قسمت صد و سیزده آپارتمان بی‌گناهان
آپارتمان بی گناهان 36-2
اسد با گلبن در باغ قرار می گذارند. شه نور هم اسد را تعقیب کرده تا گلبن را ببیند. او ناگهان سر می رسد و گلبن با دیدن او مضطرب می شود. شهنور با مهربانی و لبخند به لب پشت سر هم از گلبن سوالاتی می پرسد. گلبن استرسی شده و به زور خودش را کنترل می کند تا یک موقع خودش را خیس نکند که ناگهان خیلی سریع و با لبخند به تمام سوالات شهنور جواب میدهد. شهنور حسابی از او و قلب صافش خوشش می آید و برای شب و شام خانه شان دعوت می کند. گلبن که عجله دارد برود، قبول می کند اما بعد یادش می افتد که نمی تواند تنهایی به خانه ی آنها برود و از صفیه در این مورد کمک می خواهد.
اینجی به دیدن هان می رود و خیلی مستقیم از او می پرسد که چرا باریش را تهدید کرده؟ هان می گوید: «من فقط بهش اخطار دادم! » اینجی می گوید: «آخرین برات باشه همچین کاری میکنی.» هان با ناراحتی مکثی می کند و می گوید: « کنار من خیلی احساس ناامیدی میکنی؟! » اینجی می گوید: «حق نداری یه کاری کنی من احساس گناه کنم! » هان می گوید: «پدربزرگت اینجا بود. اون بهم گفت. یکم باهاش درد دل کردم. » اینجی با تعجب می پرسد: «چی بهش گفتی؟ » هان می گوید: «این که تو این زندگی تو رو از همه کس و همه چیز حسادت میکنم. من از بس عاشقتم میخوام بمیرم. »اینجی می گوید: «آدم سالم اینجوری عاشق نمیشه. این مریضیه. » هان پیشنهاد اینجی را وقتی می گوید با هم پیش دکتر و تراپی بروند را قبول می کند....
ناجی کل روز با تومریس گشته و در آخر وقتی پرنده ی زخمی پیدا می کنند، تومریس اصرار می کند تا مراقبش باشند. از طرفی گلرو پیش صفیه می رود و با هم در مورد گذشته ها صحبت می کنند. وقتی ناجی و تومریس برمیگردند، گلرو سعی می کند صفیه را با تومریس آشنا کند و به همین خاطر می گوید: «در مورد این که پرنده ت چطور میتونه حالش خوب بشه از خاله صفیه ت بپرس. اون عاشق پرنده هاست. » صفیه لبخند میزند و می گوید: «میتونی واسش آواز بخونی که احساس تنهایی نکنه... با هم میتونیم براش دعا کنیم. »
صفیه برای این که گلبن را آماده رفتن به خانه اسد و مادرش بکند، تذکرهای لازم را به او میدهد و از او می خواهد مثل یک خانم رفتار کند. گلبن خوب حرف های او را به خاطر میسپارد.
اینجی وقتی به خانه می رود از صفیه خواهش می کند تا بتواند به آشپزخانه اش برود و شام را بپزد چون می خواهد هان را خوشحال کند. صفیه اول قبول نمی کند اما بالاخره نرم می شود. در حالی که بالای سر اینجی ایستاده تا ببیند چطور کار را پیش می برد، مدام سرش غر میزند. وقتی هان از راه می رسد، با دیدن اینجی خشکش میزند و خیلی خوشحال می شود. صفیه همچنان برای هان قیافه می گیرد و به همین خاطر اینجی به صفیه می گوید: «بهتره دیگه سر یه میز بشینین. چند روز شده. بس نیست؟ اگه شما نیاین سر میز تمام این زحمات بی معنی میشه. »
گلبن همراه اسد وارد خانه می شوند. او با دیدن میز شام و سیرابی ای که شهنور پخته، حالش بد می شود و فورا به دستشویی می رود!
قسمت بعدی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و چهارده 114 قسمت قبلی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و دوازده 112 Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 114 Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 112منبع خبر: پندار 
اخبار مرتبط: قسمت صد و سیزده آپارتمان بی‌گناهان
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران
