قسمت نود و هشت آپارتمان بیگناهان
آپارتمان بی گناهان 31-4
ناجی خوب به حرف های هان گوش میدهد. بعد هم در ظرف غذایی که هان برایش آورده را باز می کند و به او هم تعارف می کند تا با هم بخورند. هان هم قبول می کند. ناجی در فرصت مناسب، یادداشتی که داخلش کمک خواسته، را داخل ظرف غذا می گذارد.
هان به اتاق گلبن می رود و از او به خاطر رفتارش معذرت می خواهد. گلبن سعی می کند خیلی جدی باشد و می گوید: «زیر سایه تو فهمیدم که چقدر بدبخت و بیچاره بودم اما الان به خودم اومدم! حتی از همین الان میخوام حقمو بگیرم. از فردا باید اسدو سرکار برگردونی چون من میخوام! » هان می گوید: «ذاتا اسد از فردا قراره کارشو شروع کنه. » گلبن می گوید: «پس حقوقشو دو برابر کن که واسه روحیه ش خوبه! » هان خنده اش می گیرد و قبول می کند.
هان به اتاق خودش و اینجی برمیگردد و با خستگی روی تخت دراز می کشد. اینجی می گوید: «به نظرت واسه موضوع اول رادیوی جدید، صحبت در مورد پشیمونی آدما مناسبه؟ » هان می گوید: «منو مهمون دعوت کنین تا صبح براتون در موردش حرف بزنم. » اینجی بالای سرش می رود و با لبخند می پرسد: «مثلا از این که با من ازدواج کردی پشیمونی؟ » هان می گوید: «تو تنها چیزی هستی که ازش پشیمون نیستم. »
سر میز صبحانه، حکمت رو به دخترها و هان و اینجی می گوید که وقتش است همین امشب برای خواستگاری اینجی بروند چون بی آداب و رسم و رسوم دختر به خانه آورده اند و جلوی ممدوح عیب است! دخترها قبول می کنند اما میدانند که حکمت دو ساعت دیگر همه چیز را فراموش میکند. حکمت که فکرشان را خوانده می گوید: «فکر کردین عقلم میپره و الکی بهم میگین باشه آره؟ من یادداشت چسبوندم جلو آیینه که یادم نره! » گلبن دلش به حال حکمت می سوزد و قول میدهد که همین امشب همراه صفیه برای خواستگاری بروند. اینجی و هان هم قبل از این که از ساختمان خارج بشوند، به دیدن ممدوح می روند و به او می گویند که حکمت خواسته تا همین امشب برای خواستگاری بیایند. ممدوح هم که شرایط حکمت را میداند، قبول می کند.
گلبن در راهرو، عروسک فیلیز را می بیند که رویش یک یادداشت چسبیده و کسی نوشته: به هیچ وجه عوض نشو تو با این حالت قشنگی. گلبن فکر می کند که کار اسد است و خیلی خوشحال می شود. او به اسد زنگ میزند که از او تشکر کند اما اسد می گوید کار او نبوده و گلبن ناگهان می فهمد که حتما کار همان آنیل دیوانه است. از طرفی آنیل نقشه هایی در سر دارد و برای این که دستیار اسد بشود به شرکت می رود و مقابلش می نشیند!
هان، اینجی و اسرا را به عنوان اولین روز کاری شان، به محل کار می رساند. اینجی گوشی اش را در ماشین جا گذاشته و هان این را بهانه می بیند تا سر و گوشی آب بدهد. باریش دوست اینجی، به محض دیدن آنها استقبال گرمی می کند و حتی انقدر از اسرا خوشش می آید که بی پرده شروع به تعریف کردن از او می کند و هر از گاهی هم با موهای اینجی بازی می کند. هان اینها را می بیند و جلو می رود و گوشی اینجی را میدهد. بعد هم خیلی گرم با باریش دست میدهد و می رود!
وقتی صفیه ظرف غذای هان را می شورد، با تکه کاغذی داخل آن روبرو می شود اما به خاطر این که کاغذ نم دار شده، نوشته ی داخلش خوانا نیست. حکمت کاغذ را از او می گیرد و به سختی آن را می خواند و می گوید: «اینجا اسم ناجیو نوشته صفیه. نوشته کمک. » صفیه که خشکش زده با نگرانی به کاغذ خیره می شود.
قسمت بعدی - سریال آپارتمان بیگناهان قسمت نود و نه 99 قسمت قبلی - سریال آپارتمان بیگناهان قسمت نود و هفت 97 Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 99 Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 97منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: قسمت نود و هشت آپارتمان بیگناهان
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران