قسمت صد و یازده آپارتمان بیگناهان
آپارتمان بی گناهان 35-4
سر رادیو، باریش سوالی که مطرح می کند، این است که تا به حال خیانت کرده اند یا نه؟ هان با شنیدن این سوال از رادیو با عصبانیت می گوید: «مرتیکه منحرف! از یه زن متاهل داره این سوال رو میپرسه! » اینجی هم جواب میدهد: «نمیدونم خیانت محسوب میشه یا نه اما روزی که با دوست پسرم تموم کردم، با کسی آشنا شدم که عاشقش شدم و الان هم همسرمه. » هان زیرلب می گوید: «زندگی شخصیتون رو جلو همه نریزین بیرون! » اینجی از باریش می پرسد: «خودت چی باریش؟ » باریش با خنده می گوید: «فقط میدونم به عشق اولم خیانت نکردم! ده سالم بوده. » اسرا با ناراحتی به باریش چشم می دوزد. اینجی دوباره می پرسد: «چه نیازی به خیانت کردن هست وقتی میتونی درست حسابی جدا بشی؟ » باریش می گوید: «میتونم بگم چون زن ها رو دوست دارم! » و وقتی به قیافه ی ناراحت اسرا چشم می دوزد، می گوید: «شوخی کردم! کسی جدی نگیره. » و رو در حالی که مخاطبش اسرا است می گوید: «آدم وقتی عشق رو پیدا میکنه، به طور اتوماتیک دیگه دست از خیانت و دورویی برمیداره! » اما اسرا دیگر به او اعتماد ندارد.
کسی از کلاس به گوش مدیر رسانده که نریمان و اگه قصد دارند با هم ازدواج کنند. مدیر با هردو صحبت می کند و مخصوصا از نریمان که این روز ها انقدر عوض شده تعجب می کند و می گوید: «بهتره من به خانواده تون خبر بدم و اونارو هم در جریان بذارم. » نریمان حالش بد می شود و به نفس نفس می افتد که اگه فورا داروی او را از کیفش می آورد و چند دقیقه بعد حال نریمان بهتر می شود. او وقتی به کلاس برمیگردد، غمزه را می بیند که حسابی نگرانش شده و ترسیده اما نریمان که حدس میزند او به مدیر همه چیز را گفته، با عصبانیت می گوید: «تا با خودم میگفتم بیشتر از این نمیتونی از چشمم بیفتی اما تو هربار بیشتر تلاش میکنی به خاطرش! اگه مدیر به آبجیم اینا زنگ بزنه، اون وقت حق با تو میشه و من خونه نشین میشم. توام از شرم خلاص میشی! » غمزه با پشیمانی و ناراحتی فقط به او نگاه می کند.
صفیه همراه اوکشان به اتاق ناجی امده اند تا همه جا را خوب تمیز کنند که مطمئن بشود از میکروب ها در امان است. صفیه از برای بار چندم خواهش می کند تا برای درمان به آمریکا برود اما ناجی می گوید: «دیگه این بحث رو باز نکن صفیه. نمیخوام قلبتو بشکنم. قلبت برای من خیلی با ارزشه. »
هان دنبال اینجی به رادیو می رود. در فاصله ای که اینجی به دستشویی می رود، هان با عصبانیت به باریش می گوید: «زیادی داری تلاش میکنی! تو چرا با زن من اینجوری صحبت میکنی؟! به تو و ملت چه از زندگی خصوصی من؟! اگه یه بار دیگه از زن من سوالات عجیب و غریب بپرسی، یهو میبینی آبدارچی یه رادیوی دیگه شدی! » باریش می گوید: «الان میگی چیکار کنم؟ من طوری رفتار کنم که اینارو نشنیدم؟ خودت بگو! چون از طرف تو یکم خجالت کشیدم! » هان متوجه تهدید او می شود و با اینجی آنجا را ترک می کنند.
اسد از قبل هان و اینجی را در جریان گذاشته تا گلبن را سورپرایز کند. اسد در ساعات خلوت شهربازی، گلبن را به آنجا می برد و بعد با هم سوار چرخ و فلک می شوند و گلبن کنار او هیچ ترسی ندارد...
صبح زود، صفیه در خانه ناجی است و انگار از پنجره منتظر کسی است. او به ناجی می گوید: «من به خاطر تو و علیرغم تو و خودم، هرکاری میکنم. حتی اگه بدونم منو از زندگیت حذف میکنم هم این کارو انجام میدم. چون تو هیچ کاری نمیکنی. » و همان موقع تومریس که همراه مادرش آمده، ناجی را صدا میزند و به سمتش می دود. صفیه می گوید: «خودم خواستم بیاین... من نتونستم کاری برات بکنم ناجی. حداقل دخترت این کارو برات بکنه... » و در حالی که بغض کرده اما لبخند میزند...
قسمت بعدی - سریال آپارتمان بیگناهان قسمت صد و دوازده 112 قسمت قبلی - سریال آپارتمان بیگناهان قسمت صد و ده 110 Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 112 Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 110منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: قسمت صد و یازده آپارتمان بیگناهان
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران