قسمت پنجاه و دو گودال
گودال 45-1
جلاسون قرار است خانه امنی که یاماچ و بقیه در آن هستند را لو بدهد اما دلش رضا نمی دهد و به بهانه ای به خانه شان می رود تا کسی تعقیبش نکند. بعد هم به یاماچ زنگ می زند و به او می گوید: «داداش تو اون خونه نمونین. برین بیرون. » یاماچ هم خودش به تنهایی از خانه بیرون می رود و وقتی سه تا از بره ها دنبالش می افتند به همراه متین و کمال آنها را میکشد و به خانه می آورد و سه نفر دیگر که داخل خانه رفته اند را هم جومالی می کشد. بعد هم آنها را طوری روی مبل و تخت می چیند که وقتی ماحسون از راه رسید فکر کند که آنها یاماچ و بقیه هستند. از طرفی ماحسون با افرادش به آن خانه حمله کرده و قبل از این که چراغ را روشن کند همه جا را تیرباران می کند اما کمی بعد متوجه می شود که کسی در خانه نیست و بره های خودشان را سوراخ کرده اند و رکب خورده است. او عصبانی و خشمگین رو به بقیه بره های همراهش می گوید: «میبینین چیکار کردن؟ کاری کردن برادرای خودمونو بکشیم. نباید اینو فراموش کنین. »
جومالی سراغ جلاسون می رود و از او می پرسد از کجا فهمیده که آنها قرار است به خانه حمله کنند؟ جلاسون می گوید: «داداش داشتن تو محله حرف میزدن، شنیدم. » جومالی قانع نشده و یاماچ او را به زور از آنجا دور می کند. جلاسون همانجا منتظر ماحسون و بقیه می ماند و ماحسون با دیدن او اسلحه را به سمتش می گیرد اما بعد پشیمان شده و دستور می دهد که جلاسون را بگیرند و با خود بیاورند. او جلاسون را در انباری ای می بندد و تا می خورد مشت و لگد حواله اش می کند. جلاسون می گوید: «من کاری نکردم... به من گفتین ببرمون سمت خونه اونا. منم بردمتون. دیگه باید چیکار میکردم. » اما ماحسون توجهی به حرف او ندارد. کمی بعد چتو از راه می رسد و با اینکه خودش عصبانی است از ماحسون می خواهد آرام باشد. کمی بعد وارتلو از راه می رسد و با دیدن آن صحنه کنترلش را از دست می دهد اما جلوی خود را می گیرد و از چتو می پرسد که چه شده است؟ چتو می گوید: «چیزی که از تو میخواستیم رو از اون خواستیم، از پسش برنیومد. الانم حال و وضعش اینه. تو بگو اون دوتا کجان؟ یه زنگ بزن ببین کجان. » وارتلو می گوید: «ببین تو به من گفتی مواد خام پیدا کن منم حلش کردم. دیگه چیکار کنم؟ » چتو شروع به تهدید کردن او سعادت و پسرش می کند. وارتلو عصبانی شده و به روی او اسلحه می کشد، چتو هم چاقویش را به سمت او می گیرد. وارتلو لبخندی زده و اسلحه را به چتو برمی گرداند و می گوید: «صبر آدما یه حد و مرزی داره. اون موقع چشم آدم هیچیو نمیبینه. آدم میگه ریدم تو هرچی درد عشقه. متوجه منظورم میشی؟ یعنی آدم یه جورایی سرنوشتشو قبول میکنه. نباید آدمارو به اون حد و مرز برسونی. اون وقت چیزی که میخوای رو نمیتونی ازشون بگیری. برای همین متو هیچ وقت با زن و بچه م تهدید نکن! » چتو قبول می کند و وارتلو دوباره می گوید: «این بچه رم ول کنین. جومالی رو پشت بوما بپا میذاره حتما اونا بهش خبر دادن. یعنی با کسی که اشتباهی نکرده اینکارو نکنین که مردم بترسن که در حق شما اشتباه کنن. بازم خود دانید.» چتو سراغ ماحسون می رود و حرف های وارتلو را به او می گوید. ماحسون هم به افرادش دستور می دهد که جلاسون را بردارند و جلوی خانه اش بیندازند.
جومالی، یاماچ و علیچو را به جایی می برد که پاتوق خودش است و هیچکس دیگری از آن خبردار نیست. یاماچ همان لحظه به وارتلو زنگ می زند و آدرس آنجا را به او می دهد.
قسمت بعدی - سریال گودال قسمت پنجاه و سه 53 قسمت قبلی - سریال گودال قسمت پنجاه و یک 51 Next Episode - Çukur Serial Part 53 Previous Episode - Çukur Serial Part 51منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: قسمت پنجاه و دو گودال
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران