قسمت پنجاه آخرین تابستان
آخرین تابستان 14-1
سلیم از این که به خاطر او، شغل جانان در خطر است خیلی ناراحت است و خودش را سرزنش می کند. جانان می گوید: «اولا اون عکس ها از راه غیر قانونی به دست اومده. من وقتی تصمیم گرفتم کمک کنم قوانین رو زیر پا گذاشتم تموم شد و رفت. » سلیم فکری می کند تا هرطور شده بتواند با جمال بدون این که کسی بفهمد دیدار داشته باشد. همان موقع بازپرس پرونده ی سلیم، در اتاقش را می زند و خودش را پلین معرفی می کند. سلیم از دیدن او اصلا خوشحال نمی شود چون اگر لو برود که او به اکگون کمک کرده و پنهان کرده، خیلی برایش بد می شود.
یامور خیلی خوشحال است که بالاخره آکگون حرف دلش را به او زده اما می گوید: «در مورد ازدواج زیاد مطمئن نیستم. چون ما هنوز خیلی بچه ایم. » آکگون می گوید: «اما بازپرس اینو میخواد. تازه من میخوام همه بدونن چقدر تو خواستنت جدیم. »
صبح آکگون بعد از این که یامور را به دانشگاه می رساند، به کافه برمیگردد و وقتی می بیند که پر از مشتری است خیلی خوشحال می شود. اما هنوز هم خبری از سونر نیست. سونر همان لحظه پیدایش می شود اما می گوید که فقط آمده وسایلش را جمع کند و برود. آکگون مشتری ها را به او نشان میدهد و می گوید: «ببین بدون انجام کار غیر قانونی چه خوب پیش اومدیم. شراکت ما هنوز سرجاشه. » اما سونر به حرف های او توجهی نمی کند. کمی بعد آکگون می گوید: «من عشقمو به یامور اعتراف کردم و چون کسی رو ندارم تا برایش تعریف کنم به تو میگم... میخوام به زودی ازدواج کنیم. » سونر برایش خوشحال می شود. از آن طرف هم یامور با خوشحالی این که با آکگون رسما رابطه شان را شروع کرده اند را برای ناز تعریف می کند و وقتی به مسئله ازدواج می رسند می گوید: «فکر نکنم به این زودیا بخوام ازدواج کنم. »
سلیم به آکگون زنگ میزند و با عصبانیت می گوید که نباید به پدرش هر وقت دلش خواست و بدون هماهنگی با او زنگ بزند چون اگر لو برود که سلجوق زنده است همه چیز بهم می ریزد. از آن طرف هم آدم های خلیل سادی، صدای سلجوق را برایش می فرستند تا به او ثابت بشود که سلجوق زنده است.
بازپرس محقق پرونده سلیم، پلین، پیش جانان هم می رود و از او در مورد رابطه اش با سلیم می پرسد و این که چقدر جانان تحت تاثیر سلیم است را به او یادآوری می کند. جانان کمی عصبانی می شود و می گوید: «فکر نکنم این سوالا به پرونده ربطی داشته باشه. » وقتی سلیم می فهمد که پلین جانان را هم سوال پیچ کرده خیلی عصبانی می شود و می گوید: «اونا حق همچین کاریو ندارن! »
قسمت بعدی - سریال آخرین تابستان قسمت پنجاه و یک 51 قسمت قبلی - سریال آخرین تابستان قسمت چهل و نه 49 Next Episode - Akharin Tabestan Serial Part 51 Previous Episode - Akharin Tabestan Serial Part 49منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: قسمت پنجاه آخرین تابستان
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران