درد دلی با معدودی از هموطنان عزیز خارج، مهدی انسانی - Gooya News

من آنچه شرط بلاغ است با تو‌ می‌گویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال


در سال‌های قبل و بعد از ۵۷ دانشجو‌ی پزشکی بودم. در کل دانشگاه‌ها یکی پس از دیگری جنش دانشجویی شکل گرفت و علیرغم تعلقات فکری -سیاسی متفاوت همه حول محور بر قراری استقلال، آزادی و عدالت و برابری متحد و تدریجا لایه‌های مختلف جامعه حول همین خواسته‌ها به آن پیوستند ولی
۱- بدلیل نبود شناخت دقیق علمی از بافت فکری، فرهنگی و اعتقادی مسلط بر باور دهنی اکثریت جامعه ایران
۲-عدم درک درست از نقش دینامیک استعمار کهن در شکل دهی و هدایت تحولات اجتماعی در ایران و همه کشورهای استعمارزده
۳- تشطط و تفکیک و انشعاب تدریجی و پیش رونده در اردوگاه روشنفکران، گروهها، احزاب و جریانات سیاسی،

بدبختانه طبق معمول تاریخ، اینبار نیز استعمار کهنسال با توسل به وجود ریشه‌های عمیق و سنتی مذهبی در توده‌ای عظیم از اقشار فقیر و نیز خورده بورژوازی نیمه مرفه ‌ ومرفه مسیر دموکراسی خواهی جنبش جوان و تازه متولد شده را سریعا منحرف و رهبری‌ کرده و از طریق بی بی سی و مشابهانش با برنامه‌ای دقیق و طولانی مدت به آخوند خمینی که در ماه رویت شده بود تفویض گردید.
آخوندخمینی و همه دیگر آخوند‌های مزور، جنایتکار و تشنه زر و زور از روز اول فریب کارانه قول تضمینی خود را برای آزادی‌های سیاسی، عقیدتی، بیان، احزاب، عدالت‌... دادند.

سال ۵۸ در هر دانشکده‌ای، در هر مدرسه‌ای و در هر شهری دفاتر احزاب گوناگون فعالانه دایر و پس از اندک زمانی بدلیل همان جوان بودن و نداشتن شناخت و پختگی سیاسی کافی بجای نظارت و نقد حاکمیت جدیدمذهبی با تجزیه و تحلیل‌های متفاوت و متضاد به جان هم افتادند.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: درد دلی با معدودی از هموطنان عزیز خارج، مهدی انسانی - Gooya News