قسمت دویست و پنج گودال
گودال
83 – 4
دادگاه طلاق تشکیل می شود و سعادت به همراه داملا و وکیلش در دادگاه شرکت می کند. بعد از پایان جلسه ی دادگاه سعادت جلوی در خروجی با وارتولو رو به رو می شود. وارتولو که دل شرکت کردن در جلسه را نداشته از سعادت می خواهد که با هم به جایی بروند و صحبت کنند. آنها در رستورانی در همان نزدیکی رو به روی هم می نشینند و خواننده به درخواست وارتولو آهنگ مخصوص و خاطره انگیزی می خواند و سعادت و وارتولو در حالی که به یکدیگر خیره شده اند خاطراتشان را به یاد می آورند. بعد وارتولو فلشی را که کمی قبلتر از ضیا پس گرفته نشان می دهد و می گوید:« من بخاطر این رفتم آلمان. توی این فلش قاتل بابای من هست. اگه من نمی تونستم اینو بدست بیارم چطوری باید تو روی تو و ادریسم نگاه می کردم؟ چطوری پامو توی اون خونه می ذاشتم؟ تو بودی چیکار می کردی؟» سعادت می پرسد:« وقتی اون قاتل رو پیدا کنی و انتقام بگیری دوباره می تونی اون صالح قبلی باشی؟» وارتولو جوابی ندارد و سعادت که همین فکر را می کرد او را می بوسد و به خانه برمی گردد.
ماهسون که همیشه در تعقیب یاماچ است و متوجه مشکل او با چاعتای شده سراغش می رود و نصیحتش می کند که با چاعتای درگیر نشود و خاطره ای از چتو تعریف می کند و می گوید که حتی چتو هم به راحتی تسلیم چاعتای می شد. یاماچ می گوید:« چاعتای هر کی که می خواد باشه. برام مهم نیست.»
سلیم به خانه ی وارتولو می رود و از او می خواهد که به کمک آشناهایش اطلاعاتی در مورد چاعتای اردنت بدست بیاورد و به یاماچ که خود را توی دردسر انداخته کمک کند. وارتولو هم قبل از تماشای فیلم داخل فلش دست به کار می شود و سراغ هر کسی که احتمال می دهد شناختی از چاعتای دارد می رود. او بعد از بدست آوردن اطلاعات پیش یاماچ می رود و در قهوه خانه کنار او می نشیند. آنها مدتی صحبت می کنند و یاماچ که اطمینان دارد این آخرین باری است که وارتولو او را برادر خود می داند با غصه به او نگاه می کند.
یاماچ نیمه شب در جنگل با ماهسون قرار می گذارد و نگاهی به مهمات داخل صندوق عقب ماشین او می اندازد و می گوید:« همینو داری؟» ماهسون می پرسد:« چی لازم داری؟» یاماچ می گوید:« من یه انفجاری می خوام که کل استانبول بشنون.» ساعتی بعد در همان مسیر جنگلی چهار تا از تریلی های حامل مواد مخدر اردنتها منفجر می شود و یاماچ که شاهد این صحنه است و با افتخار به شعله های آتش خیره شده سکه ای را که چاعتای به او داده در میان آتش پرتاب می کند. این سکه همان شب به دست چاعتای می رسد. چاعتای پوزخندی می زند و سکه را به یوجل و ماهسون که قبلا درباره ی لجبازی یاماچ به او هشدار داده بودند نشان می دهد و می گوید:« حق با شما بود آقایون.»
وارتولو بعد از کلی دنگ و فنگ بالاخره خود را راضی به تماشای فیلم می کند. او با دیدن تصویر ادریس و یاماچ که به سمت هم نشانه گرفته اند جا می خورد و مدام فریاد می زند و می گوید:« یاماچ نکن این کارو.» وقتی صدای گلوله ای که یاماچ به ادریس شلیک کرد در فیلم پخش می شود وارتولو مثل دیوانه ها به سمت تلوزیون هجوم می برد و آن را به زمین می کوبد و شروع به زار زدن می کند. بعد هم اسلحه اش را برمی دارد تا کار خودش را تمام کند اما مدد به موقع می رسد و مانع او می شود.
قسمت بعدی - سریال گودال قسمت دویست و شش 206 قسمت قبلی - سریال گودال قسمت دویست و چهار 204 Next Episode - Çukur Serial Part 206 Previous Episode - Çukur Serial Part 204منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: قسمت دویست و پنج گودال
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران