قسمت دویست و نوزده گودال

   سریال گودال قسمت دویست و نوزده 219Çukur Serial Part 219

گودال

86 – 3

چاعتای که نتوانسته یاماچ را پیدا کند از افرادش می خواهد که باز هم ماهسون را تحت فشار بگذارند تا جای یاماچ را بگوید و بعد هم او را بکشند.

وارتولو در مسافرخانه به یاماچ می گوید:« می خواستم با سعادت بیام ارباغ. سعدالدین رو بکشم و همون چیزی که می خوام باشم. نشد ولی برای تو هنوز فرصت هست. اگرچه خانوادت فکر می کنن تو مردی و ناراحت می شن و عذاب می کشن اما تو زنده می مونی و زندگی ای که دوست داری رو می کنی. می تونی یه اسم جدید واسه خودت انتخا ب کنی و بری از اینجا. اما اگه بخوای بمونی هم کمکت می کنم و بهت یاد می دم که چجوری وجدانت رو بزاری رو سایلنت. فقط باید قبول کنی که یه کم دستات تو این راه قراره کثیف بشه.» یاماچ رفتن را انتخاب می کند. آنها همان شب به استانبول برمی گردند و متوجه می شوند که آدمهای چاعتای در همه جا نگهبانی می دهند تا یاماچ را پیدا کنند. در زندان زیرزمینی وارتولو یکی از آدمهای چاعتای را شکنجه می دهد و از طریق او می فهمند که ماهسون آدرس زندان را لو داده و با وجود اینکه مقاومت کرده وقتی جان مادرش را در خطر دیده اعتراف کرده و خودش هم در انباری زندانی است و قرار است کشته شود. وارتولو و یاماچ به محل زندانی شدن ماهسون می روند و چند نفر از افراد چاعتای را می کشند و با وجود اینکه کمی مردداند که ماهسون لیاقت نجات یافتن را دارد یا نه اما بالاخره تصمیم می گیرند او را با خود ببرند. ماهسون زخم های زیادی برداشته و چند تا از استخوانهایش شکسته است. یاماچ او را پیش عمو بایتار می برد. ماهسون از یاماچ می خواهد که از مادرش هم محافظت کند و یاماچ همان شب فرهاد را دنبال مادر ماهسون می فرستد. فرهاد مادر ماهسون را به خانه ی عمو بایتار می برد و چند نگهبان در آن اطراف نگهبانی می دهند تا خطری تهدیدشان نکند. مادر ماهسون از عمو بایتار می خواهد که نگذارد ماهسون از حضور او در آن خانه مطلع شود. عمو بایتار هم همکاری می کند. وقتی ماهسون بی هوش است مادرش بالا سرش می رود و دست نوازشی روی موهای او می کشد.

وارتولو که نگران است ماجرای زنده بودن یاماچ لو برود سراغ دکتر می رود و از او می خواهد که به سلیم به دروغ بگوید که آزمایش نشان می دهد جنازه متعلق به یاماچ است. از طرفی چاعتای هم در آن شب سلیم را با تهدیدش از گودال بیرون می کند و او را پیش جومالی می فرستد.

وارتولو در زندان زیرزمینی به دیدن یاماچ می رود اسلحه را جلوی او می گیرد و می پرسد که او کار را تمام می کند یا خودش کار را تمام کند؟ یاماچ اسلحه را می گیرد و با هم به مخفیگاه یوجل می روند. یوجل از ترس در خانه ی دور افتاده ای به تنهایی زندگی می کند. او وقتی در تختخواب چشمانش را می بندد صدای یاماچ را می شنود که می گوید:« وقتش رسیده.» یوجل چشمانش را باز می کند و یاماچ درحالی که اسلحه را به طرف او گرفته می گوید:« حالت بهتر شده. من همه چیز رو ازت گرفتم. عکس خانوادت بالاسرتن اما توی صورتشون نمی تونی نگاه کنی. باور کردنی نیست که همه چیو از دست دادی اما هنوزم زنده ای. یکی از ما به این دنیا نمی یاد معلوم هم نمی شه که کدوممون.» او چند گلوله به یوجل شلیک می کند و بعد هم با کمک وارتولو او را به مکان پرتی می برد و دفنش می کند.

قسمت بعدی - سریال گودال قسمت دویست و بیست 220 قسمت قبلی - سریال گودال قسمت دویست و هجده 218 Next Episode - Çukur Serial Part 220 Previous Episode - Çukur Serial Part 218

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: قسمت دویست و نوزده گودال