قسمت صد آپارتمان بی‌گناهان

   سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد 100Apartemane Bi Gonahan Serial Part 100

آپارتمان بی گناهان 32-2

هان به دیدن اینجی می رود. اینجی هم از دیدنش تعجب می کند. باریش جلو می رود و هان می گوید: «برنامه تون خیلی جالب بود اما کاش اجازه میدادین اسرا هم یکم حرف بزنه! » باریش برای فردا شب شام هر سه را دعوت می کند.

هان و اینجی برای خرید گل و شکلات خواستگاری می روند. اینجی می گوید: «هان قرار بود قبل از اومدنت بهم زنگ بزنی. » هان می گوید: «تو بازم متوجه نیستی اینجی. اون آدم رسما دار واست خودشیرینی میکنه و رسما آویزونت شده. » اینجی می گوید: «اگه همچین چیزی بود من متوجه نمیشدم؟! »

وقتی هان و اینجی به خانه می رسند، صفیه در مورد این که حکمت یادداشت ناجی را قورت داده می گوید. هان که این را می شنود کمی می ترسد که حتی اینجی و صفیه متوجه این حال او می شوند. هان فورا به شوفاژ خانه می رود که ناجی یک نامه به او میدهد و می گوید: «تصمیم گرفتم باهات بیام دکتر. اگه اینو بدی به صفیه منم آماده م. » هان قبول می کند.

وقتی همه خانواده برای خواستگاری آماده می شوند، صفیه روپوش یک دست ضدعفونی شده سفید می پوشد و در حالی که چندشش شده پا به خانه می گذارد. او و گلبن اول مبل ها را ضدعفونی می کنند و رویش پارچه تمیز می اندازند و بعد می نشینند! وقتی صفیه متوجه نگاه های نریمان و اگه به هم می شود، به نریمان چشم غره می رود! هرکس حرفی میزند، صفیه یک متلک می اندازد و طوری که همه بشنوند به گلبن می گوید: «زحمت نکشیدن یه لیوان آب بدن دستمون! » اینجی فورا بلند می شود تا قهوه دم کند و نریمان هم برای کمک به او می رود. کمی بعد اگه هم به آشپزخانه می رود و صفیه متوجه نبود او می شود و از گلبن می خواهد فورا برود و سر بزند! گلبن پنهانی به حرف های انها گوش میدهد. اگه آرام به نریمان می گوید که خیلی دوستش دارد. گلبن بی صدا می خندد و وقتی اگه خم می شود که گونه نریمان را ببوسد، گلبن خودش را وسط می اندازد. نریمان می ترسد و فورا آشپزخانه را ترک می کند. گلبن لبخند میزند و به اگه می گوید: «فرفری همیشه همینجوری بمون! »

حکمت طبق اصولی اینجی را خواستگاری میکند و ممدوح می گوید: «تصمیم با اینجیه که میدونم راضیه. » اینجی می خندد و می گوید: «آره بابابزرگ راضیم. » ممدوح هم می گوید: «دادیم رفت. » و گلبن با خوشحالی دست میزند. حکمت یاد پریهان می کند و می گوید: «پریهان هم خیلی خوب چایی دم میکرد. با بابام تا صبح نخوابیده بودیم که نکنه پریهان رو به ما ندن. کلی خواستگار داشت. » ممدوح می گوید: «داره درمورد مادر شما صحبت میکنه نه؟ » حکمت خودش می گوید: «مادر اینا یه زن لعنت شده به تمام معنا بود! » هان از حکمت می خواهد بلند بشوند و بروند تا بیشتر از این آبروریزی نکرده. اما حکمت می گوید: «تو این دوره زمونه هیشکی قدر عشقش رو نمیدونه. مثلا همین دوتا همیشه دعوا و بحث میکنن! » ممدوح که عصبانی شده به اینجی چشم می دوزد و اینجی می گوید که اینطور نیست. اما صفیه می گوید: «بذارین حالا که بابا داره راستشو میگه حرف بزنه دیگه! » هان همه را جمع می کند تا بروند.

بعد از رفتن آنها ممدوح با عصبانیت اینجی را که رفتار هان را تحمل می کند، سرزنش می کند و می گوید: «اگه این آدم هم مثل بابات کسیه که مخفیانه کاراشو میکنه بهم بگو! » اینجی می گوید: «هان و بابام هیچ شباهتی به هم ندارن! »

قسمت بعدی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و یک 101 قسمت قبلی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت نود و نه 99 Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 101 Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 99

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: قسمت صد آپارتمان بی‌گناهان