قسمت صد و هفت آپارتمان بی‌گناهان

   سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و هفت 107Apartemane Bi Gonahan Serial Part 107

آپارتمان بی گناهان 34-3

ناجی و صفیه به واحد بالایی می روند تا با هم صحبت کنند. ناجی به او می گوید: «اگه تعریف کنم خیلی ناراحت میشی صفیه. » صفیه می گوید: «بگو ناجی. از اون چیزی که فکر میکنی قوی ترم. » ناجی می گوید: «صفیه یادته در مورد مرگ بابام برات گفتم. بابام یهویی نمرد... بیماری اونم از همین بیماری من بود. من به چشمم دیدم این بیماری با آدم چیکار میکنه... » صفیه ناراحت می شود و می گوید: «ناجی نباید ناامید بشی. به خاطر من و به خاطر دخترت باید بریم درمان شی... اینو به من بدهکاری. » اما ناجی قبول نمی کند و می گوید: «نمیخوام وقتی که برام مونده رو تو این بیمارستان و اون بیمارستان در به در بشم. میخوام همه لحظاتش رو کنار تو بمونم. »

گلبن به آنیل می گوید: «تو داشتی به خاطر من قاتل میشدی! چرا؟ » انیل می گوید: «چون نتونستم شمارو باهم ببینم. » گلبن می گوید: «به خاطر همین خواستی اسد رو بکشی؟ میدونی من چند سال به خاطرش صبر کردم تا بهش رسیدم؟ اونی که تو میگی دوست داشتن نیست. » آنیل می گوید: «تو تا حالا نشده به خاطر دوست داشتن کسی، به سرت بزنه و به کسی آسیب بزنی؟ » گلبن با یادآوری وقت هایی که اسرا را هل داده بود یا تهدیدش کرده بود می افتد و گریه اش می گیرد. آنیل ادامه میدهد: «من قبلا هم عاشق شدم اما مو فرفری بود. بابام آرایشگر بود. دیدمش که با بابام بود. بعد از اون آرایشگاهشو آتیش زدم تا بمیره. اما نمرد. یامور بهم میگه بابام مرده و همه چی تو کله ته اما من میبینمش. » گلبن گریه اش می گیرد و دلش به حال او می سوزد. همان موقع اسد از راه می رسد و با عصبانیت به آنیل حمله می کند و پلیس ها را صدا می کند. گلبن از او خواهش می کند تا این کار را نکند. آنیل پا به فرار می گذارد اما پلیس ها او را می گیرند و می برند. گلبن خیلی ناراحت می شود و اسد با عصبانیت به او می گوید: «چرا واسه همچین مردی ناراحت شدی؟ » گلبن می گوید: «منم همین کارو با اسرا کردم. من هیولام؟! پس منم ببرن بستری کنن. » اسد می گوید: «چون تورو دوست داشت به نظرت انقدر معصوم و بی گناه اومد؟ به همین خاطر براش ناراحت شدی؟ » این حرف به گلبن بر می خورد و می گوید: «آره! انقدر که به دوست داشته شدن عادت ندارم به همین خاطر دلم واسش میسوزه! » و می رود. اسد متوجه اشتباهش می شود و از او معذرت می خواهد اما گلبن با ناراحتی به خانه برمیگردد.

با رفتن ناجی، صفیه که خیلی سعی داشته خودش را قوی نشان بدهد، گریه می کند. حسیبه پیدایش می شود و می گوید که مریضی ناجی به خاطر بدشگونی او بوده اما ناگهان صفیه خود نوجوانش را می بیند که از او می خواهد به حرف های حسیبه گوش ندهد. صفیه هم حسیبه را در یکی از اتاق ها زندانی می کند. صفیه نوجوان به او لبخند میزند...

اسرا به گلبن زنگ میزند و از او می خواهد به خانه اش بیاید چون به کمکش احتیاج دارد. وقتی گلبن وارد خانه او می شود اسد را می بیند و می فهمد که اسرا این کار را کرده تا آنها بتوانند ناراحتی پیش امده را حل کنند.

اینجی در کوچه با ناجی روبرو می شود. ناجی به سمتش می رود و می گوید: «هان به کمک احتیاج داره. » هان وقتی از دور انها را می بیند که صحبت می کنند با نگرانی جلو می رود و اینجی با عصبانیت به او می گوید: «چطور تونستی این کارو کنی؟! باورم نمیشه که فکر کردم داری سعی میکنی خوب شی... » و می رود. هان با عصبانیت رو به ناجی فریاد میزند: «چی بهش گفتی؟ زنم چی میدونه؟ به خاطر تو زنم رو از دست دادم. » ناجی می گوید: «به خاطر من نیست. اون به زودی قراره چهره واقعیت رو ببینه. نگفتم به زور تو شوفاژ خونه زندانیم کرده بودی. نگفتم وقتی خواهرت صدای ساز رو شنید یه طوری باهاش رفتار کردی انگار دیوونه ست. » صفیه حرف های آنها را می شنود و ناباورانه و با ناراحتی به هان خیره می شود...

قسمت بعدی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و هشت 108 قسمت قبلی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و شش 106 Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 108 Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 106

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: قسمت صد و هفت آپارتمان بی‌گناهان