قسمت شصت و نه صداقت سیز
صبح ولکان و درین در خانه مشغول خوردن صبحانه هستند. ولکان از درین میخواهد به کلانتری برود تا اظهاراتش را عوض کند و سپس از دریا برای چکاب وقت بگیرد. ملیح به خانۀ ولکان میرود و میگوید آسیه از او خواسته بود آنجا بیاید. کمی بعد آسیه هم آنجا میرود. او که کمی قبل بههمراه سرجون به خانۀ دیدم رفته و او را وادار به اعتراف به همکاری با درین کرده، فایل صوتی صدای دیدم را جلوی ملیح و ولکان و درین پخش میکند. ملیح جا میخورد. آسیه به درین میگوید خودش به کلانتری برود و حرفهایش علیه او را پس بگیرد. ملیح از اینکه درین چنین کاری کرده عصبی میشود. درین حق به جانب به آسیه میگوید او خودش شب گذشته همهچیز را به ولکان گفته بود و قرار بود امروز به کلانتری برود و حرفهایش را پس بگیرد. او سپس به ملیح میگوید میخواست به او هم حقیقت را بگوید. او مقابل آسیه به ملیح میگوید او و ولکان از طلاق منصرف شدهاند. ولکان تأکید میکند تا زمان به دنیا آمدن بچه منصرف شدهاند. آسیه هشدار میدهد که دیگر با او کاری نداشته باشند، وگرنه فایل صدا را در اینترنت پخش میکند. سپس از آنجا میرود.
بعد از رفتن آسیه، ملیح با درین بخاطر کارش دعوا میکند. سونا پنهانی با گونول تماس میگیرد و به او خبر میدهد. ولکان بدون توجه به درین و ملیح از خانه بیرون میرود. سپس با آسیه تماس میگیرد. اما آسیه جواب نمیدهد.
گونول خودش را به خانه ولکان میرساند. او درین را به اتاق میفرستد و خودش با ملیح صحبت میکند. ملیح میگوید نمیتواند ساکت بماند و درین باید مجازات شود. گونول از اینکه نمیتواند ملیح را قانع کند کلافه میشود.
آسیه در حیاط خانهاش با بهار مشغول صحبت است که ولکان به آنجا میآید. ولکان به آسیه میگوید فقط تا زمان به دنیا آمدن بچه از درین طلاق نمیگیرد. آسیه با کلافگی میگوید این قضیه به او ارتباطی ندارد. او با عصبانیت از ولکان میخواهد که از آنجا برود.
در خانۀ ولکان، گونول با درین به خاطر کارهایش بحث میکند و میگوید او اصلاً به عاقبت کارش فکر نکرده. درین طلبکارانه میگوید کسی نمیتواند جرم او را ثابت کند. و ولکان هم اجازه نمیدهد او با وضعیت بارداری به زندان برود. گونول به او یادآوری میکند ولکان میخواهد از او طلاق بگیرد. درین با عصبانیت فریاد میزند که ولکان نمیتواند جایی برود.
درین به اتاق میرود و پنهانی با دریا تماس میگیرد و با ولکان برای معاینه میآیند. دریا میگوید نمیتواند به ولکان دربارۀ معاینه دروغ بگوید. درین دوباره دریا را تهدید میکند. دریا عصبی میشود و تماس را قطع میکند. او حرفهای احسان و نِوین را میشنود و احسان به نِوین میگوید آسیه را راضی به برگشتن به بیمارستان کند.
ملیح به خانۀ آسیه میرود و از او عذرخواهی میکند و اطمینان میدهد که هرکاری برای مجازات شدن درین انجام میشود. کمی بعد نِوین با آسیه تماس میگیرد و میخواهد او را ببیند. ملیح به خانۀ بهار میرود. او از بهار هم بخاطر اینکه دلش را شکسته عذرخواهی میکند. بهار یادآوری میرود بهجای اعتماد به او، به او شک کرده. بهار اهمیتی به حرفهای ملیح نمیدهد و از او میخواهد که برود. ملیح میگوید تا زمانیکه اشتباهش را جبران نکند دست برنمیدارد.
سرجون به رستوران خیریه به دیدن نیل میرود و برگۀ جواب آزمایش دیاناِی را نشان میدهد که ثابت میکند او پسر هالوک است. وکیل هالوک با گونول تماس میگیرد و خبر میدهد که سرجون پروندۀ ادعای فرزندی بازکرده. گونول با بیحوصلگی میگوید در حال حاضر این مسأله برایش اهمیتی ندارد و هروقت هالوک بههوش آمد موضوع را به خودش بگوید.
ممنون از اینکه با من همراه بودید، خدانگهدار.
قسمت بعدی - سریال صداقت سیز قسمت هفتاد 70 قسمت قبلی - سریال صداقت سیز قسمت شصت و هشت 68 Next Episode - Sedaghatsiz Serial Part 70 Previous Episode - Sedaghatsiz Serial Part 68منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: قسمت شصت و نه صداقت سیز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران