دلیل آن که در سال‌های ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۶ تولید فیلم در ایران فراوان بود و از سوی تهیّه‌کنندگان بسیاری به او زیاد کار سفارش داده می‌شد، وی کارهایی را می‌پذیرفت که به دلش می‌نشست.

مسرت با اشاره به این که  استاد حدّت در ۱۳۵۳ با خانم مرضیۀ حسابی اهل تهران ازدواج کرد، اظهار کرد:‌ او در بهمن ۱۳۵۵ به استخدام واحد طراحی سازمان صنایع‌ دستی ایران درآمد و در همان سال نخستین نمایشگاه گرافیک کشور با عنوان «۵۰ سال گرافیک ایران» به کوشش و پیگیری استاد مرتضی ممیز در موزه هنرهای معاصر ایران برگزار شد که سه اثر از استاد حدّت با نام‌های «هدف»، «صدای صحرا» و «کندو» در این نمایشگاه شرکت داشت.

به گفته  وی، استاد حدت تا ۱۳۵۷ برای حدود ۱۰۰ فیلم، بیش از ۲۰۰ پوستر تهیه کرد و در ۱۳۵۷ مدّتی به واسطۀ رخداد انقلاب اسلامی و تعطیلی سینما در کارش وقفه افتاد و به اصفهان برگشت امّا در آغاز ۱۳۵۸ کارگاه سه‌ ماهه نقاشی را در هنرکدۀ شهر کرمان برگزار کرد و به آموزش ۱۶ هنرجو پرداخت که اکنون آن‌ها خود نقاشان قابلی هستند. پس‌ از آن دلش مجدداً هوای شهر هنرخیز اصفهان را کرد و از ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۳ در اصفهان زندگی کرد و پس از فعالیت دوبارۀ کار فیلم‌سازی با ضوابط جدید اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و نظم نوین در ایران، با تهیه پوستر فیلمِ «کرکس‌ها می‌میرند» در ۱۳۵۸ دوباره با علاقه‌مندی تهیّه‌کنندگان و پذیرش سفارش‌های متعدد به کار ساخت پوستر سینما بازگشت.

وی عنوان کرد: به دلیل آنکه در آن زمان، هنرش یگانه بود و خریدار داشت، پیوسته بین تهران و اصفهان در رفت‌وآمد بود ولی پس از سال ۱۳۶۳ به دلیل فعالیت چشمگیر سینما در ایران و ساخت فیلم‌های فراوان به‌ ناچار به تهران برگشت و با علاقه‌مندی در این شهر به ارائه هنرش پرداخت.

این محقق حوزه فرهنگعامه استان یزد ادامه داد: باز در ۱۳۶۷ هوای شهر زیبای اصفهان به سرش زد و دیگر تصمیم گرفت ساکن همین دیار باشد از این‌ رو در کوی امیرحمزۀ اصفهان ساکن شد و بیشتر به علاقۀ اصلی خود در زمینۀ هنر نقاشی که رشتۀ اصلی‌اش در هنرستان هنرهای زیبا بود، پرداخت. او هم‌زمان با کار در سازمان صنایع‌دستی و طراحی و اجرای پوستر سینما از سال ۱۳۶۸ در زمینۀ تدریس و آموزش نقاشی نیز فعالیت گسترده کرد و توانست هنرجویان زیادی را از اصفهان و شهرهای دور و نزدیک در زمینۀ طرّاحی و نقاشی آموزش دهد تا از شیوۀ آموزش وی بهره ببرند. بسیاری از آنان امروزه خود دارای آموزشگاه نقاشی برپایۀ آموخته‌های استاد هستند و از این جمع می‌توان به «سپیده حدّت» اشاره کرد که به طور جدی و پیگیر، سال‌ها در خدمت پدر بوده و هم‌اکنون در کارگاه ایشان مشغول آموزش به شیوه اوست.

وی بیان کرد: استاد حدت در مجموع طی این سالیان به ۱۲۰ هنرجوی مرد و ۴۰۰ بانوی هنرجو آموزش داده که بین یک تا دو سال به هنرآموزی پرداختند و برخی هم همچنان از محضر استاد کسب فیض می‌کنند و پیوند هنری‌شان پابرجاست و حتی آنانی که به خارج از کشور کوچ کرده‌اند، در فضای مجازی با استاد در ارتباط هستند.

وی با بیان این که استاد حدّت در ۱۳۷۳ به دلیل رسیدگی بیشتر به امور هنری خود، پس از ۱۸ سال از کار در سازمان صنایع‌دستی ایران و خدمت به هنرمندان صنایع سنتی استعفا داد و تمامی اوقات خویش را صرف هنر ناب خود کرد، گفت: او تا ۱۳۷۷ همچنان به پوسترسازی مشغول بود و در این سال هم به دلیل خارج شدن پوسترها و آفیش‌های سینمایی از کار و فضای نقاشی که مورد علاقۀ او بود و شروع به کار نسل فتوشاپی و رواج پوسترهای کامپیوتری و هم به دلیل نظارت افراد ناشایست بر روند اجرا، تولید و تأیید پوستر، این هنر را به کناری نهاد.

مسرت خاطرنشان کرد: در یک برآورد تقریبی می‌توان گفت که وی از ۱۳۴۹ تا ۱۳۷۷ در این ۲۸ سال، حدود ۶۰۰ طرّاحی، اجرای پوستر، پلاکارد و سردر برای ۲۵۰ فیلم ایرانی و خارجی تولید کرده است و به همین دلیل بود که «مسعود مهرابی» کتاب خود را به نام ۱۰۰ سال اعلان و پوستر فیلم را در ایران به مرتضی ممیز و محمّدعلی حدّت تقدیم کرد.

وی با بیان این که استاد حدت در سطح ملّی به‌ عنوان تولیدکنندۀ برتر و پرکار و بزرگ‌ترین طرّاح پوستر سینمایی شناخته می‌شود و به او لقب «آقای پوستر» داده‌اند، از تهیه پوستر فیلم‌های خاطره‌انگیزی مانند «بت‌شکن»، «رضا موتوری»(اکران دوم)، «جستجوگر»، «سفر سنگ»، «صدای صحرا»، «علف‌های هرز»، «بوی گندم»، «واسطه‌ها»، «شب غریبان»، «کندو»، «نازنین»، «گمشدگان»، «تشریفات»، «پلاک»، «شیرک»، «شکار»، «دونده»، «عروس»، «آواز تهران»، «بی‌پناه»، «هدف»، «فرار از تله»، «ترنج»، «گنج» و «روسری آبی» توسط وی یاد کرد هرچند خودش طرّاحی پوستر فیلم «دونده» (امیر نادری)، «شکار» (مجید جوانمرد) و «کندو» (فریدون گُله) را بیشتر از همۀ کارهایش دوست دارد.

وی با اشاره به طراحی پوستر فیلم خارجی «آوای وحش» توسط او که اکران مجدد این فیلم با همین پوستر به نمایش درآمد، گفت: اکنون او را در ردیف شش طرّاح برتر پوستر در تاریخ سینمای ایران در کنار استادان مرتضی ممیز، ابراهیم حقیقی، آیدین آغداشلو، فرشید مثقالی و قباد شیوا می‌شناسند.

مسرت با اشاره به عضویت افتخاری استاد حدت در «انجمن صنفی طرّاحان گرافیک ایران» در سال ۱۴۰۰، عنوان کرد: استاد حدّت از سوی سازمان تبلیغات اسلامی برای شرکت در نمایشگاه‌های نقاشی خود دو بار به سفر برون‌مرزی رفته است؛ یک بار در ۱۳۸۵ به شهر ایروان در کشور ارمنستان به همراهی استاد محمّدعلی فرشید، هنرمند میناکار و دگر بار در ۱۳۹۷ در نمایشگاه گروهی هنرمندان ایران در شهر مسکو کشور روسیه.

وی به نظر استاد حدّت در مورد یزد نیز اشاره و بیان کرد: او درباره شهر یزد نظرش چنین است: «یزد، شهر پاک و پاک‌ نهادی است که خوشبختانه قرن‌هاست با محصور بودن در شن باعث شده که فرهنگ آریایی و ایرانی آن دست‌ نخورده بماند. به همین دلیل، یزدی‌های اصیل و بومی، ذات و جنس صاف، شفاف و پاکی دارند. بگذریم از اینکه در این روزگار به دلیل مهاجرت اقوام گوناگون از سراسر ایران، از گذشتۀ فرهنگی خود دور شده، ولی بااین‌وجود هنوز یزدی‌های اصیل، همان اصالت را دارند، همان شکوهی که در معماری خاکی و خشت خام آن دیده می‌شود، در مردمانش نیز وجود دارد. یزد زادگاه من است و دوستش دارم و پر است از خاطرات شیرین کودکی و نوجوانی من که همیشه برایم زنده است. شهر جهانی یزد، با توجّه به ظرفیت‌های خوب انسانی به‌ویژه نسل جوان پرانرژی و علاقه‌مندی که دارد، باید مدیران فرهنگی استان بدان توجّه بیشتری کنند و امکانات خوبی برای رشد و شکوفایی استعدادهای ناب و نهفتۀ آن فراهم کنند تا یزد همچنان در ایران بدرخشد و بتوانند آثار ارزشمند، فاخر و درجه یک بیافرینند.»

وی یادآور شد: این هنرمند نامی اکنون بیشترین وقت خود را به نقاشی و تحقیق در هنرهای تجسّمی و مکتب‌های نقاشی و طرّاحی صرف نموده و با روزی ۱۸ ساعت کار عاشقانه و خالصانه با فنون و شیوه‌های گوناگون نقاشی به کار می‌پردازد. وی به بیشتر سرزمین‌های عشایرنشین ایران سفر کرده است و کوشش نموده گوشه‌هایی از زندگی ایل‌ها و بافت معماری سنتی و مذهبی ایران‌زمین را در آثارش نمایش دهد. همچنین در و دیوار و زیرزمین خانه‌اش گنجینه‌ای فاخر و ارجمند از حدود ۳۰۰ تابلوی چشم‌نواز، ارزشمند و حاصل ۶۰ سال هنرمندی عاشقانۀ اوست، از نقاشی شگفت‌انگیز مسجد جامع کبیر یزد گرفته تا تصویری شگفت‌آور از آتش‌سوزی تخت جمشید از جنگ قادسیه تا دلاوری‌های رستم فرّخزاد و همه و همه نقاشی‌هایی است که استاد حدّت با تجسّمی روح‌نواز بر بوم نقاشی آورده است.

به گفته مسرت؛ او خود می‌گوید: «شیره و خمیرۀ من برای خاک کویر است. ترجیح می‌دهم این پوسترها و تابلوها در شهر خودم در موزه‌ای نگهداری شود. این‌ها سند آنجاست. این جوهره از یزد آمده است.»

وی با بیان این که مستندی با نام «امشب، خورشید می‌درخشد» دربارۀ آثار و دوران کاری استاد محمّدعلی حدّت به‌وسیلۀ حبیب نریمانی با پشتیبانی انجمن سینمای جوان استان البرز در ۱۳۹۷ ساخته شده امّا هنوز اکران نشده است، تصریح کرد: استاد حدّت، خود را نقاشی رئالیست یا واقع‌گرا می‌داند که همواره در نقاشی، مسیر و روش خود را پیموده است، نه آنکه به آثار قدما و معاصران عنایتی نداشته باشد چنانکه می‌گوید: من صداقت کار و رنگ‌گذاری وان‌گوگ را دوست دارم. طبیعت‌سازی ایوان شیشکین را می‌پسندم و به کارهای روبنس، رامبراند، ایلیا رپین، رافائل و داوید علاقه دارم و از هنرمندان ایرانی کارهای استادان کمال‌الملک، حسین شیخ، جعفر والی، مرتضی کاتوزیان و پرویز کلانتری را دوست دارم.

مسرت در پایان خاطرنشان کرد: استاد حدّت که اکنون دارای پنج فرزند است می‌گوید: «کار آن زمان سخت بود. ما باید با گواش نقاشی می‌کشیدیم و بعد کارهای چاپ آن را طی می‌کردیم. دراین‌بین به دلیل ضعف دستگاه‌های چاپ و رنگ‌ها بسیاری از رنگ‌ها به‌درستی چاپ نمی‌شد. امروز کار بسیار فرق کرده است. دستگاه‌های چاپ دیجیتالی وجود دارند. الآن طراح پوستر، سی‌دی فیلم را می‌گیرد و هر صحنه‌ای را بخواهد جدا می‌کند و روی پوستر می‌زند. اصلاً قابل قیاس با آن سال‌ها نیست.»

انتهای پیام

منبع خبر: ایسنا

اخبار مرتبط: آقای پوستر ایران؛ هنرمندی شایسته و نگارگری خودساخته