گر پدر رفت، پسر هست هنوز
محمدرضا بایرامی در سال ۱۳۴۰ در روستای لاطران، استان اردبیل به دنیا آمد. وی در نوجوانی به آثار صمد بهرنگی علاقهمند شد و به گفته خود اولین قصهاش را برای رادیو فرستاد. سپس در کارگاههای قصهنویسی ثبتنام کرد، اما به دلیل مسائل مالی مجبور شد به سمت کار رفته و از ادامه آن کارگاهها خودداری کند. بایرامی با کتاب کوه مرا صدا زد از قصههای سبلان توانست جایزه خرس طلایی و جایزه کبرای آبی سوییس و نیز جایزه کتاب سال سوییس را از آن خود کند. او بابت نگارش رمانِ لمیزرع و کتاب داستانی گرگها از برف نمیترسند، توانست جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را کسب کرد. وی یکی از بهترین داستاننویسان کودک و نوجوان در ۲۰ سال اخیر است و در حال حاضر رئیس خانه داستان ایران است.
مجموعه «چهارده معصوم» یکی از مجموعههای زیبا و پرطرفدار انتشارات مدرسه است که نگارش هر یک از این کتابها را یکی از نویسندگان خوب کشورمان برعهده گرفتهاند.
یکی از این کتابها، «غروب خورشید در سامرا» که محمدرضا بایرامی آن را نگارش کرده است. «غروب خورشید در سامرا» به زندگینامه امام حسن عسکری(ع) اختصاص دارد. این کتاب متشکل از 15 فصل که 14 فصل آن به زندگینامه و فصل پانزدهم به صحبتها و احادیث امام اشاره کرده است.
روایت این کتاب از دوران تولد تا شهادت امام یازدهم است. نویسنده در این کتاب کوشیده ناگفتههایی از قبل و بعد از امامت رسیدن ایشان را با امانتداری، پایبندی به مستندات تاریخی و روایی و پرهیز از اغراق، روایت کند. نویسنده عمدهی همت خود را صرف بازگویی و رازگشایی از اموری کرده که با وجود جذابیت برای مخاطب، متاسفانه کمتر بدانها پرداخته شده است؛ اموری همچون تفکر، دغدغههای ذهنی، خانواده، کودکی، امامت، دوران خلافت اشخاص مختلف در زمان امام حسن عسکری(ع). از دیگر جذابیتهای این کتاب، بیان ساده و کودکانه در عین حال کهن که سبب ارتباط راحتتر و بهتر نوجوان با آن میشود. بایرامی در نگارش این کتاب، با تکیه بر منابع دست اول تاریخی و مطالعه و فیشبرداری، ضمن رعایت ایجاز، پرهیز از اطناب و نگاه احساسی، متنی خواندنی و قابل اعتماد و استناد فراهم آورده است؛ متنی که در عین سادگی ساختار ادبی محکم و قابل تاملی دارد.
در سال 232 هجری قمری در شهر مدینه و در منزل امام هادی(ع)، کودک سبزهرویی به دنیا آمد که چشمانی زیبا و درشت داشت. نامش را حسن گذاشتند؛ کسی که به «عسکری»، «سراج» و «ابنالرضا» معروف شد و کنیه «ابومحمد» گرفت. مادر او، حضرت سوسن، زنی دانشمند ود با ایمان بود که دست تقدیر او را به مدینه کشانده و به همسری امام هادی(ع) در آورده بود.
مدتی بعد از تولد امام حسن(ع)، امام هادی(ع) از سوی خلیفه عباسی به سامرا تبعید شد. امام حسن(ع) رنج این سفر را با جسم کودکانهاش تجربه کرد. آنها در محله عسکریه ساکن شدند؛ محلهای که معتصم سپاهیانش را در آنجا سکونت داده بود.
امام حسن عسکری(ع) بیشتر طول عمرش را در حبس خانگی به سر برد؛ مخصوصاً به این دلیل میدانست صاحب فرزندی خواهد شد که بهعنوان منجی آخرالزمان قیام خواهد کرد تا زمین را از عدالت پر کند. امام یازدهم طی سالهای امامت خود در سامرا تحت محدودیتهای اعمالشده از سوی خلافت عباسیان میزیست. ایشان زیر نظر جاسوسان خلیفههای وقت بود و لذا نمیتوانست با شیعیان ارتباط آزادانه داشته باشد و تنها خواص اصحابش با وی شخصاً ارتباط داشتند. امام عسکری(ع) از طریق نمایندگان خود و نیز از راه نامهنگاری با شیعیان ارتباط داشت. عثمانبنسعید، نخستین نایب خاص امام زمان(ع)، از نمایندگان خاص وی نیز به شمار میرفت.
امام حسن عسکری(ع) در در 8 ربیعالاول سال ۲۶۰ قمری، در ۲۸ سالگی در سامرا به شهادت رسید و در کنار مرقد پدرش دفن شد. مدفن آن دو به حرم عسکریین مشهور است و از زیارتگاههای شیعیان در عراق به شمار میآید.
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: گر پدر رفت، پسر هست هنوز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران