قسمت صد و بیست و سه آپارتمان بی‌گناهان

   سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و بیست و سه 123Apartemane Bi Gonahan Serial Part 123

آپارتمان بی گناهان 55-2

صفیه ناجی را صدا می کند و جلوی چشمان او تابلوی مادرش را توی واحد بالایی و بین آشغال ها می گذارد. ناجی از حالت صورت او می گوید: «اگه ناراحتت میکنه مجبور نیستی این کارو بکنی صفیه. » صفیه می گوید: «من فقط به دوست داشتن تو مجبورم ناجی. » و بعد می پرسد: «منو بخشیدی؟ » ناجی می گوید: «چیزای دیگه هم میخوام متاسفانه! » و ادامه میدهد: «یادته قرار بود از طرف مدرسه بریم اردو اما مامانت اجازه نداد؟ حسرت خیلی چیزا تو دلمون مونده. بریم اونجا؟ » صفیه وحشت زده می گوید: «ناجی من نمیتونم بیام خیلی دوره. » ناجی بی حوصله می گوید: «بیخیال. پس تو نیا. » صفیه می گوید: «واسا میام! قول بده چند ساعته برگردیم. »

گلبن بالاخره به تصمیم می گیرد به اسرا بگوید که هنوز با اسد حتی روی یک تخت هم نمی خوابند و با بغض می گوید: «من دوست دارم منو به عنوان زنش ببینه نه یه دختر بچه. » اسرا می گوید: «اسد خیلی دوستت داره گلبن. میتونی برای خوشحال کردنش امشب یه شام رمانتیک ترتیب بدی و موهاتو افشون کنی و در مورد روزش ازش بپرسی و تعریفش کنی. » گلبن همه اینها را به خاطر می سپارد و اسرا می گوید: «کاش خدا یکی مثل اسد نصیب من میکرد. یکی که قد بلندتر و چهار شونه تر بود. مثل شکری اوزییلدیز! » گلبن در تخیلاتش تصور می کند که شکری برای ازدواج با اسرا به آنجا می آید و همه با هم دور هم می رقصند!

جیلان میداند که هان چیزی را پنهان می کند و از او می خواهد حقیقت را بگوید. اما هان فقط می گوید: «ازت میخوام بهم اعتماد کنی. »

اسد وقتی گلبن را می بیند که آرایش کرده و میز شام خوشمزه ای برایش چیده خوشحال می شود. گلبن پشت سر هم از او تعریف می کند و اسد خنده اش می گیرد. گلبن می گوید: «اسد من خیلی دوست دارم بتونیم با هم تو یه اتاق بخوابیم و باور کن رفتار تو باعث میشه هرروز شجاع تر از دیروز باشم. میخوام لایق این که خوشحالت کنم باشم. » اسد لبخند میزند و می گوید: «میدونم گلبن. عجله ای نیست. همین که هرروز توی چشمام نگاه میکنی، منو خوشحالترین مرد روی زمین می کنه. »

هان بعد از این که جیلان را به خانه اش می رساند، سراغ خرابه ای که همان مرد قدبلند آنجا او را زندانی کرده بود می رود تا تسویه حساب کنند و به محض این که از پشت سر صدایی می شنود با خشم برمیگردد و جیلان را روبروی خودش می بیند! هان از این که جیلان تعقیبش کرده و خودش را به خطر انداخته عصبانی می شود. جیلان می پرسد: «این مرد ازت چی میخواد هان؟ » هان می گوید: «یه معذرت خواهی. اما من یادم نمیاد به خاطر چی و از اونجایی که به چیزی که میخواد نرسیده، هنوز دنبالمه و من از این که بلایی سر شما بیاره دارم دیوونه میشم. »

صفیه قبل از رفتن دست دست می کند تا شاید یکی از خواهرها و برادرش یا حتی پدرش مانع رفتنش بشوند اما همه آنها با خوشحالی او را بدرقه می کنند. صفیه وقتی به محل مورد نظر می رسد از دیدن آن همه برف یک جا خیلی ذوق می کند و ناجی با لبخند می گوید: «یه برف ساده نیاز بوده تا بشی همون صفیه قبلی... » صفیه دوست دارد به برف دست بزند اما نمی تواند و ناجی برای این که نشان بدهد طوری نمی شود کمی از برف را می خورد. صفیه وقتی برف را لمس می کند از ته دل خوشحال می شود و بعد می گوید: «یه بار که برف اومد گلبن گیر داد آدم برفی درست کنیم. از ترس مامانمون قایمکی آدم برفی رو درست کردیم اما دو دیقه بعد مامان اومد و کله آدم برفی رو کند. گلبن زد زیر گریه. من بهش قول دادم بازم آدم برفی درست میکنیم اما بعد از رفتن مامان، من جاشو گرفتم. آدم چطور میتونه خواهرشو از درست کردن آدم برفی هم محروم کنه؟! »

قسمت بعدی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و بیست و چهار 124 قسمت قبلی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و بیست و دو 122 Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 124 Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 122

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: قسمت صد و بیست و سه آپارتمان بی‌گناهان