قسمت صد و پنجاه و شش آپارتمان بی‌گناهان

   سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و پنجاه و شش 156Apartemane Bi Gonahan Serial Part 156

آپارتمان بی گناهان

42-4

گلبن از صفیه می شنود اسرا می خواهد برای او جشن حنابندان بگیرد و خیلی ذوق می کند و فورا به واحد اسرا می رود تا به او بگوید همه چیز را صورتی کند. گلبن بین حرف هایش به اسرا می گوید نامزد سابق خان سراغش را گرفته و رویا از اتاق این را می شنود و به فکر می رود.

شب صفیه با من و من به خان می گوید امروز جیلان زنگ زده بود و گفته خبر مرگ اینجی را شنیده و زنگ زده حال خان را بپرسد. خان می گوید: «سلامت باشه ولی به من ربطی نداره!» صفیه می گوید: «اما نیتش خیر بود. شاید بخوای باهاش یه قهوه ای بخوری حال و هوات عوض شه!» خان با عصبانیت می گوید: «چطوری می تونی اینو بگی؟ اینجوری می خوای منو به زندگی برگردونی؟ قبلا که می گفتی بهم خیانت کرده! به اندازه کافی تو زندگیم دخالت کردی. دیگه این کارو نکن!»

اوکشان و اگه موقع برگشتن از خرید ناجی را در کوچه می بینند و چشم اوکشان به جعبه حلقه توی دست ناجی می افتد و دوان دوان خودش را به در خانه درن اوغلوها می رساند و با خوشحالی به صفیه می گوید ناجی قرار است از او خواستگاری کند. صفیه از خوشحالی زبانش بند آمده و نمی تواند چیزی بگوید اما بعد به خودش می آید و رو به اوکشان و گلبن که سر و صدایشان آپارتمان را برداشته می گوید: «همچین چیزی نیست. از خودش حرف در آورده! فکر و ذکرتون هم که ازدواجه!»

ناجی به دیدن صفیه می رود و به او می گوید اگر فرصت دارد چند دقیقه صحبت کنند. صفیه که می داند حرف ناجی چیست لبخند می زند اما می گوید به خاطر جشن گلبن سرش شلوغ است و ناجی می گوید بعد از مراسم صحبت می کنند. بعد از آن تومریس دختر ناجی با او تماس می گیرد و ناجی به دیدن دخترش می رود.

شب گلبن در اتاقش لباس حنابندان زیبایش را پوشیده و صفیه که از خوشحالی چشم هایش پر شده می گوید: «می دونی آرزوی بعدیم چی؟ موقع زایمان من بالای سرت می مونم. بهت قول میدم.» گلبن می گوید: «یعنی ما هم مثل آدمای معمولی این روزا رو می بینیم؟» صفیه می گوید: «به لطف تو می بینیم.» دو خواهر که خیلی احساساتی شده اند دست هم را می گیرند.

گلبن وارد مراسم می شود و همه با دیدن او ذوق می کنند. شننور و سه عروسش هم آنجا حضور دارند و وقتی شننور آنها را معرفی می کند دستشان را دراز می کنند تا با گلبن دست بدهند اما شننور می گوید: «بهتون گفته بودم که گلبن زیاد از این چیزا خوشش نمیاد!» همه شروع به رقصیدن می کنند و حتی صفیه هم به خاطر گلبن به بقیه ملحق می شود. وقتی شننور می خواهد حنا به دست گلبن بزند و سکه بگذارد گلبن دستش را عقب می کشد و صفیه سکه را ضدعفونی می کند و آن را توی دستش می گذارد. شننور با نگرانی و تعجب شاهد همه اینهاست.

اسد به خان می گوید جیلان به او زنگ زده بود و خان از او می خواهد به حرفش ادامه ندهد اما اسد می گوید: «گفتم که یهو باهاش رو به رو نشی! تو خونه مادرش تو گالاتا می مونه. ولی چرا ازش متنفری؟ تا جایی که یادمه اون کاری نکرده بود. تو مقصر بودی!» خان می گوید: « اشتباه یادت مونده!»

بعد از تمام شدن مهمانی ناجی به طبقه بالا می رود و با صفیه پشت میز می نشیند. صفیه با اشتیاق و دلهره منتظر خواستگاری ناجی است. ناجی بی مقدمه می گوید: «من می خوام یه کتابفروشی باز کنم!» چشمان صفیه پر از اشک می شود و مدتی سکوت می کند و بعد سعی می کند لبخند بزند و می گوید: «خیلی خوشحال شدم. خیر باشه. خیلی غافلگیر شدم.» ناجی که فهمیده صفیه منتظر چیز دیگری بوده با ناراحتی به او خیره می شود و بعد هم از آنجا می رود.

خان شبانه جلوی خانه جیلان می رود و به پنجره خانه خیره می شود. رویا هم که او را تعقیب کرده از دور نگاهش می کند.

گلبن با خوشحالی سراغ صفیه می رود و وقتی می بیند او گریه می کند می گوید: «چی شده خواهر؟ اتفاق بدی افتاده؟» صفیه می گوید: «هیچ اتفاقی نیفتاده. نه بد نه خوب. چون فهمید من خوب نمیشم. شما هم دیگه این بحث رو باز نکنین!»

قسمت بعدی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و پنجاه و هفت 157 قسمت قبلی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و پنجاه و پنج 155 Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 157 Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 155

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: قسمت صد و پنجاه و شش آپارتمان بی‌گناهان