قسمت صد و چهل و هفت آپارتمان بی‌گناهان

   سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و چهل و هفت 147Apartemane Bi Gonahan Serial Part 147

آپارتمان بی گناهان

40-1

قلب حکمت ایستاده و پزشکان سعی می کنند با شوک او را به زندگی برگردانند. نریمان و گلبن پشت در اتاق با دلهره منتظرند و نریمان دست خواهرش را می گیرد. حکمت در عالم بیهوشی به گذشته برمی گردد و به یاد می آورد که چطور همیشه در مقابل ظلم های همسرش به بچه هایش سکوت می کرد. یک بار وقتی حسیبه را تهدید کرده بود که طلاقش می دهد حسیبه با نیشخند گفته بود: «اگه جرات داری طلاقم بده و خودت بچه هات رو بزرگ کن.» حکمت رو به جوانی اش می گوید: «نترس. طلاقش بده. خودت بچه هات رو خوشبخت می کنی.» حکمت در جدال بین مرگ و زندگی به یاد حرف های خان می افتد که به او گفته بود: «تو هیچ کاری نکردی!» صفیه در خانه لباس های پدرش را با گریه می شوید و از او می خواهد برگردد. حکمت بالاخره به زنده برمی گردد و دکتر خبر می دهد که فعلا خطر رفع شده است اما حکمت فعلا باید تحت نظر باشد. دخترها می خواهند به دیدن پدرشان بروند اما دکتر می گوید حکمت می خواهد ممدوح را ببیند. او با دیدن ممدوح می گوید: «دفعه بعد که این اتفاق برام افتاد نذارین منو برگردونن. بذارین برم. من لیاقتش رو ندارم.» ممدوح می گوید: «مردن آسونه. در اصل کسانی که باقی می مونن می میرن. بچه هاتون بهتون نیاز دارن. اونا خیلی دوستتون دارن.»

خان و آنیل در حال بازی هستند که رویا به سراغشان می رود و خبر می دهد که حال حکمت بد است و در بیمارستان است. خان خشکش زده و چیزی نمی گوید. رویا با کلافگی می گوید: «دارم میگم بابات تو بیمارستانه. یه چیزی بگو.» حتی آنیل می گوید: «خان الان باید به بیمارستان بری.» خان باز هم واکنشی نشان نمی دهد و رویا می گوید: «بعدا پشیمون میشی.» خان با عصبانیت فریاد می زند: «به تو چه؟ پشیمونی من به تو چه؟ تو کی هستی؟» رویا می گوید: «راست می گفتی اما من باور نکردم. تو قلب نداری. تو مردی.» و از آنجا می رود.

اسد هم خودش را به بیمارستان می رسد. گلبن در خیالش اسد را در آغوش می گیرد و آرام می شود اما در واقعیت از نزدیک شدن به او ناتوان است و به سردی با او رفتار می کند. او از اسد می خواهد برود چون بقیه کنارشان هستند اما اسد می گوید: «بیشتر از هر کسی من باید پیشت باشم.»

صفیه با نگرانی در خانه منتظر است که تلفن به صدا در می آید. و وقتی جواب می دهد صدای ناجی را می شنود که او را صدا می زند و می گوید: «یه خواب بد دیدم. منو صدا می زدی. خیلی نگران شدم.» صفیه با با بغض می گوید همه چیز رو به راه است و حالش خوب است. ناجی می گوید دلش خیلی برای صفیه تنگ شده و وقتی صفیه در مورد اوضاع او می پرسد ناجی هم می گوید همه چیز خوب است و به زودی برمی گردد.

بایرام و اسرا به در خانه صفیه می روند تا حالش را بپرسند و اسرا یک صندلی دم در می گذارد تا صفیه تنها نماند. صفیه می پرسد: «چرا برای زنی که ازش متنفری این کار رو می کنی؟» اسرا با بغض می گوید: «چون اینجی هم اینو می خواست. می خواست پیش خانواده ش باشم. منم از شما متنفر نیستم. حتی دوستتون دارم. شما الگوی من هستین.»

نریمان به گلبن می گوید نمی تواند به نبودن خان عادت کند و می گوید: «یعنی همیشه قراره بدون اون ادامه بدیم؟ شایدم باید عادت کنیم و از پس خودمون بربیام.» گلبن می گوید: «تو برادرت رو نمی شناسی؟ اون زندگیش رو تو امریکا ول کرد و اومد پیش ما. نامزدش رو به خاطر ما ول کرد. اون از همه ما فداکارتره.»

خان برای دیدن پدرش به بیمارستان می رود. رویا که او را تعقیب کرده وقتی می بیند خان نمی خواهد کسی او را ببیند سراغ گلبن و نریمان می رود و آنها سرگرم صحبت می کند تا خان بتواند وارد اتاق پدرش شود. ممدوح هم خان را در حال رفتن به آنجا می بیند اما به کسی چیزی نمی گوید.

قسمت بعدی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و چهل و هشت 148 قسمت قبلی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و چهل و شش 146 Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 148 Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 146

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: قسمت صد و چهل و هفت آپارتمان بی‌گناهان