قسمت صد و نه آپارتمان بیگناهان
آپارتمان بی گناهان 35-2
هان به اتاق صفیه می رود تا بتواند با او صحبت کند. صفیه که دلش از دست او شکسته می گوید: «با این که میدونستی تو زندگی بیشتر از هرچیزی از این میترسم که دیوونه بشم، بازم باهام اون کارو کردی. من تورو هیچ وقت نمیبخشم. » هان بغض می کند و می گوید: «آبجی تو برای اون پسربچه، یه منزله مرگ و زندگی بودی... اگه تو میرفتی من چطور زنده میموندم؟ من فقط میخواستم از پناهگاهم محافظت کنم. » صفیه می گوید: «پناهگاه منم ناجی بود. » هان می گوید: «به خاطر همین خواستم خوب بشه. ناجی قبول نمیکنه اما یه راه درمان داره. تو میتونی راضیش کنی. » و در آخر می گوید: «تنها کسی که منو همونجور که هستم دوست داره تویی آبجی. به خاطر همین هم منو از زندگیت پاک نکن... » صفیه به سمتش برمیگردد و می گوید: «مادرم روح و ذهن من رو نه بلکه روح و ذهن تورو تسخیر کرده. »
صفیه از صبح که بیدار می شود، برای ناجی غذاها و میوه های مقوی و سالم آماده می کند و برایش می برد. ناجی خوشحال می شود.
گلبن و اسد آشتی کرده اند. گلبن به او می گوید: «میدونی یه بارم خیلی از دستم عصبانی شده بودی... قرار بود با هان برین شهربازی و وقتی دنبالتون کردم که منم بیام، مامانم متوجه شد و دعوام کرد و حتی نذاشت هان هم بیاد. به خاطر همین تو خیلی از دستم عصبانی شدی. جشن تولدتو خراب کرده بودم... بعد اونم دیگه نتونستم شهربازی برم. حسرتش به دلم موند. » اسد با شنیدن این حرف ناراحت می شود.
هان دنبال اینجی می رود و به او می گوید: «حالا که میخوای حقیقت رو بشنوی، بریم سراغ کسی که میخواد در این مورد باهات صحبت کنه. » او اینجی را پیش خانم دکتر یامور می برد و می گوید: «الان خانم دکتر بهت میگه که اون آنیل دنبالم کرد و تهدیدم کرد به خاطر همین هم من جایی که توش احساس امنیت نداشتم رو ول کردم! » یامور می گوید: «درسته که آنیل به شما گیر داد اما من فکر نمیکنم این دلیل خوبی برای ترک تراپی تون بوده باشه. » اینجی وقتی می فهمد که هان دوباره سعی داشته خودش را توجیه کند خیلی عصبانی می شود.
اگه از نریمان می خواهد ازدواج کنند! نریمان از جواب دادن طفره می رود و سعی می کند تمرکز اگه روی درسش باشد. اما اگه دلخور می شود که نریمان او را جدی نمی گیرد.
باریش و اسرا با هم برای خوردن عصرانه بیرون رفته اند و باریش با هیجان از زیبایی اسرا تعریف می کند و او را تحت تاثیر قرار میدهد.
هان با ناراحتی به اینجی می گوید: «اینجی ازت خواهش میکنم از ما دست نکش. » اما اینجی می گوید: «تو بهم دروغ گفتی و این اولین بارت نیست هان. »
وقتی اگه و نریمان با هم در مورد بحثی که داشتند صحبت می کنند، غمزه از حسودی با صدای بلند در کلاس می گوید: «خوبه دیگه با هم ازدواج کنین و مدرسه و دانشگاه رو هم ول کنین! نریمان تو مثل خواهرت شستن و نظافت کردن رو یاد میگیری و اگه اگه هم تو هزینه ها مشکلی داشت ما کمکش میکنیم! » و می خندد. نریمان با عصبانیت رو به او می گوید: «ما ازدواج میکنیم و با هم میریم دانشگاه. از این به بعد هر کاریو تو زندگی با هم انجام میدیم.. » غمزه ناراحت می شود و اگه تمام مدت با لبخند به نریمان خیره می شود.
قسمت بعدی - سریال آپارتمان بیگناهان قسمت صد و ده 110 قسمت قبلی - سریال آپارتمان بیگناهان قسمت صد و هشت 108 Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 110 Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 108منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: قسمت صد و نه آپارتمان بیگناهان
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران