قسمت چهارده آخرین تابستان
آخرین تابستان 5-1
وقتی آکگون به ماشین سلیم برمیگردد، می پرسد: «سمیحا ییلدیز تاشکین، میشناسی؟! » سلیم خودش را به بی خبری میزند و می گوید: «میدونم در مورد مادر خدا بیامرزت حساسی ولی من نمیشناسمش. » آکگون حرص می خورد و یاد وقتی می افتد که با عصبانیت می خواست به سلیم حمله کند اما احمد به زور او را آرام کرده بود تا خطایی نکند.
سلیم پیش خانواده اش می رود تا به یامور به خاطر قبولی در دانشگاه حقوق تبریک بگوید. آکگون با دیدن او شاد و خوشحال در کنار خانواده اش، حرص می خورد و در ذهنش به او حمله ور شده و کتکش میزند اما در واقعیت، فقط از دور به آنها نگاه می کند. وقتی دور هم می خواهند عکس خانوادگی بگیرند، سلیم می گوید: «تو هم از خانواده ای بیا وسط.» و او را هم وسط می کشد اما آکگون تمام مدت با اخم به دوربین نگاه می کند.
آکگون حالا می خواهد آبروی سلیم را ببرد و دست دوستی با سونر میدهد تا موقعی که سلیم را زمین نزنند، یکجا بند نشود به همین خاطر هم تمام اطلاعاتی که به دست می اورد را به او و افرادش می گوید.
وقتی امل و جانان به عکس ها نگاه می کنند، امل متوجه می شود که جانان در عکس، با لبخند به سلیم خیره شده و خنده ی معناداری به جانان می کند. جانان دستپاچه می شود و می گوید: «اصلا متوجهش نبودم! »
سلیم به یامور پیشنهاد میدهد تا به دولت خدمت کند و مثل او دادستان بشود اما جانان مخالف است. در آخر سلیم از دخترش می خواهد تا یک بار در عملیات همراهش حضور داشته باشد تا ببیند اوضاع کار چطور است. یامور چندان علاقه ای نشان نمیدهد که جانان او را گوشه ای می کشد و می گوید: «بابات داره تلاش میکنه بهت نزدیک شه بهش فرصت بده. » وقتی سلیم از خانه ی جانان بیرون می رود با فاتح روبرو می شود که هدیه به دست آمده تا به یامور به خاطر قبولی در دانشگاه تبریک بگوید اما سلیم خیلی سرد با او برخورد می کند و راهی اش می کند که برود.
آکگون تمام مدت در ان هوای سرد در بالکن می نشیند و فقط وقتی می فهمد سلیم می خواهد به عملیات برود، از او می خواهد که همراهی اش کند اما سلیم قبول نمی کند. شب یامور با دیدن او جلو می رود تا بداند چه مشکلی دارد اما اکگون با اعصابی خراب از او می خواهد فاصله بگیرد و دیگر جلوی راهش سبز نشود.
متین برای ناز به خاطر قبولی در دانشگاه ان هم فقط با ده درصد سهمیه، ماشین می خرد و دخترش را خیلی خوشحال می کند اما امل با عصبانیت به متین می گوید که باید ماشین را پس بدهد چون دخترشان کاری نکرده که به او افتخار کنند. ناز با ناراحتی به اتاقش می رود و یک استوری می گذارد که ارای ریپلای می کند و ناز هم با لبخند جوابش را میدهد. ناز تصمیم گرفته تا به خاطر قبول شدنشان در دانشگاه جشن بگیرند و به یامور می گوید که این بار دوست پسرش را هم دعوت کرده اما اسمی از ارای نمی برد تا سورپرایز باشد.
قسمت بعدی - سریال آخرین تابستان قسمت پانزده 15 قسمت قبلی - سریال آخرین تابستان قسمت سیزده 13 Next Episode - Akharin Tabestan Serial Part 15 Previous Episode - Akharin Tabestan Serial Part 13منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: قسمت چهارده آخرین تابستان
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران